یا رضا جان کن مدد بر خوانِ تو مهمان منم
در شبِ میلادِ تو دلْتشنهی درمان منم
دست من از عیدی لطف و شفاعت خالی است
پادشاهی من گدایم، دست بر دامان منم
در بیابان خطا گم کردهام راهِ نجات
ضامن آهویی و آهوی سرگردان منم
هشتمین نور و دهم مولای خوبان یا رضا
ده پناهم بیپناهم در جهان، حیران منم
عهد کردم تا نگیرم حاجتم را ای رئوف
تا سحر کوبم درِ میخانه و گریان منم
دست بر هم میزنم همچون تمامِ عاشقان
تا کنم جلب نظر جانا، که دست افشان منم
نوش کردم بادهی مهرِ تو را از کودکی
تا به پیری ذاکر این ذکرِ یا سلطان منم
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)