صفحه 24 از 90 نخستنخست ... 142021222324252627283474 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 231 تا 240 , از مجموع 900

موضوع: دیوان اشعار سعدی

  1. #231
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    بیا بیا که مرا با تو ماجرایی هست

    بگوی اگر گنهی رفت و گر خطایی هست


    روا بود که چنین بی‌حساب دل ببری

    مکن که مظلمه خلق را جزایی هست


    توانگران را عیبی نباشد ار وقتی

    نظر کنند که در کوی ما گدایی هست


    به کام دشمن و بیگانه رفت چندین روز

    ز دوستان نشنیدم که آشنایی هست


    کسی نماند که بر درد من نبخشاید

    کسی نگفت که بیرون از این دوایی هست


    هزار نوبت اگر خاطرم بشورانی

    از این طرف که منم همچنان صفایی هست


    به دود آتش ماخولیا دماغ بسوخت

    هنوز جهل مصور که کیمیایی هست


    به کام دل نرسیدیم و جان به حلق رسید

    و گر به کام رسد همچنان رجایی هست


    به جان دوست که در اعتقاد سعدی نیست

    که در جهان بجز از کوی دوست جایی هست

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. #232
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    هر چه در روی تو گویند به زیبایی هست

    وان چه در چشم تو از شوخی و رعنایی هست


    سروها دیدم در باغ و تأمل کردم

    قامتی نیست که چون تو به دلارایی هست


    ای که مانند تو بلبل به سخندانی نیست

    نتوان گفت که طوطی به شکرخایی هست


    نه تو را از من مسکین نه گل خندان را

    خبر از مشغله بلبل سودایی هست


    راست گفتی که فرج یابی اگر صبر کنی

    صبر نیکست کسی را که توانایی هست


    هرگز از دوست شنیدی که کسی بشکیبد

    دوستی نیست در آن دل که شکیبایی هست


    خبر از عشق نبودست و نباشد همه عمر

    هر که او را خبر از شنعت و رسوایی هست


    آن نه تنهاست که با یاد تو انسی دارد

    تا نگویی که مرا طاقت تنهایی هست


    همه را دیده به رویت نگرانست ولیک

    همه کس را نتوان گفت که بینایی هست


    گفته بودی همه زرقند و فریبند و فسوس

    سعدی آن نیست ولیکن چو تو فرمایی هست

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  3. #233
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست

    یا شب و روز بجز فکر توام کاری هست


    به کمند سر زلفت نه من افتادم و بس

    که به هر حلقه موییت گرفتاری هست


    گر بگویم که مرا با تو سر و کاری نیست

    در و دیوار گواهی بدهد کاری هست


    هر که عیبم کند از عشق و ملامت گوید

    تا ندیدست تو را بر منش انکاری هست


    صبر بر جور رقیبت چه کنم گر نکنم

    همه دانند که در صحبت گل خاری هست


    نه من خام طمع عشق تو می‌ورزم و بس

    که چو من سوخته در خیل تو بسیاری هست


    باد خاکی ز مقام تو بیاورد و ببرد

    آب هر طیب که در کلبه عطاری هست


    من چه در پای تو ریزم که پسند تو بود

    جان و سر را نتوان گفت که مقداری هست


    من از این دلق مرقع به درآیم روزی

    تا همه خلق بدانند که زناری هست


    همه را هست همین داغ محبت که مراست

    که نه مستم من و در دور تو هشیاری هست


    عشق سعدی نه حدیثیست که پنهان ماند

    داستانیست که بر هر سر بازاری هست

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. #234
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    زهی رفیق که با چون تو سروبالاییست

    که از خدای بر او نعمتی و آلاییست


    هر آن که با تو دمی یافتست در همه عمر

    نیافتست اگرش بعد از آن تمناییست


    هر آن که رای تو معلوم کرد و دیگربار

    برای خود نفسی می‌زند نه بس راییست


    نه عاشقست که هر ساعتش نظر به کسی

    نه عارفست که هر روز خاطرش جاییست


    مرا و یاد تو بگذار و کنج تنهایی

    که هر که با تو به خلوت بود نه تنهاییست


    به اختیار شکیبایی از تو نتوان بود

    به اضطرار توان بود اگر شکیباییست


    نظر به روی تو هر بامداد نوروزیست

    شب فراق تو هر شب که هست یلداییست


    خلاص بخش خدایا همه اسیران را

    مگر کسی که اسیر کمند زیباییست


    حکیم بین که برآورد سر به شیدایی

    حکیم را که دل از دست رفت شیداییست


    ولیک عذر توان گفت پای سعدی را

    در این لجم چو فروشد نه اولین پاییست

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  5. #235
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    مرا از آن چه که بیرون شهر صحراییست

