سوختم باران، بزن شايد تو خاموشم كني
شايد امشب سوزش اين زخم ها را كم كني
آه باران من سرا پاي وجودم آتش ست
پس بزن باران ، بزن شايد تو خاموشم كني
سوختم باران، بزن شايد تو خاموشم كني
شايد امشب سوزش اين زخم ها را كم كني
آه باران من سرا پاي وجودم آتش ست
پس بزن باران ، بزن شايد تو خاموشم كني
[دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]غافل از آنیم که کج میرویم
[SIGPIC][/SIGPIC]
من آن میرم،که از دست تو صد فریاد خواهم زد
فسونها هر زمان،با خاطر ناشاد خواهم زد
هزاران طعنه بر جان کندن فرهاد،خواهم زد
به بازار قیامت خواهم آمد،داد خواهم زد
دگر بر دل منه داغ،این اسیران جگر خون را
[دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]غافل از آنیم که کج میرویم
[SIGPIC][/SIGPIC]
اگر تو بازنگردی...
اگر تو بازنگردی
قناريان قفس ، قاريان غمگين را
كه آب خواهد داد؟
كه دانه خواهد داد ؟
اگر تو بازنگردی
بهار رفته ،
در اين دشت برنمی گردد
به روی شاخه گل ، غنچه ای نمی خندد
و آن درخت خزان ديده تور سبزش را
به سر نمی بندد
اگر تو بازنگردی
كبوتران محبت ، كبوتران جوان را
شهاب ثاقب دستان مرگ خواهد زد
شكوفه های درختان باغ حيران را
تگرگ خواهد زد
اگر تو بازنگردی
به طفل ساده خواهر
كه نام خوب ترا
زنام مادر خود بيشتر صدا زده است
چگونه با چه زبانی به او توانم گفت
كه برنمی گردی
و او كه روی تو هرگز نديده در عمرش ،
و نام خوب تو در ذهن كودك معصوم
تصوری است هميشه ،
هميشه بی تصوير
هميشه بی تعبير
اگر تو بازنگردی
نهال های جوان اسير گلدان را
كدام دست نوازشگر آب خواهد داد
چه كس به جای تو آن پرده های توری را
به پشت پنجره ها پيچ و تاب خواهد داد
اگر تو بازنگردی
اميد آمدنت را به گور خواهم برد
و كس نمی داند
كه در فراق تو ديگر
چگونه خواهم زيست
چگونه خواهم مرد
حميد مصدق
[دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]غافل از آنیم که کج میرویم
[SIGPIC][/SIGPIC]
دوباره دوست پيشت هست اما--------------تو خود خواهي كه ديگر او نبيني
قناري قاريان اين قفس را-------------------ز لطف دوست باشد همنشيني
بهار رفته باز آيد به اين دشت---------------مشو محزون و دلگير از زمانه
به روي شاخه گل غنچه خندد--------------ببين احوال پاك عاشقانه
شده جور خزان بر هر درختي----------------ولي تسليم غم هرگز نگشتند
به وقت سبزه و فصل بهاران------------------به سرهاشان ز تور سبز بستند
تا مجالي ديگر
[دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]غافل از آنیم که کج میرویم
[SIGPIC][/SIGPIC]
چشم من ، چشمه زاينده اشک ،
گونه ام بستر رود .
کاشکی همچو حبابی بر آب ،
در نگاه تو رها می شدم از بود و نبود .
شب تهی از مهتاب ،
شب تهی از اختر
ابر خاکستری بی باران پوشانده ،
آسمان را يکسر .
ابر خاکستری بی باران دلگير است
و سکوت تو پس پرده خاکستری سرد کدورت افسوس !
سخت دلگير تر است.
[دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]غافل از آنیم که کج میرویم
[SIGPIC][/SIGPIC]
خدایا
کمکم کن
من جزتو کسی رو ندارم
من میخوام مال تو باشم
فقط تو
فقط تو
الهی وربی من لی غیرک
[دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]غافل از آنیم که کج میرویم
[SIGPIC][/SIGPIC]
كنار پنجره مي نشينم و بازش مي كنم و مي خواهم از تو
تا بيائي
هر چه منتظر مي مانم تا .......... خبري از تو نمي شود
دستهايم را روبروي صورت مي گيرم و دعا مي كنم
تا دو دقيقه
تا دو ساعت
تا دو روز ...............
تا دو هفته ، دو ماه ، دو سال
****
مي دانم كه هيچوقت نمي آئي
.
.
.
.
.
براي اينكه دارم احساس مي كنم
كه از همان دقيقه اول
تا هميشه
كنارم بوده اي
[دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]غافل از آنیم که کج میرویم
[SIGPIC][/SIGPIC]
من نمازم اما
خواندن آیاتی ست
که در این صبح امید
زنگار سیاهی را از آینه روحم
می زداید
باورم بود که روزی به سراغم می آید
اما اکنون
مطمئن هستم که نمی آید
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
چون همیشه با من بوده ست
عشق را می گویم
خدا را می گویم
[دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]غافل از آنیم که کج میرویم
[SIGPIC][/SIGPIC]
من با تو مي نويسم و مي خوانم
من با تو راه ميروم
وز شوق اين محال:
كه دستم به دست توست !
من جاي راه رفتن
پرواز ميكنم...........
[دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]غافل از آنیم که کج میرویم
[SIGPIC][/SIGPIC]
اي خداي تنهايان و بي کسان وبي مونسان
اي مخاطب اشناي دردهاي نگفتني اگر بنا است بسوزيم طاقتمان ده
واگر بنا است بسازيم قدرتمان ده
اي محبوب جاوداني! اگر نبود عطر حضور تو چگونه تاب مي اورديم
واگر نبود گرماي دستهاي تو در اين سرماي بي کسي چگونه سر مي کرديم؟
[دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]غافل از آنیم که کج میرویم
[SIGPIC][/SIGPIC]
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)