صفحه 29 از 31 نخستنخست ... 1925262728293031 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 281 تا 290 , از مجموع 306

موضوع: خواندنيهاي تاريخي ایران

  1. #281
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    179
    Array

    پیش فرض

    مسجد در صدر اسلام
    مسجد در صدر اسلام مقدمه
    تاريخ بشريت از آغاز تاكنون با فرهنگ «عبادت خدا» يا خدايان متعدد در هم آميخته و اين آميختگى آنچنان است كه امكان جداسازى را از بين برده است. نقش باورهاى آدميان در خصوص مبدأ هستى و قدرت بي‌پايان او در پيدايش حوادث گوناگون تاريخى غير قابل انكار است. به همين جهت هيچ تاريخ مدونى را نمي‌توان يافت مگر اينكه عمدة صفحات خود را به تاريخ اديان و عقايد و آداب دينى اختصاص داده است. رجوع به تاريخ تمدن، نوشتة «ويل دورانت» و ساير نوشته‌هاى مشابه اين ادعا را اثبات مي‌كند.
    شكل‌هاي گوناگون عبادت و تفاوتهاى جزيى و كلى يك نوع آن در اديان مختلف، تنها در ظاهر و نامگذارى تغييراتى را ايجاد كرده است ولى روح كلى حاكم بر آنها، ارتباط با خدا به عنوان مبدأ هستى و قدرت مطلقه است.
    يكي از راههاى ابراز بندگى و عبادت «سجود» است. «سجده» عبارت است از سر بر خاك نهادن كه نهايت قدرشناسى و اقرار به زندگى «مسجود» را نمايان مي‌سازد و در حقيقت نمايانگر عظمت و ارزشمندى بي‌حد و حصر كسى يا چيزى است كه براى او سجده مي‌كنند. براى نمونه يادآورى داستان خلقت آدم و دستور خدا به ملائكه و شيطان كه بر آدم سجده كنند، مي‌تواند ريشة تاريخى سجده را پيش روى ما بگذارد. استدلال شيطان به اينكه «من از آدم برترم» و مسائل ديگرى كه در آن قضيه بر همگان روشن است، نشان مي‌دهد كه اين كار، نشانة عظمت آدم و ارزش او در دستگاه خلقت است.
    قرآن كريم دربارة قوم سباء مي‌فرمايد: «وجدتها و قومها يسجدون للشمس من دون اله....»[1] «ديدم ملكة سباء قومش را كه بجاى خدا براى خورشيد سجده مي‌گذارند...» در قضية حضرت مريم (س) مي‌فرمايد: «يا مريم اقنتى لربك واسجدى و اركعى مع الراكعين...[2]» «اى مريم كرنش كن پروردگارت را و سجده كن و ركوع كن با ركوع كنندگان....» خداوند به قوم يهود دستور مي‌دهد كه: «وادخلو الباب سجداً»[3] « از دروازه به درون آئيد در حاليكه سجده مي‌كنيد». و در نقل مبارزة فرعون و ساحرانش با پيامبر خدا موسى (ع) مي‌فرمايد: «والقى السحره ساجدين قالوا آمنا برب العالمين....»[4] «جادوگران به سجده افتادند و گفتند به پروردگار عالمين ايمان آورديم». خطاب به ابراهيم خليل الرحمن (ع) مي‌خوانيم: «.... و طهر بيتى للطائفين و القائمين و الركع السجود...»[5] «و پاكيزه كن خانه مرا براي طواف كنندگان و ايستادگان و ركوع كنندگان كه سجده مي‌گذارند فراوان...» در داستان يوسف صديق (ع) مي‌خوانيم: «و رفع ابويه على العرش و خرو اله سجداً...»[6] «و پدر و مادرش را بر تخت نشاند و همه براى يوسف سجده كردند...»
    ذكر اين تاريخ قرآنى براى سجده كه منتهاي خشوع و خضوع و تكريم و تعظيم را با خود دارد وقتى اهميت مي‌يابد كه محل عبادت را به نام او برگزيدند. «معبد» و پرستشگاه هر دينى به نامى خوانده شده كه شايع‌ترين آنها عبارت است از «كليسا» و «كنيسه» و «صومعه» و «دير» و «بِيعَه». اما در دين مقدس اسلام نام پرستشگاه رسمى را «مسجد» گذاشته‌اند تا نشانى از نهايت عظمت مسجود و معبود اين دين كه خداى يكتاست به دست دهد. لطف اين نامگذارى وقتى آشكار مي‌شود كه آدمى خود مسجود ملائكه باشد و اشرف خلق خدا و هموبر خدايى كه اين قدر و منزلت را برايش قرار داد، سجده بَرَد و اوج ايمان و آرامش را در عملى كه براى اظهار آن قرار داده‌اند اظهار كند.
    روشن است كه در مسجد فقط سجده نمي‌شود. ذكر خدا و ياد آو در قالب دعا و نيايش، ركوع و قيام و...هم درمسجد انجام مي‌گيرد. تعليم و تعلم هم كه عبادت است در مسجد صورت گرفته و مي‌گيرد ولى سكة عبادت در اسلام به نام «سجده» خورده و معبد نام «مسجد» مي‌گيرد. شايد از همين نام‌گذارى هم فهميده شود كه «سجده» در اسلام مختص «صاحب مسجد» است و بر ديگران هر چند عظيم‌القدر باشند، نمي‌توان سجده كرد.
    بعثت پيامبر (ص) و مسجد مسلمين:
    در ابتداى بعثت، جز پيامبر گرامى اسلام (ص) و خانواده‌اش كه عبارت بودند از: خديجة كبرى (س) و اميرالمؤمنين (ع) (كه به خواست رسول خدا (ص) و به عنوان كمك به عموي بزرگوارش ابوطالب، او را كفالت مي‌فرمود) و پس از چندى زيدبن حارثه كه به پسر خواندگى رسلو الله مشرف شده بود، كسى از راز بعثت آگاه نبود. سه سال به طول انجاميد و جز عدة معدودى از اين راز، آگاهى كافى نداشتند هر چند كم و بيش مطالبي منتشر شده بود. پس از سپرى شدن دوران مخفى رسالت، دعوت رسمى و علنى به اسلام آغاز شد كه برخى اين زمان را آغاز بعثت دانسته‌اند و در برخى نقلها از تاريخ اسلام، آورده‌اند كه پيامبر در چهل و سه سالگى به رسالت مبعوث شد و ده سال در مكه ماند و سپس هجرت كرد.[7]
    در مدت خفاء مسلمانان به كوه‌ها و دره‌هاى اطراف مكه (براى انجام نماز و فرائض) مي‌رفتند و خود رسول الله (ص) همراه اميرالمؤمنين (ع) دور از چشم بستگان خود در همين مكانها به نماز مي‌ايستاد.[8]
    گاهي اوقات در منزل مسلمانانى كه همة افرادش اسلام آورده بودند جمع شده و فرائض را بجا مي‌آوردند.[9]
    پس از علنى شدن دعوت به اسلام و عليرغم تمامى خطرات و اهانتها، پيامبر گرامى اسلام (ص) در مسجدالحرام به نماز مي‌ايستاد.
    در تاريخ آمده است كه پيامبر (ص) در مسجدالحرام به نماز مي‌ايستاد، در حاليكه همسرش و كودكى كه همراهش بود (على بن ابيطالب (ع)) به او اقتدا مي‌كردند و افرادى چون عباس عموى پيامبر شاهد و ناظر بودند.[10]
    آنچه مسلم است، در تمامى دورة رسالت در مكه مكرمه، جايگاه مخصوصى به عنوان «مسجد» (جز مسجدالحرام كه آنهم در اختيار مشركين بود و امكان تشكيل جماعت را به مسلمانان نمي‌دادند) پا نگرفت و مسجد مسلمانان هر جايى بود كه امكان برگزارى فريضة نماز فراهم مي‌شد.
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  2. #282
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    179
    Array

