صفحه 3 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 53

موضوع: در مورد شب قدر تاپیک

  1. #21
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    5,550
    تشکر تشکر کرده 
    7,087
    تشکر تشکر شده 
    8,503
    تشکر شده در
    2,353 پست
    قدرت امتیاز دهی
    1937
    Array

    پیش فرض

    روزه گرفتن، بدون باز داشتن چشم و گوش و زبان از خطا و لغزش، فقط گرسنگى كشیدن است و بس!

    باید پس از گذراندن هوا و هوس در كوره «استقامت‏»، با پتك سنگین «نه‏»، سر شیطان نفس را كوبید! آن گاه، دل را صیقل و با آب «توبه‏» شستشو داد؛ تا همچون آینه، نور حق بر آن بتابد و صفات عالیه در آن انعكاس یابد ...


    رمضان، ماه نزول قرآن، ماه نزول «فرشته‏ها» و «روح‏» (1) بار دیگر از راه رسید . دوباره سفره ضیافت الهى گسترده شد و پرهیزكاران به مهمانى خدا دعوت شدند! در این ماه اگر تمامى اعضاء و جوارح روزه باشد؛ حتى خوابیدن و نفس كشیدن نیز عبادت و تسبیح است . (2)

    ماه غلبه بر شیطان درون و بیرون و بى اعتنا شدن و بى توجهى به ظواهر فریبنده‏اى است كه كمترین توجه به آنان، نورانیت درون را خاموش مى‏كند! ...

    ماهى است كه در شب‏هاى قدر آن باید، « دفترچه بیمه‏» زندگى را به مُهر « تمدید اعتبار» امام زمان (عج) ممهور ساخت؛ زیرا در غیر این صورت، دیگر تحت پوشش ولایت نخواهیم بود!

    «رمضان، ماهى است كه ابتدایش رحمت، میانه‏اش مغفرت و پایانش آزادى از آتش جهنم است‏.» (3)

    اگر دل، در این ماه، بهارى نشد؛ همیشه سال، پائیزى و سرد است .

    سالكان، این ماه را به رفع تكلیف نمى‏گذرانند ... آن جا كه مى‏توان با قطره اشكى در نیمه‏هاى شب، انبوه آتشى را خاموش كرد؛

    آنجا كه فرشتگان، به نزدیك ‏ترین مدار زمین رسیده‏اند؛

    آنجا كه شیاطین در « بند» هستند؛

    آنجا كه درهاى جهنم بسته است، درهاى رحمت ‏باز؛

    و ... آنجا كه روزه سپر است از آتش!

    چرا غفلت؟!

    حال كه « ایاما معدودات‏»، بهترین فرصت‏ براى تزكیه نفس و « لعلكم تتقون‏» (4) شدن است،

    چرا كسالت و تنبلى؟!

    باید از لحظه لحظه این ماه استفاده كرد و از روزها و شب‏هایش بهره‏ها گرفت؛ تا موفق به دریافت « كارنامه قبولى‏» شد!

    و باید قدر شب‏هاى «قدر» را دانست؛ بخشنده مهربان منتظر است تا « یا رب‏» بخشش خواهان را بشنود:

    شب خیز كه عاشقان به شب راز كنند گِرد در و بام دوست پرواز كنند

    هر جا كه درى بود، به شب مى‏بندند الا در دوست را كه شب باز كنند

    و آنان كه عمر خود را صرف اطاعت از دستورات الهى كرده‏اند، به همه شب‏هاى ماه رمضان توجه دارند و مى‏گویند:

    هر شب، شب قدر است، اگر قدر بدانى! ...

    "مهدى محدثى"

    پى‏نوشت ها:

    1 . تنزل الملائكة و الروح . . ./ سوره قدر .

    2 . انفاسكم فیه تسبیح و نومكم فیه عبادة . . . ، امالى صدوق، ص 93 .

    3 . بحار الانوار، ج 93، ص 342 .

    4 . بقره/ 183 - 182 .


    93365739541900062743
    profilephpid100002248043280

    22771097565880345367
    facebook

    23759482593804762228
    NewGame7191

  2. #22
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    5,550
    تشکر تشکر کرده 
    7,087
    تشکر تشکر شده 
    8,503
    تشکر شده در
    2,353 پست
    قدرت امتیاز دهی
    1937
    Array

    پیش فرض

    چرا اين شب را ((شب قدر)) گفته اند؟


    (شهود) ((شب قدر)) يا ((ليلة القدر)) مشهورترين نام اين شب است. مفسران درباره اينكه چرا اين شب را ((شب قدر)) گفته اند و ((قدر)) به چه معناست، سه معنا را انتخاب كرده اند:


    1- قدر = شرف و منزلت

    ((مرحوم طبرسى)) گويد: ((از آن رو به اين شب، قدر گفته اند كه داراى شرف و پايه اى بلند و شانى عظيم است. مثل اينكه گويند: مرد داراى قدر؛ يعنى داراى شرف و منزلت. چنان چه قرآن مى فرمايد: ((و ما قدروا الله حق قدره))، يعنى عظمت و شأن خدا را آن گونه كه بايد به جا نياوردند. ((ابوبكر وراق)) گويد: ((لان من لم يكن ذا قدر اذا احياها صار ذاقدر))؛ آن شب را قدر ناميدند، از اين رو كه انسان ها با زنده داشتن آن به قدر و منزلت مى رسند. ديگران نيز گفته اند: شب قدر است، زيرا كارهاى خدايى را در آن شب پاداشى بزرگ و گران سنگ است. گروهى ديگر نيز گفته اند: شب قدر است، چون كتابى گرانبها بر پيامبرى بلند مرتبه و گرامى، براى امتى بلند پايه با دستان فرشته اى گرانقدر نازل شده است.(2) در قدر و منزلت شب قدر همين بس كه سوره مباركه (قدر) در شأن آن نازل شده است.


    2- قدر = تنگي و ضيق

    يكي از معانى (قدر) ضيق و تنگى است.

    اين شب را از آن رو (قدر) گفته اند كه زمين به واسطه كثرت فرود فرشتگان در آن شب، تنگ مى شود. زمين در اين شب، سرشار از فرشتگانى است كه تا سپيده دم، هم صدا با زمينيان به احياى آن شب مى پردازند و به وظايف خويش مى رسند. در اين زمينه قرآن كريم مى فرمايد: (تنزل الملائكه و الروح فيها باذن ربهم من كل امر).


    3- قدر = تقدير و اندازه گيرى

    بسيارى از دانشمندان اين معنا را پذيرفته اند؛ چون در اين شب، همه چيز اندازه گيرى مى شود، به آن شب قدر گفته مى شود. از جمله مقدرات اين شب، سرنوشت افراد، جامعه، حوادث و پيش آمده، مانند جنگ، زلزله، پيروزى، شكست، سعادت و شقاوت و...است. در اين شب، سرنوشت افراد و جوامع و هر آنچه با سرنوشت انسان ها ارتباط دارد، بر اساس حكمت و مصلحت رقم مى خورد. (در او تقدير و تفصيل كنند؛ هر كار كه مشحون به حكمت است، نقص را بر او راه نبود و هر چه در آن سال خواهد بود از آجال و اقسام، در اين شب تقدير كنند). (3)

    از حضرت امام رضا (ع)، روايت شده است كه:

    (...يقدر فيها ما يكون فى السنه من خير او شر اومضره او منفعه او رزق او اجل و لذلك سميت ليلة القدر) (4)؛ اين شب را ليلة القدر ناميده اند، چون آنچه مربوط به سال است، از قبيل خوبى، بدى، زيان، سود، روزى (معيشت) و مرگ و ولادت در آن شب اندازه گيرى مى شود.

    امام صادق(ع)، خطاب به (ابوبصير) فرمودند:

    (يا ابا محمد، يكتب وفد الحاجه فى ليلة القدر و المنايا والبلايا و الارزاق و ما يكون الى مثلها فى قابل فاطلبها فى احدى وثلاث)؛ اى ابو محمد، در شب قدر حاجيان مشخص شده و پيشامدها و مرگ ها و روزيها و آنچه مربوط به آن سال است تا سال آينده (شب قدر ديگر) رقم مى خورد؛ پس آن را در شب بيست و يكم و بيست سوم ماه جستجو كن البته اينكه خداوند بر پايه حكمت و مصلحت، تقدير امور مى فرمايد، به شايستگى و ظرفيت و حال افراد و جوامع بستگى دارد.

