صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 48

موضوع: پادشاهان عهد صفوی

  1. #21
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    عثمان پاشا در تلاش برای تسخیر ایران
    در ماجراى اختلافات امیرانقزلباش که به قتل مهد علیا ختم شد، عثمان پاشا، سردار عثمانى به حکم سلطان مراد سومخوندگارروم، نواحىقراباغ، گرجستان وشروانرا اشغال کرد، اما به وسیله حمزهمیرزا مغلوب و منهزم گشت. مع هذا، چون «باب عالى» - دربار عثمانى - از اختلال دربارصفوى و جریان جنگ داخلى بین طرفداران عباس میرزا و مخالفان او آگاهى داشت؛ بار دیگرعثمان پاشا را به ایران فرستاد. این بار، سپاه عثمانى تاتبریزپیش آمد و اختلاف بزرگان قزلباش، مانعاقدام جدى در جلوگیرى از پیشرفت آنها شد. اما حمزه میرزا بعد از قرارى که در خراساننهاد و به برقرارى صلح منجر شد، در بازگشت به قزوین «991 ق / 1583 م» و ناچار بهمذاکره صلح رضا داد. مذاکرات براى رفع اشغال و تخلیه خاک ایران آغاز شد و حمزهمیرزا بدینگونه بر اوضاع مسلط گشت

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. #22
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    توطئه امرای خراسان در عهد محمد خدابنده

    با این حال چون در صدد برآمدتا کشندگان مادر را که همچنان در دربار پدر و در حکومت بلاد مسلط مانده بودند، بهدام اندازد و آنها را کیفر دهد، به شدت معروض تحریک و توطئه هاى امراى قزلباش واقعشد. دشمنان حمزه میرزا بر وى پیشدستى کردند، و او ره تحریک آنها در حمام به دستدلاک کشته شد «994 ق / 1586 م». سران قزلباش هم در حال تخاصم و تنازع با یکدیگرباقى ماندند و سلطان بى‏کفایت هم که پسر دیگرش شاهزاده ابوطالب را به ولیعهدىبرگزیده بود، از عهده رفع این اختلافها بر نمى‏آمد، سهل است خود و ولیعهدش در واقعبازیچه اغراض امیران قزلباش بودند. امراى خراسان، از جمله مرشد قلى خان استاجلو وعلى قلى خان شاملو، دیگر بار کوشیدند تا خدا بنده و ولیعهدش را که در حقیقت ازفرمانروایى هیچ چیز جز مجرد عنوان نداشتند، کنار بگذارند. پس، عباس میرزا که در اینهنگام جوانى هجده ساله بود و طى چند سال اخیر به عنوان پادشاه خراسان - در مقابلحمزه میرزا که پادشاهعراق عجممحسوب مى‏شد - در هرات عنوانفرمانروایى داشت؛ به عنوان پادشاه جدید صفوى بر تخت بنشانند. سلطان محمد که درشیراز بود، هر چند همراه ولیعهد خویش ابوطالب میرزا با عجله تمام خود را از فارس بهقزوین رساند؛ موفق به جلوگیرى از توطئه امرا نشد؛ ناچار تاج فرمانروایى را بر سرعباس نهاد و از سلطنت کناره گیرى کرد؛ اما بلافاصله توقیف شد «ذى‏الحجه 996 ق / نوامبر 1588 م» و بدینگونه سلطنت عباس بهادر خان با برکنارى پدرش از تخت سلطنت آغازشد

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  3. #23
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    شاه عباس اول