    پیش فرض

    اولين مسجد در اسلام:
    بناء مسجد در اسلام براى اولين بار در محلة «قباء» در نزديكى مدينه برپا شد. بنايى كه بسيار ساده بود و در مدتى اندك، جايگاه عبادت مسلمين به امامت رسول خدا)ص) شده بود و در محل سكونت بنى عمر و بنى عوف قرار داشت.
    تاريخ اسلام در ذكر مدت اقامت پيامبر در «قباء» اختلافى است ولى ظاهراً ده روز يا بيشتر در اين مكان بسر برده‌اند و پس از آن وارد به محلة بنى سالم بنى عوف شدند و نماز جمعه را در «وادى رانوناء» اقامه كردند و اين اولين نماز جمعه‌اى بود كه اقامه شد. محل نماز جمعه را مسجدى قرار دادند كه در اين محل است.[11]
    بعد از آن به طرف مدينه حركت نمودند و جايى را كه شتر نشست و سپس برخاست و در مرحلة دوم به آنجا برگشت و آرام گرفت، با ادن صاحبش، محل ساختمان مسجدالنبى (ص( را آنجا قرار دادند.
    برخي بناى مسجد قبا را به عمار و ياسر نسبت داده‌اند. مي‌نويسند كه او در «قباء» سايبانى براى رسول خدا ساخت و به جمع‌آورى سنگ پرداخت و مسجدى براى او ترتيب داد. بخاطر آنكه بانيان اين مسجد در كمال خلوص بوده و از مهاجرين بودند كه سختيهاي بسيارى را در كنار پيامبر متحمل شدند، رسول خدا در اين مسجد زياد نماز مي‌خواند و حتى پس از رفتن به مدينه در برخى از ايام هفته به قبا مي‌رفت و در آنجا نماز جماعت اقامه مي‌كردند. برخى مورخين گفته‌اند پيامبر اولين نماز جمعه را در مسجد قبا برپاى داشت كه اين قول مورد اختلاف است.
    در روايت آمده است: «سألت الصادق (ع) عن المسجد الذى اسس على التقوي؟ قال: مسجد قباء»[12] «از امام صادق (ع) پرسيدم در مورد مسجدى كه بر اساس تقوى بنا شده است كدام مسجد است؟ فرمود: مسجد قباء است.
    مسجد النبى (ص)
    دومين مسجدى كه در اسلام شناخته شد، مسجدالنبى (ص) است كه طبق نقل تاريخ با رضايت صاحبان زمين يا ملك آن به پيامبر گرامى هديه شد و يا نقداً از سوى ايشان خريدارى شد.[13] در ساختن مسجد، رسول خدا همراه با اصحابش شركت كرد و دستور چگونگى شكل مسجد را هم خود صادر مي‌فرمود. براى مسجد سه در قرار داده شد و بعدها اصحاب پيامبر در گرد مسجدالنبي خانه‌هاى خويش را بنا كردند و درهاى آنرا به طرف مسجد قرار دادند. پيامبر از جانب خدا گفت همه درها بسته شود بجز در خانه على (ع) براى مسجد شش ستون قرار داده شد و يك تنه درخت نخل در وسط آن قرار دادند كه تكيه‌گاه سقفى شود كه با شاخه‌هاى خرما پوشيده شده بود براى برخى از اصحاب كه در مدينه مأوايى و منزلى نداشتند در گوشه‌اي از صحن مسجد سكوى سنگى و سايبانى ساخته شد تا اقامت كنند و اين جا صفه ناميده شد ولى در شبستان كسى نمي‌آرميد. سلمان، مقداد و عمار جزو ساكنين صفه بودند. برخي تعداد آنها را تا يكصد تن خوانده‌اند. ساخت مسجدالنبى چند روز پس از مسجد قبا صورت گرفت و مردم مدينه نماز را به امامت رسول خدا برپاى داشتند. پيامبر در سال هفتم پس از آنكه از جنگ خيبر مراجعت كرد ساخت مسجد را توسعه داد و سه ستون بر آن افزود و در سال هفتم هجرت نيز خليفة دوم آنرا بيشتر توسعه داد.
    آنچه محتاج بيان است نقش مسجد است وگرنه اين تاريخ آب و گل را همه مي‌دانند. براي مسلمانان عصر ما آنچه مهم است دانستن تصور بانيان اوليه مسجد و شخص رسول خدا (ص) از مسجد است. تصورى كه باطن مسجد را به تصوير مي‌كشد و ظاهرى كه انعكاس حقيقت باطن را با خويش به نمايش مي‌گذارد.
    فراموش نكنيم كه قبل از اسلام هم معابد و اديان مختلفى آمده و خود را به جامعة بشرى عرضه كرده‌اند و با گذشت زمان و دور شدن از نسل اوليه و بنيان‌گذاران، دچار تصورات گوناگون و دور و نزديك به حقيقت شده و هر يك از ظن خود يار دين شده‌اند.
    تمامي انحرافات و تحريفات و بستن باورهاى خرافى به اديان گذشته و انگيزه‌هاى متنوع آن در ميان مسلمين هم وجود داشته و دارد و با اندك غفلتى همان بر اسلام خواهد گذشت كه بر ساير اديان گذشته است. اگر در مسيحيت كاتوليكها و پروتستانها و ارتدكسها پيدا شده‌اند و در يهود موشكافيها و يوذعانيه و. چهره نموده‌اند در اسلام هم تفرق به فرقه‌هاي مختلف، دير زمانى است كه حاصل شده و ريشة همة اين تفرقه‌ها در صدر اسلام بايد جست و جو شود. بينش مسلمانها دربارة مسجد فرع بر بينش انسان نسبت به اصل ديانت مقدسة اسلام است. وقتى كه فرزند رسول خدا اين اختلاف بينش را با جملة «الناس عبيد الدنيا و الدين لعق على السنتهم يحو طونه مادرت معايشهم فاذا محصوا بالبلاء قل الديانون»[14] «مردم بردة دنيايند و دين بازيچة زبانشان. تا هنگامى كه دين برآورندة زندگى ماديشان باشد آن را احاطه مي‌كنند و پيرامونش مي‌گردند و چون با گرفتارى امتحان شوند، دينداران اندك خواهند بود.
    بايد بپذيريم كه درك افراد از مسجد هم اين چنين است. برخى مسجد را «تعزيه‌خانه» مي‌دانند و برخى «مركز اقتدار دنيايي» برخى آنرا «سرپوش براى خباثت‌هاى درونى خويش» مي‌پندارند و گمان دارند مانند كليسايى است كه هر هفته يكبار پس از ارتكاب گناهان عديده خود را تطهير كنند و عده‌اى هم «مركز ذكر الله و مناجات و نيايش با محبوب» و كسانى هم آن را «مركز تبليغ باورهاى صحيح يا سقيم خويش» مي‌دانند و...
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  3. #283
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    179
    Array

