صفحه 30 از 53 نخستنخست ... 2026272829303132333440 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 291 تا 300 , از مجموع 521

موضوع: متن های زیبا

  1. #291
    ناظم ارشد انجمن
    شاید من بی عیب نباشم اماتوهم نیستی...پس برو وپیش از شمارش اشتباهات من به خطاهای خودت رسیدگی کن
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    زیر ی سقف کنار عزیزترینم
    نوشته ها
    12,484
    تشکر تشکر کرده 
    190
    تشکر تشکر شده 
    12,809
    تشکر شده در
    3,688 پست
    حالت من : Relax
    قدرت امتیاز دهی
    11330
    Array

    پیش فرض

    دخترجواني چند روز قبل از عروسي ابله سختي گرفت و بستري شد.نامزد وي به
    عيادتش رفت ودر ميان صحبت هايش از درد چشم خود ناليد.بيماري زن شدت گرفت
    وابله تمام صورتش را پوشاند.مرد جوان هم عصازنان به عيادت نامزدش مي رفت و از
    درد چشم مي ناليد.موعد عروسي فرا رسيد زن نگران صورت خود را كه ابله ان را از
    شكل انداخته بود وشوهرهم كه كور شده بود ...همه مردم مي گفتند چه خوب
    عروس نا زيبا همان بهتر كه شوهرش نابينا باشد .
    بيست سال بعد از ازدواج زن از دنيا رفت.مرد عصايش را كنار گذاشت و چشمانش را
    گشود.
    همه تعجب كردند.مرد گفت:
    من كاري جز شرط عشق به جا نياوردم
    [SIGPIC][/SIGPIC]

  2. #292
    ناظم ارشد انجمن
    شاید من بی عیب نباشم اماتوهم نیستی...پس برو وپیش از شمارش اشتباهات من به خطاهای خودت رسیدگی کن
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    زیر ی سقف کنار عزیزترینم
    نوشته ها
    12,484
    تشکر تشکر کرده 
    190
    تشکر تشکر شده 
    12,809
    تشکر شده در
    3,688 پست
    حالت من : Relax
    قدرت امتیاز دهی
    11330
    Array

    پیش فرض

    از این اشکی که میلرزه منو ببر به اون لحظه

    به اون ترانه ی شادی که تو یاد من افتادی

    به احساسی که در گریره به حرفی که نفس گیره

    از این دنیا که بی ذوقه منو ببر به اون موقع
    [SIGPIC][/SIGPIC]

  3. #293
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    2,867
    تشکر تشکر کرده 
    9,600
    تشکر تشکر شده 
    10,334
    تشکر شده در
    2,560 پست
    قدرت امتیاز دهی
    6929
    Array

    پیش فرض فقط می خواست عشق و فهمیده باشیم...


    moon
    بی تو، مهتاب‌شبی، باز از آن کوچه گذشتم،
    همه تن چشم شدم، خیره به دنبال تو گشتم،
    شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،

    شدم آن عاشق دیوانه که بودم.
    در نهانخانة جانم، گل یاد تو، درخشید
    باغ صد خاطره خندید،
    عطر صد خاطره پیچید:
    یادم آم که شبی باهم از آن کوچه گذشتیم

    پر گشودیم و در آن خلوت دل‌خواسته گشتیم

    ساعتی بر لب آن جوی نشستیم.

    تو، همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت.
    من همه، محو تماشای نگاهت.
    آسمان صاف و شب آرام

    بخت خندان و زمان رام
    خوشة ماه فروریخته در آب

    شاخه‌ها دست برآورده به مهتاب
    شب و صحرا و گل و سنگ
    همه دل داده به آواز شباهنگ
    یادم آید، تو به من گفتی:
    ” از این عشق
    حذر کن
    !

    لحظه‌ا چند بر این آب نظر کن،
    آب، آیینة عشق گذران است،

    تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است،

    باش فردا، که دلت با دگران است!