    شاه عباس اول صفوى

    996 - 1038
    ق / 1588 - 1629 م
    شاه عباسدر رمضان «978 ق / فوریه 1571 م» در هرات دیده به جهان گشود. هنگام ولادت او، پدرشمحمد میرزا حکومت هرات داشت. سالهاى کودکى عباس در همین تختگاه پر آوازه خراسانگذشت؛ در همانجا، و در همان سالهاى کودکى، مدتها حکومت اسمى خراسان به او تعلق داشتو از همان دیار هم بود که در آغاز جوانى، عازم تختگاه صفوى در قزوین شد و تخت و تاجپدر را در عهد حیات او به دست گرفت.
    هنگام دست یابى به تاج و تخت صفویان هجدهسال داشت و به سعى امراى قزلباش خراسان که در واقع بر پدر او شوریده بودند به تختسلطنت نشست «ذى‏الحجه 996 ق / 1588 م». هنگام جلوس او بر تخت سلطنت، اغتشاش و آشوبناشى از سستى و بى لیاقتى پدرش سراسر ایران را فرا گرفته بود. خراسان از همان هنگامکه او عازم قزوین شد، عرصه تاخت و تاز ازبک واقع شد. عبدالله خان ثانى، فرمانرواىازبک، این تختگاه خراسان را با وجود یک مقاومت طولانى هشت ماهه در برابر محاصره او،از دست حکام قزلباش بیرون آورد. پسرش عبدالمؤمن خان، حتى مشهد را هم بر قلمروازبکان افزود و دامنه تاخت و تاز را تا نواحى قومس و بسطام کشاند. شروان و گرجستانو حتى لرستان هم تحت اشغال یا نظارت آنها قرار داشت. در دولتخانه قزوین هم قدرتواقعى در دست مرشد قلى خان استاجلو متمرکز بود که خود را مربى پادشاه جوان مى‏دانستو حتى گه گاه به او تحکم نیز مى‏کرد.
    حضور سران قزلباش که در توطئه قتل برادرشحمزه میرزا دست داشتند و برخى از آنها حتى متهم به دخالت در قتل مادرشمهدعلیا بودند، جو دربار را براى وى آزار دهنده مى‏کرد و قدرت و نفوذ این قاتلانرا براى خود نوعى کابوس موحش مى‏یافت که بدون دفع آنها حفظ حیات و دوام سلطنت برایشغیر ممکن یا آکنده از تشویش و تزلزل بود.
    با آنکه هنوز کم تجربه و جوان بود،غریزه حفظ حیات و تجربه سرنوشت پدر و برادر، این اندازه به او آموخته بود که تماماین عوامل تهدید و خطر را نمى‏توان یک باره از میان برداشت و باید با سعه صدر، یکبه یک و به نوبت ، از سر راه دور کرد. بدین گونه از احتمال اتحاد آنها بر ضد خویشدر امان ماند. شاه عباس با حوصله و تأنى، سران گستاخ و نافرمان قزلباش را که مادر وبرادرش به تحریک یا مداخله آنها به قتل رسیده بودند، به کمک مرشد قلى خان از بینبرد. خود مرشد هم که مزاحم قدرت او بود و دخالتش در جزییات امور عرصه را بر وى تنگمى‏کرد، به تدبیر و حیله، در اولین فرصت از میان برداشت؛ بدین گونه، نیروهایى را کهدر داخل دربار قدرت او را تهدید یا محدود مى‏کرد، به تدریج سرکوب کرد و در آنچه بهکار فرمانروایى مربوط مى‏شد بهقدرت مطلقهکه لازمه استبداد او در تمامامور فرمانروایى بود، دست یافت. سرکشان داخلى را هم به مجرد آن که فرصت مناسب براىسرکوبى آنها برایش حاصل شد، دفع یا آرام کرد و خود را براى مبارزه با تهاجمات خارجىکه قلمرو او را از شرق و غرب اشغال یا مورد تهدید قرار داده بودند آماده یافت.
    این دشمنان خارجى، هر دو اهل تسنن و هر دو مهاجم بودند و چون به شدت تعصب ضدتشیع داشتند، احتمال اتحاد آنها و درگیر شدن شاه عباس در دو جبهه، متضمن خطر و ریسکفراوان بود. پادشاه قزلباش که شروع جنگ همزمان در دو جبهه را با دشمنان خود، محرکحصول اتحاد مابین آنها مى‏یافت، ترجیح داد اول با دولت عثمانى که قواى آنها درآذربایجان به تختگاه او در قزوین نزدیکتر بود و درگیرى با آنها دشواریهاى بیشترىداشت، کنار بیاید؛ تا براى دفع ازبکان که فقدان ارتش منظم و قدرت منسجم بودند؛ بدینسان، جنگ با قواى ازبک را آسانتر یافت و با آسایش خاطر به آن دست زد. از این رو،حیدر میرزا، برادر زاده خود را که بعد از کشته شدن پدرش حمزه میرزا به موکب اوپیوسته بود، جهت مذاکره صلح نزد سلطان عثمانى فرستاد. در معاهده صلحى که بسته شدهشاه جوان، ولایات آذربایجان، کردستان، شروان و گرجستان را که در دست قواى عثمانىبود، به آنها واگذاشت، تا در وقت مقتضى آنها را باز پس گیرد و در عین حال مانعاتحاد آنها با ازبکان شود.