    قدر، باران رحمتى است كه در جويبار هر فرد و هر جمع به اندازه او جارى است. شخصيت افراد به گونه اى شكل گرفته كه بعضى از آنان توان پذيرش جريان رودى وسيع از رحمت و بركت قدر را دارند و برخى ديگر، زمينه كمترى براى جذب رحمت و عنايت دارند؛ برخى، هيچ گونه آمادگى ندارند تا آنجا كه زمينه وجودشان چون سنگى سخت و نفوذ ناپذير است. حقيقت شب قدر از نوع حقايق قرآنى است و همان طور كه قرآن شفا و درمان است، شب قدر نيز اين گونه است: (و ننزل من القرآن ما هو شفا و رحمه للمومنين و لا يزيد الظالمين الا خسارا). (5)


    قرآن غذاى سالم روح انسان هاست. اين غذاى دلپذير براى روان سالم لذت بخش است. اما اگر كسى بيمار باشد، نه تنها از اين سفره رنگين دلپذير و غذاى شفابخش بهره اى نمى برد، بلكه براى او مايه آزردگى است. از اين رو، در قسمت دوم، آيه كريمه مى فرمايد: و همين قرآن براى ستمكاران مايه تباهى و زيان است. گفتيم كه در شب قدر سرنوشت انسان ها بر اساس حكمت و مصلحت رقم مى خورد. بى گمان، اين تصميم گيرى درباره آينده اشخاص و امت ها با گذشته آنان پيوند خورده است، اما اينكه در اين شب چگونه تصميم گيرى و تقدير مى شود و چه مراحلى پشت سر گذاشته مى شود و نقش عنصر انتخاب چيست؟





    1- سوره قدر

    2- مجمع البيان ، ج 10 ، ص 518.

    3- تفسير منهج الصادقين ، ج 10، ص 303.

    4- عيون اخبار الرض، ج 2 ، ص 116.

    5- اسرإ ، آيه 82.


    93365739541900062743
    profilephpid100002248043280

    22771097565880345367
    facebook

    23759482593804762228
    NewGame7191

  3. #23
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    5,550
    تشکر تشکر کرده 
    7,087
    تشکر تشکر شده 
    8,503
    تشکر شده در
    2,353 پست
    قدرت امتیاز دهی
    1937
    Array

    پیش فرض

    امام و شب قدر

    آن شب قدر است كه در آن گروه‌هاي به حج رونده، طاعات يا معاصي، با زندگاني يا ممات نوشته مي‌شود و خداوند در آن شب و روز، آنچه را مي‌خواهد واقع مي‌كند، سپس آنها را به صاحب زمين القا مي‌نمايد.
    ابن حارث به آن حضرت(ع) عرض كرد: صاحب زمين كيست؟


    از شب قدر به عنوان محكم‌ترين دليل بر وجود حجت خدا بعد از حجت ديگر و استمرار امامت تا روز قيامت ياد شده است، از اين رو، امامان(ع)، شيعيان را به احتجاج و استدلال به آن در برابر اهل سنت راهنمايي كرده‌اند. از حضرت امام باقر(ع) روايت شده است:

    اي شيعيان، به وسيلة سورة «إنا انزلناه» احتجاج كنيد تا پيروز شويد. به خدا سوگند، كه آن (سوره) حجّت خدا بر آفريدگان، بعد از رسول خدا(ص) بوده، مهتر و سرور دينتان، و غايت علم ماست. اي جماعت شيعيان، به وسيلة «حم و الكتاب المبين إنّا أنزلناه في ليلة مباركة إنّا كنّا منذرين» احتجاج كنيد كه مقصود از آن، به ويژه صاحبان امر ـ ائمه(ع) ـ بعد از رسول خدايند.1

    امام صادق(ع) نيز در روايتي بلند از رسول خدا(ص)، به نقل از خداوند تبارك و تعالي مي‌فرمايند:
    «انا انزلناه» را بخوان، در حقيقت آن نسبت تو و نسبت اهل بيتت تا روز قيامت است. 2

    استدلال به شب قدر، منوط به اثبات دو امر است: اولاً، اينكه شب قدر بعد از وفات رسول خدا(ص) تا روز قيامت باقي است و اين مطلب مورد اجماع فريقين ـ شيعه و سني ـ است و از همين رو مي‌بينيم كه بندگان خدا براي درك آن شب در هرسال مي‌كوشند. دلايل اين امر عبارتند از:

    1. وجود صيغة مضارع كه بر نزول و فرو فرستادن مستمر و مكرّر، در هر ماه رمضان دلالت مي‌كند.

    2. كلام خداي متعال كه:
    شب قدر از هزار ماه ارجمندتر است.
    و نفرموده كه آن از هزار ماه «بهتر بود» بلكه مي‌فرمايد: «بهتر است».

    3. كلام خداي متعال كه:
    در آن شب فرشتگان، با روح، به فرمان پروردگارشان، براي هر كاري [كه مقدّر شده است] فرود آيند.
    نزول قرآن را با صيغة ماضي بيان نفرموده كه فقط بر يك بار نزول دلالت كند، بلكه از فرود آمدن ملائكه با صيغة مضارع تعبير كرده كه دلالت بر نزول مستمرّ آن دارد.

    4. وجود رواياتي كه بر بقا و استمرار شب قدر دلالت دارند. از جمله روايت ابوذر كه مي‌گويد: به پيامبر خدا(ص) عرضه داشتم: اي رسول خدا، آيا شب قدر مخصوص زمان پيامبران است كه [كتب آسماني] در آن شب نازل مي‌شوند و پس از آنكه ايشان از دنيا رفتند، برداشته مي‌شود؟
    آن حضرت(ص) فرمودند: خير، بلكه آن تا روز قيامت وجود دارد».3

    امام صادق(ع) مي‌فرمايند: «چنانچه شب قدر برداشته شود، قرآن برداشته مي‌شود».4

    ثانياً، مي‌دانيم كه ملائكه امر خداوند را به همراه خود فرود مي‌آورند، حال سؤال اين است كه ملائكه بر چه كسي فرود مي‌آيند؟

    آيا فرود مي‌آيند، اما نه بر فرد؟ يا آنكه بر پادشاهان و سلاطين، يا بر ساير مردم؟

    بنابراين ملائكه بر قلب انسان ـ نه فقط بر زمين ـ
    فرود مي‌آيند. در اينجا همچنين سؤال مي‌كنيم: آن كدام قلب است كه اوامر خداوند را كه به وسيلة ملائكه و روح فرود آمده پذيرا مي‌شود؟

    پاسخ: ملائكه و روح، امر الهي را بر قلب ولي‌الله و حجت او در زمين فرود مي‌آورند، زيرا تنها آن قلب شايستگي و توانايي نزول اوامر الهي را داراست. اين ولايت در عصر رسول خدا(ص) در آن حضرت متجلّي بود و همة مسلمانان متّفق‌اند كه آن حضرت(ص) محور ليلة القدر در زمان حيات خود بودند.
    حال كه اين مطلب پذيرفته شد، به دومين نتيجه مي‌رسيم كه:

    استمرار شب قدر در هر سال، و استمرار نزول همة امور به وسيلة ملائكه، بعد از رحلت رسول خدا(ص)، وجود جانشين و خليفة آن حضرت(ص) را، به منظور ايفاي همان نقش در شب قدر، اثبات مي‌نمايد. از همين‌رو از اميرمؤمنان حضرت علي(ع) روايت شده كه به ابن عباس فرمودند:

    به حقيقت، شب قدر در هر سال وجود ارد، در آن شب امر همة سال نازل مي‌شود، و آن امر، بعد از رسول خدا(ص) صاحباني دارد.

    ابن عباس عرض كرد: آنان كيستند؟ امام(ع) فرمودند:
    من و يازده [فرزند] از صلب‌ام.5
    و حضرت امام باقر(ع) مي‌فرمايند:

    هر كس به شب قدر، بر خلاف نظر و رأي ما ايمان داشته باشد، صادق نيست جز آنكه بگويد آن (شب قدر) از آن ما (اهل بيت(ع)) است، و هر كس چنين نگويد به حقيقت تكذيب كننده است. خداي عزّ و جلّ بزرگ‌تر از آن است كه امر را به همراه روح و ملائكه بر كافر فاسق نازل نمايد، پس اگر بگويد كه، او آن را بر خليفه‌اي [غير از ما] نازل مي‌كند، اين سخن باطل است و اگر بگويند كه آن را بر هيچ كس نازل نمي‌كند، ممكن نيست كه چيزي نازل شده اما بر هيچ چيز فرود نيايد. و اگر بگويند ـ كه خواهند گفت ـ

    [اساساً] نازل شدني واقع نشده، در گمراهي عميق و آشكاري فرو رفته‌اند.6

    امير مؤمنان(ع) در بياني بلند، پس از ذكر حجج الهي، در پاسخ به سؤال كننده‌اي كه پرسيد:


    93365739541900062743
    profilephpid100002248043280

    22771097565880345367
    facebook

    23759482593804762228
    NewGame7191

  4. #24
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    5,550
    تشکر تشکر کرده 
    7,087
    تشکر تشکر شده 
    8,503
    تشکر شده در
    2,353 پست
    قدرت امتیاز دهی
    1937
    Array

    پیش فرض

    اين حجّت‌ها كيستند؟، فرمودند:

    آنان عبارتند از: رسول خدا(ص) و جانشينان برگزيدة آن حضرت(ص)؛ با كساني كه خداوند ايشان را همراه و قرين خود و رسولش ساخت و بندگان را به طاعتشان فرا خواند، چنانكه از آنان بر خويش پيمان گرفت. ايشان صاحبان امر و كساني هستند كه خداوند دربارة‌شان فرمود: « أطيعوالله و أطيعوا الرسول و اُولي‌الأمر منكم؛7 [اي كساني كه ايمان آورده‌ايد] خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياي امر خود را نيز اطاعت كنيد».