    تا فراموش کنی، چندی از این شهر سفر کن!
    با تو گفتم:‌” حذر از عشق!؟ - ندانم
    سفر از پیش تو؟ هرگز نتوانم،
    نتوانم!

    روز اول، که دل من به تمنای تو پر زد،

    چون کبوتر، لب بام تو نشستم

    تو به من سنگ زدی، من نه رمیدم، نه گسستم ...“

    bulan sabit


    pics of week Funzug org 14

    خدا ما رو
    برای هم نمی خواست


    فقط می خواست عشق و فهمیده باشیم

    بدونیم نیمه ی
    ما مال ما نیست


    فقط خواست
    نیمه مونو دیده باشیم


    تمام لحظه های
    این تب سرد


    خدا از حسرت
    ما با خبر بود


    خودش ما رو
    برای هم نمی خواست


    خودت دیدی
    دعامون بی اثر بود


    چه سخته مال
    هم باشیم و بی هم


    می بینم میری
    و می بینی میرم


    تو وقتی هستی
    اما دوری از من


    نه می شه زنده
    باشم نه بمیرم


    نمی گم دلخور
    از تقدیرم اما


    تو می دونی
    چقد دلگیره این عشق


    فقط چون دیر
    باید می رسیدیم


    داره تو دست
    ما میمیره این عشق


    Full Moon in The Midnight Forest
    end

  4. کاربر مقابل از Sada عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  5. #294
    ناظم ارشد انجمن
    شاید من بی عیب نباشم اماتوهم نیستی...پس برو وپیش از شمارش اشتباهات من به خطاهای خودت رسیدگی کن
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    زیر ی سقف کنار عزیزترینم
    نوشته ها
    12,484
    تشکر تشکر کرده 
    190
    تشکر تشکر شده 
    12,809
    تشکر شده در
    3,688 پست
    حالت من : Relax
    قدرت امتیاز دهی
    11330
    Array

    پیش فرض

    امیری به شاهزاده گفت:من عاشق توام.شاهزاده گفت:زیباتر از من خواهرم است که در پشت سر تو ایستاده است.امیر برگشت و دید هیچکس نیست .شاهزاده گفت:عاشق نیستی !!!!عاشق به غیر نظر نمی کند
    [SIGPIC][/SIGPIC]

  6. کاربر مقابل از mehraboOon عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  7. #295
    ناظم ارشد انجمن
    شاید من بی عیب نباشم اماتوهم نیستی...پس برو وپیش از شمارش اشتباهات من به خطاهای خودت رسیدگی کن
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    زیر ی سقف کنار عزیزترینم
    نوشته ها
    12,484
    تشکر تشکر کرده 
    190
    تشکر تشکر شده 
    12,809
    تشکر شده در
    3,688 پست
    حالت من : Relax
    قدرت امتیاز دهی
    11330
    Array

    پیش فرض

    خدایا
    در برابر هر آنچه انسان ماندن را به تباهی می کشاند مرا با نداشتن و نخواستن روئین تن کن
    خدایا
    شهرت منی را که میخواهم باشمقربانی منی که میخواهند باشمنکند
    خدایا
    اندیشه و احساس مرا در سطحی پایین میاورکه زرنگیهای حقیر و پستیهای نکبت بار و پلید شبه آدمهای اندک را متوجه شوم
    چه دوست تر میدارم بزرگواری گول خور باشم تا کوچکواری گول زن

    خدایا
    مرا همواره آگاه و هوشیار دار تا پیش از شناختن درست وکامل کسی مثبت یا منفی قضاوت نکنم

    زنده یاد دکتر شریعتی
    [SIGPIC][/SIGPIC]

  8. #296
    ناظم ارشد انجمن
    شاید من بی عیب نباشم اماتوهم نیستی...پس برو وپیش از شمارش اشتباهات من به خطاهای خودت رسیدگی کن
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    زیر ی سقف کنار عزیزترینم
    نوشته ها
    12,484
    تشکر تشکر کرده 
    190
    تشکر تشکر شده 
    12,809
    تشکر شده در
    3,688 پست
    حالت من : Relax
    قدرت امتیاز دهی
    11330
    Array

