صفحه 27 از 64 نخستنخست ... 1723242526272829303137 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 261 تا 270 , از مجموع 631

موضوع: دیوان اشعار حافظ ( رباعیات )

  1. #261
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    از دیده خون دل همه بر روی ما رود

    بر روی ما ز دیده چه گویم چه‌ها رود


    ما در درون سینه هوایی نهفته‌ایم

    بر باد اگر رود دل ما زان هوا رود


    خورشید خاوری کند از رشک جامه چاک

    گر ماه مهرپرور من در قبا رود


    بر خاک راه یار نهادیم روی خویش

    بر روی ما رواست اگر آشنا رود


    سیل است آب دیده و هر کس که بگذرد

    گر خود دلش ز سنگ بود هم ز جا رود


    ما را به آب دیده شب و روز ماجراست

    زان رهگذر که بر سر کویش چرا رود


    حافظ به کوی میکده دایم به صدق دل

    چون صوفیان صومعه دار از صفا رود

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. #262
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    چو دست بر سر زلفش زنم به تاب رود

    ور آشتی طلبم با سر عتاب رود


    چو ماه نو ره بیچارگان نظاره

    زند به گوشه ابرو و در نقاب رود


    شب شراب خرابم کند به بیداری

    وگر به روز شکایت کنم به خواب رود


    طریق عشق پرآشوب و فتنه است ای دل

    بیفتد آن که در این راه با شتاب رود


    گدایی در جانان به سلطنت مفروش

    کسی ز سایه این در به آفتاب رود


    سواد نامه موی سیاه چون طی شد

    بیاض کم نشود گر صد انتخاب رود


    حباب را چو فتد باد نخوت اندر سر

    کلاه داریش اندر سر شراب رود


    حجاب راه تویی حافظ از میان برخیز

    خوشا کسی که در این راه بی‌حجاب رود

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  3. #263
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    از سر کوی تو هر کو به ملالت برود

    نرود کارش و آخر به خجالت برود


    کاروانی که بود بدرقه‌اش حفظ خدا

    به تجمل بنشیند به جلالت برود


    سالک از نور هدایت ببرد راه به دوست

    که به جایی نرسد گر به ضلالت برود


    کام خود آخر عمر از می و معشوق بگیر

    حیف اوقات که یک سر به بطالت برود


    ای دلیل دل گمگشته خدا را مددی

    که غریب ار نبرد ره به دلالت برود


    حکم مستوری و مستی همه بر خاتم تست

    کس ندانست که آخر به چه حالت برود


    حافظ از چشمه حکمت به کف آور جامی

    بو که از لوح دلت نقش جهالت برود

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. #264
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    هرگزم نقش تو از لوح دل و جان نرود

    هرگز از یاد من آن سرو خرامان نرود


    از دماغ من سرگشته خیال دهنت

    به جفای فلک و غصه دوران نرود


    در ازل بست دلم با سر زلفت پیوند

    تا ابد سر نکشد و از سر پیمان نرود


    هر چه جز بار غمت بر دل مسکین من است

    برود از دل من و از دل من آن نرود


    آن چنان مهر توام در دل و جان جای گرفت

    که اگر سر برود از دل و از جان نرود


    گر رود از پی خوبان دل من معذور است

    درد دارد چه کند کز پی درمان نرود


    هر که خواهد که چو حافظ نشود سرگردان

    دل به خوبان ندهد و از پی ایشان نرود

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  5. #265
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    خوشا دلی که مدام از پی نظر نرود

    به هر درش که بخوانند بی‌خبر نرود


    طمع در آن لب شیرین نکردنم اولی

    ولی چگونه مگس از پی شکر نرود


    سواد دیده غمدیده‌ام به اشک مشوی

    که نقش خال توام هرگز از نظر نرود


    ز من چو باد صبا بوی خود دریغ مدار

    چرا که بی سر زلف توام به سر نرود


    دلا مباش چنین هرزه گرد و هرجایی

    که هیچ کار ز پیشت بدین هنر نرود


    مکن به چشم حقارت نگاه در من مست

    که آبروی شریعت بدین قدر نرود


    من گدا هوس سروقامتی دارم

    که دست در کمرش جز به سیم و زر نرود


    تو کز مکارم اخلاق عالمی دگری

    وفای عهد من از خاطرت به درنرود


    سیاه نامه‌تر از خود کسی نمی‌بینم

    چگونه چون قلمم دود دل به سر نرود


    به تاج هدهدم از ره مبر که باز سفید

    چو باشه در پی هر صید مختصر نرود


    بیار باده و اول به دست حافظ ده

    به شرط آن که ز مجلس سخن به درنرود

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. #266
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    ساقی حدیث سرو و گل و لاله می‌رود