    و فرمود: «و لو ردّوه إلي الرسول و إلي اُولي‌الأمر منهم لعلمه الّذين يستنبطونه منهم8؛ [و چون خبري حاكي از ايمني يا وحشت به آنان برسد] و اگر آن را به پيامبر و اولياي امر خود ارجاع كنند، قطعاً از ميان آنان كساني‌اند كه [مي‌توانند درست و نادرست] آن را دريابند».

    شخص سؤال كننده عرض كرد: آن امر چيست؟ امام(ع) فرمودند: همان كه ملائكه در شبي كه همة امور(خداوند) حكيم، از قبيل: روزي، طول عمر، اعمال، زندگاني، مرگ، علم غيب آسمان‌ها و زمين، و معجزاتي كه جز براي خداوند، برگزيدگان و فرستادگان او در بين آفريدگانش امكان‌پذير نيست، فرو مي‌فرستند. آنان روي خدايند؛ كه فرمود: « فأينما تولّوا فثمّ وجه الله؛9 پس به هر سو رو كنيد آنجا روي خداست. (از جملة) [آنان بقيت‌الله]، يعني حضرت مهدي(ع) است كه هنگام پايان [روزگار] اين [دنيا] مي‌آيد و زمين را از قسط و عدل لبريز مي‌نمايد، همان طور كه از ظلم و ستم مملو شده باشد. و از نشانه‌هاي او غيبت و كتمان در وقت فراگير شدن طغيان و فرا رسيدن انتقام است.

    و اگر مورد خطاب اين امر در كلام خداوند، منحصراً پيامبر(ص) و نه غير ايشان بود، مي‌بايست به وسيلة فعل ماضي دالّ بر عمل غير دائمي بيان مي‌شد، نه به صورت مستقبل، يعني مي‌فرمود: «نزلت الملائكة؛ ملائكه نازل شدند». و «فرق كلّ امرٍ حكيمٍ؛ هر كاري، [به نحو] استوار فيصله يافت» و نمي‌فرمود:

    « لا تنزّل الملائكة؛ ملائكه نازل مي‌شوند» و «يفرق كلّ امرٍ حكيمٍ؛ هر كاري [به نحو] استوار فيصله مي‌يابد».10
    از وجود ارتباط ميان امامت و شب قدر، اين نتايج به دست مي‌آيد:

    1. وجود حجت خدا در هر عصر؛ علامه مجلسي(ره) در اين باره مي‌گويد: «محتواي سوره‌هاي دخان و قدر بر اين امر دلالت دارد كه حُكم نازل شده از نزد خداوند سبحان، در شب قدر، حكم يقيني، حتمي و واقعي است، و ناگزير از وجود فردي آگاه و عالم نسبت به آن حكم هستيم، زيرا در غير اين صورت، فايده‌اي بر فرو فرستادن آن حكم، مترتّب نيست. عالم به آن حكم، شخصي غير از امام معصوم(ع) تأييد شده از جانب خداوند سبحان نيست. بنابراين، وجود امام واجب‌الاطاعه، عالم به همة امور دين در هر زماني، تا هنگامي كه تكليف شرعي باقي است، لازم و ضروري است».11

    2. شمول ولايت ائمه(ع) بر همة مخلوقات؛ زيرا ايشان جايگاه نزول اوامر الهي مربوط به زندگاني بشر توسط ملائكه‌اند. به بيان ديگر، اوامر خداوند بر صاحبان امر ـ بعد از رسول خدا(ص) نازل مي‌شود.12

    از حضرت امام باقر(ع) در بارة اين كلام خداي تعالي كه: «فيها يفرق كلّ أمرٍ حكيمٍ» روايت شده است كه:
    هر آينه، در شب قدر تفسير امور هر سال بر وليّ خدا نازل مي‌شود؛ بخشي از آن امور مربوط به امور شخصي وي، و بخش ديگر مربوط به امور مردم است.13

    همچنين حضرت امام صادق(ع) مي‌فرمايند:
    آن شب قدر است كه در آن گروه‌هاي به حج رونده، طاعات يا معاصي، با زندگاني يا ممات نوشته مي‌شود و خداوند در آن شب و روز، آنچه را مي‌خواهد واقع مي‌كند، سپس آنها را به صاحب زمين القا مي‌نمايد.
    ابن حارث به آن حضرت(ع) عرض كرد: صاحب زمين كيست؟
    امام(ع) فرمودند: صاحب شما».14

    3. علم امامان(ع) از جانب خدا افاضه مي‌شود؛
    ابابصير نقل مي‌كند، كه از امام صادق(ع) شنيدم كه فرمودند: «اگر بر [علم] ما افزوده نشود، به افول مي‌رويم».عرض كردم: فدايتان شوم، آيا از آنچه نزد رسول خدا(ص) نيست هم بر علم شما افزوده مي‌شود؟

    امام(ع) فرمودند: «اگر چنين باشد، [ابتدا] پيامبر(ص) آورده و از آن آگاه مي‌شود، سپس حضرت علي(ع)، و سپس يكي پس از ديگري، تا آنكه به صاحب اين امر برسد».15

    سليمان ديلمي مي‌گويد، به حضرت صادق(ع) عرض كردم: بارها از شما شنيده‌ام كه فرموديد: «اگر بر [علم] ما افزوده نشود به افول مي‌رويم». امام(ع) فرمودند: «احكام حلال و حرام را خداوند در كامل‌ترين صورت آن بر پيامبر خود(ص) نازل فرمود و امام بر حلال و حرام، چيزي نمي‌افزايد».


    93365739541900062743
    profilephpid100002248043280

    22771097565880345367
    facebook

    23759482593804762228
    NewGame7191

  5. #25
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    5,550
    تشکر تشکر کرده 
    7,087
    تشکر تشکر شده 
    8,503
    تشکر شده در
    2,353 پست
    قدرت امتیاز دهی
    1937
    Array

    پیش فرض

    عرض كردم: پس منظور از آن زيادي چيست؟ فرمودند: «در چيزهاي ديگر، غير از حلال و حرام».

    عرض كردم: آيا چيزي بر شما افزوده مي‌شود كه از رسول خدا(ص) پوشيده بوده و از آن حضرت آگاه نبوده است؟ فرمودند: «خير، علم فقط از نزد خداي متعال خارج مي‌شود، پس فرشته‌اي آن را به سوي رسول‌خدا(ص) برده، مي‌گويد: اي محمّد، پروردگارت تو را به چنين و چنان فرمان مي‌دهد، آنگاه آن حضرت(ص) مي‌فرمايند: آن را به سوي علي ببر، و آن را به علي(ع) مي‌رساند. آنگاه حضرت علي(ع) مي‌فرمايند: آن را به سوي حسن ببر. و همچنان به سوي [امامان(ع)] يكي بعد از ديگري مي‌رود تا به ما مي‌رسد. محال است كه يكي از ائمه(ع) چيزي را بداند كه رسول خدا(ص) و امامان قبل از او آن را ندانند».16

    4. ولايت امامان(ع) در شب قدر مقدّر مي‌شود؛ اميرمؤمنان(ع) دراين‌باره به نقل از رسول خدا(ص) مي‌فرمايند:
    «اي علي، آيا معناي ليلةالقدر را مي‌داني؟ گفتم: خير، اي رسول‌خدا، فرمودند: به حقيقت خداوند، در آن همة آنچه تا روز قيامت واقع خواهد شد را تقدير مي‌نمايد، و از جمله آنچه مقدّر مي‌شود، ولايت تو و ولايت امامان(ع) از فرزندانت تا روز قيامت است».17

    همچنين امام صادق(ع) فرمودند: «آن شبي است كه آسمان‌ها و زمين و ولايت اميرالمؤمنين در آن مقدّر شد»18.

    5. همان‌طور كه بيشتر مردم از قدر و منزلت شب قدر ناآگاهاند، و از شناخت آن باز داشته شده‌اند؛ همين طور آنان از شناخت و معرفت يافتن نسبت به اهل بيت(ع) نيز باز داشته شده‌اند، و جز خداوند متعال كسي آنان را به حقيقت معرفتشان نشناخته است. مردم تنها بخشي ناچيز از ظاهر ايشان را مي‌شناسند.

    روايت حضرت امام باقر(ع) نيز به همين مطلب اشاره مي‌كند كه فرمودند:
    در حقيقت فاطمه(س)، همان ليلة‌القدر است. هر كس فاطمه را به حقيقت معرفتش بشناسد، به تحقيق شب قدر را درك كرده است. همانا آن حضرت(س) فاطمه ناميده شد، زيرا خلايق از معرفتش باز داشته شده‌اند. نبوت هيچ پيامبري كامل نشد، تا آنكه به فضيلت و محبّت آن حضرت اقرار نمود. او صديقة بزرگ است و اعصار نخستين بر مدار معرفت و شناخت او چرخيده است.19

    سيد حسين نجيب محمّد
    مترجم: ابوذر ياسري
    ماهنامه موعود شماره 80

    1. تفسير نورالثقلين، ج 5، ص 635.
    2. همان.
    3. همان، ص 620.
    4. همان، ص 621.
    5. همان، ص 619.
    6. همان، ص 638.
    7. سورة نساء (4)، آية 59.
    8. سورة نساء (4)، آية 83.
    9. سورة بقره (2)، آية 115.
    10. تفسير نورالثقلين، ج 4، ص 626.
    11. مرآة العقول، ج 3، ص 79.
    12. جهت آگاهي دربارة «ولا\ الامر = صاحبان امر» به موضوع «ولايت» مراجعه كنيد.
    13. تفسير نورالثقلين، ج4، ص 622.
    14. همان، ص 625.
    15. اهل البيت، ص 231.
    16. همان.
    17. همان، ص 629.
    18. همان، ص 617.
    19. علوي، فاطمة‌الزهراء(س) ليلةالقدر، ص 7.


