صفحه 3 از 16 نخستنخست 123456713 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 158

موضوع: مجموعه اشعار مریم حیدرزاده

  1. #21
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض بین آدمها

    چقدر فاصله اینجاست بین آدم ها

    چقدر عاطفه تنهاست بین آدم ها
    کسی به حال شقایق دلش نمیسوزد
    و او هنوز شکوفاست بین آدم ها
    کسی به خاطر پروانه ها نمیمیرد
    تب غرور چه بالاست بین آدم ها
    و از صدای شکستن کسی نمیشکند
    چقدر سردی و غوغاست بین آدم ها
    میدان کوچه دلها فقط زمستانست
    هجوم ممتد سرماست بین آدم ها
    ز مهربانی دل ها دگر سراغی نیست
    چقدر قحطی رویاست بین آدم ها
    کسی به نیست دل ها دعا نمیخواند
    غروب زمزمه پیداست بین آدم ها
    و حال آینه را کسی نمیپرسد
    همیشه غرق مداراست بین آدم ها
    غریب گشتن ٬ احساس درد سنگینی ست
    و زندگی چه غم افزاست بین آدم ها
    مگر که کلبه دلها چقدر جا دارد
    چقدر راز و معماست بین آدم ها
    چه ماجرای عجیبی ست این تپیدن دل
    و اهل عشق چه رسواست بین آدم ها
    چه میشود همه از جنس آسمان باشیم
    طلوع عشق چه زیباست بین آدم ها
    میان این همه گل های ساکن اینجا
    چقدر پونه شکیباست بین آدم ها
    تمام پنجره ها بی قرار بارانند
    چقدر خشکی و صحراست بین آدم ها
    و کاش صبح ببینم که باز مثل قدیم
    نیاز و مهر و تمناست بین آدم ها
    بهار کردن دلها چه کار دشواریست
    و عمر شوق چه کوتاست بین آدم ها
    میان تک تک لبخند ها غمی سرخ ست
    و غم به وسعت یلداست بین آدم ها
    به خاطر تو سرودم چرا که تو تنها
    دلت به وسعت دریاست بین آدم ها

  2. #22
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض بعد دیدار تو

    تو مثل راز پاییزی و من رنگ زمستانم
    چگونه دل اسیرت شد ٬ قسم به شب نمیدانم
    تو مثل شمعدانی ها پر از رازی و زیبایی
    و من در پیش چشمان تو مشتی خاک گلدانم
    تو دریایی ترینی ٬ آبی و آرام و بی پایان
    و من موج گرفتاری اسیر دست طوفانم
    تو مثل آسمانی مهربان و آبی و شفاف
    و من در آرزوی قطره های پاک بارانم
    نمیدانم چه باید کرد با این روح آشفته
    به فریادم برس ای عشق ٬ من امشب پریشانم
    تو دنیای منی ٬ بی انتها و ساکت و سرشار
    و من تنها در این دنیای دور از غصه مهمانم
    تو مثل مرز احساسی قشنگ و دور و نا معلوم
    و من در حسرت دیدار چشمت رو به پایانم
    تو مثل مرهمی بر بال بی جان کبوتر
    و من هم یک کبوتر تشنه ی باران در مانم
    بمان امشب کنار لحظه های بی قرار من
    ببین با تو چه رویایی ست رنگ شوق چشمانم
    شبی یک شاخه نیلوفر به دست آبیت دادم
    هنوز از عطر دستانت پر از شوق است دستانم
    تو فکر خواب گل هایی که یک شب باد ویران کرد
    و من خواب تو را میبینم و لبخند پنهانم
    تو مثل لحظه ای هستی که باران تازه میگیرد
    و من مرغی که از عشقت فقط بی تاب و حیرانم
    تو می آیی و من گل می دهم در سایه چشمت
    و بعد از تو منم با غصه های قلب سوزانم
    تو مثل چشمه اشکی که از یک ابر می بارد
    و من تنها ترین نیلوفر رو به گلستانم
    شبست و نغمه ی مهتاب و مرغان سفر کرده
    و شاید یک مه کمرنگ از شعری که میخوانم
    تمام آرزو هایم زمانی سبز میگردد
    که تو یک شب بگویی دوستم داری تو میدانم
    غروب آخر شعرم پر از آرامش دریاست
    و من امشب قسم خوردم تو را هرگز نرنجانم
    به جان هر چه عاشق توی این دنیای پرغوغاست
    قدم بگذار روی کوچه های قلب ویرانم
    بدون تو شبی تنها و بی فانوس خواهم مرد
    دعا کن بعد دیدار تو باشد وقت پایانم
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...