    پیش فرض

    قطار مى رود
    تو مى روى
    تمام ایستگاه مى رود
    و من چقدر ساده ام
    که سال هاى سال
    ...در انتظار تو
    کنار این قطار رفته ایستاده ام
    و همچنان
    به نرده هاى ایستگاه رفته
    تکیه داده ام.......
    [SIGPIC][/SIGPIC]

  9. #297
    ناظم ارشد انجمن
    شاید من بی عیب نباشم اماتوهم نیستی...پس برو وپیش از شمارش اشتباهات من به خطاهای خودت رسیدگی کن
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    زیر ی سقف کنار عزیزترینم
    نوشته ها
    12,484
    تشکر تشکر کرده 
    190
    تشکر تشکر شده 
    12,809
    تشکر شده در
    3,688 پست
    حالت من : Relax
    قدرت امتیاز دهی
    11330
    Array

    پیش فرض


    نديده‌اي که حباب?
    به يک تلنگر باد?
    به چشم بر هم زدني? محو مي‌شود ناگاه؟
    چه اتفاقي بايد بيفتد?
    اي همراه?
    که من بدانم و تو
    که عمر و هستي ما
    حباب وار? بر اين موج خيز مي‌گذرد.
    *
    حباب را نفسي هست تا دهد از دست؟
    من و تو را?
    ــ اي داد ــ
    کجا مجال نفس? در قفس?
    درين بيداد?
    درين تهاجم دود?
    در اين سموم سياه?
    که همچون باد خزان، برگ ريز مي‌گذرد!
    *
    فريب صفحه تقويم را به هيچ انگار?
    حساب روز و شب و ماه و سال را بگذار?
    حساب لحظه نگهدار
    که چون فراري در گريز? مي‌گذرد.
    *
    چگونه "مي‌گذرد"ها
    "گذشت" شد ناگاه؟!
    چه اتفاقي بايد بيفتد، اي همراه?
    که اين حباب بر احوال خود شود آگاه
    که لحظه اي دگر "اين نيز"
    نيز مي گذرد!
    [SIGPIC][/SIGPIC]

  10. #298
    ناظم ارشد انجمن
    شاید من بی عیب نباشم اماتوهم نیستی...پس برو وپیش از شمارش اشتباهات من به خطاهای خودت رسیدگی کن
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    زیر ی سقف کنار عزیزترینم
    نوشته ها
    12,484
    تشکر تشکر کرده 
    190
    تشکر تشکر شده 
    12,809
    تشکر شده در
    3,688 پست
    حالت من : Relax
    قدرت امتیاز دهی
    11330
    Array

    پیش فرض

    مردان در صید عشق به وسعت نامنتهایی نامردند



    تا وقتی مطمئن به تسخیر قلب زن نشدند



    گدایی عشق میکنند.



    اما همین که مطمئن شدند...



    مردانگی را در کمال نامردی به جا می آورند.



    دکتر شریعتی
    [SIGPIC][/SIGPIC]

  11. کاربر مقابل از mehraboOon عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  12. #299
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    2,867
    تشکر تشکر کرده 
    9,600
    تشکر تشکر شده 
    10,334
    تشکر شده در
    2,560 پست
    قدرت امتیاز دهی
    6929
    Array

    پیش فرض عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،

    wwwpichaknet 27

    عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،
    بلکه ناتمام ماندن قشنگترین داستان زندگی است که مجبوری آخرش را با جدائی
    به سرانجام رسانی .
    ****
    بلکه نداشتن یک همراه واقعی است که در سخت ترین شرایط همدم تو باشد.


    عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،
    بلکه به دست فراموشی سپردن قشنگ ترین احساس زندگی است .
    ****
    عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،
    بلکه نداشتن کسی است که الفبای دوست داشتن را برایت تکرار کند.
    و تو از او رسم محبت بیاموزی .


