السلام عليك يا علي ابن موسي الرضا (ع)
غرق نور است و طلا گنبد زرد رضا(ع)
بوي گل بوي گلاب مي رسد از همه جا
مثل يك خورشيد است مي درخشد از دور
شده از اين خورشيد شهر مشهد پور نور
چشمها خيره به او دستها رو به دعا
بر لب پير و جوان همه يا رضا رضا
السلام عليك يا علي ابن موسي الرضا (ع)
غرق نور است و طلا گنبد زرد رضا(ع)
بوي گل بوي گلاب مي رسد از همه جا
مثل يك خورشيد است مي درخشد از دور
شده از اين خورشيد شهر مشهد پور نور
چشمها خيره به او دستها رو به دعا
بر لب پير و جوان همه يا رضا رضا
دلم بود و حرم بود و امامم بود و تنهایی
حرم قبله ، حرم کعبه ، عجب احرام زیبایی
به کنج دنج یک حجره ، تماشا داشت اوج او
دلم را کرد اقیانوس ، موسیقی موج او
دو رکعت گریه سر کردم ، دو رکعت خاک گل کردم
دو رکعت با تمام سنگهایش درد و دل کردم
لباس اشک آماده ، سرم از شرم افتاده
همیشه سنگ فرش او برایم مهر و سجاده
زیارت نامه میخواندم ، دلم گرم زیارت شد
نگاهم خورد بر قبرش ، نمیدانم جسارت شد؟
به پای پنجره فولاد ، دل روی دل افتاده
گذار کشتی طوفان زده ، بر ساحل افتاده
نفس پشت نفس ، ایوان به ایوان سیر میکردم
گلاب چشمهایم را برایش خیر میکردم
تمام صحن هارا مست بوی عود میدیدم
پریدم ناگهان از خواب ، رویا بود میدیدم
دوباره چشم را بستم ، دوباره جستجو کردم
دوباره خواب را از ردپا تا صحن بو کردم
بیا پیراهنم بو کن ، هنوز عطر حرم دارد
فقط ایوان و سقاخانه و یک صحن کم دارد
دلم آهو ، دلم از او ، دلم مشغول گفتگو
بزن نی زن بنام او ، بگو یا ضامن آهو
کبوتر وار می آیم ، به آب و دانه ای دلخوش
عطش دید ترک خورده ، به سقاخانه ای دلخوش
دلم خورشید می خواهد ، هوای گنبدت کرده
دوباره عید می خواهد ، هوای مشهدت کرده
بیابان های تو لبریز از آهو شود ضامن
کلاغ از لطف چشمان ملیحت قو شود ضامن
به گوشه چشم تو شیر از میان پرده اش پاشد
دو چشم آهو از وقتی به تو افتاد زیبا شد
عشق بى نهايتدل
به زيارت تو اوج مى گيرد
اى رضا!
مى آيم به سوى تو
تو اى عشق بى نهايت!
و تو
عاشقانه عقده هاى دلم را مرحمى مى شوى
و هاى هاى اشكهايم
به زيارت تو
از ديدگانم جارى مى شود
اى ملكه دلهاى خسته!
تو جام مرا پر از شراب معنويت مى سازى
و من
عاشقانه نامت را فرياد مى زنم:
اى امام هشتمين!
اى ضامن آهوان رميده!
تو معيار سنجش صداقت هستى
تو آسمان زلال دلها هستى
اي پسر فاطمه، نور هدي
سبزترين باغ بهار خدا
با تو دل از غصه رها مي شود
پاکتر از آينه ها مي شود
اي گل گلزار خدا، يا رضا
آينه ي قبله نما يا رضا
ميلاد عالم آل محمد، هشتمين حجت سرمد،نگين درخشان وطن، السلطان ابا الحسن، حضرت رضا(ع)مبارک باد.
شمع جمع شاپرکهایی رضا
ای کلید ساده مشکل گشا
آن گل زیبا گل خوشبو تویی
ای رضا جان، ضامن آهو تویی
با نگاهت چون کبوتر کن، مرا
تا بگیرم اوج، خوشحال و رها
صلوات مخصوص امام رضا(ع(
خِیرَتِكَ مِن خَلقِكَ إِ نَّكَ جَوادٌ كَریمً .
