صفحه 29 از 36 نخستنخست ... 19252627282930313233 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 281 تا 290 , از مجموع 358

موضوع: مجموعه ضرب المثل های فارسی/م

  1. #281
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    � هیچ زنی در راه رضای خدا با مرد ازدواج نمی كند. ( ضرب المثل اسكاتلندی)

    ٥٢ � با قرض اگر داماد شدی با خنده خداحافظی كن . ( ضرب المثل آلمانی )

    ٥٣ � تا ازدواج نكرده ای نمی توانی درباره ی آن اظهار نظر كنی . ( شارل بودلر )

    ٥٤ � دوام ازدواج یك قسمت روی محبت است و نُه قسمتش روی گذشت از خطا . ( ضرب المثل اسكاتلندی )

    ٥٥ � ازدواج پدیده ای است برای تكامل مرد. ( مثل سانسكریت )

    ٥٦ � زناشویی غصه های خیالی و موهوم را به غصه نقد و موجود تبدیل می كند . (ضرب المثل آلمانی )

    ٥٧ � ازدواج قرارداد دو نفره ای است كه در همه دنیا اعتبار دارد. ( مارك تواین )

    ٥٨ � ازدواج مجموعه ای ازمزه هاست هم تلخی و شوری دارد. هم تندی و ترشی و شیرینی و بی مزگی . (ولتر )

    ٥٩ � تا ازدواج نكرده ای نمی توانی درباره آن اظهار نظر كنی. ( شارل بودلر )

    زن در ضرب‌المثل‌های جهان

    زنان سوژه ضرب‌المثل‌های متعددی هستند و این مطلب تنها مربوط به افغانستان نیست. نگاهی داریم به چند ضرب المثل درباره زنان از کشور‌های مختلف جهان:

    انگلیسی: زن فقط یک چیز را پنهان نگاه می‌دارد آنهم چیزی است که نمی‌داند.

    هلندی: وقتی زن خوب در خانه باشد، خوشی از در و دیوار می ریزد.

    استونی: از خاندان ثروتمند اسب بخر و از خانواده فقیر زن بگیر.

    فرانسوی: آنچه را زن بخواهد، خدا خواسته است.

    انتخاب زن و تربوز مشکل است.

    بدون زن، مرد موجودی خشن و نخراشیده بود.

    آلمانی:کاری را که شیطان از عهده بر نیاید زن انجام می‌دهد.

    وقتی زنی می‌میرد یک فقته از دنیا کم می‌شود.

    کسی که زن ثروتمند بگیرد آزادی خود را فروخته است.

    آنکه را خدا زن داد، صبر همه داده.

    گریه زن، دزدانه خندیدن است.

    یونانی: شرهای سه‌گانه عبارتند از: آتش، طوفان، زن.

    برای مردم مهم نیست که زن بگیرد یا نگیرد، زیرا در هر دو صورت پشیمان خواهد شد.

    گرجی‌ها: اسلحه زن اشک اوست.

    ایتالیایی: اگر زن گناه کرد، شوهرش معصوم نیست.

    زناشویی را ستایش کن اما زن نگیر
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  2. #282
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    آب از سر چشمه گله !
    آب از آب تكان نميخوره !
    آب از سرش گذشته !
    آب پاكي روي دستش ريخت !
    آب در كوزه و ما تشنه لبان ميگرديم !
    آب را گل آلود ميكنه كه ماهي بگيره !
    آب زير پوستش افتاده !
    آب كه يه جا بمونه، ميگنده .
    آبكش و نگاه كن كه به كفگير ميگه تو سه سوراخ داري !
    آب كه از سر گذشت، چه يك ذرع چه صد ذرع ـ چه يك ني چه چه صد ني !
    آب كه سر بالا ميره، قورباغه ابوعطا ميخونه !
    آب نمي بينه و گرنه شناگر قابليه !
    آبي از او گرم نميشه !
    آتش كه گرفت، خشك و تر ميسوزد !
    آخر شاه منشي، كاه كشي است !
    آدم با كسي كه علي گفت، عمر نميگه !
    آدم بد حساب، دوبار ميده !
    آدم تنبل، عقل چهل وزير داره !
    آدم خوش معامله، شريك مال مردمه !
    آدم دست پاچه، كار را دوبار ميكنه !
    آدم زنده، زندگي ميخواد !
    آدم گدا، اينهمه ادا ؟!
    آدم گرسنه، خواب نان سنگك مي بينه !
    آدم ناشي، سرنا را از سر گشادش ميزنه !
    آرد خودمونو بيختيم، الك مونو آويختيم !
    آرزو بر جوانان عيب نيست !
    آستين نو پلو بخور !
    آسوده كسي كه خر نداره --- از كاه و جوش خبر نداره !
    آسه برو آسه بيا كه گربه شاخت نزنه !
    آشپز كه دوتا شد، آش يا شوره يا بي نمك !
    آش نخورده و دهن سوخته !
    آفتابه خرج لحيمه !
    آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهار هيچي !
    آفتابه و لولهنگ هر دو يك كار ميكنند، اما قيمتشان موقع گرو گذاشتن معلوم ميشه !
    آمدم ثواب كنم، كباب شدم !
    آمد زير ابروشو برداره، چشمش را كور كرد !
    آنانكه غني ترند، محتاج ترند !
    آنچه دلم خواست نه آن شد --- آنچه خدا خواست همان شد .
    آنرا كه حساب پاكه، از محاسبه چه باكه ؟!
    آنقدر بايست، تا علف زير پات سبز بشه !
    آنقدر سمن هست، كه ياسمن توش گمه !
    آنقدر مار خورده تا افعي شده !
    آن ممه را لولو برد !
    آنوقت كه جيك جيك مستانت بود، ياد زمستانت نبود ؟
    آواز دهل شنيده از دور خوشه !