    93365739541900062743
    profilephpid100002248043280

    22771097565880345367
    facebook

    23759482593804762228
    NewGame7191

  6. #26
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    5,550
    تشکر تشکر کرده 
    7,087
    تشکر تشکر شده 
    8,503
    تشکر شده در
    2,353 پست
    قدرت امتیاز دهی
    1937
    Array

    پیش فرض

    arabestan

    اداره امنیت شهرهای مختلف شیعه‌نشین در عربستان سعودی با فراخواندن مسئولان و کلیدداران مساجد و حسینیه‌های شیعیان، به آنان ابلاغ کردند که برگزاری مراسم دینی در ایام ماه مبارک رمضان بعد از ساعت 12 شب ممنوع خواهد بود.

    در همین حال یک منبع آگاه عربستانی به خبرنگار "شیعه آنلاین" گفت: اداره امنیت شهرهای عربستانی ضمن ابلاغ این دستور که گفته می‌شود از سوی وزارت کشور عربستان سعودی صادر شده، اعلام کرده که برگزاری اینگونه مراسم دینی بعد از ساعت 12 شب در طول ماه مبارک رمضان، ممکن است امنیت کشور را به خطر بیندازد از همین رو ممنوع اعلام شده است.
    از مسئولان و کلیدداران مساجد و حسینیه‌های شیعیان خواسته شد که تعهدنامه‌ای را امضا کنند و دستور ابلاغ شده را بپذیرند و در صورت انجام هرگونه مخالفت و برگزاری هرگونه مراسمی بعد از ساعت 12، مسجد یا حسینیه خاطی پلمپ شده و مسئول آن بازداشت خواهد شد اما تمام مسئولان و کلیدداران با شجاعت مقابل درخواست مقامات امنیتی ایستاده و حاضر به امضای این تعهدنامه نشدند و آن را مخالف آزادی دینی و مذهبی دانستند به ویژه اینکه ماه مبارک رمضان ماه دعا، عبادت، مناجات و شب زنده داری است.

    بدین ترتیب بر اساس این دستور وزارت کشور عربستان، به نظر می‌رسد شیعیان عربستانی در برگزاری مراسم احیای شب‌های قدر، با مشکلاتی مواجه شوند و نیروهای امنیتی و انتظامی مانع از برگزاری چنین مراسمی در حسینیه‌ها و مساجد شیعی بشوند. بدون شک این اقدام وزارت کشور و دستگاه‌های دولت وهابی آل سعود، نه تنها خشم شیعیان، بلکه خشم تمامی مسلمانان عربستان و دیگر کشورهای عربی را بر می‌انگیزد.


    93365739541900062743
    profilephpid100002248043280

    22771097565880345367
    facebook

    23759482593804762228
    NewGame7191

  7. #27
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    5,550
    تشکر تشکر کرده 
    7,087
    تشکر تشکر شده 
    8,503
    تشکر شده در
    2,353 پست
    قدرت امتیاز دهی
    1937
    Array

    پیش فرض

    از شب قدر به عنوان محكم‌ترین دلیل بر وجود حجت خدا بعد از حجت دیگر و استمرار امامت تا روز قیامت یاد شده است، از این رو، امامان(ع)، شیعیان را به احتجاج و استدلال به آن در برابر اهل سنت راهنمایی كرده‌اند؛چنان چه از حضرت امام باقر(ع) روایت شده است: آن شب قدر است كه در آن گروه‌های به حج رونده، طاعات یا معاصی، با زندگانی یا ممات نوشته می‌شود و خداوند در آن شب و روز، آنچه را می‌خواهد واقع می‌كند، سپس آنها را به صاحب زمین القا می‌نماید.





    ابن حارث به آن حضرت(ع) عرض كرد: صاحب زمین كیست؟ ای شیعیان، به وسیلة سورة «إنا انزلناه» احتجاج كنید تا پیروز شوید. به خدا سوگند، كه آن (سوره) حجّت خدا بر آفریدگان، بعد از رسول خدا(ص) بوده، مهتر و سرور دینتان، و غایت علم ماست. ای جماعت شیعیان، به وسیلة «حم و الكتاب المبین إنّا أنزلناه فی لیلة مباركة إنّا كنّا منذرین» احتجاج كنید كه مقصود از آن، به ویژه صاحبان امر ـ ائمه(ع) ـ بعد از رسول خدایند.1



    امام صادق(ع) نیز در روایتی بلند از رسول خدا(ص)، به نقل از خداوند تبارك و تعالی می‌فرمایند: «انا انزلناه» را بخوان، در حقیقت آن نسبت تو و نسبت اهل بیتت تا روز قیامت است. 2 استدلال به شب قدر، منوط به اثبات دو امر است: اولاً، اینكه شب قدر بعد از وفات رسول خدا(ص) تا روز قیامت باقی است و این مطلب مورد اجماع فریقین ـ شیعه و سنی ـ است و از همین رو می‌بینیم كه بندگان خدا برای درك آن شب در هرسال می‌كوشند. دلایل این امر عبارتند از: 1. وجود صیغة مضارع كه بر نزول و فرو فرستادن مستمر و مكرّر، در هر ماه رمضان دلالت می‌كند. 2. كلام خدای متعال كه: شب قدر از هزار ماه ارجمندتر است.



    wol errorبرای دیدن عکس در اندازه بزرگ اینجا کلیک کنید shab ghadr2



    و نفرموده كه آن از هزار ماه «بهتر بود» بلكه می‌فرماید: «بهتر است». 3. كلام خدای متعال كه: در آن شب فرشتگان، با روح، به فرمان پروردگارشان، برای هر كاری [كه مقدّر شده است] فرود آیند. نزول قرآن را با صیغة ماضی بیان نفرموده كه فقط بر یك بار نزول دلالت كند، بلكه از فرود آمدن ملائكه با صیغة مضارع تعبیر كرده كه دلالت بر نزول مستمرّ آن دارد. 4. وجود روایاتی كه بر بقا و استمرار شب قدر دلالت دارند. از جمله روایت ابوذر كه می‌گوید: به پیامبر خدا(ص) عرضه داشتم: ای رسول خدا، آیا شب قدر مخصوص زمان پیامبران است كه [كتب آسمانی] در آن شب نازل می‌شوند و پس از آنكه ایشان از دنیا رفتند، برداشته می‌شود؟ آن حضرت(ص) فرمودند: خیر، بلكه آن تا روز قیامت وجود دارد».3



    امام صادق(ع) می‌فرمایند: «چنانچه شب قدر برداشته شود، قرآن برداشته می‌شود».4 ثانیاً، می‌دانیم كه ملائكه امر خداوند را به همراه خود فرود می‌آورند، حال سؤال این است كه ملائكه بر چه كسی فرود می‌آیند؟ آیا فرود می‌آیند، اما نه بر فرد؟ یا آنكه بر پادشاهان و سلاطین، یا بر سایر مردم؟ بنابراین ملائكه بر قلب انسان ـ نه فقط بر زمین ـ فرود می‌آیند. در اینجا همچنین سؤال می‌كنیم: آن كدام قلب است كه اوامر خداوند را كه به وسیلة ملائكه و روح فرود آمده پذیرا می‌شود؟ پاسخ: ملائكه و روح، امر الهی را بر قلب ولی‌الله و حجت او در زمین فرود می‌آورند، زیرا تنها آن قلب شایستگی و توانایی نزول اوامر الهی را داراست. این ولایت در عصر رسول خدا(ص) در آن حضرت متجلّی بود و همة مسلمانان متّفق‌اند كه آن حضرت(ص) محور لیلة القدر در زمان حیات خود بودند. حال كه این مطلب پذیرفته شد، به دومین نتیجه می‌رسیم كه: استمرار شب قدر در هر سال، و استمرار نزول همة امور به وسیلة ملائكه، بعد از رحلت رسول خدا(ص)، وجود جانشین و خلیفة آن حضرت(ص) را، به منظور ایفای همان نقش در شب قدر، اثبات می‌نماید. از همین‌رو از امیرمؤمنان حضرت علی(ع) روایت شده كه به ابن عباس فرمودند: به حقیقت، شب قدر در هر سال وجود ارد، در آن شب امر همة سال نازل می‌شود، و آن امر، بعد از رسول خدا(ص) صاحبانی دارد.