    شاه عباس اول و سرکوب مخالفان
    عبدالمؤمن خان، معروف به خان خرد، پسرعبدالله خان دوم که در حوالى خراسان مشغول تاخت و تاز بود، به محض شنیدن خبر حرکتپادشاه قزلباش از تهران، با عجله آن دیار را ترک و به ماوراءالنهر بازگشت «1005 ق / 1596 م». شاه عباس که نیازى به تعقیب او در آن سوى جیحون ندید، چندى در خراسان،کرمان و یزد به تنبیه سرکشان و برقرارى نظم در داخل مملکت پرداخت. در عین حال، همبه تسخیر لرستان که در دست بازماندگان امراى لر کوچک بود توفیق یافت و هم حکام محلىولایت استمداد را در مازندران به اطاعت درآورد. چون در همین ایام، عبدالمؤمن خان کهبار دیگر در خراسان به تاخت و تاز مشغول بود به دست امراى خود به قتل رسید و خراسانهمچنان عرصه غارت ازبک ماند، شاه، بار دیگر، لشکر به خراسان برد و مشهد را در محرم 1006 ق / اوت 1597 م گرفت و ازبکان را به سختى شکست داد؛ پس از آن تاخت و تازى درماوراءالنهر کرد و خراسان را از دست راهزنى و غارتگرى قوم ایمن ساخت.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. #24
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    شاه عباس بزرگ نیاز به ارتشی جدید و مجهز
    در بازگشت از لشکرکشىخراسان، شاه عباس، دو برادر انگلیسى را که درظاهربراى جهانگردى همراه عده‏اى ملازم بهشرق آمده بودند «1006 ق / 1597 م»، در قزوین به حضور پذیرفت؛ آنتونى شرلى و برادرشرابرت شرلى که با همراهان خویش به ظاهر به طور اتفاقى و در واقع به قصد باریابى بهدرگاه صوفى اعظم به ایران آمده بودند، در باریابى به حضور شاه، هدایایى به وى تقدیمکردند و از جانب شاه با محبت و علاقه پذیرفته شدند. شاه چون دریافت که برخى ازهمراهان این دو برادر در فن توپ ریزى و ساختن سلاحهاى آتشین مهارت دارند، به وسیلهآنها ارتش شخصى خود را که در حال تشکیل بود، به اینگونه سلاحها مجهز کرد. شاه چوندیگر به ارتش قزلباش که افراد آن فقط از سرکردگان خود فرمانبردارى داشتند، وسرکردگان هم گرچه با وجود اظهار جانسپارى و اخلاص زبانى، لزوما" به وى وفادارنبودند؛ تشکیل یک ارتش جدید را که داراى انضباط محکم، و تحت فرمان مستقیم خود اوباشد، لازم مى‏دید. به علاوه، از روى تجربه شخصى دریافته بود که ارتش عثمانىنیزغالبا" پیروزیهاى خود در جنگ با ایران را مدیون برترى و کارآیى اسلحه و تجهیزات خودبود؛ از این رو، ضرورت تجهیز ارتش به سلاح آتشین و مدرن و به ویژه به توپخانه مؤثرو کارساز، کاملا" احساس مى‏شد؛ و این شرط نخست براى آمادگى در جنگ با عثمانى بود؛به احتمال قوى، شاه دانا، بر مبناى همین نیازها بود که نبرد با عثمانى را به عهدهتعویق انداخت؛ و از ارتش قزلباش تنها براى دفع ازبکان و سرکوب متمردان داخلى سودجست.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  5. #25
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    بازیافتن وحدت وتمامیت ارزی ایران در عهد شاه عباس بزرگ

