صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 49

موضوع: داستانهاى بحارالانوار جلد سوم

  1. #21
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    46- نفهم ترين انسان امام صادق عليه السلام مى فرمايد:
    اگر شرابخوار به خواستگارى آمد نبايد او را پذيرفت ، چون صلاحيت ازدواج ندارد، سخنانش را نبايد تصديق نمود، هرگاه براى كسى واسطه شود نبايد او را قبول نمود. و نمى توان به او اعتماد كرد، هر كس به شرابخوار امانتى بسپارد چنانچه از بين برود، خداوند به صاحب امانت پاداشى نمى دهد و امانت از دست رفته او را جبران نمى كند.
    سپس فرمود: مايل بودم شخصى را سرمايه بدهم براى تجارت به كشور يمن برود، خدمت پدرم حضرت امام باقر عليه السلام رسيدم و عرض -- كردم :
    مى خواهم به فلانى براى تجارت سرمايه بدهم ، نظر شما چيست ؟ صلاح است يا نه ؟
    فرمود:
    مگر نمى دانى او شراب مى خورد؟
    گفتم :
    از بعضى از مؤ منين شنيده ام مى گويند او شراب مى خورد.
    فرمود: سخنان آنان را تصديق كن ! چون خداوند درباره پيامبر مى فرمايد: پيغمبر به خدا ايمان دارد و مؤ منين را تصديق مى نمايد، بنابراين شما بايد مؤ منين را تصديق كنى .
    آنگاه فرمود:
    اگر سرمايه را در اختيار او بگذارى ، سرمايه نابود شود و از بين برود خدا تو را نه اجر مى دهد و نه امانتت را جبران مى كند.
    گفتم :
    براى چه ؟
    فرمود: خداوند مى فرمايد:
    لا تؤ توا السفهاء اموالكم التى جعل الله لكم قياما (48)
    اموالى را كه خداوند آن را مايه زندگيتان قرار داده به نادانان ندهيد.
    آيا نادانتر از شرابخوار وجود دارد؟
    پس از آن فرمود:
    بنده تا شراب نخورده هميشه در پناه خدا است و در سايه لطف او اسرارش -- پرده پوش مى شود.
    هنگامى كه شراب خورد سرش را فاش مى كند و او را در پناه خود نگه نمى دارد.
    در اين صورت گوش ، چشم ، دست و پاى چنين شخص ، هر كدام شيطان است او را به سوى هر زشتى مى برد و از هر خوبى باز مى دارد.(49)

    47- درجات دهگانه ايمان عبدالعزيز قراطيسى مى گويد:
    امام صادق عليه السلام به من فرمود:
    اى عبدالعزيز! ايمان ده درجه دارد، مانند نردبان كه ده پله دارد و همانند نردبان بايد پله پله از آن بالا رفت .
    كسى كه در درجه دوم است ، نبايد از كسى كه در درجه اول مى باشد، انتقاد كند و بگويد: تو ايمان ندارى .
    و آدمى كه در درجه اول ايمان است ، بايد به روش خود ادامه دهد تا برسد به آن كس كه در درجه دهم است .
    اى عبدالعزيز! كسى كه ايمانش در مرتبه پايين تر از توست او را بى ايمان ندان ! تا كسى كه ايمانش بالاتر از توست ، تو را بى ايمان نداند.
    وقتى كه ديدى كسى پايين تر از توست او را با مهر و محبت به درجه خود برسان و چيزى را كه تاب و تحمل آن را ندارد، بر او تحميل مكن ! تا او را بشكنى و اين كار خوب نيست . زيرا هر كس دل مؤ منى را بشكند بر او واجب است شكستگى دل او را جبران كند.
    آنگاه فرمود:
    مقداد در درجه هشتم و ابوذر در درجه نهم و سلمان در درجه دهم ايمان (كه بالاترين درجات ايمان است ) قرار داشت .(50)