  3. #23
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض نرو زیبا

    نرو زیبا رفتنت واسه دلم ضرر داره
    اونورا آدم بد فراوونه ٬ خطر داره
    سایه روشن چشات داد میزنه میخوای بری
    شب ناز مژه هات علامت سفر داره
    نرو زیبا همیشه وحشت من از این بوده
    که یکی یه جایی به چشمای تو نظر داره
    تو مراقب تمام لحظه هامی ٬ میدونی
    نباشی هر کی تو دستاش ٬ دو سه تا تبر داره
    منم این دیار و این آدما رو دوس ندارم
    ولی هرچی که باشه ٬ دنا داره ٬ خزر داره
    نرو زیبا ٬ لااقل به خاطر دخترکی
    که یه دل از همه عاشقا دیوونه تر داره
    تو بمون حتی اگه مال کس دیگه بشی
    بودنت رو خط به خط زندگیم اثر داره
    نرو زیبا بسمه هرچی که پیشم نبودی
    به خدا این دخترک یه قلب در به در داره
    میری اونجا چه کنی ٬ دل منو بسوزونی ؟
    یکی مشکل توئه ٬ عاشقی دردسر داره
    نرو زیبا به خدا از این دیوونه تر میشم
    واسه اون چشمای تو تفاوتی اگر داره
    تو فقط نمیدونی چقدر دوست دارم ٬ همین
    خدا اما شاید از این عاشقی خبر داره
    تو نباشی میمیرم ٬ اما چی گفتم مردنم
    واسه ی تو و خیالات فرقی ام مگر داره ؟
    زندگی سازیه که ما همه کوکش میکنیم
    زیر داره ٬ بالا داره ٬ پایین داره ٬ زبر داره
    گاهی تلخه ٬ مث جام شوکرانه رفتنت
    گاهی ام مثل خیال موندنت شکر داره
    بال پرواز ندارم اما بری باهات میام
    دل واسه بودن با تو ٬ هزار تا بال و پر داره
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...