    پیش فرض

    نقش مسجدالنبى (ص) در تاريخ اسلام:
    براي روشن شدن برخى حقايق بايد سفرى كنيم معنوى به اعماق تاريخ و موقعيت پيامبر جديد و پيرامون او را در نظر بگيريم. بافت جمعيتى و جغرافيايى انساني، سياسى حجاز را مورد توجه قرار داده و نگرشى همه جانبه نسبت به آغاز عصر اسلام و اقتدار آن داشته باشيم.
    مدينة قبل از اسلام مشتمل بر دو قبيلة عمدة عرب (اوس و خزرج) و ديگرانى با گرايشهاي جاهلى (شرك) يهودى و مسيحى است. مشركان مدينه اما در حركتى نسبتاً منسجم به اسلام گرويده‌اند و حريفانى از يهود و نصارى در شهر و اطراف آن پراكنده‌اند. در بين ايشان دانشمندانى بوده‌اند كه پيشاپيش، خبر آمدن پيامبر جديد را بشارت مي‌دادند و مدعى بودند كه همراه او خواهند شد و عليه مخالفان خود به پيروزى خواهند رسيد.
    پيش دستى مخالفان ايشان (اعراب غير اهل كتاب) در گرايش به اسلام و دنياخواهى بزرگان دينى آنان مانع از همراهى با پيامبر نو ظهور گرديد و براى اثبات حقانيت خويش در عدم همراهى با او، سعى در تخريب بنيان‌هاى اقتصادى تازه مسلمانان داشتند. بهترين فرصت براى ايشان وقتى بدست مي‌آمد كه مسلمانان را دور از هم و متفرق ببينند تا بتوانند با مكر و حيله و تطميع و تهديد پيام‌آور وحى را بي‌يار و ياور ساخته و بر او پيروز شوند. در چنين فضايى محيط جغرافيايى حجاز و فقر نسبى آن (در مقابل شام و روم شرقي، ايران و حتى مشركان مكه و يمن) اهرم فشارى بود كه با اندك زمانى از شروع اسلام و كاهش يافتن شور و نشاط مسمانان كه درآغاز هر تحولى حاصل شده و سپس فروكش مي‌كند بايد با تجمع و يادآورى و هشدار و رسيدگى به مشكلات و حل آنها و سامان بخشيدن به وضع نابسامان اقتصادى ايشان و تقويت روحيه و اقتدار سياسى و فرهنگى و تعليم و تعلم اخلاقيات و احكام ضرورى و دينى بر اين التهاب غالب و اميد دوستان به ارائه پيروزى و يأس دشمنان پيدا و پنهان را بيشتر كرد. نقش همه جانبة مسجد در دوران اوليه اسلام جايگاه رفيعى به آن بخشيد.
    مرجع جست و جو گران حقيقت:
    مسجد النبى پايگاه بحث و استدلال در مورد دين جديد از سوى جست و جو گران حقيقت بود. افرادى از دور و نزديک براى شنيدن پيام خدا و سنجيدن کلام رسول الله (ص) مي‌آمدند. برخى هم براى امتحان و اختبار مدعى نبوت مي‌آمدند و آخرالامر يا تسليم حق شده و يا خود را وعدة آينده مي‌دادند تا باز هم بپرسند و بررسى کنند.
    تازه مسلمانانى هم براى شنيدن پاسخ سؤالات شرعى خويش سراغ پيغمبر خدا را ميگرفتند. بهترين و نزديک‌ترين مجمع به مسکن پيامبر خدا (ص) همين مسجد بود و سخت‌ترين کارها که اساس رسالت او را تشکيل مي‌داد ابلاغ احکام‌ الله به مردم بود که تا روزهاى آخر عمرش ادامه داشت. اگر پيامبر خدا را به عنوان حاکم يک حکومت بخوانيم و بدانيم، دارالحکومه‌اش مسجد بود و اگر بشير و نذيرش بدانيم پايگاه تبليغش مسجد بود.
    در باطن اين رفت و آمدها و گفت و گوها و فرمان و فرمانبرداريها، حقيقت قدرت اسلام و پيامبر (ص) بر ناظران آگاه آشکار مي‌شد. سادگى و صداقت و صلابت و قدرت در کنار مديريت و حرف شنوي پيروان و اطاعت آگاهانة ايشان و عزت و شخصيتى که از جانب رئيس براى مرئوسين لحاظ مي‌شد و همه و همه دلربا و پر جاذبه بود. حلم و بردبارى و اخلاق فوق‌العادة امين وحى خدا هر تازه واردى را مفتون مي‌ساخت و ولايت حقيقى که رياست و محبت را توأمان کرده بود چهرة رياستهاى ظاهرى و رئيسان نالايق را برملا مي‌کرد. تواضع فوق‌العادة پيامبر گرامى اسلام در رفتار به نحوى که تازه واردان او را از ديگران باز نمي‌شناختند مگر با پرستش. «ايکم محمد (ص)؟ کدام يک از شما پيامبريد؟» و توصيه به عدم تمايز ظاهري چيزى است که چهرة مدينه را نورانى کرد و آنرا در رديف مکة مکرمه، بلکه بيشتر مکرم و محترم ساخت.
    مأواي بي‌پناهان و فقراء مسلمين:
    در كنار اين مقاصد اصلى از مسجد كه در رأس آن توجه به خدا و پالايش روح مؤمنين است، اغراض ديگرى نيز برآورده مي‌شد. مسجدالنبى (ص) مسكن و مأواى صُفّه نشينانى بود كه شبانه‌روز در مسجد بودند و جز در مواردى كه به كار مي‌پرداختند و زمينة كارى پيدا مي‌شد، بقيه اوقات خويش را در اين مكان بسر مي‌بردند.
    از امام صادق (ع) نقل شده است كه گفتار پدرش (ع) را چنين روايت فرمود: «ان المساكين كانوا يبيتون فى المسجد على عهد رسول الله (ص)»[15]. در زمان رسول خدا (ص) بي‌پناهان و فقراء شبها را در مسجد به صبح مي‌آوردند. (در اين عبارت از ماضى استمراري استفاده شده (كان يبيتون) يعنى مستمراً شبها را به صبح آوردند.
    از اميرالمؤمنين (ع) نقل شده است كه فرمود: «من اختلف الى المسجد اصاب احدى الثمان؛ اخاً مستفاداً فى الله او علماً مستوفاً او آية محكمة او رحمة منتظرة او كلمة تردة عن ودى او يسمع كلمة تدله على هدى تترك ذنباً خشيةً او حياءً»[16]. «كسى كه به مسجد مي‌رود يكى از هشت چيز را بهره مي‌برد؛ برادر مؤمنى كه در راه خدا به او بهره مي‌رساند يا عملي كه بدست مي‌آورد و مجهولى را به معلوم تبديل مي‌كند يا نشانه‌اى باعث تحكيم ايمانش مي‌شود يا رحمت خداوندى كه انتظارش را دارد شامل او مي‌شود يا كلامى مي‌شنود كه او را از پستى مي‌رهاند يا كلامى مي‌شنود كه او را هدايت مي‌كند يا گناهى را به جهت ترس از عقاب الهى يا از روى خجلت از معصيت خالق مهربان ترك مي‌كند.
    اين كلام امير سخن (ع) جامع بسيارى از نقشهاى مسجد است. روح اخوت و برادرى كه از صفوف به هم فشردة فقير وقتى مسلمان در كنار هم بر مي‌خيزد انگيزة محكمى مي‌شود كه انصار و مهاجرين را در اموال دنيايى شريك قرار دهد و قضايايى اتفاق افتد كه تا ابد افتخار اين دين مقدس باشد. اطلاع از حال يكديگر و پي‌گيرى گرفتاريهاى برادران دينى و تلاش براى حل آنها ثمرة حضور مستمر برادران دينى در اين مجتمع الهى است كه البته با راهنمائيها و كلمات نورانى پيامبر گرامى اسلام (ص) تشويق و ترغيب به آن هم مي‌شود. ميراث بازمانده از بيانات رسول الله (ص) در كتب روايى گواه همت و اهميت ايشان به اين ثمرة ارزشمند اسلامى است.
    دين جديد براى اثبات اينكه معيار ارزش گذاريش تقوى است و بس، بايد نمودارى عينى به بشريت ارائه مي‌كرد و بهترين مكان براى اثبات آن، مجمع هميشگى و مستمر در محضر رسول خدا بود. پيامبر خدا دربارى جز خانة خدا نداشت و در پيشگاه او ارزش از آن كسي بود كه صاحب‌خانه او را با ارزش تلقى مي‌كرد آنهم علنى بيان شده بود كه: «ان اكرمكم عندالله اتقيكم»[17] «با ارزش‌ترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست». مسلم است كه در خانة خدا معيارهاى حقيقى حاكم است و عظمت و ارزش به خاطر حقيقتى است كه فطرت و عقل همة عقلاء آن را مي‌پذيرد. هيچ چيز جز ارزشمندى حقيقت كه در نزد حق تنها ملاك است، بسيار عظمت خانة خدا نيست. همين معنا در روايتى كه ابوبصير از امام صادق (ع) نقل مي‌كنند بيان شده است: «انما امر بتعظيم المساجد لانها بيوت الله فى الارض»[18]. «همانا دستور بزرگداشت مساجد به اين دليل است كه آنها خانه‌هاى خدا در روى زمين هستند».
    ساختمان مسجدالنبى (ص )
    در مورد ساختمان و بناء مسجدالنبى از امام صادق (ع) نقل شده است كه فرمود: «رسول خدا مسجدش را ابتدائاً به صورت يك خشتى ساخت و پس از آن به علت زيادتر شدن مسلمانان آن را توسعه داد و از جنبة ساختمانى با يك خشت و نيم، ديوارش را چيد و در مرحلة سوم به علت كثرت جمعيت مسلمين و لزوم توسعه، آنرا توسعه داد و براى استحكام، ديوارها را دو خشتى قرار داد و چون گرما مسلمانان را آزاد مي‌داد از شاخه‌هاى نخل سقفي براى مسجد قرار داد ولى در مقابل باران اجازه نداد كه سقف را با گل بپوشانند تا جلوى باران را بگيرد و فرمود: «لا عريش كعريش موسى (ع) فلم يزل كذلك حتى قبض (ص) و كان جداره قبل ان يظلل قامة»[19] «نه سايبانى مثل سايبان موسي (ع) پس تا هنگام رحلت آن حضرت (ص) اينگونه بود و ديوارش هم قبل از سايبان سازى به اندازة قد يك انسان عادى بود».
    از امام باقر (ع) هم نقل شده است كه فرمود: «اول مايبدأ به قائمنا سقوف المساجد فيكسرها و يأمر بها فتجعل عريشاً كعريش موسي»[20] «اولين چيزى كه قائم ما (عج) به آن مي‌پردازد اينست كه دستور مي‌دهد تا سقف مساجد را خراب كنند و آنها را مثل سايبان حضرت موسى (ع) قرار دهند».
    اصرار در روايات شيعه بر اينست كه مساجد را از تزئينات و تجملات جدا كنند و بلايى كه كليسا و معابد ساير ملل به آن دچار شدند دامن مساجد اسلام را نگيرد. احتمالاً مراد روايت نيز چنين باشد كه سقف مساجد ماداميكه بعنوان سايبان ساده و براى حفاظت مسلمانان از گزند باشد مانعى ندارد و اگر براى زينت و جبروت ظاهرى باشد نامطلوب است. برخى افراد ساده انديش با استدلال اينكه خانة خدا را بايد گرامى داشت و راه تعظيم شعائر اسلامى تزيين كردن آن به انواع زينتهاست فرهنگ بيگانه از اسلام و برخاسته از كج فكرى و دنياطلبى و تأثيرات فرهنگهاى يهود و نصارى و مجوس را به جامعه تحميل كردند تا جايى كه يكى از عمده‌ترين بدعتها و اسباب گمراهى مسلمانان مي‌شود و ظاهر بر باطن و شكل بر محتوا چيره مي‌گردد و رويدادهاى مهم تاريخى ما مانند انقلاب اسلامى تنها شمه‌اى از غلبه باطن بر ظاهر بود.
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  4. #284
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    179
    Array