    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  2. #22
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    50- مرگ در بدترين حال شخصى در محضر امام صادق عليه السلام عرض كرد:
    پدر و مادرم فدايت باد! همسايگان من كنيزانى دارند كه مى خوانند و مى نوازند.
    گاهى به محل قضاى حاجت مى روم براى اينكه خوانندگى و نوازندگى آنان را بيشتر بشنوم نشستن خود را طولانى تر مى كنم .
    حضرت فرمود:
    اين كار را نكن ! نشستن خود را طول مده و از شنيدن خوانندگى و نوازندگى بپرهيز!
    آن مرد گفت :
    - به خدا سوگند! من به خاطر شنيدن آواز آنان به آنجا نمى روم ، بلكه گاهى كه به آن محل مى روم صدايشان بى اختيار به گوشم مى رسد.
    امام صادق عليه السلام فرمود:
    - مگر نشنيده اى كه خداوند مى فرمايد: ان السمع و البصر و الفوائد كل اولئك كان عنه مسئولا ((گوش و چشم و دلها همه مسؤ ولند)).
    آن مرد گفت :
    - آرى ! به خدا سوگند! مثل اين است كه تاكنون اين آيه را نه از قرآن و نه از عرب و نه از عجم نشنيده بودم . از حالا اين كار را ترك مى كنم و از خداوند در خواست دارم كه مرا ببخشد و از من درگذرد.
    امام صادق عليه السلام به او فرمود:
    - برخيز! غسل توبه كن و تا مى توانى نماز بخوان ! چون به كار بسيار بدى معصيت بزرگى - عادت كرده اى كه اگر در اين حال بميرى در بدترين حالت از دنيا رفته اى و مسؤ وليت بزرگى خواهى داشت . اينك به پيشگاه خداوند توبه كن و از درگاه او بخواه تا توبه ات را از كارهاى زشتى كه مرتكب شده اى بپذيرد.(53)

    51 - سه توصيه مهم امام صادق عبدالاعلى يكى از شيعيان بوده كه در كوفه زندگى مى كرد، مى گويد:
    بعضى از دوستان و پيروان امام صادق عليه السلام نامه اى به امام نوشتند و در آن نامه چند مساءله كه مورد احتياج بود سؤ ال كردند و به من نيز گفتند تا درباره حق مسلمان بر برادر مسلمانش شفاها از امام سؤ ال كنم .
    وارد مدينه شده ، به محضر امام رسيدم . نامه دوستان را به امام تقديم كردم و نيز اين سؤ ال را نيز مطرح كردم ((حق مسلمان بر برادر مسلمانش -- چيست ))؟
    حضرت جواب نامه دوستان را داد، ولى به سؤ ال شفاهى من پاسخ نگفت .
    هنگامى كه خواستم به كوفه برگردم ، براى خداحافظى محضر امام عليه السلام رسيدم .
    عرض كردم :
    - يابن رسول الله ! من از شما مطلبى پرسيدم ، پاسخم ندادى .
    حضرت فرمود:
    - من عمدا پاسخ نگفتم .
    - براى چه ؟
    - زيرا مى ترسم حقيقت را بگويم و شما عمل نكنيد و كافر شويد.
    سپس امام عليه السلام فرمود:
    - اكنون بدان كه از سخت ترين و مهم ترين واجبات خدا بر خلقش سه چيز است :
    1. رعايت عدل و انصاف بين خود و ديگران تا حدى كه آنچه براى خود نمى پسندد، براى برادر مؤ منش نپسندد.
    2. ديگر اينكه ، مال خود را از برداران مسلمان مضايقه نكند و با آنان همكارى صميمانه داشته باشد.
    3. ياد كردن خداست در همه حال . اما منظورم از ياد خدا پيوسته گفتن ((سبحان الله و الحمدلله )) نيست ، بلكه مقصودم اين است كه مسلمان بايد چنان باشد كه هرگاه با كار حرامى مواجه شد، ياد خدا مانع گردد و او را از ارتكاب گناه باز دارد.(54)