  4. #24
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض وعده ما لب دریا

    روی عکسا گرد و خاکه
    بیشتر دلا هلاکه
    قحطی گلای پونه ست
    تقدیرا دست زمونه ست
    عهد و پیمونا شکسته
    رشته ی دلا گسسته
    تقویما رو ماه تیره
    زندونا پر اسیره
    آدما یا همه مردن
    یا که مات و دل سپردن
    عصر ما عصر فریبه
    عصر اسمای غریبه
    عصر پژمردن گلدون
    چترای سیاه تو بارون
    مرگ آواز قناری
    مرگ عکس یادگاری
    تا دلت بخواد شکایت
    غصه ها تا بی نهایت
    دلای آدما تنگه
    غصه هم گاهی قشنگه
    چشما خونه ی سواله
    مهربون شدن محاله
    هک شده رو هر دیواری
    که چرا دوسم نداری
    خونه هامون پر نرده
    پشت هر پنجره پرده
    تا دلت بخواد مسافر
    تا بخوای عاشق و شاعر
    شبا سرد و بی عروسک
    دلای شکسته از شک
    زلفای خیلی پریشون
    خط زدن رو اسم مجنون
    شهری که سرش شلوغه
    وعده هاش همه دروغه
    چشمای خیره به جاده
    عشوه های نخریده
    آسمونا پر دوده
    قلب عاشقا کبوده
    گونه ی گلدونا زرده
    رفته و برنمیگرده
    آدما بی سرگذشتن
    آهوا بدون دشتن
    دفترا بدون امضا
    ماهیان بدون دریا
    تشنه ها هلاک آبن
    همه حرفا بی جوابن
    نصف زندگی نگاهه
    بقیش همش گناهه
    خدا رو انگار گذاشتن
    رو زمین و برنداشتن
    در و دیوارا سیاهه
    آدرسامون اشتباهه
    شب و روزا پر عادت
    وقت که شد شاید عبادت
    خدا مال غصه هاته
    وقتی غم داری خداته
    روی آینه ها غباره
    شیشه ی پنجره تاره
    بغضا بی صدا و کاله
    همه از فکر و خیاله
    قلک خوبیا خالی
    مهربونیا خیالی
    قفسا پر پرنده
    لبای بدون خنده
    نه شنیدنی نه گوشی
    نه گلی نه گلفروشی
    مرگ جشنای تولد
    مرگ اون دلی که گم شد
    خستگی ٬ بی اعتمادی
    شک و تردید زیادی
    امتحانای مکرر
    لونه های بی کبوتر
    مشقامون بدون امضا
    اسممون همیشه رسوا
    نمره های عشقمون تک
    بامامون بدون لک لک
    همه غایب توی دفتر
    مث بالای کبوتر
    خونه ها بدون باغچه
    بدون حافظ و طاقچه
    نه برای عشق میلی
    نه کسی به فکر لیلی
    دیگه پشت در بسته
    کسی بیدار ننشسته
    نه کسی ٬ نه انتظاری
    نه صدای بی قراری
    واسه عاشقی که دیره
    لااقل دلت نگیره
    کاش تو قحطی شقایق
    باز بشیم سوار قایق
    بشینیم بریم تو دریا
    من و تو تنهای تنها
    ماهیا خیلی امینن
    نمیگن اگه ببینن
    انقدر میریم که ساحل
    از من و تو بشه غافل
    قایق رو با هم میرونیم
    میریم اونجاها میمونیم
    جایی که نه آسمونش
    نه صدای مردمونش
    نه غمش نه جنب و جوشش
    نه صدای گلفروشش
    مث اینجا آهنی نیست
    خوبه اما گفتنی نیست
    پس ببین یادت بمونه
    کسی ام اینو ندونه
    زنده بودیم اگه فردا
    وعده ی ما لب دریا
    صبح پاشو بدون ساعت
    که فراموش بشه عادت
    نره از یاد تو زیبا
    وعده ی ما لب دریا

  5. #25
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض خیلی سخته

    خیلی سخته چیزی رو که تا دیشب بود یادگاری
    صبح بلند شی و ببینی که دیگه دوسش نداری
    خیلی سخته که نباشه هیچ جایی برای آشتی
    بی وفا شه اون کسی که جونتو واسش گذاشتی
    خیلی سخته تو زمستون غم بشینه روی برفا
    می سوزونه گاهی قلب و زهر تلخ بعضی حرفا
    خیلی سخته اون کسی که اومد و کردت دیوونه
    هوساش وقتی تموم شد بگه پیشت نمیمونه
    خیلی سخته اگه عمر جادوی شعرت تموم شه
    نکنه چیزی که ریختی پای عشق اون حروم شه
    خیلی سخته اون که میگفت واسه ی چشات میمیره
    بره و دیگه سراغی از تو و نگات نگیره
    خیلی سخته تا یه روزی حرفای اون باورت شه
    نکنه یه روز ندامت راه تلخ آخرت شه
    خیلی سخته که عزیزی یه شب عازم سفر شه
    تازه فردای همون روز دوست عاشقش خبر شه
    خیلی سخته بی بهونه میوه های کال رو چیدن
    به خدا کم غصه ای نیست ٬ چند روزی تو رو ندیدن
    خیلی سخته که دلی رو با نگات دزدیده باشی
    وسط راه اما از عشق یه کمی ترسیده باشی
    خیلی سخته که بدونه واسه چیزی نگرانی
    از خودت میپرسی یعنی میشه اون بره زمانی ؟
    خیلی سخته توی پاییز با غزیبی آشنا شی
    اما وقتی که بهار شد یه جوری ازش جدا شی
    خیلی سخته یه غزیبه به دلت یه وقت بشینه
    بعد به اون بگی که چشمات نمیخواد اون رو ببینه
    خیلی سخته که ببینیش توی یک فصل طلایی
    کاش مجازات بدی داشت توی قانون بی وفایی
    خیلی سخته که ببینی کسی عاشقیش دروغه
    چقدر از گریه اون شب چشم تو سرش شلوغه
    خیلی سخته و قشنگه آشنایی زیر بارون
    اگه چتر نداشته باشی توی دستا هردوتاشون
    خیلی سخته تا همیشه پای وعده ها نشستن
    چقدر قشنگه اما واسه ی کسی شکستن
    خیلی سخته واسه ی اون بشکنه یه روز غرورت
    اون نخواد ولی بمونه همیشه سنگ صبورت
    خیلی سخته بودن تو واسه ی اون بشه عاتد
    دیگه بوسیدن دستات واسه اون نشه عبادت
    خیلی سخته چشمای تو واسه ی اون کسی خیسه
    که پیام داده یه عمر واسه تو نمی نویسه
    خیلی سخته که دل تو نکنه قصد تلافی
    تا که بین دو پرستو نباشه هیچ اختلافی
    خیلی سخته اون که دیروز تو واسش یه رویا بودی
    از یادش رفته که واسش تو تموم دنیا بودی
    خیلی سخته بری یک شب واسه چیدن ستاره
    ولی تا رسیدی اونجا ببینی روز شد دوباره
    خیلی سخته که من و تو همیشه با هم بمونیم
    انقدر عاشق که ندونن دیوونه کدوممونیم ؟