    پیش فرض

    تزئين مسجد و ساخت و سازهاى غير ضرور:
    يكي از پيامهاى عمده و برآمده از بناء مساجد اوليه اسلام مثل مسجد قبا و مسجدالنبى (ص) و تصريحات روايات، منع از تجملات و ساختن بناهاى غير ضرورى در مساجد است.
    شايد به وجود گرما و سرما و ضرورت محافظت از آن استدلال شده است تا ساختمانهاى امروزين، خواه باقيماندة معمارى سنتى و اثرى از آثار باستانى باشد يا هنر معمارى عصر حاضر، به جاى مساجد بي‌تكلف صدر اسلام نشسته است. و هر گونه اصلاح ساختارى مسجد را در جهت بازگشت به فرهنگى اصيل اسلامى غير ممكن ساخته است. ولى مگر همين استدلال در عبارتي ديگر به نام حج جريان نمي‌آيد. چرا در آنجا اصرار بر انجام فرائض حج به گونه‌ايست كه در روايت آمده و تغييرى در آن داده نشده ولى در عبادتى به نام نماز جماعت و در معبدى به نام مسجد، به تصريحات رسيده از سوى بانيان فكر دينى كمتر توجهى مي‌شود. با چه زبانى بايد بگويند كه اينهمه تجملات بكار نگيريد.
    امام باقر از پدرش اميرالمؤمنين (ع) نقل مي‌فرمايد: «علياً (ع) رأى مسجداً بالكوفه قد شرف فقال: كانه بيعة و قال: ان المساجد تبنى جُمّالا تشرّف»[21] «على (ع) مسجدى را در كوفه مشاهده كرد كه برايش كنگره يا برج بارو (يا چيزى كه سبب اشراف بر منازل ديگران شود) قرار دادند، فرمود: گويا اين معبد يهود و نصارى است و فرمود: به درستيكه مساجد ساخته مي‌شوند بدون اشراف بر ديگران و بدون بارو و كنگره»
    آيا گرماى عرفات و منى مجوزى است براى ساختن ساختمانهاى مسقف آنچنانى و نصب انواع سردكننده‌هاى غير طبيعى و تبديل نمايش قيامت كبرى به جايى براى استراحت مطلق يا نه؟ به هر حال آنچه از اين جملات بدست مي‌آيد لزوم بازگشت به فرهنگ دينى خودى است تا مساجد ما سايبانهايى باشند كه از برف و باران و آفتاب سوزان جلو گيرند ولى در هنگامة خاص عبادت، در محيط پاك و منزه از آلودگيهاى دنيايي، چند ركعتى به نماز و رفع نياز روحى و معنوى اختصاص يابند.
    از آنچه گفته شد حال تزئينات داخلى مسجد و بزك كردن چهرة «خانة خدا» معلوم مي‌شود و خوبست كه خوانندگان اين ستور به فتاواى بزرگان دين و مذاهب در اين باره مراجعت نمايند.
    الگوي مساجد صدر اسلام در فتاواى فقهاء و روايات معصومين:
    اكنون نمونه‌هايى از اظهارات بزرگان را از نظر مي‌گذرانيم:
    1- شيخ طوسى (ره) كه در سال 360 هجرى قمرى رحلت كرده آورده است: «و يستحب ان لا تُعلَّيَ المساجدُ بل تكون وسطاً و يستحب ان لا يكون مظلة و لا يجوزان تبنى المنارة فى وسط المسجد بل ينبغى ان تبنى مع حائطه و لا تُعلّى عليه على حال»[22] «پسنديده و مستحب است كه مساجد بلند ساخته نشود بلكه حد متوسطى از ارتفاع داشته باشند و مستحب است كه سرپوش و سايبان و سقف نداشته باشد و جايز نيست آويختن اشياء زينتى و تزئين مسجد و طلاكارى آن يا قرار دادن عكس‌ها و تصويرها در آن و جايز نيست كه آنرا داراى برج و بارو يا بالكن بسازند بلكه بايد بدون اين موارد ساخته شود و جايز نيست كه مناره را در وسط مسجد بسازند بلكه در صورت ساخت بايد با ديوار مسجد ساخته شود و جايز نيست كه از ديوار مسجد بلندتر باشد در هر حال.
    2- مرحوم محقق حلى مي‌نويسد: «يستحب ان تكون المساجد مكوشفة. و يحرم زخرفتها و نقشها بالصور. و تكره تعليتها و أن تشرفت و ان تجعل محاريبها داخلة»[23] «مستحب است كه مساجد بدون سقف باشند (روباز) و حرام است تزئين مسجد و نقاشى و آويختن تصاوير در آن. مكروه است مرتفع ساختن آن و برج و بارو قرار دادن و محرابهاى خاص در داخل آن ساختن».
    3- مرحوم علامه حلى اظهار مي‌دارد: «يستحب عمارة المسجد مكشوفة. و يحرم زخرفتها و نقشها بالصور. و تكره تعليتها و ان تشرفت و المحاريب حائطها»[24] «مستحب است ساختن مسجد بدون سقف. و حرام است تزئين و تصوير آن با نقشها و عكس‌ها و مكروه است مرتفع ساختن و برج و بارو قرار دادن و محراب ساختن در ديوار مسجد».
    براي تأييد اين نظريات به برخى روايات كه صراحتاً به اين مسأله پرداخت توجه مي‌كنيم:
    «عن النبى (ص) انه قال فى الحجة الوداع: ان من اشراط القيامة، اصناعة لا صلاة و اتباع الشهوات و الميل مع الاهواء و تعظيم المال و بيع الدنيا بالدين. فعندها يذاب قلب المومن فى جوفه كما يذاب الملح فى الماء ممايرى من المنكر فلا يستطيع ان يغيره ثم قال. ان عندها تزخرف المساجد كما تزخرف البيع و الكنائس و تحلى المصاحف و تطول المنارات و تكثير الصفوف و القلوب متباغفته و الاراء مختلفه»[25]. «پيامبر گرامى اسلام در حجه الوداع فرمود: بدرستى كه از علائم و شرايط نزديكى قيامت از بين بردن ارزش نماز، پيروى از شهوات، آرزوهاى نفسانى و رفتن به سوى آن،‌ بزرگ شمردن ثروت و فروش دين به دنياست. پس در اين هنگام قلب مؤمن مثل نمكى در آب، ذوب مي‌شود به خاطر منكراتى كه مي‌بيند و توان تغيير آنرا ندارد. سپس فرمود: در اين هنگام منكر تبديل به معروف شده و معروف منكر شمرده مي‌شود و خائن امين شمرده شده و امين خيانت كار قلمداد مي‌گردد، دروغگو تأييد شده و راستگو تكذيب مي‌شود. سپس فرمود: در اين هنگام مسجد، تزئين مي‌گردد همانگونه كه معابد يهود و نصارى تزئين مي‌شود و قرآن‌ها به زيور آراسته مي‌گردد و مناره‌ها طولانى و مرتفع مي‌گردد و صفوف نمازگزاران زياد شده ولى قلبهاشان با هم خشمگين و حرفها و آرائشان با هم درگير و مختلف است. و در اين هنگام ثروتمندان براي تفريح و متوسطين براى تجارت و فقراء براى ريائ و حرف ديگران حج را بجاى مي‌آوردند. و همة اينها در وقتى پيش مي‌آيد كه محرمات خدا هتك شده و گناه‌ها به انجام رسد و افراد شرور بر نيكان جامعه مسلط گردند و دروغ شايع شود و احتياج محتاجان علنى شود و فقر همگانى شده و مباهات و فخرفروشى در بين مردم پيدا شود و نيكو شمارند، آلات لهو رايج و امر به معروف و نهى از منكر ناپسند شمرده شود. پس اين جامعه و افراد در ملكوت آسمانها به عنوان پليدهاى نجس خوانده مي‌شوند».
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  5. #285
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    179
    Array