    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  3. #23
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    52 - كمك به مستمندان محمد پسر عجلان مى گويد:
    خدمت امام صادق عليه السلام بودم ، كه يكى از شيعيان وارد شد و سلام كرد، حضرت از او پرسيد:
    برادرانت در چه حالى بودند؟
    او در پاسخ ، آنان را ستود و گفت :
    مردمان خوب و شايسته اى هستند.
    امام عليه السلام فرمود:
    رفت و آمد ثروتمندانشان با فقرا و احوال پرسى ايشان از همديگر چگونه بود؟
    مرد گفت :
    ارتباطشان اندك است (روابط گرمى ندارند) و زياد احوال يكديگر را جويا نمى شوند.
    امام عليه السلام پرسيد:
    انفاق و دستگيرى ثروتمندان با تهيدستان چگونه بود؟
    مرد جواب داد:
    شما از اخلاق و صفاتى مى پرسيد كه در ميان مردم كمياب است .
    امام عليه السلام فرمودند:
    بنابراين آنان چگونه خود را شيعه مى نامند!
    شعيه حقيقى كسى است كه در راه كمك و يارى مستمندان گام بردارد و آنان را در مهر و محبت كردن فراموش نكند.(55)

    53 - احسان پيش از سؤ ال اسحاق مى گويد:
    در محضر امام صادق عليه السلام بودم و معلى بن خنيس نيز در خدمت امام حضور داشت . در اين وقت مردى از اهل خراسان وارد شد، گفت : پسر پيغمبر خدا! پولم كم شده و توان برگشت به خانه ام را ندارم مگر اينكه شما مرا يارى نماييد.
    امام صادق عليه السلام به چپ و راست نگاه كرد و فرمود:
    آيا مى شنويد برادر دينى تان چه مى گويد؟
    نيكى آن است كه پيش از سؤ ال كسى انجام داده شود، بخشش بعد از سؤ ال پاداش آبروريزى او است ...
    پيغمبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
    سوگند به آن خدايى كه دانه را مى شكافد و انسانها را مى آفريند، مرا حقيقتا پيامبر قرار داده است . آن مقدار كه سائل از سؤ ال كردن ، رنج مى برد بيشتر از آنست كه تو به او احسان مى كنى .
    سپس پنج هزار درهم جمع كردند و به او دادند.(56)


    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  4. #24
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    54 - بار نابخردان بر دوش آگاهان حارث پسر مغيره گويد:
    شبى در يكى از راه هاى مدينه امام صادق عليه السلام با من برخورد كرد و فرمود: اى حارث !
    گفتم : بلى !
    فرمود:
    - گناهان سفيهان شما بار آگاهان شما خواهد شد و علماء شما حامل بار نابخردان شما خواهند بود. آنگاه رد شد و رفت .
    حارث مى گويد:
    پس از مدتى محضر امام صادق عليه السلام رسيدم و اجازه خواسته و گفتم :
    - فدايت شوم ! چرا فرمودى بار گناهان نابخردان شما را، علماء شما حمل خواهند كرد، از اين فرمايش شما مطلب مهمى به نظرم مى رسد و سخت نگران شدم .
    فرمود:
    - آرى ! مطلب همان است كه گفتم ، گناهان نابخردان شما بار علماء شما خواهد شد. علتش اين است چرا هنگامى كه يكى از شما كار ناپسندى را مرتكب مى شود كه باعث اذيت ما شده و بر ما عيب و ايراد مى كنند، او را نصيحت نكرده و با سخنان زيبا، پند و اندرز نداده و از خواب غفلت بيدارش نمى كنيد؟
    گفتم :
    - اگر او را نصيحت كنيم نمى پذيرد و از ما اطاعت نمى كند.
    فرمود:
    - اگر چنين است با او قهر كنيد و هرگز با اين گونه آدم همنشين و دوست و رفيق نباشيد.(57)