    ابن عباس عرض كرد: آنان كیستند؟ امام(ع) فرمودند: من و یازده [فرزند] از صلب‌ام.5 و حضرت امام باقر(ع) می‌فرمایند: هر كس به شب قدر، بر خلاف نظر و رأی ما ایمان داشته باشد، صادق نیست جز آنكه بگوید آن (شب قدر) از آن ما (اهل بیت(ع)) است، و هر كس چنین نگوید به حقیقت تكذیب كننده است. خدای عزّ و جلّ بزرگ‌تر از آن است كه امر را به همراه روح و ملائكه بر كافر فاسق نازل نماید، پس اگر بگوید كه، او آن را بر خلیفه‌ای [غیر از ما] نازل می‌كند، این سخن باطل است و اگر بگویند كه آن را بر هیچ كس نازل نمی‌كند، ممكن نیست كه چیزی نازل شده اما بر هیچ چیز فرود نیاید. و اگر بگویند ـ كه خواهند گفت ـ [اساساً] نازل شدنی واقع نشده، در گمراهی عمیق و آشكاری فرو رفته‌اند.6 امیر مؤمنان(ع) در بیانی بلند، پس از ذكر حجج الهی، در پاسخ به سؤال كننده‌ای كه پرسید: این حجّت‌ها كیستند؟، فرمودند: آنان عبارتند از: رسول خدا(ص) و جانشینان برگزیدة آن حضرت(ص)؛ با كسانی كه خداوند ایشان را همراه و قرین خود و رسولش ساخت و بندگان را به طاعتشان فرا خواند، چنانكه از آنان بر خویش پیمان گرفت. ایشان صاحبان امر و كسانی هستند كه خداوند دربارة‌شان فرمود: « أطیعوالله و أطیعوا الرسول و اُولی‌الأمر منكم؛7 [ای كسانی كه ایمان آورده‌اید] خدا را اطاعت كنید و پیامبر و اولیای امر خود را نیز اطاعت كنید».



    و فرمود: «و لو ردّوه إلی الرسول و إلی اُولی‌الأمر منهم لعلمه الّذین یستنبطونه منهم8؛ [و چون خبری حاكی از ایمنی یا وحشت به آنان برسد] و اگر آن را به پیامبر و اولیای امر خود ارجاع كنند، قطعاً از میان آنان كسانی‌اند كه [می‌توانند درست و نادرست] آن را دریابند». شخص سؤال كننده عرض كرد: آن امر چیست؟ امام(ع) فرمودند: همان كه ملائكه در شبی كه همة امور(خداوند) حكیم، از قبیل: روزی، طول عمر، اعمال، زندگانی، مرگ، علم غیب آسمان‌ها و زمین، و معجزاتی كه جز برای خداوند، برگزیدگان و فرستادگان او در بین آفریدگانش امكان‌پذیر نیست، فرو می‌فرستند. آنان روی خدایند؛ كه فرمود: « فأینما تولّوا فثمّ وجه الله؛9 پس به هر سو رو كنید آنجا روی خداست. (از جملة) [آنان بقیت‌الله]، یعنی حضرت مهدی(ع) است كه هنگام پایان [روزگار] این [دنیا] می‌آید و زمین را از قسط و عدل لبریز می‌نماید، همان طور كه از ظلم و ستم مملو شده باشد. و از نشانه‌های او غیبت و كتمان در وقت فراگیر شدن طغیان و فرا رسیدن انتقام است. و اگر مورد خطاب این امر در كلام خداوند، منحصراً پیامبر(ص) و نه غیر ایشان بود، می‌بایست به وسیلة فعل ماضی دالّ بر عمل غیر دائمی بیان می‌شد، نه به صورت مستقبل، یعنی می‌فرمود: «نزلت الملائكة؛ ملائكه نازل شدند».



    و «فرق كلّ امرٍ حكیمٍ؛ هر كاری، [به نحو] استوار فیصله یافت» و نمی‌فرمود: « لا تنزّل الملائكة؛ ملائكه نازل می‌شوند» و «یفرق كلّ امرٍ حكیمٍ؛ هر كاری [به نحو] استوار فیصله می‌یابد».10 از وجود ارتباط میان امامت و شب قدر، این نتایج به دست می‌آید: 1. وجود حجت خدا در هر عصر؛ علامه مجلسی(ره) در این باره می‌گوید: «محتوای سوره‌های دخان و قدر بر این امر دلالت دارد كه حُكم نازل شده از نزد خداوند سبحان، در شب قدر، حكم یقینی، حتمی و واقعی است، و ناگزیر از وجود فردی آگاه و عالم نسبت به آن حكم هستیم، زیرا در غیر این صورت، فایده‌ای بر فرو فرستادن آن حكم، مترتّب نیست. عالم به آن حكم، شخصی غیر از امام معصوم(ع) تأیید شده از جانب خداوند سبحان نیست.



    بنابراین، وجود امام واجب‌الاطاعه، عالم به همة امور دین در هر زمانی، تا هنگامی كه تكلیف شرعی باقی است، لازم و ضروری است».11 2. شمول ولایت ائمه(ع) بر همة مخلوقات؛ زیرا ایشان جایگاه نزول اوامر الهی مربوط به زندگانی بشر توسط ملائكه‌اند. به بیان دیگر، اوامر خداوند بر صاحبان امر ـ بعد از رسول خدا(ص) نازل می‌شود.12 از حضرت امام باقر(ع) در بارة این كلام خدای تعالی كه: «فیها یفرق كلّ أمرٍ حكیمٍ» روایت شده است كه: هر آینه، در شب قدر تفسیر امور هر سال بر ولی خدا نازل می‌شود؛ بخشی از آن امور مربوط به امور شخصی وی، و بخش دیگر مربوط به امور مردم است.13 همچنین حضرت امام صادق(ع) می‌فرمایند: آن شب قدر است كه در آن گروه‌های به حج رونده، طاعات یا معاصی، با زندگانی یا ممات نوشته می‌شود و خداوند در آن شب و روز، آنچه را می‌خواهد واقع می‌كند، سپس آنها را به صاحب زمین القا می‌نماید. ابن حارث به آن حضرت(ع) عرض كرد: صاحب زمین كیست؟ امام(ع) فرمودند: صاحب شما».14 3. علم امامان(ع) از جانب خدا افاضه می‌شود؛ ابابصیر نقل می‌كند، كه از امام صادق(ع) شنیدم كه فرمودند: «اگر بر [علم] ما افزوده نشود، به افول می‌رویم».عرض كردم: فدایتان شوم، آیا از آنچه نزد رسول خدا(ص) نیست هم بر علم شما افزوده می‌شود؟ امام(ع) فرمودند: «اگر چنین باشد، [ابتدا] پیامبر(ص) آورده و از آن آگاه می‌شود، سپس حضرت علی(ع)، و سپس یكی پس از دیگری، تا آنكه به صاحب این امر برسد».15



    سلیمان دیلمی می‌گوید، به حضرت صادق(ع) عرض كردم: بارها از شما شنیده‌ام كه فرمودید: «اگر بر [علم] ما افزوده نشود به افول می‌رویم». امام(ع) فرمودند: «احكام حلال و حرام را خداوند در كامل‌ترین صورت آن بر پیامبر خود(ص) نازل فرمود و امام بر حلال و حرام، چیزی نمی‌افزاید». عرض كردم: پس منظور از آن زیادی چیست؟ فرمودند: «در چیزهای دیگر، غیر از حلال و حرام». عرض كردم: آیا چیزی بر شما افزوده می‌شود كه از رسول خدا(ص) پوشیده بوده و از آن حضرت آگاه نبوده است؟ فرمودند: «خیر، علم فقط از نزد خدای متعال خارج می‌شود، پس فرشته‌ای آن را به سوی رسول‌خدا(ص) برده، می‌گوید: ای محمّد، پروردگارت تو را به چنین و چنان فرمان می‌دهد، آنگاه آن حضرت(ص) می‌فرمایند: آن را به سوی علی ببر، و آن را به علی(ع) می‌رساند. آنگاه حضرت علی(ع) می‌فرمایند: آن را به سوی حسن ببر. و همچنان به سوی [امامان(ع)] یكی بعد از دیگری می‌رود تا به ما می‌رسد. محال است كه یكی از ائمه(ع) چیزی را بداند كه رسول خدا(ص) و امامان قبل از او آن را ندانند».16 4. ولایت امامان(ع) در شب قدر مقدّر می‌شود.



    امیرمؤمنان(ع) دراین‌باره به نقل از رسول خدا(ص) می‌فرمایند: «ای علی، آیا معنای لیلةالقدر را می‌دانی؟ گفتم: خیر، ای رسول‌خدا، فرمودند: به حقیقت خداوند، در آن همة آنچه تا روز قیامت واقع خواهد شد را تقدیر می‌نماید، و از جمله آنچه مقدّر می‌شود، ولایت تو و ولایت امامان(ع) از فرزندانت تا روز قیامت است».17 همچنین امام صادق(ع) فرمودند: «آن شبی است كه آسمان‌ها و زمین و ولایت امیرالمؤمنین در آن مقدّر شد»18. 5. همان‌طور كه بیشتر مردم از قدر و منزلت شب قدر ناآگاهاند، و از شناخت آن باز داشته شده‌اند؛ همین طور آنان از شناخت و معرفت یافتن نسبت به اهل بیت(ع) نیز باز داشته شده‌اند، و جز خداوند متعال كسی آنان را به حقیقت معرفتشان نشناخته است. مردم تنها بخشی ناچیز از ظاهر ایشان را می‌شناسند.


