صفحه 3 از 78 نخستنخست 12345671353 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 775

موضوع: دیوان اشعار خاقانی

  1. #21
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    پای گریز نیست که گردون کمان‌کش است

    جای فزاع نیست که گیتی مشوش است

    ماویز در فلک که نه بس چرب مشرب است

    برخیز از جهان که نه بس خوب مفرش است


    چون مار ارقم است جهان گاه آزمون

    کاندر درون کشنده و بیرون منقش است


    با خویشتن بساز و ز کس مردمی مجوی

    کان کو فرشته بود کنون اهرمن‌وش است


    با هر که انس گیری از او سوخته شوی

    بنگر که انس چیست مصحف ز آتش است


    عالم نگشت و ما و تو گردنده‌ایک از آنک

    گردون هنوز هفت و جهت همچنان شش است


    در بند دور چرخ هم ارکان، هم انجم است

    در زیر ران دهر هم ادهم، هم ابرش است


    خاقانیا منال که این ناله‌های تو

    برساز روزگار نه بس زخمه‌ی خوش است

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. #22
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    تا جهان است از جهان اهل وفائی برنخاست

    نیک عهدی برنیامد، آشنائی برنخاست

    گوئی اندر کشور ما بر نمی‌خیزد وفا

    یا خود اندر هفت کشور هیچ جائی برنخاست


    خون به خون می‌شوی کز راحت نشانی مانده نیست

    خود به خود می ساز کز همدم وفائی برنخاست


    از مزاج اهل عالم مردمی کم جوی از آنک

    هرگز از کاشانه‌ی کرکس همائی برنخاست


    باورم کن کز نخستین تخم آدم تاکنون

    از زمین مردمی مردم گیائی برنخاست


    وحشتی داری برو با وحش صحرا انس گیر

    کز میان انس و جان وحشت زدائی برنخاست


    کوس وحدت زن درین پیروزه گنبد کاندراو

    از نوای کوس وحدت به نوائی برنخاست


    درنورد از آه سرد این تخت نرد سبز را

    کاندر او تا اوست خصل بی‌دغائی برنخاست


    میل در چشم امل کش تا نبیند در جهان

    کز جهان تاریک‌تر زندان سرائی برنخاست


    از امل بیمار دل را هیچ نگشاید از آنک

    هرگز از گوگرد تنها کیمیائی برنخاست


    از کس و ناکس ببر خاقانی آسا کز جهان

    هیچ صاحب درد را صاحب دوائی برنخاست

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  3. #23
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    دل پیشکش تو جان نهاده است

    عشقت به دل جهان نهاده است

    جان گر همه با همه دلی داشت

    با عشق تو در میان نهاده است


    تا نام تو بر زبان بیفتاد

    دل مهر تو بر زبان نهاده است


    اندک سخنی زبانت را عذر

    از نیستی دهان نهاده است


    نظاره قندز هلالت

    موئی به هزار جان نهاده است


    از ناله‌ی من رقیب در گوش

    انگشت خدای خوان نهاده است

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. #24
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    کار گیتی را نوائی مانده نیست

    روز راحت را بقایی مانده نیست

    زان بهار عافیت کایام داشت

    یادگار اکنون گیایی مانده نیست


    وحشتی دارم تمام از هرکه هست

    روشنم شد کشنایی مانده نیست


    دل ازین و آن گریزان می‌شود

    زانکه داند با وفایی مانده نیست


    زنگ انده گوهر عمرم بخورد

    چون کنم کانده زدایی مانده نیست


    کوه آهن شد غمم وز بخت من

    در جهان آهن ربایی مانده نیست


    با عنا می‌ساز خاقانی از آنک

    خوش دلی امروز جایی مانده نیست

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  5. #25
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    اهل بر روی زمین جستیم نیست