    55 - رفتار با همسايه شخصى مى گويد:
    محضر امام صادق عليه السلام رسيدم عرض كردم :
    - همسايه اى دارم مرا اذيت مى كند.
    فرمود:
    - تو با او خوش رفتار باش !
    گفتم :
    - خداوند او را نيامرزد.
    حضرت از من روى گردانيد.
    آن مرد مى گويد:
    من نخواستم با آن حال از امام جدا شوم . براى اينكه توجه حضرت را جلب كنم عرض كردم :
    همسايه ام با من چنين و چنان مى كند و مرا آزار مى دهد.
    فرمود:
    - تو فكر مى كنى اگر آشكارا با او دشمنى كنى (تو هم به او آزار و اذيت كنى ) مى توانى از او انتقام بگيرى ؟
    عرض كردم :
    - بلى ! مى توانم .
    فرمود:
    - همسايه تو آدم حسودى است . او از كسانى كه به خاطر نعمت هايى كه خداوند به آنان داده است ، به مردم حسد مى ورزد. چنين آدمى اگر نعمتى را براى كسى ديد، از ناراحتى و آتش درونى كه از حسد شعله ور است ، چنانچه خانواده داشته باشد با آنان درگير شده ، اذيت و آزارشان مى كند و اگر خانواده نداشته باشد به نوكر و خدمتكارش دعوا مى كند و اگر خدمتكار نداشته باشد، شبها را به خواب نمى رود و روزها را با خشم و غضب سپرى مى كند.(58)
    بنابراين ، با چنين آدمى رو در روئى صلاح نيست بايد كچدار و مريض رفتار كرد، چون آدم مريضى است .


    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  5. #25
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    56 - برهانى بر وجود آفريدگار ابو شاكر ديصانى مى گويد:
    وارد محضر امام صادق عليه السلام شدم .
    عرض كردم :
    اجازه مى فرماييد مطلبى بپرسم ؟
    حضرت فرمود:
    از هر چه مى خواهى سؤ ال كن .
    گفتم :
    دليل شما بر اين كه آفريدگارى دارى چيست ؟
    حضرت فرمود:
    وجود خودم ؛ زيرا وجود خود را خالى از اين دو جهت نمى دانم :
    يا خود، خويشتن را آفريده ام ؟
    در اين صورت ، يا در هنگام ساختن ، خود ((هستى من )) وجود داشته يا وجود نداشته است .
    اگر ((هستى من )) وجود داشته و با اين حال باز آن را ساخته ام ، در اين فرض نيازى نبوده و اين تحصيل حاصل بوده است و تحصيل حاصل محال است .
    و اگر در حالى كه نبوده ام خودم را ساخته ام ، مى دانى كه معدوم نمى تواند چيزى بسازد.
    بنابراين ، مطلب سوم ثابت مى گردد و آن اين كه براى من صانع و آفريننده اى هست .
    ابوشاكر بدون اينكه حرفى بزند از مجلس برخواست و رفت .(59)


    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  6. #26
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    57 - دعاهايى كه مستجاب نمى شود امام صادق عليه السلام مى فرمايد:
    چهار كس دعايشان به اجابت نمى رسد:
    1. مردى كه در خانه خود نشسته و مى گويد:
    خدايا! به من روزى بده !
    خداوند به او مى فرمايد:
    آيا به تو دستور ندادم به جستجوى روزى بروى ؟
    2. مردى كه درباره زن ناشايست خود نفرين كند.
    خداوند به او هم مى فرمايد:
    آيا اختيار طلاق او را به تو واگذار نكردم ؟
    3. و مردى كه مال خود را در جاهاى بد و اسراف تلف كرده و مى گويد: خدايا! به من روزى بده !
    خداوند به او نيز مى فرمايد:
    آيا به تو دستور ميانه روى ندادم ؟ آيا به تو دستور ندادم ، مالت را اصلاح كن و در موارد بد مصرف منما؟
    چنانچه در قرآن مى فرمايد:
    كسانى كه چون خرج كنند نه اسراف و نه بر خود تنگ گرفته ، بخل ورزند و ميان اين دو صفت ، معتدل و ميانه رو هستند.
    4. مردى كه بدون شاهد و گواه و سند به ديگرى وام دهد. (سپس بدهكار انكار نمايد) براى دريافت حق خود از خدا كمك بخواهد.
    به او نيز مى فرمايد:
    آيا به تو دستور ندادم كه هنگام وام دادن شاهد بگيرى ؟(60)