    وین بحث با ثلاثه غساله می‌رود


    می ده که نوعروس چمن حد حسن یافت

    کار این زمان ز صنعت دلاله می‌رود


    شکرشکن شوند همه طوطیان هند

    زین قند پارسی که به بنگاله می‌رود


    طی مکان ببین و زمان در سلوک شعر

    کاین طفل یک شبه ره یک ساله می‌رود


    آن چشم جادوانه عابدفریب بین

    کش کاروان سحر ز دنباله می‌رود


    از ره مرو به عشوه دنیا که این عجوز

    مکاره می‌نشیند و محتاله می‌رود


    باد بهار می‌وزد از گلستان شاه

    و از ژاله باده در قدح لاله می‌رود


    حافظ ز شوق مجلس سلطان غیاث دین

    غافل مشو که کار تو از ناله می‌رود

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  7. #267
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    ترسم که اشک در غم ما پرده در شود

    وین راز سر به مهر به عالم سمر شود


    گویند سنگ لعل شود در مقام صبر

    آری شود ولیک به خون جگر شود


    خواهم شدن به میکده گریان و دادخواه

    کز دست غم خلاص من آن جا مگر شود


    از هر کرانه تیر دعا کرده‌ام روان

    باشد کز آن میانه یکی کارگر شود


    ای جان حدیث ما بر دلدار بازگو

    لیکن چنان مگو که صبا را خبر شود


    از کیمیای مهر تو زر گشت روی من

    آری به یمن لطف شما خاک زر شود


    در تنگنای حیرتم از نخوت رقیب

    یا رب مباد آن که گدا معتبر شود


    بس نکته غیر حسن بباید که تا کسی

    مقبول طبع مردم صاحب نظر شود


    این سرکشی که کنگره کاخ وصل راست

    سرها بر آستانه او خاک در شود


    حافظ چو نافه سر زلفش به دست توست

    دم درکش ار نه باد صبا را خبر شود

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  8. #268
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    گر چه بر واعظ شهر این سخن آسان نشود

    تا ریا ورزد و سالوس مسلمان نشود


    رندی آموز و کرم کن که نه چندان هنر است

    حیوانی که ننوشد می و انسان نشود


    گوهر پاک بباید که شود قابل فیض

    ور نه هر سنگ و گلی لؤلؤ و مرجان نشود


    اسم اعظم بکند کار خود ای دل خوش باش

    که به تلبیس و حیل دیو مسلمان نشود


    عشق می‌ورزم و امید که این فن شریف

    چون هنرهای دگر موجب حرمان نشود


    دوش می‌گفت که فردا بدهم کام دلت

    سببی ساز خدایا که پشیمان نشود


    حسن خلقی ز خدا می‌طلبم خوی تو را

    تا دگر خاطر ما از تو پریشان نشود


    ذره را تا نبود همت عالی حافظ

    طالب چشمه خورشید درخشان نشود

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  9. #269
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    گر من از باغ تو یک میوه بچینم چه شود

    پیش پایی به چراغ تو ببینم چه شود


    یا رب اندر کنف سایه آن سرو بلند

    گر من سوخته یک دم بنشینم چه شود


    آخر ای خاتم جمشید همایون آثار

    گر فتد عکس تو بر نقش نگینم چه شود


    واعظ شهر چو مهر ملک و شحنه گزید

    من اگر مهر نگاری بگزینم چه شود


    عقلم از خانه به دررفت و گر می این است

    دیدم از پیش که در خانه دینم چه شود


    صرف شد عمر گران مایه به معشوقه و می

    تا از آنم چه به پیش آید از اینم چه شود


    خواجه دانست که من عاشقم و هیچ نگفت

    حافظ ار نیز بداند که چنینم چه شود

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  10. #270
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    بخت از دهان دوست نشانم نمی‌دهد

    دولت خبر ز راز نهانم نمی‌دهد


    از بهر بوسه‌ای ز لبش جان همی‌دهم

    اینم همی‌ستاند و آنم نمی‌دهد


    مردم در این فراق و در آن پرده راه نیست

    یا هست و پرده دار نشانم نمی‌دهد


    زلفش کشید باد صبا چرخ سفله بین

    کان جا مجال بادوزانم نمی‌دهد


    چندان که بر کنار چو پرگار می‌شدم

    دوران چو نقطه ره به میانم نمی‌دهد


    شکر به صبر دست دهد عاقبت ولی

    بدعهدی زمانه زمانم نمی‌دهد


    گفتم روم به خواب و ببینم جمال دوست

    حافظ ز آه و ناله امانم نمی‌دهد

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 27 از 64 نخستنخست ... 1723242526272829303137 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/