    شاه دراولین فرصت، با ارتش جدید منظم و تعلیم یافته و جنگ آزموده تازه‏اى که تجهیز کردهبود، لشکر به آذربایجان برد، تبریز را از چنگ عثمانى بیرون آورد «1011 ق / 1602 م»،سپاه عثمانى را از ایروان بیرون کرد و چقالى اغلى، سردار عثمانى را که ماشین جنگىعظیم روم را با یکصد هزار مرد جنگى براى مقابله تعرضى به ایران، به نواحى وان وقارص در ارمنستان همراه آورده بود، شکست سختى داد «جمادى الثانى 1013 ق / نوامبر 1604 م». به دنبال آن در 1015 ق / 1606 م تفلیس و شروان و حتى موصل و دیار بکر راهم از دست عثمانى خارج ساخت. با آنکه دو سال بعد، سلطان احمد خان، پادشاه عثمانى،طى یک لشکرکشى مجدد که به سردارى صدر اعظم خود مراد پاشا به راه انداخت و تبریز رادوباره فتح کرد «1017 ق / 1608 م»، سپاه عثمانى بلافاصله در همانجا مغلوب و منهزمگردید. بالاخره،عثمانى که بیشتر مناطقى را که مقارن آغاز سلطنت شاه عباس طى یکمتارکه طولانى به حساب خود به دست آورده بود، در طى این جنگها از دست داد و خود رابراى برقرارى یک صلح پایدار ناچار یافت. سرانجام، طى مقاوله نامه‏اى رسمى، الحاقولایات غصب شده ایران، به خاک اصلى، مورد تأیید و قبول قرار گرفت. شاه عباس هم براىدفع هر گونه بهانه غرامت جویى از جانب آنها، موافقت کرد که در مدت برقرارى صلح،سالانه معادل دویست بار ابریشم خام به دولت عثمانى تحویل نماید «1020 ق / 1611 م». بدین گونه در پایان سه سال جنگ، شاه عباس بهادر خان، توانست وحدت و تمامیت ارضىسرزمین ایران را که در دوران فرمانروایى پدرش محمد خدابنده به سختى لطمه دیده بود،دوباره برقرار نماید و به ***** دو نیروى مهم خارجى - ازبک و عثمانى - و همچنینسرکشى و گردنکشى حکام محلى خاتمه دهد.

    شاه عباس بزرگ و اثبات مجدد برتری نظامی ایران

    با این حال صلحمیان دو کشور چند سالى بیش نپایید و پناهنده شدن حاکم شورشى گرجستان به دربارعثمانى که نقض عهدنامه بود، جنگ دیگرى را پیش روى دو دولت قرار داد. این جنگ که سهسال به طول انجامید، برترى نظامى ایران را بار دیگر نشان داد و براى سلطان عثمانىثمره‏اى نداشت، جز آنکه در معاهده دیگرى که به امضاء رسید، میزان ابریشم دریافتىعثمانى به نصف تقلیل یافت.
    معاهده دوم بین دو دولت، هنوز مسئله بغداد را که دردست نیروهاى عثمانى رود، بلاتکلیف مى‏گذاشت. تسلط بر این دیار براى شاه عباس، غیراز تأمین وحدت و تمامیت ارضى ایران که بغداد و عراق جزء لاینفک آن محسوب مى‏شد، بهویژه به خاطر وجود ابقاع متبرکه ائمه شیعه و نیز به عنوان پایگاه علمى تشیع وزیارتگاه شیعیان ایران، حائز اهمیت فراوان بود و جدا ماندن آن از خاک ایران،لطمه‏اى به حیثیت دولت شیعى به شمار مى‏رفت. از این رو، شاه عباس در اولین فرصتمناسب لشکر به بین النهرین برد و بغداد را در ربیع الاول 1032 ق / ژانویه 1623 متسخیر کرد؛ بقاع متبرکه را زیارت نمود و خرابیهاى آن را مرمت و بناهاى تازه نیزاحداث کرد.
    این اقدام شاه عباس، البته لطمه‏اى به حیثیت دولت عثمانى تلقى شد؛به ویژه آنکه در همان ایام و اندکى پیش از فتح بغداد، ایران توانسته بود پرتغالیهارا از جنوب ایران و بندر جرون«گمبرون» و بحرین و هرمز و قشم بیرون راند، مایه مزیدوحشت «باب عالى» - دربار عثمانى - از اقدامات شاه عباس و وهن بزرگى به حیثیت نظامىدولت عثمانى محسوب مى‏گشت.
    به هر تقدیر، سلطان مراد چهارم - پادشاه عثمانى - بلافاصله در صدد تدارک این وهن برآمد و سردار خود احمد پاشا را با لشکرى مجهز براىاسترداد بغداد به عراق فرستاد. بغداد به محاصره سردار عثمانى درآمد، اما زینل بیگشاملو، سردار ایرانى، محاصره بغداد را شکست و سردار ترک را مغلوب کرد. خود شاه عباسهم براى اخراج سپاه عثمانى از عراق با لشکر مجهزى از راه رسید. سپاه عثمانى دربرخوردهایى که روى داد به کلى منهزم شد «1034 ق / 1625 م». بغداد و بقاع متبرکهدوباره به تملک ایران درآمد و از آن پس تا شاه عباس زنده بود، دولت عثمانى جسارتتعرض به خاک ایران را پیدا نکرد