    58 - امام كاظم (ع ) در كاخ هارون روزى امام موسى بن جعفر عليه السلام را در بغداد به يكى از كاخهاى با شكوه هارون وارد كردند.
    هارون كه مست قدرت و سلطنت بود، به كاخ اشاره كرد و گفت :
    اين كاخ از آن كيست ؟
    - نظر هارون اين بود كه عظمت و جلال خويش را به رخ حضرت بكشد.-
    امام با كمال بى اعتنايى به كاخ پرتجمل وى فرمود:
    اين خانه ، خانه فاسقان است ؛ همان افرادى كه خداوند درباره آنها مى فرمايد:
    به زودى كسانى را كه در روى زمين به ناحق كبر مى ورزند از (درك و فهم ) آيات خود منصرف مى سازم به طورى كه هرگاه آيات الهى ببينند ايمان نمى آورند و اگر راه هدايت و كمال ببينند آن را انتخاب نمى كنند. اما هرگاه راه گمراهى ببينند آن را پيش مى گيرند همه اينها به خاطر آن است كه آنان آيات ما را تكذيب نموده و از آن غفلت كردند.(61) (تو نيز اى هارون از آنان هستى كه در برابر حق تكبر ورزيده و جبهه گرفته اند.) هارون از اين پاسخ سخت ناراحت شد. از امام پرسيد:
    پس در واقع اين خانه ، خانه كيست ؟
    حضرت فرمود:
    اين خانه در حقيقت از آن شيعيان ما است اكنون ديگران (شما) با زور آن را گرفته اند و بر ايشان باعث آزمايش و امتحان است .
    هارون گفت :
    اگر اين كاخ از آن شيعيان است ، چرا صاحبش آن را از ما نمى گيرد؟
    امام فرمود:
    اين خانه از صاحب اصليش در حال عمران و آبادى گرفته شده است ، هرگاه توانست آن را آباد كند پس خواهد گرفت ...(62)


    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  7. #27
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    59 - خدمت در دستگاه ظالم على بن يقطين در عين حال كه وزير مقتدر هارون الرشيد بود، از شيعيان مخلص امام موسى بن جعفر عليه السلام به شمار مى رفت . با اينكه امام همكارى با ستمگران را جايز نمى دانست ، اما اشتغال بعضى افراد مورد اطمينان را در دستگاه ظالمان ضرورى مى دانست . يكى از آنها على بن يقطين بود، وى بارها از امام كاظم عليه السلام اجازه نداد و فرمود:
    اين كار را نكن ! ما به شما علاقه داريم ، اشتغال تو در دربار خليفه مايه عزت برادران دينى تو (شيعه ) است . اميد است خداوند ناراحتى ها را به وسيله تو برطرف كند و آتش كينه دشمنان را خاموش سازد.
    اى على بن يقطين ! كفاره خدمت در دربار ظالم ، نيكى به برادران دينى است .
    سپس به وى فرمود:
    تو يك چيز را براى من ضمانت كن ! من در مقابل سه چيز را ضمانت مى كنم .
    اما آنچه تو بايد ضمانت كنى اين است كه هر وقت يكى از دوستان ما به تو مراجعه كرد، هر حاجتى داشت برطرف كنى و براى او احترام و عزت قايل شوى .
    و اما آنچه من بايد ضامن شوم عبارتند از:
    1. هيچوقت زندانى نشوى .
    2. هرگز با شمشير دشمن كشته نشوى .
    3. هيچ وقت فقر و تنگدستى نبينى .
    اى على ! هر كس مؤ منى را شاد كند، مرحله اول خدا، مرحله دوم پيغمبر صلى الله عليه و آله و در مرحله سوم همه ما را خوشحال نموده است .(63)

