سکوت دردناک است اما در سکوت است که همه چیز شکل میگیرد و
در زندگی ما لحظه هایی هست که تنها کار ما باید انتظار کشیدن باشد...
سکوت دردناک است اما در سکوت است که همه چیز شکل میگیرد و
در زندگی ما لحظه هایی هست که تنها کار ما باید انتظار کشیدن باشد...
همه دوست دارن به بهشت بروند
اما همه نیز از مردن می ترسند
برای بهشت رفتن باید جرات مردن داشت...
چندان که در سفری
عطرها تو را بهانه می کنند ،
چون کودکی که دیدار مادر را
یک لحظه بیندیش
عطر ها
حتی عطرها
دوری و غربت را احساس می کنند
چشمانت را باز کن و ببین..
چه کسی تو را خواهد کند باور؟
چه کسی باشد تو را یاور؟
چشمانت را باز کن و ببین..
دوستت دارم هایت را باور میکنم .
مانند امضای پای نامه هایت!
که می گویی خون است
اما،
طعم آب انار می دهد
بر هر چه بود و هست
در پیش روی تو
محکم و استوار اقرار می کنم
این اعتراف من
باواژه های مهر
جمله های شوق
در موجی از غرور
این اعتراف من:
من دوست دارمت...
من دوست دارمت...
من دوست دارمت...
فاصله ی ساقه تا شکوفه
فاصله ی خیال تو
با من
فریادی است
که با مرگ خاموش می شود
این بار هم که
تاول پاهایم خشک شود
دوباره عاشقت می شوم
دوباره راه می افتم
دوباره
گم می شوم
چشمانت کارناوال آتش بازی است
یک روز در هر سال برای تما شا یش می روم
و باقی روزهایم را
وقف خاموش کردن آتشی می کنم
که زیر پوستم شعله می کشد....
تا زمانيكه تو با من باشي ،
چه تفاوت دارد
آسمان آبي رنگ
يا كه
شب باراني .
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)