مى گويم :
درباره غسل جمعه و آداب آن ضمن مباحث نماز جمعه سخن خواهيم گفت ، چنان كه غزالى همين كار را كرده است .
غزالى مى گويد :
نوع دوم : اجزايى است كه از بدن زايل مى شود، و آنها هشت چيز است :
1. موى سر - تراشيدن موى سر براى كسى كه منظورش حفظ نظافت و پاكيزگى است مانعى ندارد؛ همچنين گذاشتن موها براى كسى كه آنها را روغن زند و شانه كند بى اشكال است ، مگر آن كه بخواهد موها را به شيوه راهزنان و آدمكشان بر گرداگرد سر، و يا تكه تكه باقى بگذارد، و يا به رسم اشراف گيسو براى خود قرار دهد كه اگر شريف نباشد نيرنگ به كار برده است .)) 2. كندن يا قيچى كردن موهاى بينى مستحب است . در كافى و الفقيه از امام صادق (ع ) روايت شده كه فرموده است : ((گرفتن موى بينى چهره را زيبا مى كند.))، (1016) و چنان كه در روايت آمده قيچى كردن آنها بهتر از كندن آنهاست . (1017) غزالى از موى بينى سخنى نگفته و به جاى آن زيادتى ناف را ذكر كرده و گفته است اين زيادتى در آغاز تولد بريده مى شود، و او به همين مقدار بسنده كرده است . همچنين زيادتى ريش را به خاطر مصلحتى كه تصور كرده در قسمت هشتم اين بحث آورده كه از نظر ما اين مصلحت ساقط است ، و لذا ما آن را در محل خود ذكر كرديم ، روشن است كه آنچه ما كرده ايم شايسته تر است . 3. موى شارب - در اين باره پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرموده است : قصوا الشوارب (1018)، و در الفاظ ديگرى است : جزوا الشوارب (1019) و در عبارت ديگر آمده :(( حفوا الشوارب ، و اعفوا اللحى )) (1020) يعنى شارب را كنار لب قرار دهيد، و حفاف به معناى پيرامون است . خداوند فرموده است : (( وترى الملائكه حافين من حول العرش )) (1021) و در الفاظ ديگرى فرموده است : احفوا الشوارب (1022) و اين دلالت بر قطع آنها از ته دارد، و عبارت حفوا مشعر بر قطع آنها در كمتر از اين حد است . خداوند متعال فرموده است : (( ان يسالكموها فيحفكم تبخلوا )) (1023)،... يعنى بر شما اصرار ورزد. اما تراشيدن شارب خواسته نشده ، و چنان كه از برخى صحابه نقل كرده اند احفاء نزديك به تراشيدن است . يكى از تابعين مردى را ديد كه شاربش را از ته زده است ، به او گفت : مرا به ياد اصحاب پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله و سلّم انداختى . و در گذاشتن سبيل كه آن دو طرف موى لب است باكى نيست ، و بعضى از صحابه سبيل داشتند، زيرا آن دهان را نمى پوشاند، و چربى خوراك در آن باقى نمى ماند چون طعام با آن برخورد نمى كند، و معناى اعفوا اللحى اين است كه ريشها را انبوه كنيد. در خبر آمده است كه ((يهود شارب را مى گذاشتند و ريش را قيچى مى كردند پس شما با آنها مخالفت كنيد.)) (1024) و برخى از عالمان تراشيدن شارب را مكروه و بدعت دانسته اند
مى گويم :
ما پيش از اين ذكر كرديم كه تراشيدن سر از گذاشتن مو بهتر و بيشتر مايه زيبايى است . اما موها را بر گرداگرد سر باقى گذاشتن و به شكلى كه آن را زلف مى گويند در آوردن كراهت دارد كه اين مساءله از اهل بيت (ع ) نيز روايت شده است .
در كافى روايت شده كه امام صادق (ع ) گفته است : ((امير مؤ منان (ع ) فرموده سر كودكان را به شكلى كه آن را قزع مى گويند نتراشيد، و قزع اين است كه قسمتى از سر را بتراشند و قسمتى را باقى بگذارند.)) (1013)
از امام صادق (ع ) نقل كرده اند كه آن حضرت تراشيدن سر كودكان را به گونه اى كه آن را قزع مى گويند مكروه مى داشت .))، و فرمود: ((قزع آن است كه در وسط سر كودك دسته اى مو كه كاكل گفته مى شود بگذارند و بقيه سر را بتراشند.)) (1014)
از آن حضرت روايت است كه فرمود: كودكى را كه كاكل داشت نزد پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آوردند تا برايش دعا كند، آن حضرت از دعا براى او خوددارى كرد، و دستور فرمود سرش را بتراشند. (1015)
.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)