    60 - ابوحنيفه در محضر امام كاظم عليه السلام ابوحنيفه مى گويد:
    من خدمت حضرت صادق عليه السلام رسيدم تا چند مساءله بپرسم . گفتند:
    حضرت خوابيده است . منتظر نشستم تا بيدار شود، در اين وقت پسر بچه پنج يا شش ساله اى را كه بسيار خوش سيما و باوقار و زيبا بود، ديدم ، پرسيدم :
    اين پسر بچه كيست ؟
    گفتند:
    موسى بن جعفر عليه السلام است .
    عرض كردم :
    - فرزند رسول خدا! نظر شما درباره گناهان بندگان چيست و از كه سر مى زند؟
    چهار زانو نشست و دست راست را روى دست چپش گذاشت و فرمود:
    - ابوحنيفه ! سؤ ال كردى اكنون جوابش را بشنو! آن گاه كه شنيدى و ياد گرفتى عمل كن !
    گناهان بندگان از سه حال خارج نيست :
    1. يا خداوند به تنهايى اين گناهان را انجام مى دهد.
    2. يا خدا و بنده هر دو انجام مى دهند.
    3. يا فقط بنده انجام مى دهد.
    اگر خداوند به تنهايى انجام مى دهد پس چرا بنده اش را كيفر مى دهد بر كارى كه انجام نداده است . با اين كه خداوند عادل و رحيم و حكيم است .
    و اگر خدا و بنده هر دو با هم هستند،
    چرا شريك قوى شريك ضعيف خود را مجازات مى كند در خصوص كارى كه خودش شركت داشته و كمكش نموده است .
    سپس فرمود:
    - ابوحنيفه آن دو صورت كه محال است .
    ابوحنيفه : بلى ! صحيح است .
    فرمود:
    - بنابراين ، فقط يك صورت باقى مى ماند و آن اينكه بنده به تنهايى گناهان را انجام مى دهد و به تنهايى مسؤ ول اعمال خود مى باشد.(64)


    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  8. #28
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    61 - مرگ آسان يكى از فرزندان امام موسى بن جعفر عليه السلام در جوانى دنيا را وداع مى كرد، امام عليه السلام به فرزندش قاسم فرمود:
    - برخيز در بالين برادرت سوره والصافات را تا آخر بخوان ! قاسم هم شروع كرد بخواندن ، وقتى كه به آيه ((اهم اشدا خلقا ام من خلقنا))(65) رسيد جوان از دنيا رفت . پس از آنكه كفن كردند و به سوى قبرستان حركت دادند، يعقوب بن جعفر به امام كاظم عليه السلام عرض كرد:
    - وقتى كسى به حالت احتضار در مى آمد بالاى سرش سوره ياسين مى خوانند شما دستور داديد ((والصافات )) بخوانند.
    امام عليه السلام فرمود:
    - پسرم ! اين سوره در بالاى سر هر كس كه گرفتار مرگ است خوانده شود خداوند او را فورى آسوده مى كند و از دنيا مى رود.(66)