    ****
    عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،
    بلکه گذاشتن سدی در برابر رودی است که از چشمانت جاری است.
    ****


    عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست،
    بلکه یخ بستن وجود آدم ها و بستن چشمها است.
    عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست
    بلکه پنهان کردن قلبی است که به اسفناک ترین حالت شکسته شده .
    ****
    عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،
    بلکه نداشتن شانه های محکمی است که بتوانی به آن ها تکیه کنی و از غم زندگی
    برایش اشک بریزی.

    wwwpichaknet 37

  13. کاربر مقابل از Sada عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  14. #300
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Aug 2010
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    2,867
    تشکر تشکر کرده 
    9,600
    تشکر تشکر شده 
    10,334
    تشکر شده در
    2,560 پست
    قدرت امتیاز دهی
    6929
    Array

    پیش فرض

    الو ... الو... سلام
    کسي اونجا نيست ؟؟؟؟؟
    مگه اونجا خونه ي خدا نيست؟
    پس چرا کسي جواب نميده؟
    يهو يه صداي مهربون! ..مثل اينکه صداي يه فرشتس .بله با کي کار داري کوچولو؟
    خدا هست؟ باهاش قرار داشتم.. قول داده امشب جوابمو بده.
    بگو من ميشنوم .کودک متعجب پرسيد: مگه تو خدايي ؟من با خدا کار دارم ...
    هر چي ميخواي به من بگو قول ميدم به خدا بگم .
    صداي بغض آلودش آهسته گفت يعني خدام منو دوست نداره؟؟؟؟
    فرشته ساکت بود .بعد از مکثي نه چندان طولاني:نه خدا خيلي دوستت داره.مگه کسي ميتونه تو رو دوست نداشته باشه؟
    بلور اشکي که در چشمانش حلقه زده بود با فشار بغض شکست وبر روي گونه اش غلطيد وباهمان بغض گفت :اصلا اگه نگي خدا
    باهام حرف بزنه گريه ميکنما...
    بعد از چند لحظه هياهوي سکوت ؛
    بگو زيبا بگو .هر آنچه را که بر دل کوچکت سنگيني ميکند بگو..ديگر بغض امانش را بريده بود بلند بلند گريه کرد وگفت:خدا جون خداي مهربون،خداي قشنگم ميخواستم بهت بگم تو رو خدا نذار بزرگ شم تو رو خدا...چرا ؟اين مخالف تقديره .چرا دوست نداري بزرگ بشي؟آخه خدا من خيلي تو رو دوست دارم قد مامانم ،ده تا دوستت دارم .اگه بزرگ شم نکنه مثل بقيه فراموشت کنم؟
    نکنه يادم بره که يه روزي بهت زنگ زدم ؟نکنه يادم بره هر شب باهات قرار داشتم؟مثل بقيه که بزرگ شدن و حرف منو نمي فهمن.
    مثل بقيه که بزرگن و فکر ميکنن من الکي ميگم با تو دوستم .مگه ما باهم دوست نيستيم؟پس چرا کسي حرفمو باور نميکنه ؟خدا چرا بزرگا حرفاشون سخت سخته؟مگه اينطوري نمي شه باهات حرف زد...
    خدا پس از تمام شدن گريه هاي کودک:آدم ،محبوب ترين مخلوق من.. چه زود خاطراتش رو به ازاي بزرگ شدن فراموش ميکنه...کاش همه مثل تو به جاي خواسته هاي عجيب من رو از خودم طلب ميکردند تا تمام دنيا در دستشان جا ميگرفت.
    کاش همه مثل تو مرا براي خودم ونه براي خودخواهي شان ميخواستند .دنيا براي تو کوچک است ...
    بيا تا براي هميشه کوچک بماني وهرگز بزرگ نشوي...
    کودک کنار گوشي تلفن،درحالي که لبخندبرلب داشت در آغوش خدا به خواب فرو رفت
    2424282424

  15. کاربر مقابل از Sada عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


صفحه 30 از 53 نخستنخست ... 2026272829303132333440 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/