صفحه 3 از 3 نخستنخست 123
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 27 , از مجموع 27

موضوع: آینه

  1. #21
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    اینه را دوست دارم
    زیباترین راست گوی دنیاست
    که بیکلام حقیقتترین ها را برایمان میگوید


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  2. #22
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض


    هرزمان
    به ایینه نگاه می کنم
    کدر می شود
    مثل اینکه
    تکراری شده ام
    که
    از شرم نگاه من
    چهره اش مه الود می شود
    تا
    خودم را
    در خطوط بریده ی نگاهش
    چاک چاک نبینم ...



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  3. #23
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    آی آیینه دار من! نگذار غصه ها خون به شیشه ات بکنند
    پیش چشمان تنگِ آهوها، شیر محزون بیشه ات بکنند

    کمر کوه هم اگر باشد غم شیرین عشق می شکند
    کوهکن ها ببین که می خواهند زخمی تیغ و تیشه ات بکنند!

    بوی پیراهن تو را دارند قهرمان های قصه های همه
    من زلیخای خون جگر نشدم، داستان ها کلیشه ات بکنند

    سروها ایستاده می میرند در زمینی که سایه کم دارد
    سایه گستر بمان! اگر حتی بی بر و برگ و ریشه ات بکنند

    ای به دل نازکی آیینه، رسم آیینه‌ها شکستن نیست
    خاطرت را کدر نکن هرقدر غصه ها خون به شیشه‌ات بکنند



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  4. #24
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض



    به این امید به پشت سرت نظر کردی

    که یک بهانه به دستت دهد که برگردی

    ولی نگاه ترا جای خالی اش پر کرد

    دلت گرفت، نشستی، چه گریه ای کردی

    صدای زنگ در آمد،پریدی:آمد....نه!

    کسی نبود به غیر گدای بی دردی

    که دست خالی خود را حواله ات می کرد

    و جیبهاش پر از سکه های ولگردی

    ـ ولی چه خوب شد آمد وگرنه می مردم ـ

    یواش گفتی با خود و سکه زردی،

    به دستهاش سپردی و بازگشتی و بعد

    به من که آینه بودم پناه آوردی

    نگاه کردی در من که از تو پر بودم

    تو گریه کردی و من هم برای همدردی...

    تو در مقابل من بودی و تک و تنها

    تمام روز در آیینه گریه می کردی....


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  5. #25
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    سالها گذشت و من بزرگ شدم ؛
    اما هر وقت که جلوی آیینه می ایستم ؛
    سایه ای از شیری را می بینم که تنها دلخوشی زندگیش اینست که هر روز غروب ؛
    در بکرترین نقطه رؤیاهایش به بهانه خوردن آب ؛

    تنها آهوی باقی مانده بیشه خیالش را ببیند...


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  6. #26
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض


    کنار آن رودخانه
    به آینه نگاه کردم
    و معمولی بودم
    کم بودم
    امروز حال خودم را دیدم
    از دست رفته بودم
    همه چیزم را بخشیده بودم
    من عاشقش شده ام !
    امضا میکنم
    شما هم می توانید امضا کنید
    باید تمام دنیا شهادت بدهند
    که عاشقش شده ام
    و امضا می کنم !



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  7. #27
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض



    اگر به کسی نگویی
    من برای شب و سکوت و سردرد آینه،
    شفای نور و مرهم گفتگو آورده ام!
    تمام سرانگشتان سوخته من
    لبریز از حرف رؤیا و لمس علاقه اند...
    نمی خواهم باور کنی!
    فقط....
    میدانم که می فهمی...!


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








صفحه 3 از 3 نخستنخست 123

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/