اللّهُمَّ صَّلِ عَلی عَلّی بِن موسَی الَذ َّیاِرتَََضَیَتهُ و رَضّیَتَ بِه مَن
شئتَمِن خَلقِكَ وَ قائماًبِأَمرِكَ و ناصِراً لِدینِكَ وَ شاهِداًعَلی عِبادِكَ وَ
كَمان صَحَلَهُم فِی السِِّرِ وَ العَلانیَّة وَ دعا اِلی سَبیلِكَ بِالحِكمَةِ
وَالمَوعِظَةِالحَسَنَةِ فَصَلِّ عَلَیهِ اَفضَلَ ما صَلَّیتَ عَلیاَحَدٍ مِن اَولیائِكَ
نام : علی
لقب : رضا، صابر، زكي، ولي، فاضل، وفي، صديق، رضي، سراج الله، نورالهدي، قرة عين المؤمنين، مكيدة الملحدين، كفوالملك، كافي الخلق، رب السرير، و رئاب التدبير
کنیه : ابوالحسن
نام پدر : موسی
نام مادر : نجمه تکتم
تاریخ ولادت : 11 ذی القعده سال 148 هجری
محل ولادت : مدینه منوره
مدت امامت : 20 سال
مدت عمر : 55 سال
تاریخ شهادت : آخر ماه صفر سال 203 هجری
علت شهادت : انگور زهر آلود
نام قاتل : مأمون ملعون
محل دفن : خراسان
تعداد فرزندان : 1 پسر و1 دختر
مشهورترين لقب
مشهورترين لقب آن حضرت «رضا» است و در سبب اين لقب گفته اند: «او از آن روي رضا خوانده شد كه در آسمان خوشايند و در زمين مورد خشنودي پيامبران خدا و امامانپس از او بود. همچنين گفته شده : از آن روي كه همگان، خواه مخالفان و خواه همراهان به او خشنود بودند. سر انجام، گفته شده است: از آن روي او رضا خوانده اند كه مأمون به او خشنود شد.»
زائري باراني ام ، آقا به دادم مي رسي؟
بي پناهم خسته ام، تنها، به دادم مي رسي؟
گر چه آهو نيستم اما پر از دلتنگي ام
ضامن چشمان آهوها، به دادم مي رسي؟
از کبوترها که مي پرسم نشانم مي دهند
گنبد و گلدسته هايت را، به دادم مي رسي؟
ماهي افتاده بر خاکم لبالب تشنگي
پهنه آبي ترين دريا، به دادم مي رسي؟
ماه نوراني شب هاي سياه عمر من
ماه من ، اي ماه من، آيا به دادم مي رسي؟
من دخيل التماسم را به چشمت بسته ام
هشتمين دردانه زهرا، به دادم مي رسي؟
باز هم مشهد ، مسافرها، هياهوي حرم
يک نفر فرياد زد: آقا به دادم مي رسي؟
میلاد عالم آل محمد، هشتمین حجت سرمد،نگین درخشان وطن،
حضرت رضا(ع)مبارک باد.
السلام ای حضرت سلطان عشق
یا علی موسی الرضا ای جان عشق
السلام ای بهر عاشق سرنوشت
السلام ای تربتت باغ بهشت
نقاره ها ز اوج مناره وزیده اند
مردم صدای آمدنت را شنیده اند
زیباتر از همیشه شده آستان تو
آقا! چقدر ریسه برایت کشیده اند
كاش يك شب باز مهمان دو چشمت مى شدم
ريزه خوار مشرق خوان دو چشمت مى شدم
كـاش يك شب مى گذشتم از فراز چشـم تو
گـرم گـلگشت خراسان دو چشمت مى شدم
كـاش يك شب مى سرودم گنبد زرد تـو را
فـارغ از دنيا، غزلخوان دو چشمت مى شدم
كـاش يـک شب مى نشستم بر ضريح چشم تو
بـاز هـم پابنـد پيـمان دو چشمت مى شدم
صـحن وايوان تو را اى كاش جارو مى زدم
چـون كـبوترهـا نگهبان دو چشمت مى شدم
ضـامـن آهـوست چشمان دو شهد روشنت
كـاش آهـوى بـيابـان دو چـشمت مى شدم
كـاش يك شب معرفت مى چيدم ازچشمان تو
غـرق در دريـاى عرفان دو چشمت مى شدم
كـاش يـك شب مى شدم خيس نگـاه سبز تو
شـاهـد اعـجاز باران دو چشـمت مى شدم
كـاش يـك شب نور مى نوشيدم از چشمان تو
مـى درخـشيـم، چراغان دو چشمت مى شدم
سـخـت شيرين است طعم روشن چشمان تو
كـاش يك شب باز مهمان دو چشمت مى شدم
آن گاه كه درهاى آسمان گشوده شد و پرتوى از نور رخشان امامت بر زمين تابيد، مژده اى شادي بخش، دلهاى زمينيان را فراگرفت وتاريكناى سلطه گرى وهواپرستى، با زايش رهبرى ربّانى ورهاننده، به رسوايى افتاد.
يازدهم ذى القعده سال 148 هجرى كه امام رئوف ما زاده شد، وعلى بن موسى الرضا عليه السلام به عنوان سرچشمه اى از نيكى ومهربانى وهدايت رخ نمود، پناهگاهى پديد آمد كه خدا پرستان را در خود گرد آورد.
زاد روز آن رهبر هشتمين بر شيفتگان حضرتش خجسته باد.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)