    پیش فرض

    چون اين روايت حاوى مطالب شنيدنى و خواندنى بود بيشتر مطالب آن را در ترجمه آورديم تا بهرة كاملى گرفته شود). در روايتى ديگر از قول پيامبر گرامى (ص) مي‌خوانيم: «كيف انت يا عوف اذا افترقت هذه الامة على ثلاث و سبعين فرقة واحدة فى الجنه و سائرهن فى النار؟ قلت و متى ذلك يا رسول الله؟ قال: اذا كثرت الشرط و ملكت الاماء و قعدت الجملاء علي المنابر و اتخذالقرآن مزامير و زخرفت المساجد و رفعت المنابر»[26]. «چگونه خواهى بود اى «عوف» زمانى كه اين است به هفتاد و سه فرقه تقسيم شده كه يكى از ايشان اهل نجات و بهشتي و بقيه در آتش عذاب الهى باشند؟ گفتم چه زمانى خواهد بود اى فرستادة خدا؟ فرمود: وقتى كه فراوان شوند پليس‌ها و نگهبانان و به سلطنت رسند كنيزان و زيبا رويان بر منبرها نشينند و قرآن با نواى لهوى خوانده شود و مساجد تزئين گرديده و منبرها مرتفع شود».
    به هر حال اين مطلب براى محققان علوم اسلامى روشن است كه در شريعت اسلام و در مسايل عبادى آن روح، بي‌توجهى به زخارف دنيايى و زينتهاى هوس‌آلوده و دورى گزيدن از آنها كاملاً جريان دارد و هرگز مناسبتى ميان احكام اسلام و بازيهاى متجملانه و بزك‌سازيها نيست. اسلام با هنر و ذوق هنرى نقاش و حجار و... مخالفتى ندارد ولى در دائرة مسائل عبادى به اين امور ميدان نمي‌دهد. هنر در زندگى بشر نقش آفرين است و ارزشهاي فراوان دارد ولى هنر در عبادت از نوع هنرهاى ظاهرى نيست. آرايش دل و روح انساني ابزار وسايلى ديگر مي‌طلبد كه بر هنرمندان حقيقى و صاحبان ذوق پوشيده نيست. هنرهاي ظاهرى و بيرونى جايگاه بروز و ظهورش در امور مادى و بيرونى است و تنها يك دريچه‌اي براى نظر به هنر درونى و معنوى مي‌تواند باشد و بس.
    مسجدالنبي نخستين و مهم‌ترين مسجد در تاريخ اسلام است و به دليل اهميتى كه داشته و دارد عمدتاً مورخين و محققان نيز بدان پرداخته‌اند و ساير مساجد را كه در سالهاى اوليه اسلام ساخته شده كمتر مطمع نظر قرار داده‌اند و ما نيز بيشتر بدان پرداختيم.
    ساير مساجد صدر اسلام:
    در مدينه و اطراف آن مساجد بسيارى است كه هر كدام يادآور خاطره‌اى است. از جمله مسجد قبا، مسجد فضيخ، مسجد غمامه، مسجد الاجابه، مسجد ذباب، مسجد جمعه، مسجد سبعه يعني مسجد فتح، مسجد على (ع)،‌ مسجد سلمان، مسجد ابوبكر، مسجد عمر،‌ مسجد فاطمه، مسجد ذوقبلتين. پيامبر در سال دوم هجرت در مسجد بنى سلمه به نماز ايستاده بود. دو ركعت از نماز گذشته بود كه آياتى بر پيغمبر نازل شد و مأمور به توجه به سوى مسجدالحرام شد. «و من حيث خرجت فول وجهك شطر المسجد الحرام و حيث ما كنتم فولوا وجوهكم شطره»[27] «پس دو ركعت ديگر را به سوي كعبه متوجه شدند. اين مسجد كه در آن يك نماز به سوى دو قبله خوانده شد به مسجد ذوقبلتين موسوم شد».
    در مدينه مساجد ديگرى جز مسجدالنبى ساخته شد اما پس از واقعه ساختن مسجد ضرار توسط منافقان كه پيامبر از جانب خدا دستور داد آنرا تخريب كنند، مسلمانان هرگاه مي‌خواستند مسجدى را احداث كنند از پيامبر كسب نظر و موافقت مي‌كردند. در بعضى مساجد مدينه، پيامبر نماز خواند و در بعضى نماز نخواند كه البته اين نماز نخواندن به معناي تخطئه آن مساجد نبود. «از جمله مساجدى كه پيامبر در آنها به نماز ايستاد، مسجد بني خداره، مسجد جُهَبنَه، مسجد بنى ساعده، مسجد الفضيخ، مسجد عاتكه، مسجد ذوالقبلتين، مسجد بنى حرام، مسجد بنى قريظه، مسجد التفح، مسجد بنى وائل، مسجد البدائع، مسجد السجده»[28] «مسجد سازى در هر جا كه مسلمانى راه مي‌يافت قطعى بود و اساساً پيامبر در قراردادي كه با گروندگان به اسلام مطرح مي‌كرد، اقامه نماز جماعت را شرط مي‌نمود كه لازمة آن تأسيس مساجد بود لذا پس از رحلت آن حضرت نيز همراه با گسترش اسلام و گرايش روز افزون مردمان ساير ممالك به اسلام مسجدسازى نيز توسعه يافت. و گاهى اين مساجد بر ويرانه‌هاى معابد در كشورهاى فتح شده ساخته مي‌شد».
    «در مدائن قسمتى از ايوان كسرى را سعدبن‌ابى وقاص تبديل به مسجد كرد. مسعودى مي‌گويد: بسيارى از آتشكده‌هاى ايران هم تبديل به مسجد شد. در شام و فلسطين نيز مكرر كليساها را مسجد كردند و حتى در مصر تا زمان مأمون خليفه كليساهاى قطبى تبديل به مسجد مي‌شد. كليساى يوحنا كه در دمشق به مسجد اموى تبديل شد در ادوار قديمتر معبدي بود كه براى ژوپيتر بنا شده بود. مساجد كهنسال اصطحز و قزوين بر روى بقاى آپادانه‌هاي ساسانى بنا شد. در حمص، حماه، اورشليم، استانبول، و آناتولى بسيارى كليساها را مسجد كردند، در كابل و سند و دهلى هم مكرر معابد بت‌پرستان تبديل به مسجد شد».[29]
    «بدينگونه ستون را از آنچه در معابد بابل بود گرفتند مناره و محراب را از كليسا اقتباس كردند و ايوان و طاق آن را از قصرهاى سلطنتى ساسانيان تقليد نمودند».[30]
    مسجد ضرار:
    در مقابل مسجدى كه حقيقتاً خانة خدا است و معيارهاى خدائى بر آن حاكم است، مسجد ديگري ساخته مي‌شود كه انگيزة آن خدائى نيست. حسادتهاى قومى و برترى جوئيهاى خانوادگي، زمينة رشد افكار ضد اسلامى را فراهم ساخته و نمادى به عنوان «مسجد ضرار» را در دارالاسلام پديد مي‌آورد.
    قرآن كريم تمام مقاصد تشكيل دهندگان و بانيان مسجد ضرار را در سورة توبه بيان مي‌فرمايد: «والذين اتخذوا مسجداً ضراراً و كفراً و تفريقاً بين المؤمنين و ارصاداً لمن حارب الله و رسوله من قبل و ليحلفن ان اردنا الا الحسنى و الله يشهد انهم لكاذبون»[31] «كسانى كه مسجدى را بنا كردند تا وسيلة ضرر به مسلمانان و كفر و جدايى بين مؤمنين و پناه گرفتن و آماده شدن كسانى كه در گذشته با خدا و رسولش سر ستيز داشته‌اند، باشد و با اينهمه قسم ياد مي‌كنند كه ما جز نيكى قصدى نداريم، خداى بر دروغگويى ايشان گواهى مي‌دهد».
    چهار مقصد بهم پيوسته و بنيان‌كن، مسجد ضرار، كفر – تفرقه و ستيزه‌جويى با خدا و پيغمبر اسلام جوان را تهديد مي‌كند و سنگر مبارزة با اسلام «مسجد» است. يعنى مسجد عليه مسجد، اسلام عليه اسلام. با نام اسلام و مسجد به جنگ اسلام رفتن از اينجا شروع مي‌شود.
    خطر را وقتى مي‌توان درك كرد كه به اين نكته توجه شود؛ اسلام، تازه جوانه‌ زده است و كمتر مسلمانى از حقيقت آن، آنطور كه بايد آگاهى دارد. يعنى جهل نهفته و خفته در دارالاسلام كه با اين درگيريها مي‌تواند بيدار شود و هستى مسلمانان را بسوزاند خطر عمده است. اينجاست كه وحى خداوندي، ناجى امت است. خداوند در قرآن دستور مي‌دهد كه: «لا تقم فيه ابداً لمسجد اسس على التقوى من اول يوم احق ان تقوم فيه، فيه رجال يحبون ان يتطهروا و الله يحب المتطهرين»[32]. «در مسجد ضرار هرگز نمازى اقامه نكن چرا كه مسجدى كه پيشاپيش بنا شده بر اساس پرهيزگارى استحقاق حضور تو و اقامة نماز در آنجا را دارد. در آن مسجد اوليه آدميانى هستند كه پاك بودن و پاك شدن را دوست دارند و خدا هم پاكان را دوست دارد».
    پيامبر خدا هم دستور مي‌دهد كه مسجد ضرار را منهدم كنند.[33] در دنبالة آيات مربوط به اين داستان مي‌خوانيم: «افمن اساس بنيانه على تقوى من الله و رضوان خيرام من اسس بنيانه على شفا جرف هارفانها ربه فى نار جهنم، والله لا يهدى القوم الظالمين»[34]. «آيا چيزى كه ريشه‌اش بر تقوي خدا و رضايت او تأسيس شده است بهتر است يا چيزى كه ريشه‌اش بر لبة پرتگاهى از آتش قرار دارد. پس سقوط مي‌كند در آتش جهنم و خدا ستمگران را هدايت نمي‌كند».
    صرف‌نظر از ريشه‌كن شدن ماده فساد در عالم خارج، فكر و انديشة «اهل ضرار» باقى ماند و دارو و دستة منافقان در قالبهاى ديگر به كار خويش ادامه دادند و مترصد بودند تا از اين سنگر در وقت ممكن استفاده برند و ديرى نپائيد، بعد از رحلت رسول خدا (ص) نفوذ اهل نفاق به جمع اهل ايمان عملى شد و اندك اندك خود را به تصميم‌گيران و سردمداران كاروان اسلام نزديك كرده و به جاى ساختن ضرار، مساجد بنا نهاده شده بر اساس تقوي را به مساجد ضرار تبديل كردند و مقاصد خويش را در اين سنگرهاى پيش ساخته به پيش بردند، كه روشن‌ترين نمونه آن زمان پس از قصب خلافت دوران تصدى امويان بر دارالاسلام است.
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  6. #286
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    179
    Array