    آب آبادانی آورد
    آب آورده را آب مي برد
    آبادی ميخانه ز ويرانی ماست
    آب ار چه همه زلال خيزد.(...از خوردن پر ملال خيزد)
    آب از اسياب افتاد
    آب از بنه تيره است
    (سخن هر چه گفتيم همه خيره بود
    که آب روان از بنه تيره بود(فردوسی))
    آب از دستش نمی چکد
    آب از دهان سرازير شدن
    آب بر آتش زدن
    آب به آب شدن
    آب به آب ميخورد زور بر مي دارد
    آب به آسمان انداختن
    آب به آسياب کسی ريختن
    آب به ريسمان انداختن
    آب به هاون کوفتن
    آب توی چيزی کردن
    آب توی دلش تکان نميخورد
    آب چيزی رو کشيدن
    آب حمام تعارف کردن
    آب حيات از دم افعی مجوی
    آب خوش از گلو پايين نرفتن
    آب داشتی ، تخم داشتی ، تو بودی که نکاشتی؟!
    آب در دهان خشک شدن
    آب در كوزه و ما تشنه لبان ميگرديم !
    (....يار در خانه و ما گرد جهان ميگرديم)
    آب دريا از دهان سگ کجا گردد پليد.(ملک او از طعنه خصمان کجا يابد قليل.....)
    آب را زير هفت طبقه زيرزمين مي بيند
    آب را گاو می کشد ناله را چرخ می کند
    آب راه خودش را باز ميکند
    آب رفته به جوی باز نيايد مانند تيری که از کمان رفت باز نگردد
    آب روان باز نايد به جوی. (نشاط جوانی ز پيری مجوی ..... که(سعدی))
    آب روشنايي است
    آب زير کاه
    آبستن کردن کسی(با رشوه دادن کسی را با خود موافق ساختن)
    آب سفت کردن
    آبشان به يک جوی نميرود
    آب شدن و به زمين فرو رفتن
    آبغوره گرفتن
    آب که آمد تيمم باطل است
    آبم است و گاوم است نوبت آسيابم است
    آب نطلبيده مراد است
    آب و تاب دادن
    آب و گاوشان يکی است
    آب هم در دست داری، بگذار و بيا
    آبی که آبرو ببرد در گلو مريز
    آبی که می رود به رودخانه چه خويش خورد چه بيگانه
    آتش از آتش گل ميشود
    آتش از قبر کسی برخاستن
    آتش به جان شمع فتد کين بنانهاد(اول قرار نبود که عاشق کشد کسی....)
    آتش پشت دست خود گذاردن
    آتش را با آتش خاموش نمی کنند
    آتش را دامن زدن
    آتش زير خاکستر
    آخر شاه منشی کوت نشينی است
    آخرش نفهميدم رفيق منی يا گرگ؟
    آخرين تير ترکش
    آخور بستن(برای کسی)
    آدم آه است و دم
    آدم بايد به کيسه اش نگاه کند
    آدم بايد لقمه را به اندازه دهانش بردارد
    آدم بايد نگاه به سرمايه اش بکند نه به همسايه اش
    آدم بايد يه آخور هم برای روز مبادای خود نگه دارد
    آدم برای در باز کسی نمی رود برای روی باز او می رود
    آدم به اميد زنده است
    آدم پولدار روی سبيل شاه نقاره می زند
    آدم پول را پيدا می کند نه پول آدم را
    آدم ترسو هميشه سالم است
    آدم تنبل هر کاری را دوبار می کند
    آدم جايز الخطاست
    آدم چرا روزه شک دار بگيرد
    آدم دانا به نيشتر نزند مشت(بر سر مژگان يار من نزن انگشت(شاطر عباس))
    آدم را تشنه ميبرد سرچشمه و بر می گرداند
    آدم بايد کلاه خود را قاضی کند
    آدم کم رو هميشه کلاهش پس معرکه است
    آدم که پير شد حريص ميشود
    آدم گرسنه سنگ را هم می خورد
    آدم مفتخور خوش سليقه می شود
    آدم نادان هزار من زور دارد
    آدمی را آدميت لازم است(....چوب صندل بو ندارد هيزم است(البته فکر کنم برای اين مصراع اختلاف نظر باشه))
    آدميزاد شير خام خورده است
    آدمی فربه شود از راه گوش(...جانور فربه شود از حلق و نوش(مولوی))
    آدم يه بار پاش تو چاله می رود
    آدمی مخفی است در زير زبان
    آرزو رو به گور بردن
    آری به اتفاق جهان می توان گرفت(حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت....(حافظ))
    آزموده را آزمودن خطاست
    آسايش دو گيتی تفسير اين دو حرف است/////با دوستان مروت با دشمنان مدارا(حافظ)
    آستين بالا زدن
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  3. #283
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض


    آسمان به زمين نمی ايد
    آسمان جل
    آسمان را به زمين اوردن
    آسمان سوراخ نخواهد شد
    آسمان و ريسمان را سر هم بافتن
    آسيا باش ، درشت بستان نرم بازده
    آسيا به نوبت (يا) آسيا به نوبت است
    آش درهم جور
    آش دهن سوزی نيست
    آشش خوب باشد کاسه اش چوب باشد
    آش کشک خالته بخوری پاته نخوری پاته
    آش همان آش و کاسه همون کاسه
    آشی برايت بپزم که روش يک وجب روغن داشته باشد
    آفات در تاخير است
    آفتاب از کدام طرف در آمده است
    آفتاب به زردی افتاد تنبل به جلدی افتاد
    آفتاب در ملکش غروب نمی کند
    آفتابه دزد (مانند) دله دزد
    آفتاب هميشه زير ابر نمی ماند
    آفتابی شدن
    آفرين باد بر اين همت مردانه تو
    آقا بالاسر
    آقا ديگه توبره گم نمی کند
    آقا شکست نفسی می کند
    آقا گرگه عيدت مبارک
    آمد به سرم از آن چه می ترسيدم
    آمدند و کندند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند
    آمد نداشتن داشتن
    آنان که خاک را به هنر کيميا کنند///آيا شود که گوشه چشمی به ما کنند؟ (حافظ)
    آنان که غنی ترند محتاج ترند (از تنگی چشم فيل معلومم شدک......)(سعدی)
    آنان که منکرند بگو روبرو کنند
    آنجا برو که بخوانندت نه آنجا که برانندت
    آنجا خوشاست که دل خوش است
    آنجا که بصر نيست چه خوبی و چه زشتی (جهل من و علم تو فلک را چه تفاوت....)(حافظ)
    آنجا که عقاب پر بريزد ///از پشه لاغری چه خيزد
    آنچه به خود نمی پسندی به ديگران هم مپسند
    آن چه تو می خوانی من از برم
    آنچه خوار آيد يک روز به کار آيد
    آنچه خوبان همه دارند تو يکجا داری
    آنچه در آيينه جوان بيند ///پير در خشت خام بيند
    آنچه در ديگ است به کمچه می آيد
    آنچه رشته بودم پنبه شد
    آنچه شيران را کند روبه مزاج///احتياج است احتياج است احتياج(مولوی)
    آنچه گند است ، نصيب من دردمند است
    آنچه می گويم به قدر فهم توست(مردم اندر حسرت فهم درست....)(مولوی)
    آنچه نصيب است نه کم می دهند///وذ نستانی به ستم می دهند
    آن خشت بود که پر توان زد(لاف از سخن چو در توان زد...)(نظامی)
    آن درسی که تو خوانده ای ما از برکرده ايم
    آن ذره که حساب نايد ماييم
    آن را که عقل دادی چه ندادی و آن که عقل ندادی چه دادی؟
    آن ريشی را که گرو ميگيرند اين نيست
    آن سبو بشکست و آن پيمانه ريخت
    آن سه تا کار رو من کردم ، اين يکی ديگر دست خودت را می بوسد
    آن غلامی که داشتی سياه بود
    آن قاطر چموش لگد زن از آن من/// آن گربه سليم شکيبا از آن تو
    آنقدر آش داغ خورديم که به پالوده هم فوت ميکنيم
    آنقدر باد کرده است که ميترسم بترکد
    آنقدر چريدی کو دنبت
    آن قدر شور بود که خوان هم فهميد!
    آنقدر مار خورده است تا افعی شده است
    آنقدر نبود که کور بگويد شفا
    آنکس که چو ما نيست در اين شهر کدام است(می خواره و سرگشته و رنديم و نظرباز....)(حافظ)
    آنکه استاد تو است شاگرد من است
    آنکه با مادر خود زنا کند /// با ديگران چه ها کند
    آنکه عيب دگران نزد تو اورد و بگفت /// مطمئن باش که عيب تو به نزد دگران خواهد گفت
    آن که فيل ميخريد پريد و رفت (مانند) آن سبو بشکست و آن پيمانه ريخت
    آن گلابی که دست نرسيده بچينی احسان پدرت ميکنی(مانند) روغن چراغ ريخته را وقف امامزاده کردن
    آن وقت که حکم نداشت چی بود؟ وای به حالا که حکمش هم به گردنشه!
    آن يکی خر داشت پالانش نبود /// يافت پالان گرگ خر را در ربود(مولوی)
    اواز سگان کم نکند رزق گدا را
    آويزه گوش کردن
    آه آه از دست صرافان گوهر ناشناس(..... هر زمان خر مهره را با در برابر می کنند)(مولوی)
    آه اگر از پس امروز بود فردايي(گر مسلمانی از اين است که حافظ دارد)
    آه در بساط نداشتن
    آه سعدی اثر کند در سنگ /// نکند در تو سنگدل اثر
    آه ندارد که با ناله سودا کند
    آهن سرد کوفتن
    آهن کهنه به حلوا دادن
    آهنگری کاری ندارد: آهن را پهن کنی بيل ميشود ، دمش را بکشی ميل می شود
    آينه داری در محفل کوران (يا) در مجلس کوران
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  4. #284
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    اجاره نشين خوش نشينه !
    ارزان خري، انبان خري !
    از اسب افتاده ايم، اما از نسل نيفتاده ايم !
    از اونجا مونده، از اينجا رونده !
    از اون نترس كه هاي و هوي داره، از اون بترس كه سر به تو داره !
    از اين امامزاده كسي معجز نمي بينه !
    از اين دم بريده هر چي بگي بر مياد !
    از اين ستون بآن ستون فرجه !
    از بي كفني زنده ايم !
    از دست پس ميزنه، با پا پيش ميكشه !
    از تنگي چشم پيل معلومم شد --- آنانكه غني ترند محتاج ترند !
    از تو حركت، از خدا بركت .
    از حق تا نا حق چهار انگشت فاصله است !
    از خر افتاده، خرما پيدا كرده !
    از خرس موئي، غنيمته !
    از خر ميپرسي چهارشنبه كيه ؟!
    از خودت گذشته، خدا عقلي به بچه هات بده !
    از درد لا علاجي به خر ميگه خانمباجي !
    از دور دل و ميبره، از جلو زهره رو !
    از سه چيز بايد حذر كرد، ديوار شكسته، سگ درنده، زن سليطه !
    از شما عباسي، از ما رقاصي !
    از كوزه همان برون تراود كه در اوست ! (( گر دايره كوزه ز گوهر سازند ))
    از كيسه خليفه مي بخشه !
    از گدا چه يك نان بگيرند و چه بدهند !
    از گير دزد در آمده، گير رمال افتاد !
    از ماست كه بر ماست !
    از مال پس است و از جان عاصي !
    از مردي تا نامردي يك قدم است !
    از من بدر، به جوال كاه !
    از نخورده بگير، بده به خورده !
    از نو كيسه قرض مكن، قرض كردي خرج نكن !
    از هر چه بدم اومد، سرم اومد !
    از هول هليم افتاد توي ديگ !
    از يك گل بهار نميشه !
    از اين گوش ميگيره، از آن گوش در ميكنه !
    اسباب خونه به صاحبخونه ميره !
    اسب پيشكشي رو، دندوناشو نميشمرند !
    اسب تركمني است، هم از توبره ميخوره هم ازآخور !
    اسب دونده جو خود را زياد ميكنه !
    اسب را گم كرده، پي نعلش ميگرده !
    اسب و خر را كه يكجا ببندند، اگر همبو نشند همخو ميشند !
    استخري كه آب نداره، اينهمه قورباغه ميخواد چكار ؟!
    اصل كار برو روست، كچلي زير موست !
    اكبر ندهد، خداي اكبر بدهد !
    اول انديشه وانگهي گفتار(پايبست آماده است و پس ديوار....)(سعدي)
    اول برادريت را ثابت کن بعد ادعاي ميراث بکن
    اول بقالي ، ماست ترش فروشي؟
    اول پند ، آنگاه بند