    روایت حضرت امام باقر(ع) نیز به همین مطلب اشاره می‌كند كه فرمودند: در حقیقت فاطمه(س)، همان لیلة‌القدر است. هر كس فاطمه را به حقیقت معرفتش بشناسد، به تحقیق شب قدر را درك كرده است. همانا آن حضرت(س) فاطمه نامیده شد، زیرا خلایق از معرفتش باز داشته شده‌اند. نبوت هیچ پیامبری كامل نشد، تا آنكه به فضیلت و محبّت آن حضرت اقرار نمود. او صدیقة بزرگ است و اعصار نخستین بر مدار معرفت و شناخت او چرخیده است.19



    پی‌نوشت‌ها:

    1. تفسیر نورالثقلین، ج 5، ص 635.
    2. همان.
    3. همان، ص 620.
    4. همان، ص 621.
    5. همان، ص 619.
    6. همان، ص 638.
    7. سورة نساء (4)، آیة 59.
    8. سورة نساء (4)، آیة 83.
    9. سورة بقره (2)، آیة 115.
    10. تفسیر نورالثقلین، ج 4، ص 626.
    11. مرآة العقول، ج 3، ص 79.
    12. جهت آگاهی دربارة «ولا\ الامر = صاحبان امر» به موضوع «ولایت» مراجعه كنید.
    13. تفسیر نورالثقلین، ج4، ص 622.
    14. همان، ص 625.
    15. اهل البیت، ص 231.
    16. همان.
    17. همان، ص 629.
    18. همان، ص 617.
    19. علوی، فاطمة‌الزهراء(س) لیلةالقدر، ص 7.


    93365739541900062743
    profilephpid100002248043280

    22771097565880345367
    facebook

    23759482593804762228
    NewGame7191

  8. #28
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    5,550
    تشکر تشکر کرده 
    7,087
    تشکر تشکر شده 
    8,503
    تشکر شده در
    2,353 پست
    قدرت امتیاز دهی
    1937
    Array

    پیش فرض

    سيم رحمت الهي وزيدن گرفته است و عالم و آدم را به نشاطي تازه فرا مي‌خواند. رمضان ماه خدا فرا مي‌رسد؛ ماه نزول قرآن بر قلب شريف پيامبر خدا؛ ماهي كه در آن شبي است به نام قدر كه از آن جهت قدرش ناميده‌اند كه قدر آن را كسي جز خدا و اولياي او نمي‌دانند.

    هرچند به رمز و راز، آن را از هزار ماه بهتر دانسته‌اند: ليلة القدر خير من الف شهر، اما آن‌گونه كه از زبان روايات مستفاد مي‌شود، شب قدر هرچند شب مهم و سرنوشت‌سازي است، اما مراد قرآن همين هشت تا ده ساعت از زمان پس از مغرب تا اذان صبح نيست. شب قدر، فاطمه است و اين را به خوبي مي‌توان از روايات فهميد.
    فاطمه است كه قدر او بر عالم و آدم مخفي مانده و خواهد ماند و اي عجب كه برخي به دنبال قبر مخفي او مي‌گردند و ناله مي‌كنند و از قدر و مراتب حضرتش غافلند!

    در حديث است كه معصوم فرموده است: «ما حجت خداوند هستيم بر عالميان و مادرمان فاطمه، حجت خداست بر ما! يعني حجت خدا بر حجت‌هاي ديگر خدا! و كيست كه بتواند اين معنا را درك كند كه چگونه فاطمه بر فرزندان معصوم خود حجت است»!

    بزرگي فرموده است: «فاطمه را نامي است كه در دنيا آدميان و هركه را پاي به عالم خاك نهاده است اجازت دانستن و بردن آن نام نيست و اين نام را در قيامت، جز به خوبان اجازت بردن آن را عنايت نخواهند كرد! چه باشكوه و عظيم است اين زن كه ام‌الوجود است و پيامبر او را مادر خود ناميده است! و چه غافلند بعضي كه اين تعبير را به حساب تيمارهاي فاطمه از پدر بزرگوارش در دوران سخت آزارهاي مردم مكه گذاشته‌اند!

    با اين ديد، چه زيباست مؤمن روزه‌دار به ماه خدا مشرف شود! همه مقدمات رجب و شعبان براي ورود به ماه رمضان است و مقدمات دو دهه ماه رمضان ـ كه در آن شيطان‌ها به غل و زنجير كشيده مي‌شوند تا همه به عهد اولي كه با خدا بسته‌اند كه شيطان را پرستش نكنند، بازگردند: «الم اعهد اليكم يا بني آدم ان لا تعبدوا الشيطان انه لكم عدو مبين و ان اعبدوني هذا صراط مستقيم» (سوره ياسين آيه 60 و 61)

    براي اين است كه استطاعت درك شب قدر را داشته باشند و از چنان منزلت و توان و ظرفيت نوري و معنوي‌ برخوردار شوند كه بتوانند درك كنند فاطمه چيست و فاطمه كيست! و چقدر اين تعبير در حديث پيامبر اكرم زيباست كه شياطين در اين ماه به زنجير كشيده مي‌شوند تا مردم به راحتي بتوانند با مصون ماندن از گزند و آسيب و ضرر آنان، آماده درك شب قدر شوند و فاطمه را بشناسند!

    اوج اين مشابهت فاطمه و شب قدر در شب بودن آن است. شب تاريك است و اگر نوري در آن نباشد، هرچه و هر كه از ديدها و ديده‌ها مخفي مي‌ماند. مگر نه دنيا شب است و آخرت روز، پس بايد قبل از قيامت در شب تيره، قيامتي كوتاه را در درك فاطمه به تماشا نشست! فاطمه شب است و شب هم تاريك و قدر او مثل شب تاريك، اما او زهرا و زهره است و طبق حديث صحيح، نور آسمان‌ها و زمين از نور وجودي او نشأت گرفته است.

    و طبق حديث كسا آسمان‌ها و زمين و هر ماهي كه به دور خورشيدي در گردش است و هر رودي كه در زمين جاري است و هر خورشيدي كه بر عالمي نورافشاني مي‌كند، همه و همه به يمن وجودي حضرتش كه قائمه فيض هستي است، وجود يافته‌اند!

    ماه رمضان فرا مي‌رسد؛ ماه درك فاطمه و درك قدر و منزلت او در عالم هستي. دل و جان را به اين نسيم رحمت الهي كه وزيدن گرفته است، بسپاريم و باور داشته باشيم كه اين نسيم به هر كس كه بگذرد، جان جان او را مست فيض و لطف حضرت دوست كه هر چه هست از اوست، نيكو خواهد كرد. اما درك اين درك، كاري است دشوار! و مانند ترك ترك است كه در عرفان گفته‌اند! عده‌اي ترك اعمال مكروه را قصد مي‌كنند و خود را چيزي به حساب مي‌آورند، ولي عده‌اي كه داراي مقام برتري هستند، چنان خود را در برابر حضرت حق به چيزي نمي‌انگارند كه همان ترك را ترك مي‌كنند و در خود، قوه و قدرت و اختياري نمي‌يابند كه با آن تركي را پيشه گيرند! و چه زيباست انسان روزه‌داري كه از خوردن و آشاميدن در اين ماه در ساعاتي منع شده است، رمز امساك را بفهمد و از مراحل روزه جسم و حتي روح بگذرد و روزه دنيا بگيرد! و مگر نه اين است كه انسان در دنيا مسافر است! و روزه او امساك اوست از هرچه كه غير اوست. اميد كه خدا ما را هم از اين روزه نصيبي عنايت فرمايد كه تا زنده‌ايم از دنيا و مافيهاي آن روزه باشيم و زبان جانمان تا واپسين لحظه حيات، چنين بسرايد كه «ز هر چه غير يار استغفرالله».