    پیش فرض

    نگاه نگران تاریخ به ارگ کریمخانی
    نگاه نگران تاریخ به ارگ کریمخانی در دوره زندیه میدان کریمخانی شیراز به عنوان تأسیسات و مجموعه شهری شامل ۳ بخش ---------- در برگیرنده کلاه فرنگی و دیوانخانه، بخش اقتصادی شامل بازار وکیل و بخش نظامی شامل میدان مشق می شده . در این میدان، ارگ به عنوان خانه حاکم و هسته اصلی میدان عمل می کرده است.
    پس از گذشتن از میدان کریم خانی سابق و میدان تازه احیا شده شهدای امروزی به سوی ارگ نظامی و مسکونی حاکم شیراز می رویم. اینجا قصر سلطنتی و اندرونی کریم خان زند حاکم شیراز است. ارگ کریم خانی قلعه ای مستطیل شکل است که در هر یک از اضلاع آن برجی از آجر به ارتفاع ۱۵ متر ساخته شده است.
    دیوارهای بیرونی بنا که همانند دیوارهای یک قلعه نظامی است توجه هر بیننده ای را به خود جلب می کند. دیوار بنا در پایین حدود ۳ متر ضخامت دارد و به صورت مخروط ناقص بالا رفته و ضخامت آن در بالا افزایش می یابد و به جان پناه ختم می شود که در گذشته محل استقرار سربازان بوده است. سادگی بیرون بنا جذاب است و تنها روی دیوارها و برج ها نقوش آجری هندسی دیده می شود.
    در میان آن نقوش پیچیده آجری سیاهی هایی ناشی از آتش رهگذران کارتن خواب زبانم را به گلایه و افسوس خوردن می گشاید. در کنار برج ها آثار آتش های خاموش شده به چشم می خورد. بر پای دیوارهای بیرونی نیز تیرکش هایی تعبیه شده که برخی کوچک هستند و حالت مورب دارند و این سوراخ ها در گذشته محل قرار گرفتن تفنگ و اسلحه بوده و سوراخ های بزرگ تر برای راندن دشمن بوده است.
    کج شدن برج شرقی ارگ بر اثر رطوبت بالا رونده، چشم هر عابری را می آزارد و در آینده ای نزدیک شاید شاهد فرو ریختن این برج منقوش با آجر باشیم. بر اثر مرمت های صورت گرفته در طی سالیان متمادی رنگ دیوارهای بنا دو رنگ و لک دار شده است و در برخی موارد تخریب آجرها نگاه ها را به افسوس می کشاند.
    پس از گذشتن از دیوار مرتفع جنوبی به ضلع شرقی ارگ می رسیم و درب ورودی در وسط آن قرار دارد بر بالای سردر ورودی، صحنه هایی از جنگ رستم و دیو سفید به وسیله کاشی های هفت رنگ لعابدار تصویر شده و این کتیبه متعلق به دوران قاجاریه است و همچنان بر سردر ورودی خودنمایی می کند اما ترک های مویی کتیبه ردپای گذر زمان را نشان می دهد. در چوبی دو لنگه ای که با خراطی و گل میخ های زیبایی تزیین شده وارد هشتی بنا می شود، هشتی ورودی ارگ فضای بزرگی است که یک در به باره بند (اصطبل) داشته و این فضا در حال حاضر تبدیل به مکان فروش شده و در مقابل این فضا دری وجود دارد که به پشت بام می رود و سمت راست هشتی فضایی با عنوان «خلوتی» وجود دارد. به سمت این فضا می رویم و به در بسته ای می رسیم، از لابه لای در فرسوده جز فضایی مخروبه چیزی را نمی بینم. خلوتی ارگ حکایت از مخروبه شدن دارد .
    سمت راست هشتی به محوطه داخلی ارگ می رسد. در داخل فضای هشتی طاق نماها فضای زیبایی را برای نشستن ایجاد کرده اند.
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  7. #287
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    179
    Array