    اول پياله و بد مستي؟
    اول چاه را بکن بعد منار را بدزد
    اول خويش سپس درويش
    اول شب مي کشد مفلس چراغ خويش را
    اول تعام بعد کلام
    اول نماز سپس نياز
    اول همسايه ، بعد خانه
    اهل بخيه بودن
    اهن و تلپ داشتن
    اي بسا آلوده که پاکيزه ردايي دارد(زهد با نيت پاک است نه با جامه پاک...)(پروين اعتصامي)
    اي بسا ابليس آدم رو که هست(...پس بهر دستي نشايد داد دست)
    ايراد بني اسراييلي گرفتن
    اي زبر دست زير دست آزار /// گرم تا کي بماند اين بازار(سعدي)
    اي که از کوچه معشوقه ما مي گذري /// بر حذر باش باش که سر مي شکند ديوارش(حافظ)
    اي که دستت مي رسد کاري بکن /// پيش از اين کز تو نيايد هيچ کار(سعدي)
    اي مگس عرصه سيمرغ نه جولانگه توست(.....عرض خود مي بري و زحمت ما مي داري)(حافظ)
    اين تو بميري از ان تو بميريها نيست
    اينجا شتر را با نمد داغ مي کنند
    اين گوي و اين ميدان
    اين دغل دوستان که مي بيني /// مگسانند گرد شيرين(سعدي)
    اين دم شير است به بازي نگير ( عشق حقيقي است مجازي مگير...)
    اين زمان بگذار تا وقت دگر(شرح اين هجران و آن سوز جگر....)(مولوي)
    اين شتر را در خانه ديگري بخوابان
    اين عجوزه عروس هزار داماد است (مجو درستي عهد از جهان سست نهاد که....)(حافظ)
    اين قافله تا به حشر لنگ است
    اين قافله عمر عجب مي گذرد /// درياب دمي را که با طرب مي گذرد(خيام)
    اين قبا براي قامت تو بريده شده
    اين قدرش که روي زمين است دو برابرش زير زمين است
    اين کلاه براي سرش گشاد است
    اين گوي و اين ميدان
    اين مرده به آن شيون نمي ارزد
    اين منم طاووس عليين شده
    اين همه چمچه زدي کو حلوا؟
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  5. #285
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    اگر بيل زني، باغچه خودت را بيل بزن !
    اگر براي من آب نداره، براي تو كه نان داره !
    اگر بپوشي رختي، بنشيني به تختي، تازه مي بينمت بچشم آن وختي !
    اگه باباشو نديده بود، ادعاي پادشاهي ميكرد !
    اگه پشيموني شاخ بود، فلاني شاخش بآسمان ميرسيد !
    اگه تو مرا عاق كني، منهم ترا عوق ميكنم !
    اگر جراحي، پيزي خود تو جا بنداز !
    اگه خدا بخواهد، از نر هم ميدهد !
    اگه خاله ام ريش داشت، آقا دائيم بود !
    اگه خير داشت، اسمشو مي گذاشتند خيرالله !
    اگر داني كه نان دادن ثواب است --- تو خود ميخور كه بغدادت خرابست !
    اگه دعاي بچه ها اثر داشت، يك معلم زنده نمي موند !
    اگه زاغي كني، روقي كني، ميخورمت !
    اگه زري بپوشي، اگر اطلس بپوشي، همون كنگر فروشي !
    اگه علي ساربونه، ميدونه شترو كجا بخوابونه !
    اگه كلاغ جراح بود، ماتحت خودشو بخيه ميزد .
    اگه لالائي بلدي، چرا خوابت نميبره !
    اگه لر ببازار نره بازار ميگنده !
    اگه مردي، سر اين دسته هونگ ( هاون ) و بشكن !
    اگه بگه ماست سفيده، من ميگم سياهه !
    اگه مهمون يكي باشه، صاحبخونه براش گاو مي كشه !
    اگه نخورديم نون گندم، ديديم دست مردم !
    اگه ني زني چرا بابات از حصبه مرد !
    اگه هفت تا دختر كور داشته باشه، يكساعته شوهر ميده !
    اگه همه گفتند نون و پنير، تو سرت را بگذار زمين و بمير !
    امان از خانه داري، يكي ميخري دو تا نداري !
    امان ازدوغ ليلي ، ماستش كم بود آبش خيلي !
    انگور خوب، نصيب شغال ميشه !
    اوسا علم ! اين يكي رو بكش قلم !
    اولاد، بادام است اولاد اولاد، مغز بادام !
    اول بچش، بعد بگو بي نمكه !
    اول برادريتو ثابت كن، بعد ادعاي ارث و ميراث كن !
    اول بقالي و ماست ترش فروشي !
    اول پياله و بد مستي !
    اول ، چاه را بكن، بعد منار را بدزد !
    اي آقاي كمر باريك، كوچه روشن كن و خانه تاريك !
    اين تو بميري، از آن تو بميري ها نيست !
    اينجا كاشون نيست كه كپه با فعله باشه !
    اين حرفها براي فاطي تنبون نميشه !
    اين قافله تا به حشر لنگه !
    اينكه براي من آوردي، ببر براي خاله ات !
    اينو كه زائيدي بزرگ كن !
    اين هفت صنار غير از اون چارده شي است !
    اينهمه چريدي دنبه ات كو ؟!
    اينهمه خر هست و ما پياده ميريم !
    ابتدا به ساکن
    ابرو گشاده باش چو دستت گشاده نيست ///چون وا نمی کنی گرهی خود گره مباش
    اجاقش کور است
    اجل دور سرش می گردد
    اجل سنگ است و ادم مثل شيشه
    اجل معلق
    اجل مهلتش نداد
    احترام امامزاده يا مسجد با متولی آن است
    اخم و تخم کردن
    ادب از که اموختی گفت از بی ادبان(لقمان حکيم را گفتند....)(سعدی)
    ادب مرد بهتر از زر اوست(بی ادب را به زور نگو که نکوست...)
    ادعای خداييي می کند که به پيغمبری قبولش کنند.
    ارث پدر را می خواهد
    ارزان به علت ، گران به حکمت
    ارزن روی طناب پهن کردن
    ارمغان مور پای ملخ است
    اره و اوره و شمسی کورهاز آب کره گرفتن
    از آب و تاب افتادن
    از آن مترس که های و هوی دارد ///از آن بترس که سر به تو دارد
    از نمد برای ما هم کلاهی هست
    از ابرويش سرکه می ريزد
    از اسب به جا مانده فقط يال و دمی را
    از اين حسن، تا آن حسن ، صد گز رسن (مانند) ميان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمين تا آسمان است
    از اين در به آن در زدن
    از اين نبود سر علم
    از بارک الله قبای کسی رنگين نمی شود
    از بس گفت زبانش مو در اورد
    از بی عرضگی سگ، شغال توی کاهدان بچه می گذارد
    از بيکاری مگس پراندن
    از پا افتادن
    از پا ننشستن
    از پر دويدن کفش پاره می شود
    از پشت بته در نيامده ايم
    از پشت خنجر زدن
    از تعارف کم کن و بر مبلغ افزای
    از تو يکی اشاره از من به سر دويدن
    از جا در رفتن
    از جان خود سير شدن
    از جايي آب خوردن
    از چاله در آمدن و به چاه افتادن
    از چشم کسی افتادن
    از چشمم بدی ديدم ، از شما نديدم
    از حق تا ناحق چهار انگشت راه است
    از حلوا حلوا گفتن دهان شيرين نمی شود
    از خجالت کسی در امدن
    از خدا پنهان نيست از شما چه پنهان
    از خر شيطان پياده شدن
    از خودبينی ، چنار جلوی خانه ی خود را نمی بيند
    از دست و زبان که برايد///کز عهده شکرش بدر ايد(سعدی)
    از دعای گربه سياه باران نمی آيد
    از دل برود هر آنکه از ديده برفت
    از دل و دماغ افتادن
    از دماغش در آمد
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  6. #286
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض


    از دنده چپ بلند شدن
    از دور دل ميبره از نزديک زهره
    از ديگ چوبين کسی حلوا نخورده
    از ديوار راست بالا می رود
    از راه بدر کردن
    از ريش به سبيل پيوند کردن
    از زمين به آسمان باريدن
    از سال قحطی آمده است
    از سايه خود ترسيدن
    از سرش هم زياد است
    از سر سيری کار کردن
    از سر گرفتن
    از سفيدی گچ ، تا سياهی زغال
    از سوراخ سوزن تو رفتن و از دروازه ی شهر رد نشدن
    از سير تا پياز چيزی را گفتن
    از شير حمله خوش بود و از غزال رم
    از قاطر پرسيدند پدرت کيست گفت مادرم ماديان است
    از قفس مرغ به هرجا که رود بستان است(نيست پروای عدم دل زده هستی را.....)(صائب)
    از کاه کوه ساختن
    از کرامات شيخ ما چه عجب
    از کفر ابليس مشهورتر بودن
    از کلاه مالی پف نم زدنش را ياد گرفته
    از کله سحر تا بوق شب
    از کوره در رفتن
    از کيسه خوردن
    از گل نازکتر به کسی نگفتن
    از گوشتش نمی خورم از آبش به من دهيد
    از گير دزد در آمدن و گير رمال افتادن
    از ما بهتران
    از ما بخير و از شما به سلامت
    از مار نزايد جز مار بچه
    از ما گفتن و از شما نشنيدن
    از مرحله پرت بودن
    از مردمک ديده ببايد آموخت
    از مکافات عمل غافل نشو /// گندم از گندم برويد جو ز جو
    از ميان پيغمبر ها جرجيس را انتخاب کرده
    از نخورده بگير بده به خورده
    از هر انگشتش صد هنر ميريزد
    از هرچه بدم آمد سرم آمد
    از هرچه بگذری سخن دوست خوش تر است (...از يار ناز خوشتر و از من نيازها)(اديب پيشاوری)
    از هر طرف که باد آيد بادش می دهد
    از يک گوش شنيدن و از گوش ديگر به در کردن
    اسب لاغر ميان به کار آيد /// روز ميدان نه گاو پرواری(سعدی)
    اسب من هم آن قدرها ماديان نبود
    اسب نجيب را يک تازيانه بس است
    اسب نخريده آخور می کشی؟
    اسب و استر به هم لگد نزنند
    استخوان خرد کردن
    استخوان لای زخم گذاشتن
    اشتر که کاه می خواهد گردن دراز می کند
    اشک تمساح
    اشک کباب باعث طغيان آتش است(اظهار عجز پيش ستمگر روا مدار.....)(صائب)
    اشهد خود را گفتن
    اصل بد نيکو نيکو نگردد زآنکه بنيادش بد است(....تربيت نااهل را چون گردکان بر گنبد است)(سعدی)
    اصلش چيست که فرعش باشد
    افاده ها طبق طبق سگها به دورش وق و وق
    افتادگی اموز گر طالب فيضی هرگز نخورد آب زمينی که بلند است
    افسار سر خود
    افطار نکرد وقتی کرد با گُه سگ کرد
    افعی کشتن و بچه نگاه داشتن کار خردمندان نيست(سعدی)
    از کاه کوه ساختن
    از کرامات شيخ ما چه عجب
    از کفر ابليس مشهورتر بودن
    از کلاه مالی پف نم زدنش را ياد گرفته
    از کله سحر تا بوق شب
    از کوره در رفتن
    از کيسه خوردن
    از گل نازکتر به کسی نگفتن
    از گوشتش نمی خورم از آبش به من دهيد
    از گير دزد در آمدن و گير رمال افتادن
    از ما بهتران
    از ما بخير و از شما به سلامت
    از مار نزايد جز مار بچه
    از ما گفتن و از شما نشنيدن
    از مرحله پرت بودن
    از مردمک ديده ببايد آموخت
    از مکافات عمل غافل نشو /// گندم از گندم برويد جو ز جو
    از ميان پيغمبر ها جرجيس را انتخاب کرده
    از نخورده بگير بده به خورده
    از هر انگشتش صد هنر ميريزد
    از هرچه بدم آمد سرم آمد
    از هرچه بگذری سخن دوست خوش تر است (...از يار ناز خوشتر و از من نيازها)(اديب پيشاوری)
    از هر طرف که باد آيد بادش می دهد
    از يک گوش شنيدن و از گوش ديگر به در کردن
    اسب لاغر ميان به کار آيد /// روز ميدان نه گاو پرواری(سعدی)
    اسب من هم آن قدرها ماديان نبود
    اسب نجيب را يک تازيانه بس است
    اسب نخريده آخور می کشی؟
    اسب و استر به هم لگد نزنند
    استخوان خرد کردن
    استخوان لای زخم گذاشتن
    اشتر که کاه می خواهد گردن دراز می کند
    اشک تمساح
    اشک کباب باعث طغيان آتش است(اظهار عجز پيش ستمگر روا مدار.....)(صائب)
    اشهد خود را گفتن
    اصل بد نيکو نيکو نگردد زآنکه بنيادش بد است(....تربيت نااهل را چون گردکان بر گنبد است)(سعدی)
    اصلش چيست که فرعش باشد
    افاده ها طبق طبق سگها به دورش وق و وق
    افتادگی اموز گر طالب فيضی هرگز نخورد آب زمينی که بلند است
    افسار سر خود
    افطار نکرد وقتی کرد با گُه سگ کرد
    افعی کشتن و بچه نگاه داشتن کار خردمندان نيست(سعدی)
    اگر چند پويي و جويي بسي /// ز گيتي بي اندوه نيابي کسي(اسدي)
    اگر حسود نباشد جهان گلستان است(خداي چشم حسود از جهان بردارد....)(سعدي)
    اگر خر نيايد به نزديک بار /// تو بار گران را به نزد خر آر
    اگر خير داشت نامش را مي گذاشتند خير الله
    اگر در ديزي باز است حياي گربه کجاست
    اگر دنيا را آب ببرد او را خواب مي برد
    اگر دير امدم شير امدم
