صفحه 3 از 17 نخستنخست 123456713 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 21 تا 30 , از مجموع 164

موضوع: اشعار محرم

  1. #21
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    رمز "یا حسین"


    عصیان گری از اول خلقت شروع شد
    آدم که توبه کرد نبوت شروع شد
    شیطان قسم به عزت پروردگار خورد
    هابیل کشته شد که مصیبت شروع شد
    تاریخ این حکایت دنباله دار ما
    در خواب غار بود و مصیبت شروع شد
    جای امام را به خلیفه سپرده اند
    مولا علی، نماز جماعت شروع شد
    قرعه فقط به نام امام زمان نبود
    بعد از غدیر دوره غیبت شروع شد
    قربانی خلیل که موکول شد به بعد
    ان وقت خط سرخ شهادت شروع شد
    شیطان هزار چهره عوض کرد تا یزید
    با رمز یا حسین امامت شروع شد
    میثم امانی


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  2. #22
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض



    یاس می گوید حسین ، احساس می گوید حسین

    ساقی لب تشنگان عباس می گوید حسین

    مست می گوید حسین ، سر مست می گوید حسین

    ساقی کرب و بلا تا هست می گوید حسین

    تیر می گوید حسین ، شمشیر می گوید حسین

    کودک لب تشنه ی بی شیر می گوید حسین

    آب می گوید حسین ، مهتاب می گوید حسین

    زاده ی ام البنین بی تاب می گوید حسین

    لاله می گوید حسین ، آلاله می گوید حسین

    ساقی اهل حرم با ناله می گوید حسین

    فاطمه گوید حسین ، هم علقمه گوید حسین

    خشک لب عباس در هر زمزمه گوید حسین

    دیده می گوید حسین ، غم دیده می گوید حسین

    پور حیدر با کف ببریده می گوید حسین

    آسمان گوید حسین ، هر کهکشان گوید حسین

    دیده گریان حضرت صاحب زمان گوید حسین

    جان می گوید حسین ، بی جان می گوید حسین

    ساقی غم دیده ی لب تشنگان گوید حسین

    خون می گوید حسین ، مجنون می گوید حسین

    ساقی بی مشک و دست محزون می گوید حسین

    دین می گوید حسین ، آیین می گوید حسین

    تیر خورده دیده ای حق بین می گوید حسین

    باده می گوید حسین ، سجاده می گوید حسین

    دست من از تن جدا افتاده می گوید حسین

    جان من گوید حسین ، ایمان من گوید حسین

    تیر خورده غرق خون چشمان من گوید حسین

    خواهری گوید حسین ، آب آوری گوید حسین

    در بر گهواره گریان مادری گوید حسین

    کور می گوید حسین ، رنجور می گوید حسین

    هر ستاره در شب بی نور می گوید حسین

    موی من گوید حسین ، ابروی من گوید حسین

    بوسه ی شمشیر بر بازوی من گوید حسین



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  3. #23
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض



    تشنه‌ترین لبان
    با سبز مویه‌ها
    لب‌های نوحه‌ریز عاشقان حسین (ع) است.

    و سبزترین عاشقانه را
    با گل‌افشان سرشك،
    سوگواران حسین می‌خوانند.

    و عاطفه‌ترین عطش،
    عطش شبنم ایمان حسین است -
    در بلوغ سپیده‌ای
    به خورشید جمال حق.

    هنوز،
    در وادی اشك
    و محبت
    دل بی‌كربلایی نیست،
    دلی،
    بی‌شقایق خیمه عزا.

    هنوز،
    خجالت اهل كوفه خط می‌كشد به خاك،
    و خواناترین برات است
    خط كوفی گل‌های شهادت
    در شیرازه فرات رخ عاشقان حسین.



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  4. #24
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض




    باز باران با ترانه
    می خورد بر بام خانه
    یادم آید كربلا را
    دشت پر شور و نوا را
    گردش یك روز غمگین

    گرم و خونین

    لرزش طفلان نالان
    زیر تیغ و نیزه ها را
    *
    باز باران با صدای گریه های كودكانه
    از فراز گونه های زرد و عطشان
    با گهرهای فراوان
    می چكد از چشم طفلان پریشان
    پشت نخلستان نشسته
    رود پر پیچ و خمی در حسرت لب‌های ساقی
    چشم در چشمان هم آرام و سنگین
    می چكد آهسته از چشمان سقا
    بر لب این رود پیچان

    باز باران

    *
    باز باران با ترانه
    آید از چشمان مردی خسته جان
    هیهات بر لب
    از عطش در تاب و در تب
    نرم نرمك می چكد این قطره ها روی لب

    شش ماهه طفلی

    رو به پایان

    مرد محزون
    دست پر خون می فشاند
    از گلوی نازك شش ماهه
    بر لب های خشك آسمان با چشم گریان



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  5. #25
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض



    ای هلال ماه غم خون جگـــر آورده ای

    سوز دل فریاد جان اشکی بسـر آورده ای

    با قد خم گشته خود بر فـــــراز آسمان

    از هلال دختر زهرا خبــــــــر آورده ای

    آتش و خاکستر و کعب و نی و زخم زبان

    از برای عترت خیرالبشــــــــر آورده ای

    بر دل فرزند زهرا تیــــــر داری در کمان

    یا برای اصغرش تیر دگــــــــر آورده ای

    ای محرم وای بر تو پیش تیـــــــر حرمله ‏

    حلق اصغر چشم سقا را سپـــــر آورده ای

    ای محرم این تو هستی که یتیم وحــــی را

    در کنار جسم عریان پــــــــدر آورده ای



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  6. #26
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    محرم ماه الفت با جنون است


    چراغ کوچه هايش بوي خون است


    محرم حرمت خون است و خنجر


    تلاطم مي کند حنجربه حنجر


    دل من فداي دو دست اباالفضل


    به قربان چشمان مست اباالفضل


    ربود از همه ساقيان گوي سبقت


    به چوگان دل ناز شست اباالفضل


    غم ِ زهرا مرا سوز درون داد


    دم ِ حيدر به من شور جنون داد


    حسين آمد به زخم دل نمک ريخت


    مرا با شور عاشورا در آميخت


    مرا سوداي زينب در به در کرد


    نصيبم جرعه اي خون جگر کرد


    ز فرط تشنگي بي تاب گشتم


    عطش ديدم ز خجلت آب گشتم


    چه ها گويم ز مَشک تيرخورده


    ز دست ساقي شمشير خورده


    به خاک افتاد مشک از دست ساقي


    دو عالم پر شد از بوي اقاقي


    مشامم پر شد از داغ شهيدان


    که مي گردم بيابان در بيابان


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  7. #27
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    عرش می لرزيد وقتی خاک می شد بسترت
    آسمان واکرد چتری از محبت بر سرت

    حنجر جبريل هم با نام تو تطهير شد
    تا رسيد آن تيغ بی شرم و حيا بر حنجرت

    نخلهای تشنه از تنهايی ات خم می شدند
    تا شنيدند از لبانت ربنای آخرت

    ای همه مظلوميت ، سيمرغ قاف عاشقی!
    رنگ غربت داشت از روز ازل بال و پرت

    در دل رود فرات از ماهيان بايد شنيد
    مرثيه بر آن گلوی تشنه ی از خون ترت

    ای خدای زخمهای آشنا و ناگزير
    وحی تو شد "هل من ..." و يک قافله پيغمبرت

    کوفه کوفه شرمساری مانده در تاريخ و باز

    کربلا در کربلا ماييم و زخم پيکرت!


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  8. #28
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض



    حربگاه چون ره آن كاروان فتاد شور نشور واهمه را در گمان فتاد
    هرچند بر تن شهدا چشم كاركرد بر زخم هاي كاري تيركمان فتاد
    ناگاه چشم دختر زهرا در آن ميان بر پيكر شريف امام زمان فتاد
    بي اختيار نعره هذا حسين از او سرزد چنانكه آتش او در جهان فتاد
    پس با زبان پر گله آن بضعه رسول رو در مدينه كرد كه يا ايها الرسول:

    اين كشته فتاده به هامون حسين توست وين صيد دست و پازده در خون حسين تست
    اين ماهی فتاده به درياي خون كه هست
    زخم از ستاره بر تنش افزون حسين تست
    اين خشك لب فتاده و ممنوع از فرات
    ز خون او زمين شده جيحون حسين تست
    اين شاه كم سپاه كه با خيل اشك و آه
    خرگاه زين جهان زده بيرون حسين تست
    پس روی در بقيع و به زهرا خطاب كرد
    مرغ هوا و ماهی دريا كباب كرد
    كای مونس شكسته دلان حال ما ببين
    ما را غريب و بی كس و بی آشنا ببين
    اولاد خويش را كه شفيعان محشرند
    در ورطه عقوبت اهل جفا ببين
    تنهای كشتگان همه در خاك و خون نگر
    سرهای سروران همه بر نيزه ها ببين
    آن تن كه بود پرورشش در كنار تو
    غلطان به خاك معركه كربلا ببين



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  9. #29
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    دلخوشم من چون گدای اين درم
    هم گدای فاطمه هم حيدرم
    سوی اين در هست دائم دست من
    نيست حاجت بر سرای ديگرم
    آبرويم از در اين خانه است
    زين سبب از خلق عالم برترم
    تا که آيد نام زيبای حسين (ع)
    اشک آيد از دو چشمان ترم
    روضه‌هايش چون به گوشم می‌رسد
    می‌زند بر سينه و دل آزرم
    کاش می‌شد کربلا باشم شبی
    تا به برگيرم مزار دلبرم
    ياد دارم کودکی بودم ولی
    شور عشقی بود دائم در سرم
    تا که آيام محرم می‌رسيد
    می‌نمودم رخت ماتم در برم
    ياد دارم مانده در گوشم هنوز
    گريه‌های بی صدای مادرم
    اينچنين مي‌گفت با صد شور و شين
    من فدای کام عطشان حسين (ع)


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  10. #30
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    من *حسين* سلطان دينم حامي شرح مبينم
    .
    عشق است حسين و عشق حسيني


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








صفحه 3 از 17 نخستنخست 123456713 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/