  6. #26
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض وقتی رفت

    وقتی رفت دلبسته ی چشمای همدیگه بودیم
    یه چیزی مثل اونی که مولوی میگه بودیم
    وقتی رفت حاشیه درختامون طلایی بود
    ماه تو آسمون بود و قحطی روشنایی بود
    وقتی رفت هردوی ما بدجوری دیوونه بودیم
    از اونهایی که به یاد هرکی میمونه بودیم
    وقتی رفت یه تیکه از گنبد نیلی کنده شد
    سرنوشت بازم توی مسابقه برنده شد
    وقتی رفت به روش نیاورد اشک من داره میاد
    بست چشاش و گفت به من گریه نکن خیی زیاد
    وقتی رفت هردومون رو گذاشت توی ناباوری
    من بهش گفتم حالا اینبار نمیشه که نری ؟
    وقتی رفت یه عالمه سوالا بی جواب شدن
    ماهیا تو تنگای بلورمون عذاب شدن
    وقتی رفت دو تا ستاره افتادن روی زمین
    من ازش پرسیدم آخرش چیه اون گفت همین
    وقتی رفت پاییز بود و خدا بود و طاق کبود
    من نبودم زیر طاق آسمون اونم نبود
    وقتی رفت غبار نشست رو رویاهای اطلسی
    دیگه هیچکسی نشد عاشق چشمای کسی
    وقتی میرفت درا به روی هردوی ما بسته بود
    یه چیزی مثل یه دل تو این میون شکسته بود
    وقتی رفت دریا دیگه به ماهیا نگا نکرد
    ماه دیگه درنیومد ستاره ادعا نکرد
    وقتی رفت لونه ی هیچ پرنده ای چراغ نداشت
    واسه درددل ٬ دلم هیچ کسی رو سراغ نداشت
    وقتی رفت فهمیدم این کارا همش کار دله
    خط زدم رو آرزوم گفتم نه دیگه باطله
    وقتی رفت اشکامو ریختم تا پشیمونش کنم
    اما اون گفت نباید اینجوری حیرونش کنم
    وقتی رفت پرنده های کوچه بی دونه شدن
    عاقلا رفتنش رو دیدن و دیوونه شدن
    آخرین لحظه گذاشتم سرمو رو شونه هاش
    تا شاید یادش بره دلیلا و بهونه هاش
    اما اون تصمیم ارغوانیشو گرفته بود
    پیش من بود ولی انگار که از اینجا رفته بود
    وقتی رفت یه قطره اشک از شهر چشماش جاری بود
    همونو ازش گرفتم آخه یادگاری بود
    وقتی رفت ٬ هیچی دیگه رفته و من بی خبرم
    نامش و نوشتم اما کجا باید ببرم ؟
    بهتر اینه که بریزم اشکامو پشت سرش
    تا شاید نباشه واسه ی همیشه سفرش
    کاش بیاد مسافرش هرکی سفر کرده داره
    کاش بیاد و یه دلو از دلهره در بیاره
    خداحافظ تمامی سفر کرده هامون
    کاش خدا بفرسته اونا رو دوباره برامون
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...