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. #26
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    شاه عباس بزرگ و رابطه با کشورهای خارجی

    مع هذا، این سرسختى درمقابل نفوذ خارجیها، شاه عباس را از سعى در توسعه روابط بازرگانى دوستانه با آنهامانع نیامد. حتى در همان ایام اخراج پرتغالیها از اراضى و آبهاى ایران، یک هیئت حسننیت را با یک سفیر فوق العاده خویش همراه رابرت شرلى به دربارهاى اروپایى گسیل داشت «1032 ق / 1623 م» و براى توسعه روابط بازرگانى با قلمرو پادشاهان مسیحى غرب آمادگىنشان داد. به دنبال آن هم، دولت انگلستان با ارسال سفیر مخصوص به دربار وى، بهبرقرارى روابط بازرگانى با ایران اظهار علاقه نمود «1036 ق / 1626 م» و هم شرکت هندهلند که نیز در این ایام در هند فعالیت بازرگانى داشت، در این خصوص براى مذاکره وداد و ستد، سفیری راهى ایران نمود. بدین ترتیب، رابطه‏اى که در روزگار فرمانروایىشاه عباس بین ایران و فرنگ برقرار شد و پس از وى تا مدتها به طور مستمر ادامه یافت،جامعه ایرانى را با کالاهاى فرنگى و شراب فرنگ و طرح فرنگ هم در شعر و ادبیات عصرمجال حضور یافت. در گیر و دار آن دوستیها، هیچ کس این اندیشه را به خاطر راهنمى‏داد که در یک دوران اجتناب ناپذیر رکود و انحطاط به زودى آتش فرنگ و آنچهبیمارى فرنگى خوانده مى‏شد، در آینه حوادث بعدى ایران، که نه چندان دور رخ کشید، چهبلیه‏اى را در این سرزمین پدید آورد.


    سلطنت شاه عباس دوره ای شکوفا

    سلطنت چهل و دو ساله شاه عباس باآنکه از خشونتهاى بسیار به ویژه با نزدیکان خویش خالى نبود، در آنچه به رفاه وتوسعه امنیت مى‏شد، یک دوره استثنایى و بى همانند در تمام تاریخ جدید ایران بود. شاه عباس، چهار سال بعد از جلوس بر اورنگ شاهى، تختگاه سلطنتش را از قزوین بهاصفهان منتقل کرد «1000 ق / 1592 م» و در توسعه و آبادانى آن شهر اهتمام قابلملاحظه‏اى نشان داد. در مقابل دولتخانه عثمانى که «باب على» خوانده مى‏شد، دولتخانهاو در اصفهان «عالى قاپو» نامیده شد که به همان معنى و در همان پایه از جلال و عظمتبود.
    به سعى شاه، در اصفهان بناهاى ممتاز و عالى ساخته شد؛ امنیت راهها، ایجادجاده‏هاى وسیع، تأسیس کاروانسراهاى متعدد، رونق اقتصادى قابل ملاحظه اما شکننده وناپایدارى را در ایران عهد او به وجود آورد.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  7. #27
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    تسامح و حسن سلوک شاه عباس بزرگ
    تسامح نسبى او در عقاید که واکنشىدر مقابل سیاست خشک شاه طهماسب و سیاست خشن شاهاسماعیل دومبود، اتباع ادیان مختلف را درعصر او آزادى قابل ملاحظه‏اى داد. با ارامنه که تعداد پنج هزار خانوار آنها را ازجلفاى آذربایجان به اصفهان کوچ داد، و جلفاى جدید بنا کرد، با محبت و ملاطفت خاصىرفتار مى‏کرد. نسبت به عیسویان اروپایى و حتى بازرگانان هندى نیز با تسامح و حسنسلوک بود. البته این تسامح شامل حال اکثریت اهل تسنن نبود و فرمانرواى شیعى، غالبا" به خود حق مى‏داد، پیروان اهل سنت داخل را به چشم بدبینى و سوءظن بنگرد.
    دورانفرمانروایى شاه عباس اوج اعتلا و عظمت دولت صفوى بود. این عظمت که در سایه مجاهدتهاو پیروزیها و سیاستهاى درست شاه عباس حاصل شد، در پایان سلطنت پر شکوه اما مهیب ومستبدانه‏اش، به بازنشست و خود اسباب انحطاط فرمانروایان بعدى و بازماندگان او شد. الزام شاه به تربیت فرزندان در حرم خانه و جلوگیرى از ورود آنها به عرصه سیاست، کهاز یک بدبینى و عدم اعتماد و بیم خطر از سوى آنان ناشى مى‏شد؛ فرمانرواى لایقى چوناو براى جانشینى‏اش باقى نگذاشت تا نهال کاشته شده را با سیاستهاى مدبرانه ومتعهدانه آبیارى و تنه آن را تنومند سازد. چنین شد که ثمره این همه تلاش و کوشش وتدبیر و سازندگى، به زودى از دست رفت، و با مرگ خود شجره صفوى و حکومت آنها را درهم پیچید.
    شاه عباس، در شصت سالگى، در حالى که با وجود بیمارى، اندیشه تسخیربصره را در سر مى‏پروراند و حتى سردار خود امام قلى خان را به اقدام به این کارفرمان داده بود، در مازندران به بستر افتاد؛ اندک اندک بیماریش سخت شد و در عمارتسلطنتى اشرف «=بهشهر» در جمادى الاولى 1038 ق / 1629 م وفات یافت. جنازه‏اش را ازمازندران به قم انتقال دادند و در آنجا به خاک سپردند. بعد از وى نواده‏اش ساممیرزا با عنوان شاه صفى به سلطنت رسید