    93365739541900062743
    profilephpid100002248043280

    22771097565880345367
    facebook

    23759482593804762228
    NewGame7191

  9. #29
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    5,550
    تشکر تشکر کرده 
    7,087
    تشکر تشکر شده 
    8,503
    تشکر شده در
    2,353 پست
    قدرت امتیاز دهی
    1937
    Array

    پیش فرض

    دعای جوشن کبیر




    در بلد الا مین و مصباح کفعمى است و آن مروى است از حضرت سیّد السّاجدین از پدرش از جدّ بزرگوارش ‍ حضرت رسول صَلَّى اللّهُ عَلَیْهِ وَعَلَیْهِمْ اَجْمَعین و این دعا را جبرئیل علیه السلام آورد براى پیغمبر صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَاله در یکى از غزوات در حالى که بر تن آنحضرت جوشن گرانى بود که سنگینى آن بدن مبارکش را بدرد آورده بود پس جبرئیل عرض کرد که یا محمّد پروردگارت تو را سلام مى رساند و مى فرماید که بکَنْ این جوشن را و بخوان این دعا را که او امان است از براى تو و امّت تو پس شرحى در فضیلت این دعا ذکر فرموده که مقام نقل تمامش نیست از جمله آنکه هر که آنرا بر کفن خویش نویسد حقّ تعالى حیا فرماید که او را به آتش عذاب کند و هر که آنرا به نیّت در اوّل ماه رمضان بخواند حقّ تعالى او را روزى فرماید لیلة القدر و خلق فرماید براى او هفتاد هزار فرشته که تسبیح و تقدیس کنند خدا را و ثوابش را براى او قرار دهند پس فضیلت بسیار نقل کرده تا آنکه فرموده و هر که بخواند او را در ماه رمضان سه مرتبه حرام فرماید حقّ تعالى جسد او را بر آتش جهنّم و واجب فرماید براى او بهشت را و دو مَلَک بر او موکّل فرماید که حفظ کنند او را از معاصى و در امان خدا باشد مدّت حیوة خود و در آخر خبر است که جناب امام حسین علیه السلام فرمود وصیّت کرد پدرم علىّ بن ابى طالب صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِ بحفظ این دعا و آنکه بنویسم آنرا بر کفن او و تعلیم کنم آنرا به اهل خود و ترغیب کنم ایشان را به خواندن آن و آن هزار اسم است و در آن است اسم اعظم

    فقیر گوید که از این خبر دو چیز مُستفاد مى شود یکى استحباب نوشتن این دعا به کفن چنانچه علامه بحرالعلوم عَطَّرَ اللّهُ مَرْقَدَهُ در دُرّه به آن اشاره فرموده :
    وَسُنَّ اَنْ یُکْتَبَ بالاْکْفانِ
    شَهادَةُ الاِْسْلامِ وَالاِْیمانِ
    وَهکَذا کِتابَةُ الْقُرْانِ
    وَالْجَوْشَنُ المَنْعُوتُِ بِالاْمانِ
    مستحب است که نوشته شود به کفنها
    شهادت اسلام و ایمان
    و هم چنین نوشتن قرآن
    و جوشن که آنرا به امان وصف کرده اند
    دوّم استحباب خواندن این دعا در اوّل ماه رمضان و امّا خواندن آن در خصوص شبهاى قدر در خبر ذکرى از آن نیست لیکن علاّمه مجلسى قَدَّسَ اللّهَ روُحَهُ در زادالمعاد در ضمن اعمال شبهاى قدر فرموده و در بعضى از روایات وارد شده است که دعاى جوشن کبیر را در هر یک از این سه شب بخوانند و کافیست فرمایش آن بزرگوار ما را در این مقام اَحَلَّهُ اللّهُ دارَالسَّلامِ

    بالجمله این دعا صد فصل است و هر فصلى مشتمل بر ده اسم الهى است و در آخر هر فصل باید گفت :

    سُبْحانَکَ یا لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ خَلِّصْنا مِنَ النّارِ یا رَبِّ


    منزهى تو اى که نیست معبودى جز تو فریاد فریاد بِرَهان ما را از آتش اى پروردگار


    و در بلد الا مین است که در اوّل هر فصل بِسْمِ اللّهِ بگوید و در آخرش : سُبْحانَکَ یا لا اِلهَ


    * * * * * * * * * * * * * * * * * * منزهى تو اى که نیست معبودى


    اِلاّ اَنْتَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَ خَلِّصْنا مِنَ النّارِ یا


    جز تو فریاد فریاد درود فرست برمحمد و آلش و بِرَهان ما را از آتش اى


    رَبِّ یا ذَاالْجَلالِ وَالاِْکْرامِ یا اءرْحَمَ الرّاحِمینَ


    پروردگار اى صاحب جلال و بزرگوارى اى مهربانترین مهربانان


    و آن دُعا این است :

    (1) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ یا اَللّهُ یا رَحْمنُ یا رَحیمُ یا کَریمُ یا


    خدایا از تو مى خواهم به حق نامت اى خدا اى بخشاینده اى مهربان اى بزرگوار اى


    مُقیمُ یا عَظیمُ یا قَدیمُ یا عَلیمُ یا حَلیمُ یا حَکیمُ سُبْحانَکَ یا لا اِلهَ


    برپا دارنده اى بزرگ اى قدیم اى دانا اى بردبار اى فرزانه منزهى تو اى که معبودى جز


    اِلاّ اَنْتَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ خَلِّصْنا مِنَ النّارِ یا رَبِّ (2) یا سَیِّدَ السّاداتِ


    تو نیست فریاد فریاد بِرَهان ما را از آتش اى پروردگار من (2) اى آقاى آقایان


    یا مُجیبَ الدَّعَواتِ یا رافِعَ الدَّرَجاتِ یا وَلِىَّ الْحَسَناتِ یا غافِرَ


    اى اجابت کننده دعاها اى بالا برنده مرتبه ها اى صاحب هر نیکى اى آمرزنده


    الْخَطیئاَّتِ یا مُعْطِىَ الْمَسْئَلاتِ یا قابِلَ التَّوْباتِ یا سامِعَ


    گناهان اى دهنده خواسته ها اى پذیرنده توبه ها اى شنونده


    الاْصْواتِ یا عالِمَ الْخَفِیّاتِ یا دافِعَ الْبَلِیّاتِ (3) یا خَیْرَالْغافِرینَ یا


    صداها اى داناى اسرار پنهانى اى برطرف کننده بلاها (3) اى بهترین آمرزندگان اى


    خَیْرَ الْفاتِحینَ یا خَیْرَ النّاصِرینَ یا خَیْرَ الْحاکِمینَ یا خَیْرَ الرّازِقینَ


    بهترین گشایندگان اى بهترین یاران اى بهترین حاکمان اى بهترین روزى دهان


    یا خَیْرَ الْوارِثینَ یا خَیْرَ الْحامِدینَ یا خَیْرَ الذّاکِرینَ یا خَیْرَ


    اى بهترین ارث بران اى بهترین ستایشگران اى بهترین یادکنندگان اى بهترین


    الْمُنْزِلینَ یا خَیْرَ الْمُحْسِنینَ (4) یا مَنْ لَهُ الْعِزَّةُ وَالْجَمالُ یا مَنْ لَهُ


    فرو فرستندگان اى بهترین احسان کنندگان (4) اى که عزت و زیبایى از آن اوست اى که


    الْقُدْرَةُ وَالْکَمالُ یا مَنْ لَهُ الْمُلْکُ وَالْجَلالُ یا مَنْ هُوَ الْکَبیرُ الْمُتَعالُِ


    نیرو و کمال از آن او است اى که پادشاهى و جلال از آن او است اى که بزرگ و برتر او است


    یا مُنْشِى ءَ الْسَّحابِ الثِّقالِ یا مَنْ هُوَ شَدیدُ الْمِحالِ یا مَنْ هُوَ


    اى پدید آرنده ابرهاى سنگین اى که او سخت کیفر (یا سخت نیرو) است اى که او


    سَریعُ الْحِسابِ یا مَنْ هُوَ شَدیدُ الْعِقابِ یا مَنْ عِنْدَهُ حُسْنُ الثَّوابِ


    در حساب کشیدن سریع است اى که او در کیفر سخت است اى که پاداش خوب نزد او است


    یا مَنْ عِنْدَهُ اُمُّ الْکِتابِ (5) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ یا حَنّانُ یا


    اى که نزد او است مایه و اصل کتابها (5) خدایا از تو مى خواهم بحق نامت اى مهرپیشه اى


    مَنّانُ یا دَیّانُ یا بُرْهانُ یا سُلْطانُ یا رِضْوانُ یا غُفْرانُ یا سُبْحانُ یا


    نعمت بخش اى پاداش دهنده اى دلیل و راهنما اى سلطان اى خوشنود اى آمرزنده اى منزه اى


    مُسْتَعانُ یا ذَاالْمَنِّ وَالْبَیانِ (6) یا مَنْ تَواضَعَ کُلُّشَىْءٍ لِعَظَمَتِهِ یا مَنِ


    یاور اى صاحب نعمت و بیان (6) اى که هر چیزى در برابر عظمتش فروتن گشته اى که


    اسْتَسْلَمَ کُلُّ شَىْءٍ لِقُدْرَتِهِ یا مَنْ ذَلَّ کُلُّشَىْءٍ لِعِزَّتِهِ یا مَنْ خَضَعَ کُلُّ


    هر چیز در برابر قدرتش تسلیم گردیده اى که هر چیزى در برابر عزت و شوکتش خوار گشته اى که هر چیز


    شَىْءٍ لِهَیْبَتِهِ یا مَنِ انْقادَ کُلُّ شَىْءٍ مِنْ خَشْیَتِهِ یا مَنْ تَشَقَّقَتِ الْجِبالُ


    در برابر هیبتش خاضع گردیده اى که هر چیزى از ترس او فرمانبردار و مطیعش گردیده اى که کوهها


    مِنْ مَخافَتِهِ یا مَنْ قامَتِ السَّمواتُ بِاَمْرِهِ یا مَنِ اسْتَقَرَّتِ الاْرَضُونَ


    از هراسش از هم شکافته اى که به امر او آسمانها برپا گشته اى که زمینها به اذن او در جاى خود مستقر گشته


    بِاِذْنِهِ یا مَنْ یُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ یا مَنْ لا یَعْتَدى عَلى اَهْلِ مَمْلَکَتِهِ


