صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 39

موضوع: نیستی...

  1. #21
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض


    با سروهای سبز جوان در شهر
    از روز پیش وعده دیدار داشتم
    دیوانگی ست
    نیست ؟
    اینک تو نیستی که ببینی
    با هر جوانه خنجر
    فریادی ست
    افسوس
    خاموش گشته در من
    آن پر شکوه شعله خشم ستاره سوز
    ای خوبتربیا
    این شعله نهفته به دهلیز سینه را
    چون آتش مقدس زردشت برفروز
    ای خوبتر بیا
    که محنت برادر من غرق در الم
    کوهی ست بر دلم
    گفتی که
    آفتاب طلوعی
    دوباره خواهد کرد
    اینک امید من تو بگو آفتاب کو ؟
    در خلوت شبانه این شهر مرده وار
    هشدار گام به آهشتگی گذار
    اینجا طنین گام تو آغاز دشمنی ست
    یک دست با تو نه
    یک دست با تو نیست
    دیدم امید من برخسات
    خشمناک
    خندید
    ندید و خیل خوف
    در
    خلوت شبانه من موج می گرفت
    با هق هق گریستن من
    دیدم طنین خنده او اوج می گرفت
    افروخت مشعلی
    شب را به نور شعله منور ساخت
    و پشت پلک پنجره ها داد بر کشید
    از پشت پلکتان بتکانید
    گرد فرون مانده به مژگان را
    فریاد کرد و گفت
    ای چشمهایتان
    خورشید زندگی
    خورشید از سراچه چشم شما شکفت
    اما
    یک پنجره گشوده نشد
    یک پلک چشم نیز
    و راه
    راهی نه جز ادامه اندوه
    و خیل خواب خستگی و رخوت
    افتاده روی پلک کسان چون کوه



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  2. #22
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض


    یک سیب از درخت می افتد
    یک اتّفاق
    در شرف وقوع است
    تو نیستی
    لبخند نیست
    پنجره تنهاست
    من دلتنگم
    فکر می کنم تو هم پرنده شده ای
    اگر نه
    چرا مادر امروز
    این همه به آسمان شباهت دارد
    و شبها خواب گل سرخ می بیند
    شاید تو آن شقایقی باشی
    که در دفتر فردای مادر می درخشی
    و من که به اندازه یک فانوس
    روشنایی ندارنم
    چقدر تاریکم ،چقدر می ترسم
    تو نیستی

    و عکس تو در قاب لبخند می زند
    و به تماشای تصویر تو می ایستم
    آنگاه در ذهن من
    یک آبی
    یک زرد به هم می آیند
    آیا تو در آینده یک درخت خواهی شد ؟
    این را پرستوها به من خواهند گفت
    هنوز بسیارند
    پرندگانی که آشیانه ندارند
    آیا تو فردا بر می گردی؟
    این را وقتی نیامدی می فهمم
    وقتی سبز شدی
    همسایه ها
    باغچه ی ما را به هم نشان می دهند
    و مضطرب از هم می پرسند
    ایا این غنچه هم سرنوشت سرخی دارد ؟
    مادر با احتیاط
    از کنار آینه می گذرد
    به مزرعه می رود
    با سبدهای سبزی باز می آید
    پلکان را می شوید
    پنجره را پاک می کند
    اتاق را می روبد
    اما دوباره تنها می شود
    رو به روی آیینه می ایستد
    به آسمان نگاه می کند
    آبی می شود
    غمناک اما عمیق
    من دلتنگم
    بنا دارم

    پلی بسازم
    تا وقتی از آن می گذرند
    آسمان را بفهمند


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  3. #23
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض


    نیستی
    تمام حرفهایم
    در گلو
    بغض شده اند
    گیر کرده اند
    و مانده اند
    راهی ندارند برای آزاد شدن
    تمام گریه هایم
    مانده اند و رسوب شده اند
    نمیدانم
    در ای شهر غریب
    بی تو
    کدام کوچه را بروم
    که عطر تو در آن
    جاری نباشد
    که بوی تو از آن
    به مشام نرسد
    نیستی
    و تمام خستگیهایم
    تمام درد دلهایم
    شده اندهمچون کوه
    همچون کوهی بس بزرگ
    دیدنی شده ام باورکن
    بیا و مرا ببین
    که در نبود تو
    چگونه یک تنه
    تمام حرفها و غمهای عالم را
    بر دوش خود گذاشته
    و با خود حمل میکنم
    بیا و تنهاییم را ببین
    که درنبود تو
    پر شده از دلواپسی های
    بی تو بودن
    و بی تو ماندن



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  4. #24
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض



    هنوز حرف می زنم ، هنوز راه می روم
    به سمت جای خالیت ، به اشتباه می روم

    هنوز هم به عکس تو سلام می کنم ولی
    بدون هیچ پاسخی دوباره راه می روم

    هنوز ماجرای ما سر زبان مردم است
    به هر طرف که می روم ، پر اشک و آه می روم

    تو نیستی هنوز من ، به یاد با تو بودنم
    به کوچه می روم به این ، شکنجه گاه می روم

    هـنــوز هــم بـرای تـو پـُـر از دلـیـل بـودنــم
    همین که حرف می زنم ، همین که راه می روم


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  5. #25
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض


    هر روز می گذرد
    و تو آنقدر نیستی که

    خیال می کنم

    حتی اگر

    روی انگشتان پاهایم هم بایستم

    دستم به دلت نمی رسد .