    عشق را یک نازنین جستیم نیست

    زین سپس بر آسمان جوئیم اهل

    زان که بر روی زمین جستیم نیست


    برنشین ای عمر و منشین ای امید

    کاشنائی همنشین جستیم نیست


    خرمگس برخوان گیتی صف زده است

    یک مگس را انگبین جستیم نیست


    گفتی از گیتی وفا جویم، مجوی

    کز تو و او ما همین جستیم نیست


    بر کمین‌گاه فلک بودیم دیر

    شیرمردی در کمین جستیم نیست


    هست در گیتی سلیماتن صدهزار

    یک سلیمان را نگین جستیم نیست


    ترک خاقانی بسی گفتیم لیک

    مثل او سحرآفرین جستیم نیست


    در خراسان نیست مانندش چنانک

    در عراقش هم قرین جستیم نیست

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. #26
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    آگه نه‌ای که بر دلم از غم چه درد خاست

    محنت دواسبه آمد و از سینه گرد خاست

    بر سینه داغ واقعه نقش‌الحجر بماند

    وز دل برای نقش حجر لاجورد خاست


    جان شد سیاه چون دل شمع از تف جگر

    پس همچو شمع از مژه خوناب زرد خاست


    هم سنگ خویش گریه‌ی خون راندم از فراق

    تا سنگ را ز گریه‌ی من دل به درد خاست


    در کار عشق دیده مرا پایمرد بود

    هر دردسر که دیدم ازین پایمرد خاست


    دل یاد کرد یار فراموش کی کند

    در خون نشستن من ازین یاکرد خاست


    دل تشنه‌ی مرادم و سیر آمده ز عمر

    دل بین کز آتش جگرش آبخورد خاست


    دردا که بخت من چو زمین کند پای گشت

    این کناپائی از فلک تیزگرد خاست


    در تخت نرد خاکی اسیر مششدرم

    زین مهره‌ی دو رنگ کز این تخته‌نرد خاست


    خصمم که پایمال بلا دید دست کوفت

    تا باد سردم از دم گردون نورد خاست


    گر باد خیزد ای عجب از دست کوفتن

    از دست کوب خصم مرا باد سرد خاست


    خاقانیا منال که غم را چو تو بسی است

    کاول نشست جفت و به فرجام فرد خاست

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  7. #27
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    در این عهد از وفا بوئی نمانده است

    به عالم آشنارویی نمانده است

    جهان دست جفا بگشاد آوخ

    وفا را زور بازویی نمانده است


    چه آتش سوخت بستان وفا را

    که از خشک و ترش بویی نمانده است


    فلک جائی به موی آویخت جانم

    کز آنجا تا اجل مویی نمانده است


    به که نالم که اندر نسل آدم

    بدیدم آدمی خویی نمانده است


    نظر بردار خاقانی ز دونان

    جگر میخور که دلجویی نمانده است

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  8. #28
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    از کف ایام امان کس نیافت

    وز روش دهر زمان کس نیافت

    شام و سحر هست رصددار عمر

    زین دو رصد خط امان کس نیافت


    رفت زمانی که ز راحت در او

    نام غم از هیچ زبان کس نیافت


    و آمد عهدی که ز خرم‌دلان

    در همه آفاق نشان کس نیافت


    اهل میندیش که در عهد ما

    سایه‌ی عنقا به جهان کس نیافت


    جنس طلب کردی خاقانیا

    کم طلب آن چیز که آن کس نیافت

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  9. #29
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    نی دست من به شاخ وصال تو بر رسید

    نی و هم من به وصف جمال تو در رسید

    این چشم شور بخت تو را دید یک نظر

    چندین هزار فتنه ازان یک نظر رسید

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  10. #30
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    زخم زمانه را در مرهم پدید نیست

    دارو بر آستانه‌ی عالم پدید نیست

    در زیر آبنوس شب و روز هیچ دل

    شمشادوار تازه و خرم پدید نیست


    هرک اندرون پنجره‌ی آسمان نشست

    از پنجه‌ی زمانه مسلم پدید نیست


    ای دل به غم نشین که سلامت نهفته ماند

    وی جم به ماتم آی که خاتم پدید نیست


    دردا که چنگ عمر شد زا ساز و بدتر آنک

    سرنای گم به بوده‌ی ماتم پدید نیست


    خاقانیا دمی که وبال حیات توست

    در سینه کن به گور که همدم پدید نیست

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 3 از 78 نخستنخست 12345671353 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/