    اى که رعد به ستایش او غرِّش زند اى که بر اهل کشور خود ستم نکند


    (7) یا غافِرَ الْخَطایا یا کاشِفَ الْبَلایا یا مُنْتَهَى الرَّجایا یا مُجْزِلَ


    اى آمرزنده خطاها اى برطرف کننده بلاها اى منتهاى امیدها اى دهنده بزرگ


    الْعَطایا یا واهِبَ الْهَدایا یا رازِقَ الْبَرایا یا قاضِىَ الْمَنایا یا سامِعَ


    عطاها اى بخشنده هدیه ها اى روزى ده بنده ها اى برآورنده آرزوها اى شنونده


    الشَّکایا یا باعِثَ الْبَرایا یا مُطْلِقَ الاُْسارى (8) یاذَاالْحَمْدِ وَالثَّناَّءِ


    شکایتها اى برانگیزنده مردمان اى رهاننده اسیران (8) اى صاحب ستایش و ثناء


    93365739541900062743
    profilephpid100002248043280

    22771097565880345367
    facebook

    23759482593804762228
    NewGame7191

  10. #30
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    Jan 1970
    محل سکونت
    Tabriz
    نوشته ها
    5,550
    تشکر تشکر کرده 
    7,087
    تشکر تشکر شده 
    8,503
    تشکر شده در
    2,353 پست
    قدرت امتیاز دهی
    1937
    Array

    پیش فرض

    یا ذَاالْفَخْرِ وَاْلبَهاَّءِ یا ذَاالْمَجْدِ وَالسَّناَّءِ یا ذَاالْعَهْدِ وَالْوَفاَّءِ یا


    اى داراى فخر و زیبایى اى صاحب مجد و بزرگى اى صاحب عهد و وفاء


    ذَاالْعَفْوِ وَالرِّضاَّءِ یا ذَاالْمَنِّ وَالْعَطاَّءِ یا ذَا الْفَصْلِ وَالْقَضاَّءِ یا ذَاالْعِزِّ


    اى داراى گذشت و رضا اى دارنده نعمت و عطاء اى که در دست تو است فصل خصومات و داورى اى داراى عزت


    وَالْبَقاَّءِ یا ذَاالْجُودِ وَالسَّخاَّءِ یا ذَاالاْلاَّءِ وَالنَّعْم اَّءِ (9) اَللّ- هُمَّ اِنّى


    و پایندگى اى صاحب جود و بخشش اى صاحب دهشها و نعمت ها (9) خدایا از تو


    اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ یا مانِعُ یا دافِعُ یا رافِعُ یا صانِعُ یا نافِعُ یا سامِعُ یا


    مى خواهم به حق نامت اى مانع اى برطرف کننده اى بالا برنده اى سازنده اى سود رسان اى شنوا اى


    جامِعُ یا شافِعُ یا واسِعُ یامُوسِعُ (10) یا صانِعَ کُلِّ مَصْنُوعٍ یا خالِقَ


    گردآورنده اى شفاعت پذیر اى فراخ رحمت اى وسعت بخش (10) اى سازنده هر ساخته اى آفریننده


    کُلِّ مَخْلُوقٍ یا رازِقَ کُلِّ مَرْزُوقٍ یا مالِکَ کُلِّ مَمْلُوکٍ یا کاشِفَ کُلِّ


    هر آفریده اى روزى ده هر روزى خور اى مالک هر مملوک اى غمزداى هر غمزده اى دلگشاى هر


    مَکْرُوبٍ یا فارِجَ کُلِّ مَهْمُومٍ یا راحِمَ کُلِّ مَرْحُومٍ یا ناصِرَ کُلِّ


    اندوهگین اى رحمت بخش هر رحمت خواه اى یاور هر


    مَخْذُولٍ یاساتِرَ کُلِّ مَعْیُوبٍ یا مَلْجَأَ کُلِّ مَطْرُودٍ (11) یا عُدَّتى عِنْدَ


    هر بى یاور اى عیب پوش هر معیوب اى پناه هر آواره (11) اى ذخیره هنگام


    شِدَّتى یا رَجاَّئى عِنْدَ مُصیبَتى یا مُونِسى عِنْدَ وَحْشَتى یا


    سختى من اى امید من در برابر پیش آمدهاى ناگوار اى همدم من هنگام ترس و وحشت اى


    صاحِبى عِنْدَ غُرْبَتى یا وَلِیّى عِنْدَ نِعْمَتى یا غِیاثى عِنْدَ کُرْبَتى یا


    رفیق من در غربتم اى صاحب اختیار من در نعمتم اى فریادرس من در غم و اندوه اى


    دَلیلى عِنْدَ حَیْرَتى یا غَناَّئى عِنْدَ افْتِقارى یا مَلْجَاءى عِنْدَ


    دلیل و راهنمایم هنگام سرگردانى اى توانگرى من هنگام ندارى اى پناه من هنگام


    اضْطِرارى یا مُعینى عِنْدَ مَفْزَعى (12) یا عَلاّمَ الْغُیُوبِ یا غَفّارَ


    درماندگى اى کمک کارم در بیچارگى و پریشانى (12) اى بخوبى داناى بر هر نادیدنى اى بسیار آمرزنده


    الذُّنُوبِ یا سَتّارَ الْعُیُوبِ یا کاشِفَ الْکُرُوبِ یا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ یا


    گناهان اى پرده پوش بر عیوب بندگان اى غمزداى غمها اى گرداننده دلها اى


    طَبیبَ الْقُلُوبِ یا مُنَوِّرَ الْقُلُوبِ یا اَنیسَ الْقُلُوبِ یا مُفَرِّجَ الْهُمُومِ یا


    طبیب دلها اى نوربخش دلها اى همدم دلها اى زداینده اندوهها اى


    مُنَفِّسَ الْغُمُومِ (13) اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِاْسمِکَ یا جَلیلُ یا جَمیلُ یا


    غمگشاى غمها (13) خدایا از تو مى خواهم به حق نامت اى بزرگوار اى زیبا اى


    وَکیلُ یا کَفیلُ یا دَلیلُ یا قَبیلُ یا مُدیلُ یا مُنیلُ یا مُقیلُ یا مُحیلُ


    کارگزار اى عهده دار اى راهنما اى پذیرنده اى دولت دهنده اى عطا بخشنده اى درگذرنده اى نیرودهنده (تغییر دهنده )


    (14) یا دَلیلَ الْمُتَحَیِّرینَ یا غِیاثَ الْمُسْتَغیثینَ یا صَریخَ


    (14) اى راهنماى سرگردانان اى فریادرس فریادخواهان اى دادرس


    الْمُسْتَصْرِخینَ یا جارَ الْمُسْتَجیرینَ یا اَمانَ الْخاَّئِفینَ یا عَوْنَ


    دادخواهان اى پناه پناه جویان اى امان بخش ترسناکان اى کمک


    الْمُؤْمِنینَ یا راحِمَ الْمَساکینَ یا مَلْجَاءَ الْعاصینَ یا غافِرَ الْمُذْنِبینَ یا


    مؤ منان اى رحم کننده مسکینان اى پناه عاصیان اى آمرزنده گناهکاران اى


    مُجیبَ دَعْوَةِ الْمُضْطَرّینَ (15) یا ذَاالْجُودِ وَالاِْحْسانِ یا ذَاالْفَضْلِ


    اجابت کننده دعاى درماندگان (15) اى داراى بخشندگى و احسان اى صاحب فضل


    وَالاِْمْتِنانِ یا ذَاالاْمْنِ وَالاْمانِ یا ذَاالْقُدْسِ وَالسُّبْحانِ یا ذَاالْحِکْمَةِ


    و نعمت اى مایه امن و امان اى داراى پاکى و پاکیزگى اى صاحب فرزانگى


    وَالْبَیانِ یا ذَا الرَّحْمَةِ وَالرِّضْوانِ یا ذَاالْحُجَّةِ وَالْبُرْهانِ یا ذَاالْعَظَمَةِ


    و بیان اى صاحب رحمت و خوشنودى اى داراى حجت و دلیل و برهان اى خداوند عظمت


    وَالسُّلْطانِ یا ذَاالرَّاءْفَةِ وَالْمُسْتَعانِ یا ذَاالعَفْوِ وَالْغُفْرانِ (16) یا مَنْ


    و سلطنت اى دارنده راءفت و اى یاور بندگان اى صاحب بخشندگى و آمرزش (16) اى که


    هُوَ رَبُّ کُلِّ شَىْءٍ یا مَنْ هُوَ اِلهُ کُلِّ شَىْءٍ یا مَنْ هُوَ خالِقُ کُلِّ شَىْءٍ


    پروردگار هر چیز او است اى که معبود هر چیز او است اى که آفریننده هر چیز او است


    یا مَنْ هُوَ صانِعُ کُلِّ شَىْءٍ یا مَنْ هُوَ قَبْلَ کُلِّ شَىْءٍ یا مَنْ هُوَ بَعْدَ کُلِّ


    اى که سازنده هر چیز او است اى که او پیش از هر چیز بوده و اى که او پس از هر


    93365739541900062743
    profilephpid100002248043280

    22771097565880345367
    facebook

    23759482593804762228
    NewGame7191

صفحه 3 از 6 نخستنخست 123456 آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/