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  6. #26
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    نیستی
    نبودنت فرق دارد
    با همه نبودن هانبودنت حرف میزندبا همه غمهانبودنت حرف مرا میفهمد
    مثل همه لحظه ها

    نیستی
    کنار پنجره می نشینم
    زل میزنم به تک تک ثانیه ها
    ثانیه هایی که نمیدانم
    بدون تو
    چگونه دلشان می آید که بگذرند



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  7. #27
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    پنجره را به پهنای جهان می گشایم*
    * جاده تهی است....*
    *درخت گرانبار شب است.*
    *ساقه نمی لرزد .آب از رفتن خسته است.*
    * تو نیستی :نوسان نیست.*
    * تو نیستی و تپیدن گردابی است.*
    * تو نیستی و غریو رودها گویا نیست و دره ها نا خواناست.*
    *می آیی:شب از چهره ها بر می خیزد.راز از هستی می پرد.*
    *می روی:چمن تاریک می شود.جوشش چشمه می شکند.*
    *چشمانت را می بندی:ابهام به علف می پیچد.*
    *سیمای تو می وزد و آب بیدار می شود*
    *می گذری و آیینه نفس می کشد*
    *جاده تهی است*
    * تو باز نخواهی گشت*
    * و چشم به راه تو نیست....*


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  8. #28
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    تو نیستی که ببینی

    چگونه عطر تو در عمق لحظه ها جاری است

    چگونه عکس تو در برق شیشه ها پیداست

    چگونه جای تو در جان زندگی سبز است

    هنوز پنجره باز است

    تو از بلندی ایوان به باغ می نگری

    درخت ها و چمن ها و شمعدانی ها

    به آن ترنم شیرین به آن تبسم مهر

    به آن نگاه پر از آفتاب می نگرند

    تمام گنجشکان

    که درنبودن تو

    مرا به باد ملامت گرفته اند

    ترا به نام صدا می کنند

    هنوز نقش ترا از فراز گنبد کاج

    کنار باغچه

    زیر درخت ها،

    لب حوض

    درون آیینه پاک آب می نگرند

    تو نیستی که ببینی، چگونه پیچیده است

    طنین ِ شعر ِ نگاه ِ تو درترانه ی من

    تو نیستی که بیبنی چگونه می گردد

    نسیم روح تو در باغ بی جوانه من

    چه نیمه شب ها کز پاره های ابر سپید

    به روی لوح سپهر

    ترا چنانکه دلم خواسته است، ساخته ام !

    چه نیمه شب ها وقتی که ابر بازیگر

    هزار چهره به هر لحظه می کند تصویر

    به چشم همزدنی

    میان آن همه صورت، ترا شناخته ام !

    به خواب می ماند

    تنها به خواب می ماند

    چراغ، آینه ، دیوار، بی تو غمگینند

    تو نیستی که ببینی

    چگونه با دیوار

    به مهربانی یک دوست، از تو می گویم

    تو نیستی که ببینی، چگونه از دیوار

    جواب می شنوم

    تو نیستی که ببینی ، چگونه، دور از تو

    به روی هرچه در این خانه ست

    غبار سربی اندوه بال گسترده است

    تو نیستی که ببینی دل رمیده من

    بجز تو، یاد همه چیز را رها کرده است

    غروب های غریب

    در این رواق نیاز

    پرنده ساکت و غمگین

    ستاره بیمار است

    دو چشم خسته ی من

    در این امید عبث

    دو شمع سوخته جان همیشه بیدار است

    تو نیستی که ببینی !
    .

    .
    .



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  9. #29
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    تو با من نيستي اما
    صدايت هست، يادت هست
    درون قلب من عشقت
    به گوش آواي شادت هست
    تو با من نيستي اما
    به يادت اين جهان زيباست
    به يادت خانه‌ام گرم است
    به يادت جامه‌ام ديباست
    تو با من نيستي اما
    به يادت طفل دل شادست
    سکوتم هم خوش‌آهنگ است
    بساط غصه بر بادست
    تو با من نيستي اما
    به هر جا بنگرم هستي
    تو اي بي مثل، بي مانند
    تو اي شور و شر هستي
    تو با من نيستي اما
    صدايت هست، يادت هست
    به قلبم شوري از عشقت
    به گوش، آهنگ شادت هست
    به که گويم
    که تو آرام دل و جان مني
    به که گويم
    که به باغ دل من
    گل و باران مني
    همه پرسند
    که چيست
    راز دلدادگي‌ات
    به که گويم
    که تو عشق دل شيداي مني


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  10. #30
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض


    نفس می کشم نبودنت را

    نیستی


    هوای بوی تنت را کرده ام


    می دانی


    پیرهن جدایی ات بدجور به قامتم گشاد است


    به همه ی زوج های خیابان های بارانی و کوچه های پاییزی حسودی می کنم ...


    گرما زده می شوم ، تو را کم دارم


    سرما میخورم ، تو در خونم پایین آمدی ...


    تو نیستی


    آسمان بی معنیست


    حتی آسمان پر ستاره


    و باران


    مثل قطره های عذاب روی سرم می ریزد


    تو نیستی


    و من چتر می خواهم ...


    چه مصیبتی می شود وزش باد


    دلم برای موهایت هم تنگ شده...


    هر چیزی که حس عاشقانه و شاعرانه می دهد در چشمانم لباس سیاه پوشیده...


    خودم را به هزار راه میزنم


    به هزار کوچه


    به هزار در


    نکند یاد آغوشت بیفتم ...



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








صفحه 3 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/