    اگر دير گفتي گل گفتي
    اگر را با مگر تزويج کردند از آنان بچه اي شد کاشکي نام
    اگر رفيق شفيقي درست پيمان باش /// حريف حجره و گرمابه و گلستان باش(حافظ)
    اگر سنگ از آسمان ببارد او کار خودش را مي کند
    اگر شب ها همه قدر بودي شب قدر بي قدر بودي(سعدي)
    اگر شريک خوب بود خدا براي خودش شريک خلق مي کرد
    اگر شهرياري اگر زير دست /// جز از خاک تيره نيابي نشست(فردوسي)
    اگر صدا از ديوار درآمد از او هم درآمد
    اگر صد تا چاقو بسازد يکيش دسته ندارد
    اگر طوطي زبان مي بست در کام /// نه خود را در قفس ديدي نه در دام
    اگر عاقلي يک اشارت بس است( از اين به نصيحت نگويد کست....)(سعدي)
    اگر عيب داشت مي لنگيد
    اگر غم را چو آتش دود بودي /// جهان تاريک بودي جاودانه
    اگر قبر مفت پيدا کردي برو توش بخواب
    اگر کاردش بزني خونش در نمي آيد
    اگر کار نباشد آتيش پاره است
    اگر کاه از تو نيست کاهدان که از توست
    اگر کتکي معامله مي کني بکش
    اگر کشور آباد داري به داد /// بماني تو آباد و از داد شاد(فردوسي)
    اگر کلاهم انجا بيافتد عقبش نمي روم
    اگر گل نيستي خار هم مباش
    اگر گنج يابي و گر درد و رنج /// نماني همي در سراي سپنج(فردوسي)
    اگر گوشتش نزار است ، آبگوشتش بسيار است
    اگر مار زايد زن باردار /// به از آدميزاده ديوسار(سعدي)
    اگر مردن نبود ، آدم ، آدم را مي خورد
    اگر مرغي تخم بگذار اگر خروسي بانگ بردار
    اگر من ناجوانمردم به کردار /// تو بر من چون جوانمردان گذر کن(سعدي)
    اگر نخوردم نان گندم ديدم در دست مردم
    اگر نخوردي هميشه داري
    اگر هوس است همين بس است
    اگر يار اهل است کار سهل است
    اگر يه مو از سرش کم شود چنين و چنان مي کنم
    الاغ هم دوبار پايش در يک چاله نمي رود
    الخير في ماوقع
    الف را نمي گويم ، جانم خلاص
    الله بختکي
    اللهم بير بير(بير = يک)
    الم شنگه راه انداختن
    النجات في صدق
    النگ دولنگ
    الهي دست به خاکستر بزني طلا بشود
    الهي هيچ سفره اي يک نانه نباشد
    امروز نقد فردا نسيه
    انبر را که در آتش گذاشتند دزد باخبر مي شود
    اندازه نگهدار که اندازه نکوست /// هم در خور دشمن است و هم درخور دوست(سعدي)
    اندر آينه ، چه بيند مرد عام /// آنچه بيند پير آندر خشت خام( مولوي)
    اندر اين خاکدان فرسوده /// هيچکس را نبيني آسوده(سنائي)
    اندر اين صندوق جز لعنت نبود
    اندک اندک به هم شود بسيار /// دانه دانه است غله در انبار(سعدي)
    اندوه دل سوخته دلسوخته داند(سوز دل يعقوب ستمديده ز من بپرس....)(سعدي)
    ان شاء الله گربه است
    ان شاء الله منم باز کن
    انگشت بر دهان ماندن
    انگشت بريده را نمک نمي زنند
    انگشت در سوراخ زنبور کردن
    انگشت شمار
    انگشت کوچک او هم نمي شود
    انگشت نما
    انگشت نمک است ، خروار هم نمک است
    انگور رسيده نصيب شغال مي شود
    اول اخته مي کنند بعد مي شمارند
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  7. #287
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    با اون زبون خوشت، با پول زيادت، يا با راه نزديكت !
    با اين ريش ميخواهي بري تجريش ؟
    با پا راه بري كفش پاره ميشه، با سر كلاه !
    با خوردن سيرشدي با ليسيدن نميشي !
    باد آورده را باد ميبرد !
    با دست پس ميزنه، با پا پيش ميكشه !
    بادنجان بم آفت ندارد !
    بارون آمد، تركها بهم رفت !
    بار كج به منزل نميرسد !
    با رمال شاعر است، با شاعر رمال، با هر دو هيچكدام با هرهيچكدام هر دو !
    بازي اشكنك داره ، سر شكستنك داره !
    بازي بازي، با ريش بابا هم بازي !
    با سيلي صورت خودشو سرخ نگهميداره !
    با كدخدا بساز، ده را بچاپ !
    با گرگ دنبه ميخوره، با چوپان گريه ميكنه !
    بالابالاها جاش نيست، پائين پائين ها راش نيست !
    بالاتو ديديم ، پائينتم ديديم !
    با مردم زمانه سلامي و والسلام .
    تا گفته اي غلام توام، ميفروشنت !
    با نردبان به آسمون نميشه رفت !
    با همين پرو پاچين، ميخواهي بري چين و ماچين ؟
    بايد گذاشت در كوزه آبش را خورد !
    با يكدست دو هندوانه نميشود برداشت !
    با يك گل بهار نميشه !
    با يك گل بهار نميشه !
    با يك گل بهار نميشه !
    به اشتهاي مردم نميشود نان خورد !
    به بهلول گفتند ريش تو بهتره يا دم سگ ؟ گفت اگر از پل جستم رريش من و گرنه دم سگ !
    بجاي شمع كافوري چراغ نفت ميسوزد !
    بچه سر پيري زنگوله پاي تابوته !
    بچه سر راهي برداشتم پسرم بشه، شوهرم شد !
    بخور و بخواب كار منه، خدا نگهدار منه !
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  8. #288
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض


    با آب حمام دوست گرفتن
    با آتيش بازی کردن
    با اهل زمانه صحبت از دور نکوست /// آن به که در این زمانه کم گیری دوست(سعدی)
    با بدان بد باش و با نیکان نکو /// جای گل گل باش و جای خار خار(سعدی)
    با بدان یار گشت همسر لوط /// خاندان نبوتش گم شد( سعدی)
    باب دندان بودن
    با پنبه سر بریدن
    با پول سر سبیل شاه هم می توان نقاره زد
    با توکل زانوی اشتر ببند (گفت پیغمبر به آواز بلند....)(مولوی)
    باج به شغال ندادن
    باج سبیل دادن یا گرفتن
    با حلوا حلوا کردن دهن شیرین نمیشود
    با خودش هم قهر است
    باد اورده را باد می برد
    باد به غبغب انداختن
    باد در آستین کسی انداختن
    باد در قفس کردن
    با درد بساز تا به درمان برسی
    بادمجان دور قاب چين
    با دمش گردو می شکند
    با دم شیر بازی کردن
    با دوستان مروت با دشمنان مدارا(آسايش دو گيتی تفسير این دو حرف است....)(حافظ)
    باده در دست دلارام چه شیرین و چه تلخ
    باران که در لطافت تبعش خلاف نیست /// در باغ لاله روید و در شوره زار خس(سعدی)
    بار کج به منزل نمی رسد
    بار محنت خود به که بار منت خلق(به نان خشک قناعت کنیم و جامه دلق که....)(سعدی)
    بار و بنديل
    باری به هر جهت کردن
    باری چو عسل نمی دهی ، نیش مزن(زنبور درشت بی مروت را گو.....)(سعدی)
    بازار شام
    بازار گرمی کردن
    با زبان بی زبانی
    بازی در آوردن
    بازيگوش بودن
    با سلام و صلوات آمدن يا رفتن
    با شاخ گاو در افتادن
    باش تا صبح دولتت بدمد ///کاین هنوز از نتایج سحر است
    باش تا قائم مقام از باغ دراید
    با شمشیر چوبین جنگ نتوان کرد
    با طناب کسی به چاه رفتن
    با غربال آب از حوض کشيدن
    بالای سیاهی رنگی نیست
    بالای کسی در آمدن
    بالای گود نشسته و میگه لنگش کن
    با ما به از این باش که با خلق جهانی
    با ما کج و با خود کج و با خلق خدا کج /// آخر قدمی راست بنه ای همه جا کج
    بامبول زدن یا درآوردن
    با مردم زمانه سلامی و والسلام (تا گفته ای غلام توام می فروشمت...)
    با نردبان به آسمان نتوان رفت
    با نمک خودتان بخورید
    با هر دست بدهی با همان دست پس می گیری
    با هر گلی خاری است
    با همه بله با ما هم بله (مانند) با همه پلاس با ما هم پلاس
    با یک تیر دو نشان زدن
    با یک دست دو هندوانه نتوان برداشت
    با یک گل بهار نمی شود
    با یک مویز گرمیش می کند و با یک غوره سردیش
    ببخش و بخور تا توانی درم /// که جز این دگر جمله درد است و غم
    ببری مال مسلمان و چو مالت ببرند /// بانگ و فریاد براوری که مسلمانی نیست(سعدی)
    ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا (صلاح کار کجا و من خراب کجا...) (حافظ)
    ببین چه می گوید نبین که می گوید
    ببینیم و تعریف کنیم
    بپرهیز از نادانی که خود را دانا شمارد
    بترس از کسی که از خدا نترسد
    بچه ، حکم طوطی را دارد
    بچه زاییدم قاتق نونم بشه قاتل جونم شد
    بچه عزیز است اما تربیت او عزیز تر است
    بچه که بچگی نداشته باشد بچه نیست