    پیش فرض

    هشتی ارگ نسبت به هشتی دیگر خانه ها تزیینات کمتری دارد. به گفته کارشناسان میراث فرهنگی در قسمت باره بند، اتاق هایی مخصوص سرمهتر وجود داشته که اکنون ویران شده، این مکان در رژیم گذشته به عنوان زندان زنان مورد استفاده قرار می گرفته است.
    از داخل هشتی به سمت یکی از برج ها می رویم. ۴ حیات خلوت در پای برج دیده می شود که حالت خدماتی دارند و یکی از آنها که به هشتی راه می یابد در اصل باره بند بوده که امروزه تنها تلی از خاک در آن دیده می شود. راه برج ها نیز از درون همین حیاط خلوت هاست.
    به داخل حیاط ارگ می رویم، سنگفرش های کف حیاط خبر از گذشت زمان زیادی را می دهند، بوی عطر بهارنارنج مشام هر رهگذر را می نوازد. در گوشه حیاط، پلکانی جلب توجه می کند، این رشته پلکان به طبقه دوم می رود و از طبقه اول به طبقه دوم جز این راهی وجود ندارد. به گفته کارشناسان مرمت ارگ کریم خانی، ورودی حمام ارگ از طریق یکی از همین حیاط خلوت ها بوده که بعدها در دیگری از داخل خود حیاط به حمام گشوده شده و این حمام مانند سایر حمام ها دارای سربینه و گرم خانه است.
    از ضلع شرقی ارگ و پس از گذشتن از در چوبی تازه تعمیری وارد حمام می شویم، سربینه شامل یک رختکن و یک حوض چند ضلعی در وسط است که به وسیله تزیینات آهکبری زیباتر جلوه می کند، پس از گذشتن از سربینه وارد محوطه تقسیم حمام می شویم. از آنجا راه به تخت گرم خانه دارد. در درون گرم خانه
    ۳ در خزینه خودنمایی می کند و در زیر خزینه تون آب گرم قرار گرفته است. از حدود ۳ سال پیش حمام ارگ تبدیل به محل نمایش برخی از لباس های سنتی مناطق مختلف ایران شده که در گوشه و کنار حمام این لباس ها به صورت نمادین به چشم می خورند.
    مرمت همچنان در حمام ارگ ادامه دارد و سربینه حمام در مراحل لک برداری و سفیدکاری است.
    بیژن حسینی، مرمت کار ارگ در رابطه با کارهای مرمتی ارگ حاکم شیراز می گوید: ارگ حدود ۱۷‎/۵ متر قناسی دارد که این قناسی در ضخامت دیوارها و اتاق ها که مربع و مستطیل است دیده می شود و تاکنون تا حد قابل توجهی این قناسی ها را برطرف کرده ایم.
    برای بازدید از حمام خصوصی کریمخان زند به سمت دیگر حیاط می رویم، حمام خصوصی شاه زند در پشت دیوار شرقی قرار دارد، تابلوی ورود ممنوعی پشت در حمام حاکم شیراز راه را برای عبور و دیدن آن همه زیبایی بسته است.
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  8. #288
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    179
    Array

    پیش فرض

    شالوده و دیوارها ی ارگ از سنگ ساخته شده و برای ساختن بقیه بنا از خشت پخته استفاده شده است، ارگ از نوع بناهای ۳ ایوانی است که ضلع ورودی آن به بخش خدماتی اختصاص دارد. تا مدت ها پیش اتاق های ارگ کریمخانی در اختیار سازمان میراث فرهنگی و گردشگری بود. با تخلیه این اتاق ها، کار مرمت و جای گذاری نقاشی ها و آیینه های اتاق ها جدی تر از گذشته دنبال می شود.
    نقاشی بزرگی در مقابل اتاق های ضلع جنوبی ارگ توجه ما را به خود جلب می کند. متوجه می شویم که این نقاشی مربوط به سقف اتاق میانی ارگ است که پس از ترمیم در جای خودش قرار داده می شود. این اتاق ها به دلیل آنکه مدت زمان زیادی به عنوان فضای اداری سازمان میراث فرهنگی فارس استفاده می شده در معرض انواع آسیب ها قرار گرفته است. به دیدن یکی از اتاق های ارگ می رویم.
    ازاره های مرمری این اتاق بر اثر گذشت زمان تغییر رنگ داده اند و گوشه هایی از نقاشی های بالا و پایین سقف اتاق فرو ریخته اند.
    آب طلا و لاجورد ، رنگ های معنوی در زیبایی این نقاشی ها نقش آفرین بوده اند. نقش اتاق های ارگ اغلب گل و گیاه و به شکل ترنج و اسلیمی است.
    بیژن حسینی در رابطه با مرمت اتاق های ارگ می گوید: مرمت هر اتاق ۵ تا ۶ سال به طول می انجامد و متأسفانه به دلیل آنکه بعضی از قطعات دیوارها و سرطاقچه ها خرد شده اند مرمت به سختی و با صرف زمان زیادی جلو می رود و برخی از نقاشی ها نیز با تغییر کاربری اتاق ها آسیب جدی دیده اند.
    اتاق ها و تالارهای ارگ در ۳ جهت شمالی، غربی و جنوبی قرار دارند که ۳ بخش مسکونی آن را تشکیل می دهند، قسمت شمالی رو به آفتاب صبح (زمستان نشین)، قسمت جنوبی پشت به آفتاب صبح (تابستان نشین) و قسمت غربی برای چهارفصل پیش بینی شده است.
    ردپای گذر زمان و تغییر و تحول حکومت ها بر چهره ارگ کریم خانی بشدت دیده می شود. در زمان حکومت قاجاریه به دلیل خصومت قاجاریان با زندیان، نقاشی ها و کاشیکاری های زندیه کلنگی شده اند و نقاشی و تزیینات قاجاریه جای آن را گرفته اند که بعضاً هیچ ارزش هنری ندارند. به گفته کارشناسان مرمت، بنا در زمان رضاخان و بعد از آن به عنوان زندان بزرگ شهر در اختیار شهربانی قرار گرفته و در طول این مدت تمام آثار نقاشی و مقرنس کاری اتاق ها را با گچ پوشانده اند و اکثر اتاق ها و تالارها به وسیله چندین دیوار به صورت سلول های کوچکی درآمده است. گفتنی است در سال ۱۳۵۰ ساختمان ارگ در اختیار سازمان میراث فرهنگی و گردشگری قرار گرفت و کار بازسازی و مرمت بنا از سال ۱۳۵۶ آغاز شده و تاکنون ادامه دارد. تا زمان حال مرمت های بسیار و بعضاً پراکنده ای در بخش های مختلف ارگ صورت گرفته است. ارگ کریم خان زند در قلب شاهرگ بافت قدیم شیراز خودنمایی می کند اما تا کنون حفاظت ارزنده و چشمگیری که در خور نام دارالحکومه شیراز و کاملاً منطبق بر اصول مرمت جهانی باشد، صورت نگرفته است.
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  9. #289
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    179
    Array