  7. #27
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض واسه کسی که نمیاد

    به چشمای خودت قسم

    دیگه بهت نمیرسم
    وصال تو خیالیه
    وای که دلم چه حالیه
    بازیای عروسکی
    آخ که چه حیف شد کودکی
    یه کم برس باز به خودت
    میخوام بیام تولدت
    اون وقتا اینجوری نبود
    راهت به این دوری نبود
    حالا که عاشقت شدم
    نیستی دیگه مال خودم
    پاییز چه فصل زردیه
    عاشقیم چه دردیه
    گم شده باز بادبادکم
    تو نمیای به کمکم ؟
    میخوام دستاتو بگیرم
    تو بمونی ٬ من بمیرم
    عاشقی ام نوبتیه ؟
    آخ که چه بد عادتیه
    من نگرانم واسه تو
    قبله ی دیگران نشو
    اشکم به این زلالیه
    دل تو از من خالیه
    تو مه عشق تو گمم
    هلاک یه تبسمم
    تو شدی مال دیگری
    چه جور دلت اومد بری
    قفلا که بی کلید شدن
    چشا به در سفید شدن
    چه امتحان خوبیه
    دوریت عجب غروبیه
    بارون شدیده نازنین
    از تو بعیده نازنین
    خاطره رو جا نذاری
    باز من و تنها نذاری
    اون وقتا مهمونت بودم
    دنیا رو مدیونت بودم
    اون وقتا مجنونم بودی
    کلی پریشونم بودی
    قصه حالا عوض شده
    صحبت یه تولده
    قلبت رو دادی به کسی
    یه کم واسم دلواپسی
    می ترسی که من بشکنم
    پشت سرت حرف بزنم
    من ٬ منی که بوسیدمت
    تو اون غروب که دیدمت
    تو واسه من ناز میکنی
    ناز می کشم باز میکنی ؟
    این رسمشه نیلوفرم ؟
    من که ازت نمیگذرم
    ستارمون یادت میاد ؟
    دلواپسم خیلی زیاد
    فقط تماشم میکنی
    بعد عشقو حاشا میکنی
    میگی گذشت گذشته ها
    چه راحتن فرشته ها
    سر به سرم که نذای
    بگو یه کم دوسم داری ؟
    نمیمونی ٬ من میمونم
    میری یه روزی میدونم
    اولا مهربون ترن
    اونایی که همسفرن
    اشک منم که جاریه
    نگه دار ٬ یادگاریه
    میسپرمت دست خدا
    یه کم دوسم داشتی بیا
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...


  8. #28
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض

    همیشه عکس نازت روبرویم
    نگاه تو دلیل جستجویم
    چرا باید تمام حرف ها را
    بدون تو به تصویرت بگویم . . . ؟
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...