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  8. #28
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    شاه صفی اول

    شاه صفى اول
    1038 - 1052
    ق / 1629 - 1642 م

    از جمله وقایع اسف باردورهشاهعباس بزرگ که تأثیرى شگرف بر تاریخ ایران گذاشت و موجبات انحطاط و سقوط ایندولت را فراهم آورد؛ سوء رفتار و سوءظن بى حد و حصر شاه نسبت به شاهزادگان صفوى وپسرانش بود. کشتن و کور کردن پسران، از سویى موجب از میان رفتن شاهزادگان لایق شد،و از سوى دیگر، تربیت خاص حرم سرایى، که به هیچ وجه به شاهزادگان اجازه دخالت درامور نمى‏داد، موجب شد تا دولت او، از وجود جانشینى با کفایت و تدبیر بى بهرهبماند.

    شاه عباس در حال احتضار، نوه‏اش سام میرزا - پسر صفى میرزا - را کهدراصفهان اقامت داشت به جانشینى برگزید. سام میرزا که بعدها به نام شاه صفى، پادشاه ایرانشد، به هنگام جلوس هجده ساله بود. این شاهزاده، تمام عمر خود را در حرم خانه شاهىبه سر کرده و تربیت یافته بود و براى جانشینى فرمانرواى لایقى چون شاه عباس، هیچ کساز او نامناسبتر نبود. محیط حرم خانه او را به سوء ظن بى اندازه نسبت به دولت ودشمن عادت داده بود. پدرش که به سبب محروم شدن از بینایى در داخل حرم خانه تقریباًوحشى شده بود، خشونت طبع را به او به میراث داد. قساومت قومى مادرش هم که زنى گرجىبود و در داخل حرم خانه با او به بدى رفتار مى‏شد، مزید بر علت شد. به علاوه، شاهصفى، از تمام صفات نیاى خود، جز سوءظن و خشونت، تقریباً هیچ «استعداد» دیگرى نداشت. وى در 20 جمادى الثانى 1038 ق / 14 فوریه 1629 م به تخت نشست و از همان آغاز سلطنتخود را در عیاشى و خوشباشى غرق کرد و هر قدر توانست از بذل توجه به امور مملکتفاصله گرفت. عیاشى و خوشباشى شاه صفى به حدى او را از دخالت در امور کنار نگه داشتکه کروسینسکى یکى از اروپاییان مقیم ایران مى‏گوید، اگر شقاوتهایش نبود هیچ کسنمى‏دانست که او پادشاه مملکت و مالک نفوس و مال رعیت است. در واقع قدرت پادشاهىاین دیوانه تنها به صورت قساوت و خشونت نسبت به بزرگان دولت و رعایاظاهرمى‏شد. در عین حال اغلب کارهاى سلطنتبه دست امراء و زیر دستان اداره مى‏شد؛ که بیش از همه، خواجه سرایان در حل و عقدامور دخالت داشتند و به اقتضاى عقده هاى خویش به پادشاه بى رحم و خشن درس بى رحمى وخشونت بیشتر مى‏دادند. در عین حال غلبه خواجه سرایان بى مقدار و غلامان دولتخانه،دست امیران لایق را از کارها کوتاه و جاى را بر آنها تنگ مى‏کرد واین همه زیانبسیار به حیثیت و اعتبار دولت صفوى وارد آورد.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  9. #29
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض


    شاه صفی و مشکلات پس ار رسیدن به حکومت
    در همان سال نخست سلطنت وى،مشهد طوس مورد هجوم خان ازبک واقع شد، اما شکست خورد و به ماوراءالنهر گریخت. سلطانمراد چهارم «1032 - 1049 ق / 1623 - 1639 م» که یکى از واپسین سلاطین با کفایت وکشور گشاى ترکیه است و بعد از آخرین درگیرى با شاه عباس دیگر هرگز جرأت تعرض به خاکایران را نیافته بود، به مجرد آگهى از مرگ شاه عباس به آذربایجان وبغداد لشکر کشید. در آذربایجان سپاه او کارى از پیش نبرد، اما در بغداد با مقاومت صفى قلى خان - والىقزلباش - که با جسارت و جلادت از آن شهر دفاع کرد، على رغم آن که یک دسته از سپاهایران به سرکردگى زینل خان شاملو در حدود مریوان کردستان از سپاه عثمانى شکست خورد «رمضان 1038 ق / مه 1629 م» و به دنبال آن ترکها به داخل ایران ریختند؛ اما عزیمتشاه صفى به سوى بغداد، سردار عثمانى - خسروپاشا - را به ترک محاصره آن شهرواداشت؛ بدین ترتیب عثمانیها از این لشکرکشى سودى عایدشان نشد.

    چند سالبعد، بار دیگر سپاه عثمانى دست به تعرض زد. در حدودنخجوانتاخت و تاز کرد،ایروانرا به محاصره انداخت، وتبریزرا تسخیر و غارت کرد و قسمتى از شهررا به آتش کشید، اما به علت سرماى شدید زمستان مجبور به بازگشت شد و شاه صفىآذربایجان را پس گرفت و ایروان را نیز از محاصره دشمن بیرون آورد «1045 ق / 1635 م »و بدینگونه تاخت و تاز عثمانى به ایران باز هم بى نتیجه ماند.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  10. #30
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    شاه صفی و پیامدهای صلح با عثمانی با این حال دنباله مخاصمات ایران وعثمانى قطع نشد. چندى بعد، بار دیگر هجوم سپاهیان ترک به خاک ایران تجدید شد و اینبار، بغداد دوباره به محاصره افتاد و با وجود آن که افزون بر شش ماه در مقابل هجومدشمن مقاومت کرد، سرانجام به سبب کمبود آذوقه تسلیم شد و شاه صفى که تازه براى نجاتبغداد از محاصره دشمن از اصفهان عازم آن دیار شده بود، درهمداناز سقوط بغداد آگاه شد. چون بیم آنداشت که جنگ به داخل ایران کشیده شود، تقاضاى صلح کرد و بغداد را به عثمانى واگذاشت «1048 ق / 1638 م». این صلح که قرار آن در زهاب گذاشته شد، چون منافع عثمانى را بهزیان دولت صفوى و ایران تأمین کرد، دوام یافت. حاصل این صلح، آن شد که سپاه ایرانکم کم به آسایش طلبى خو گرفت و آن گونه که روحیه شاه صفى اقتضا داشت، دیگر علاقه‏اىبه جنگ نشان نداد. اما نتیجه دیگر آن به مراتب بدتر بود؛ شاه به پیشنهاد وزیرشساروتقى، حکام «ممالک» را بر کنار کرد تا بدین طریق از هزینه هاى دولتى کاسته وصرفه جویى کند! بدین ترتیب به اصطلاح آن دوران «ممالک» را به «خاصه» تبدیل کرد و بااین اقدام، نواحى مملکت را از قدرت منسجم ومقتدرو متمرکز که بتواند به هنگام ضرورت،در مقابل دشمن به دفاع برخیزد، و یا براى هجوم، سپاه کافى در اختیار شاه بگذارد،محروم کرد. تبعات این سیاست، به ویژه در عهد سومین جانشین شاه صفى، یعنى سلطان حسینظاهر گشت.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/