    پیش فرض

    حفظ آثار باستانی - فرهنگ - هویت
    حفظ آثار باستانی - فرهنگ - هویت سوال این است که چه رابطه ای بین حفظ و نگهداشت آثار باستانی و فرهنگ وجود دارد. آیا فقط این آثار جنبه ی گردشگری و درآمد زایی دارند . آیا به عنوان آثار ملی یا جهانی باید از آنها نگهداری کرد؟ یعنی هیچ رابطه ای بین این آثار و فرهنگ وجود ندارد! به دنبال چه هستیم ؟ تیپ ؟ مد روز ؟ هویت ملی ؟ فرهنگ ایرانی؟ یا ....؟
    برای روشن شدن این مطلب دوستان زیادی نظرات خود را بیان کردند اما دریغ که هیچ کدام به این سوال پاسخ نداند، هر چند که پاسخ همه از روی حس وطن دوستی بود اما نتوانستند ارتباطی بین این دو بیان کنند ، آنچنان که شایسته و بایسته ی این هر دو باشد.
    برای ارائه یافته هایم باید با چند مثال اغاز کنم و چند پیش فرض را بیان کنم. امروزه ساخته های بشری خواسته یا ناخواسته تاثیری شگرف بر فرهنگ روزمره ی ما دارند . ( تا انجا که می توانم سعی دارم از زیاده گویی بپرهیزم). این امری یقینی جلوه می کند . از ساخته های بشری می توان به وسایل ارتباط جمعی اشاره نمود که تاثیری شگرف بر فرهنگ بشری گذاشته است .ولی این نکته چه ارتباطی با بحث ما دارد!؟ در حوزه مردم شناسی امری که بسیار حائز اهمیت است ، یافتن کوچکترین ارتباط بین دو گزاره به ظاهر غیر مرتبط می باشد. در انسان شناسی فرا می گیریم که از کنار انچه به ظاهر متعارف و طبیعی جلوه می کند نگذریم بلکه ان را بیشتر کنکاش کنیم.
    این نکته را برای این می گویم که شاید برای مثال سختار منازل، معماری ساختمان، مواد به کار رفته در آن ، تعداد پنجره ها، عرض کوچه ، ارتفاع پنجره از زمین، در، ساختمان در، شکل و معماری داخل خانه، وسایل مورد استفاده و بسیاری مسائل از این دست برای ما طبیعی جلوه کند و از کنار ان به سادگی بگذریم. ولی همه و همه اینها نقاط پنهانی از فرهنگ ما را عیان می کند. اگر ۱۰۰۰ سال دیگر بگذرد و در ان زمان دو معماری به فاصله های ۲۰۰ سال کشف شود با قبول این امر که به صورت کتبی یا شفاهی چیزی به انها نرسیده باشد ، و یک از دو معماری به سبک مدرن باشد و دیگری پست مدرن برای ذهن انسان کاوشگر این سوال پدید می اید که چرایی تفاوت این دو را کشف کند.
    این مثال را از این جهت گفتم که ما نیز برای یافتن فرهنگ گذشتگان در نهایت به یک چنین مقولاتی برخورد خواهیم کرد. قبلا نیز گفتم بیایید یک اثر مادی در حال حاضر را در نشر بگیرید و فرض را بر ان بگذارید که سالیان درازی گذشته است. این اثر تاریخی چه تاثیری بر فرهنگ گذاشته است و در سیر امتدادی فرهنگ چگونه جلوه گر شده است. بله ، یکی از راههای رسیدن به جواب در نظر گرفتن آثار مادی امروزی و یافتن ارتباط آن با فرهنگ است ، خواهی نخواهی فرهنگ یک امر پیوسته است و این ارتباط از گذشته تا به حال و آینده ادامه دارد.
    پس با توجه به این مسائل در وهله اول می توان ارتباط اثار تاریخی را با فرهنگ زمانه خودش پیدا کرد که البته این امری بدیهی می نماید که من سعی در اثبات ان نمودم. از فرهنگ گذشتگان ما چیزی به یادگار نمانده ، هر چند که فرهنگ امروزی ما در امتداد فرهنگ چند هزار ساله ی این مرز و بوم است.
    با قبول این پیش فرض که فرهنگ امروزی ما در امتداد فرهنگ گذشتگانمان است، پس باید به دنبال ریشه های ان بگردیم.
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  10. #290
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    179
    Array

    پیش فرض

    بسیاری از این ریشه ها را می توان در اسطوره ها باز جست. نقش اساطیر که در حال حاضر به هیچ عنوان به ان توجه نمی شود و یا حتی متولیت فرهنگی سعی در جایگزینی آن با اساطیر دست سازی دارند که عمری بیش از ۱۴۰۰ سال از آن نمی گذرد.
    حال با توجه به اینکه رابطه ی ما با فرهنگ هزاره های گذشته قطع شده است و با قبول این پیش فرض مبنی بر ارتباط ممتد بین آن فرهنگ و فرهنگ حال و یافتن ریشه های اساطیر در روان جمعی امروزه ی مردم باید بتوان برای حل بسیاری از مسائل و مشکلات به فرهنگ گذشته های بسیار دور دست یازید. یونگ در کتاب انسان و سمبولهایش ارتباطی را بین ناخودآگاه جمعی توده و ریشه های اساطیری برقرار می کند و به درستی به این امر اشاره می کند که بسیاری از فعل و انفعالات امروزی بشر ، ریشه در گذشته های دور دارد. آن زمانی که بشر هنوز در حال تبیین پیرامون خودش بود .
    پس با توجه به نقش اسطوره در ناخودآگاه جمعی توده ، برای کشف این نقشها ، باید به دنبال ردپا گشت. ردپایی که ما را به سوی گذشته های دور رهنمون سازد و با اسطوره ها رو در رو کند.
    همانطور که در ابتدای نوشتار توضیح دادم برای مثال ارتباط تنگاتنگی می توان بین معماری ساختمان مصالح مصرفی و ... مسائلی از این دست که به ساختمان ارتباط دارد با فرهنگ برقرار نمود. و باز به همین شکل می توان پرده از اسرار اساطیر بر کشید.
    و انگاه می توان به مطالعه ی دقیق اساطیر و فرهنگ پرداخت. دکتر فکوهی در مصاحبه ای با دکتر جلال ستاری تحت عنوان« نقش اسطوره ها در شکل گیری هویت ملی » به این مسئله می پردازد وی می گوید :
    ...] نــاصــر فـکـوهـی: اسطوره، حوزهء تخصصی شـمـاست و به جرات می‌توان گفت که هیچ کس به‌اندازهء شما در دو دههء اخیر، در این زمینه تـولید فرهنگی نداشته اسـت. خوشبختانه به مدد فـعالیت شما و برخی دیگر در سال‌های اخیر، اسطوره دیگر به عنوان امری حاشیه ای، پیش پا افتاده و غیرواقعی تلقی نمی‌شود. از این گذشته، آثار شما این حسن بزرگ را داشته و دارد که صرفائ یک دیدگاه بومی را دنبال نکرده است. یعنی در عین حال که در آن‌ها به اساطیر ایرانی پرداخته شده، از شناخت و معرفی اساطیر جهان هم غافل نبوده اید. میراث بزرگ فرهنگی جهان که شما در خلال مجموعه کتاب‌های «اسطوره‌شناسی» به ایرانیان عرضه کرده‌اید، بسیار قابل تامل است. در این آثار، دیدگاه‌های اسطوره‌شناسان بزرگ جهان چون میرچا الیاده، دومزیل، باستید و... مطرح شده است. با این حال هنوز در ایران دیدگاه‌هایی مبنی بر بی فایده بودن یا کم فایده بودن این گونه آثار که نگاهی جهانی دارند،‌ وجود دارد. من علاقه‌مندم که در این گفت و گو نشان دهیم که چقدر این تجربیات جهانی برای ما ایرانیان اهمیت دارد و چگونه می‌توانیم بر پایهء آن‌ها به سوی ساختن و شکل دادن به‌اندیشه‌ای ملی و حتی هویتی تعریف شده در این زمینه پیش برویم.
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

صفحه 29 از 31 نخستنخست ... 1925262728293031 آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/