    62 - امتياز در پرتو تقوا زيد برادر امام رضا عليه السلام در مدينه قيام كرد، خانه هاى گروهى را آتش -- زد و تعدادى را كشت . به اين جهت او را زيد النار (زيد آتش افروز) مى گفتند.
    ماءمون افرادى را فرستاد او را گرفتند و نزد وى آوردند.
    ماءمون (به خاطر برادرش امام رضا از تقصيراتش گذشت ) و دستور داد او را نزد برادرش ، امام رضا ببريد.
    حسن پسر موسى مى گويد:
    در خراسان در مجلس حضرت رضا عليه السلام بودم ، زيد هم در آن مجلس -- بود، امام كه مشغول صحبت شد، زيد بى اعتناء به سخنان امام متوجه عده اى از افراد مجلس شد و گفت : ما چنين و چنانيم و به خويشتن مى باليد.
    امام رضا عليه السلام سخنان زيد را شنيد و فرمود:
    اى زيد! گفتار بقال هاى كوفه تو را گول زده و مغرور كرده است كه مى گويند:
    خداوند به خاطر پاكدامنى فاطمه عليهاالسلام فرزندان او را به آتش جهنم حرام كرد.
    به خدا سوگند! اين مقام ، مخصوص (حسن و حسين ) و فرزندان بلاواسطه (فاطمه زهرا) است .
    آيا ممكن است پدرت امام موسى بن جعفر بندگى كند، روزها روزه بگيرد و شبها را به عبادت بگذراند و تو معصيت خدا را بكنى فرداى قيامت هر دو داخل بهشت شويد؟
    اگر چنين باشد، مقام تو در پيش خداوند بالاتر از امام موسى بن جعفر خواهد بود. زيرا پدرت با زحمت بهشت رفته اما تو بدون زحمت داخل بهشت شده اى .
    در صورتى كه حضرت على بن الحسين مى فرمايد: لمحسننا كفلان من الاجر و لمسيئنا ضعفان من العذاب
    اجر نيكوكاران ما خاندان ، دو برابر و عذاب گنهكاران ما، نيز دو برابر خواهد بود.
    زيد گفت :
    من برادر و پسر شما هستم و به خاطر شما من هم وارد بهشت مى شوم . امام عليه السلام فرمود:
    آرى ! تو آن وقت مى توانى برادر من باشى كه از خدا اطاعت كنى .
    سپس فرمود:
    پسر نوح مادامى كه معصيت نكرده بود از خاندان او بود، ولى هنگامى كه گناه كرد، خداوند او را از خاندان نوح به شمار نياورد و در پاسخ درخواست حضرت نوح عليه السلام (كه نجات فرزندش را از غرق شدن در آب از او مى خواست ) فرمود:
    انه ليس من اهلك او از خاندان شما نيست او متمرد و معصيت كار است .(67)
    مسلمانان بايد بكوشند تا فرهنگ قرآن و اهل بيت پيغمبر در جامعه زنده گردد. جز تقوا به هيچكدام از وسايل مادى و خرافى امتياز ندهند.


    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  9. #29
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    63 - باغى از باغهاى بهشت حضرت رضا عليه السلام مى فرمايد:
    در خراسان مكانى است بسيار ارزشمند، زمانى فرا مى رسد كه آنجا تا هنگام دميده شدن ((صور)) و بر پاى قيامت ، محل رفت و آمد فرشتگان خواهد شد.
    پيوسته دسته اى از فرشتگان در آنجا فرود مى آيند و دسته اى به سوى آسمانها پر مى كشند.
    از حضرت سؤ ال شد:
    اين مكان در كجا واقع است ؟
    فرمود:
    در سرزمين طوس (مشهد) است ، به خدا قسم ! آنجا باغى از باغهاى بهشت است .
    هر كس در آن مكان مرا خالصانه زيارت كند، همانند كسى است كه رسول خدا را زيارت نموده .
    خداوند به خاطر اين زيارت او، ثواب هزار حج ، و هزار عمره پذيرفته شده به او عطا مى كند.
    من و پدرانم در قيامت از او شفاعت خواهيم كرد.(68)

    64 - گنجشك فريادگر سليمان جعفرى كه از نسل حضرت ابى طالب است ، مى گويد: در ميان باغ در خدمت امام رضا عليه السلام بودم كه ناگاه گنجشكى آمد با حال اضطراب جلوى آن حضرت نشست و مرتب داد مى زد و فرياد مى كشيد.
    حضرت به من فرمود:
    فلانى مى دانى اين گنجشك چه مى گويد؟
    گفتم : خير!
    فرمود: مى گويد؛
    مارى در خانه مى خواهد جوجه هاى مرا بخورد.
    سپس فرمود:
    اين عصا را بردار و حركت كن و در فلان خانه مار را بكش !
    سليمان مى گويد:
    من عصا را برداشتم و وارد آن خانه شدم ديدم مارى به سوى جوجه ها در حركت است او را كشته و به خدمت امام برگشتم .(69)