    بخت چو برگردد پالوده دندان شکند
    بخت که برگردد اسب در طویله خر گردد
    بخت که برگردد عروس در حجله نر گردد
    بخند تا دنیا به روت بخندد
    بخور آش و بشکن جاش
    بخور انجیر پاره کن زنجیر
    بخور و نمیر
    بخیه به آبدوغ زدن
    بخیه صد تا یه قاز زدن
    بد آوردن
    بد بخت تر از مردم آزار نیست /// که روز مصیبت کسش یار نیست(سعدی)
    بد اصل وفا نکند /// خوش اصل خطا نکند
    بد اندیش را بد بود روزگار ( به دل اندر اندیشه بد مدار.....)(فردوسی)
    بدبخت اگر مسجد آدینه بسازد /// یا طاق فرود اید و یا قبله کج آید
    بدتر از کوری ، بی شعوری
    بدش بدیم عیبه خوبش بدیم حیفه
    بد عنق بودن
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  9. #289
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    بد بخت اگر مسجد آدينه بسازد --- يا طاق فرود آيد، يا قبله كج آيد !
    به درويشه گفتند بساطتو جمع كن ، دستشو گذاشت در دهنش !
    بدعاي گربه كوره بارون نمياد !
    بدهكار رو كه رو بدي طلبكار ميشه !
    برادران جنگ كنند، ابلهان باوركنند !
    برادر پشت ، برادر زاده هم پشت
    خواهر زاده را با زر بخر با سنگ بكش!
    برادري بجا، بزغاله يكي هفت صنار !
    براي كسي بمير كه برات تب كنه !
    براي همه مادره، براي ما زن بابا !
    براي يك بي نماز، در مسجد و نمي بندند !
    براي يه دستمال قيصريه رو آتيش ميزنه !
    بر عكس نهند نام زنگي كافور !
    به روباهه گفتند شاهدت كيه ؟ گفت: دمبم !
    بزبون خوش مار از سوراخ در مياد !
    بزك نمير بهار مياد --- كنبزه با خيار مياد !
    بز گر از سر چشمه آب ميخوره !
    به شتره گفتند شاشت از پسه ، گفت : چه چيزم مثل همه كسه ؟!
    به شتر مرغ گفتند بار ببر، گفت : مرغم، گفتند : بپر، گفت : شترم !
    بعد از چهل سال گدايي، شب جمعه را گم كرده !
    بعد از هفت كره، ادعاي بكارت !
    بقاطر گفتند بابات كيه ؟ گفت : آقادائيم اسبه !
    به كيشي آمدند به فيشي رفتند !
    به گربه گفتند گهت درمونه، خاك پاشيد روش !
    به كچله گفتند : چرا زلف نميزاري ؟ گفت : من از اين قرتي گيريها خوشم نمياد !
    به كك بنده كه رقاص خداست !
    بگو نبين، چشممو هم ميگذارم، بگو نشنو در گوشمو ميگيرم، اما اگر بگي نفهمم، نميتونم !
    بگير و ببند بده دست پهلوون !
    بلبل هفت تا بچه ميزاره، شيش تاش سسكه، يكيش بلبل !
    بمالت نناز كه بيك شب بنده، به حسنت نناز كه بيك تب بنده !
    بماه ميگه تو در نيا من در ميام !
    بمرغشان كيش نميشه گفت !
    بمرگ ميگيره تا به تب راضي بشه !
    بوجار لنجونه از هر طرف باد بياد، بادش ميده !
    بهر كجا كه روي آسمان همين رنگه !
    به يكي گفتند : سركه هفت ساله داري ؟ گفت : دارم و نميدم، گفتند : چرا ؟ گفت : اگر ميدادم هفت ساله نميشد !
    به يكي گفتند : بابات از گرسنگي مرد . گفت : داشت و نخورد ؟ !
    بمير و بدم !
    به گاو و گوسفند كسي كاري نداره !
    بيله ديگ، بيله چغندر !
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  10. #290
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    بد لعابی کردن
    بد مکن که بد افتی /// چه مکن که خود افتی
    بد میکنی و نیک طمع می داری /// نیکی نبود جزای بدکرداری
    بد و بیراه گفتن
    بدهکار را که رو می دهی طلبکار می شود
    بدی را بدی سهل است جزا
    برادران جنگ کنند ابلهان باور
    برادری به جا بزغاله یکی هفتاد دینار
    برای آدم بدبخت از در و دیوار می بارد
    برای تون تاب تخت حمام تخت سلطنت است
    برای خالی نبودن عريضه
    برای سرت گشاد است
    برای شیطان هم پاپوش می دوزد
    برای کسی بمیر که برایت تب کند
    برای کسی تره خرد نکردن
    برای لای جرز خوب بودن
    برای نهادن چه سنگ چه زر
    برای هر خری آخور نمی بندند
    برای همه مادر برای من زن بابا
    برای یک بی نماز در مسجد را نمی بندند
    برای یک دستمال ، قیصریه را آتش نمی زنند
    بر باد رود هر آنچه از باد آید
    برج زهر مار
    بر خرمگس معرکه لعنت
    بر رسولان پیام باشد و بس (ور نیاید به گوش همت کس....)(سعدی)
    برزخ شدن
    بر عکس نهند نام زنگی کافور
    برق از سر پریدن
    بر قوزک پایش لعنت
    بر کرسی نشاندن حرف خود
    برگ سبزی است تحفه درویش چه کند بی نوا ندارد بیش
    برو این دام بر مرغ دگر نه /// که عنقا را بلند است آشیانه
    برو خر خودت را بران
    برو شیر درنده باش ای دغل
    برو فکر نان کن که خربزه آب است
    برو کشکت را بساب
    بز اخفش
    بز حاضر و دزد حاضر
    بز خری کردن
    بز دادن بزغاله گرفتن
    بز دل
    بزرگش نخوانند اهل خرد /// که نام بزرگان به زشتی برد(سعدی)
    بزرگی به عقل است نه به سال
    بزرگی سراسر به گفتار نیست /// دو صد گفته چون نیم کردار نیست(فردوسی)
    بزک نمیر بهار میاد کمبزه با خیار میاد
    بز گر از سر چشمه آب می خورد
    بزن بهادر
    بزنم به تخته
    بسا کسی که به روز تو ارزومند است
    بس تجربه کردیم در این دار مکافات /// با درد کشان هرکه در افتاد بر افتاد(حافظ)
    بس که گفتم زبانم مو درآورد
    بسیار سفر باید تا پخته شود خامی ( صوفی نشود صافی تا در نکشد جامی....)(سعدی)
    بسی تیر و دی ماه و اردیبهشت /// بیاید که ما خاک باشیم و خشت(سعدی)
    بشنو و باور مکن
    بعد چهل سال گدایی شب جمعه رو گم کرده است
    بعد از سیری لقمه پنج سیری؟
    بکشم و خوشگلم کن
    بگذار خودم رو جا کنم ببین با تو چها کنم
    بگذار دم کوزه آبش رو بخور
    بگذرد این روزگار تلخ تر از تلخ/// بار دگر روزگار چون شکر اید
    بلبلان خاموش و خر در عرعر است
    بلد نیستم راحت جان است
    بل گرفتن
    بمیر و بدم
    بند را آب دادن
    بنده شناس ، خداست
    بنشین و بفرما و بتمرگ هر سه یک معنی دارد
    بنکر که چه میگوید منگر که که میگوید
    بنی ادم اعضای یک پیکرند/// که در آفرینش ز یک گوهرند
    بود مرده هرکس که نادان بود/// که بی دانشی مرده جان بود
    بوقلمون صفت
    بول و قولش یکی است
    بوی الرحمانش بلند شده
    بوی شیر از دهنش می اید
    بوی گلاب را از چه جوییم از گلاب(چون که گل رفت و گلستان شد خراب.....)(مولوی)
    به آب باریکه ساختن
    به آب زمزم و کوثر سفید نتوان کرد /// گلیم بخت کسی را که بافتند سیاه(حافظ)
    به آب آتش زدن
    به آلاف و الوف رسیدن
    به آهو میگوید بدو به تازی می گوید بگیر
    به اشتهای مردم نمیشود نان خورد
    به امید همسایه باید بی شام خوابید
    به این قران ببخش یا به این شمشیر بکش
    به باد دادن
    به باد رفتن
    به بوی کباب امدیم دیدیم خر داغ میکنند
    به پای خود به سلاخ خانه رفتن
    به پفی مشتعل و به تفی خاموش
    به تته پته افتادن
    به تنبل گفتند برو سایه گفت سایه خودش میاید
    به تنش گریه می کند
    به تنگ امدن
    به تنور سرد نون نمی زنند
    به حساب کسی رسیدن
    به حسنت نناز که به یک تب بند است، به مالت نناز که به یک شب بند است
    به خاک سیاه نشاندن
    به خرچنگ گفتند چرا کج کج راه می روی گفت جوانی است و هزار چم و خم
    به خر دستش نمیرسد پالانش را می زند
    به خون کسی تشنه بودن
    به خیالم بالاخره انگوره ، رفتم دیدم لانه ی زنبوره
    به درد خوردن
    به دریا برود دریا خشک می شود
    به دست آهن تفته کردن خمیر /// به از دست بر سینه پیش امیر
    به دست و پا افتادن
    به دشت اهوی ناگرفته مبخش(فرستاده گفت ای خدای رخش....)
    به دعای کسی نیامده ام که به نفرین کسی برومبه دعای گربه سیاه بارون نمی آید
    به دل خود بد نیاوردن
    به دهنش مزه کرده است
    بهرام که گور می گرفتی همه عمر /// دیدی که چگونه گور بهرام گرفت
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


صفحه 29 از 36 نخستنخست ... 19252627282930313233 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/