  9. #29
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض

    اين روزا عادت همه رفتن ودل شكستنه
    درد تموم عاشقا پاي كسي نشستنه

    اين روزا مشق بچه ها يه صفحه آشفتگيه
    گرداي رو آينه ها فقط غم زندگيه

    اين روزا درد عاشقا فقط غم نديدنه
    مشكل بي ستاره ها يه كم ستاره چيدنه

    اين روزا كار گلدونا از شبنمي تر شدنه
    آرزوي شقايقا يه شب كبوتر شدنه

    اين روزا آسمونمون پر از شكسته باليه
    جاي نگاه عاشقت باز توي خونه خاليه

    اين روزا كار آدما دلهاي پاك رو بردنه
    بعدش اونو گرفتن و به ديگري سپردنه

    اين روزا كار آدما تو انتظار گذاشتنه
    ساده ترين بهانشون از هم خبر نداشتنه

    اين روزا سهم عاشقا غصه و بي وفاييه
    جرم تمومشون فقط لذت آشناييه

    اين روزا توي هر قفس يكي دو تا قناريه
    شبها غم قناريها تو خواب خونه جاريه

    اين روزا چشماي همه غرق نياز شبنمه
    رو گونه هر عاشقي چند قطره بارون غمه

    اين روزا ورد بچه ها بازي چرخ و فلكه
    قلباي مثل دريامون پر از خراش و تركه

    اين روزا عادت گلها مرگ و بهونه كردنه
    كار چشماي آدما دل رو ديونه كردنه

    اين روزا كار رويامون از پونه خونه ساختنه
    نشونه پروانگي زندگي ها رو باختنه

    اين روزا تنها چارمون شايد پرنده مردنه
    رو بام پاك آسمون ستاره رو شمردنه

    اين روزا آدما ديگه تو قلب هم جا ندارن
    مردم ديگه تو دلهاشون يه قطره دريا ندارن

    اين روزا فرش كوچه ها تو حسرت يه عابره
    هر جا يكي منتظر ورود يه مسافره

    اين روزا هيچ مسافري بر نمي گرده به خونه
    چشاي خسته تا ابد به در بسته مي مونه

    اين روزا قصه ها همش قصه دل سوزوندنه
    خلاصه حرف همه پر زدن و نموندنه

    اين روزا درد آدما فقط غم بي كسيه
    زندگيشون حاصلي از حسرت و دلواپسيه

    اين روزا خوشبختي ما پشت مه نبودنه
    كار تموم شاعرا فقط غزل سرودنه

    اين روزا درد آدما داشتن چتر تو بارونه
    چشماي خيس و ابريشون همپاي رود كارونه

    اين روزا دوستا هم ديگه با هم صداقت ندارن
    يه وقتا توي زندگي همديگر و جا مي ذارن

    جنس دلاي آدما اين روزا سخت و سنگيه
    فقط توي نقاشيا دنيا قشنگ و رنگيه

    اين روزا جرم عاشقي شهر دل و فروختنه
    چاره فقط نشستن و به پاي چشمي سوختنه

    اسم گلا رو اين روزا ديگه كسي نمي دونه
    اما تو تا دلت بخواد اينجا غريب فراوونه

    اين روزا فرصت دلا براي عاشقي كمه
    زخماي بي ستاره ها تشنه ياس مرهمه

    اين روزا اشك مون فقط چاره ي بي قراريه
    تنها پناه آدما عكساي يادگاريه

    اين روزا فصل غربت عشق و يبدهاي مجنونه
    بغضاي كال باغچه منتظر يه بارونه

    اين روزا دوستاي خوبم همديگر رو گم ميكنن
    دلاي پاك و ساده رو فداي مردم ميكنن

    اين روزا آدما كمن پشت نقاب پنجره
    كمتر ميبيني كسي رو كه تا ابد منتظره

    مردم ما به همديگه فقط زود عادت مي كنن
    حقا كه بي وفايي رو خوب هم رعايت ميكنن

    درسته كه اينجا همه پاييزا رو دوست ندارن
    پاييز كه از راه ميرسه پا روي برگاش مي ذارن

    اما شايد تو زندگي يه بغض خيس و كال دارن
    چند تا غم و يه غصه و آرزوي محال دارن

    اين روزا بايد هممون براي هم سايه باشيم
    شبا يه كم دلواپس كودك همسايه باشيم

    اون وقت دوباره آدما دستاشون رو پل ميكنن
    درداي ارغواني رو با هم تحمل مي كنن

    اگه به هم كمك كنيم زندگي ديدني ميشه
    بر سر پيمان مي مونن دوستاي خوب تا هميشه

    اما نه فكر كه ميكنم اين كار يه كار ساده نيست
    انگار براي گل شدن هنوز هوا آماده نيست
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...


  10. #30
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض

    نه!نمي شود رفت و گذشت و نديد!
    هنوز چشمي پشت پنجره منتظر هست
    و نگاهش به ان سو دو دو مي زند
    و صداي تپ تپ دلي را نشنيد
    كه بي تاپ و بي قرار دل دل مي كند
    براي سير ديدنش ...
    خدايا، خدايا ان روز مباد!
    ان روز بي عشق، هرگز مباد!

    __________________
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...


صفحه 3 از 16 نخستنخست 123456713 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/