    65 - مساوات از ديدگاه امام رضا مردى از اهالى بلخ مى گويد:
    در سفر خراسان در خدمت امام رضا عليه السلام بودم ، روزى سفره غذا انداختند و امام همه غلامان و خدمتگزاران خود حتى سياهان را بر سر سفره نشانيد تا با آنها غذا بخورند.
    عرض كردم :
    فدايت شوم ! بهتر است براى اينان سفره جداگانه مى انداختند.
    امام فرمود:
    ساكت باش ! خداى همه ما يكى است ، پدر و مادرمان نيز يكى است و پاداش بستگى به عمل اشخاص دارد.(70)


    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






  10. #30
    انجمن علمی و پژوهشی
    زیبایی های زندگی در دستانه توست
    تاریخ عضویت
    Jul 2011
    محل سکونت
    sudae eshgh
    نوشته ها
    10,188
    تشکر تشکر کرده 
    2,930
    تشکر تشکر شده 
    4,180
    تشکر شده در
    2,113 پست
    حالت من : Ashegh
    قدرت امتیاز دهی
    2045
    Array

    پیش فرض

    66 - آنچه مصلحت بود صفوان بن يحيى مى گويد:
    در مدينه محضر امام رضا بودم با عده اى از كنار شخصى كه نشسته بود رد شديم . آن مرد به امام اشاره كرد و به عنوان امامت گفت :
    اين پيشواى رافضيها (شيعيان ) است .
    به حضرت عرض كردم : شنيديد آن مرد چه گفت ؟
    فرمود:
    آرى ، اما او مؤ منى است ، در راه تكميل ايمان گام بر مى دارد.
    شب هنگام امام عليه السلام براى اصلاح او دعا كرد. طولى نكشيد مغازه اش آتش گرفت و دزدان باقى مانده اموالش را به غارت بردند.
    سحرگاه همان شب آن مرد را ديدم متواضع و پريشان در كنار امام نشسته است . امام دستور داد به او كمك كردند.
    سپس خطاب به من كرد و فرمود:
    صفوان ! او مؤ منى است در راه تكميل ايمان قدم برمى داشت جزء آنچه ديدى به صلاح او نبود. (و راه اصلاحش همان بود كه انجام گرفت .)(71)

    67 - مردى نيكوكار در خدمت امام جواد عليه السلام مرد نيكوكارى در حال نشاط و خوشحالى خدمت امام جواد عليه السلام رسيد.
    حضرت فرمود:
    چه خبر است كه اين چنين مسرور و خوشحالى ؟
    آن مرد عرض كرد:
    فرزند رسول خدا! از پدر شما شنيدم كه مى فرمود:
    بهترين روز شادى انسان روزى است كه خداوند توفيق انجام كارهاى نيك و خيرات و احسانات به او دهد و او را در حل مشكلات برادران دينى موفق بدارد. امروز نيازمندانى از جاهاى مختلف به من مراجعه كردند و بخواست خداوند گرفتاريهايشان حل شد و نياز ده نفر از نيازمندان را برطرف كردم ، بدين جهت چنين سرور و شادى به من دست داده است .
    امام جواد عليه السلام فرمود:
    به جانم سوگند! كه شايسته است چنين شاد و خوشحال باشى ! به شرط اين كه اعمالت را ضايع نكرده و نيز در آينده باطل نكنى .
    سپس امام عليه السلام فرمود:
    يا ايها الذين آمنوا لاتبطلوا صدقاتكم بالمن و الاذى .(72)
    اى آنانكه ايمان آورده ايد، اعمال نيك خود را با منت نهادن و اذيت كردن باطل نكنيد...(73)


    اگــر بــه کـــــــسی بــیش از حــد بــها بدی
    حــتمآ بــهش بــدهــــــکار مــیشی






صفحه 3 از 5 نخستنخست 12345 آخرینآخرین

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/