    قرین دوست به هر جا که هست خوش جاییست


    کسی که روی تو دیدست از او عجب دارم

    که باز در همه عمرش سر تماشاییست


    امید وصل مدار و خیال دوست مبند

    گرت به خویشتن از ذکر دوست پرواییست


    چو بر ولایت دل دست یافت لشکر عشق

    به دست باش که هر بامداد یغماییست


    به بوی زلف تو با باد عیش‌ها دارم

    اگر چه عیب کنندم که بادپیماییست


    فراغ صحبت دیوانگان کجا باشد

    تو را که هر خم مویی کمند داناییست


    ز دست عشق تو هر جا که می‌روم دستی

    نهاده بر سر و خاری شکسته در پاییست


    هزار سرو به معنی به قامتت نرسد

    و گر چه سرو به صورت بلندبالاییست


    تو را که گفت که حلوا دهم به دست رقیب

    به دست خویشتنم زهر ده که حلواییست


    نه خاص در سر من عشق در جهان آمد

    که هر سری که تو بینی رهین سوداییاست


    تو را ملامت سعدی حلال کی باشد

    که بر کناری و او در میان دریاییست

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. #236
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    دردیست درد عشق که هیچش طبیب نیست

    گر دردمند عشق بنالد غریب نیست


    دانند عاقلان که مجانین عشق را

    پروای قول ناصح و پند ادیب نیست


    هر کو شراب عشق نخورده‌ست و درد درد

    آنست کز حیات جهانش نصیب نیست


    در مشک و عود و عنبر و امثال طیبات

    خوشتر ز بوی دوست دگر هیچ طیب نیست


    صید از کمند اگر بجهد بوالعجب بود

    ور نه چو در کمند بمیرد عجیب نیست


    گر دوست واقفست که بر من چه می‌رود

    باک از جفای دشمن و جور رقیب نیست


    بگریست چشم دشمن من بر حدیث من

    فضل از غریب هست و وفا در قریب نیست


    از خنده گل چنان به قفا اوفتاده باز

    کو را خبر ز مشغله عندلیب نیست


    سعدی ز دست دوست شکایت کجا بری

    هم صبر بر حبیب که صبر از حبیب نیست

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  7. #237
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    کیست آن کش سر پیوند تو در خاطر نیست

    یا نظر با تو ندارد مگرش ناظر نیست


    نه حلالست که دیدار تو بیند هر کس

    که حرامست بر آن کش نظری طاهر نیست


    همه کس را مگر این ذوق نباشد که مرا

    کان چه من می‌نگرم بر دگری ظاهر نیست


    هر شبی روزی و هر روز زوالی دارد

    شب وصل من و معشوق مرا آخر نیست


    هر که با غمزه خوبان سر و کاری دارد

    سست مهرست که بر داغ جفا صابر نیست


    هر که سرپنجه مخضوب تو بیند گوید

    گر بر این دست کسی کشته شود نادر نیست


    سر موییم نظر کن که من اندر تن خویش

    یک سر موی ندانم که تو را ذاکر نیست


    همه دانند که سودازده دلشده را

    چاره صبرست ولیکن چه کند قادر نیست


    گفته بودم غم دل با تو بگویم چندی

    به زبان چند بگویم که دلم حاضر نیست


    گر من از چشم همه خلق بیفتم سهلست

    تو مپندار که مخذول تو را ناصر نیست


    التفات از همه عالم به تو دارد سعدی

    همتی کان به تو مصروف بود قاصر نیست

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  8. #238
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    گر صبر دل از تو هست و گر نیست

    هم صبر که چاره دگر نیست


    ای خواجه به کوی دلستانان

    زنهار مرو که ره به در نیست


    دانند جهانیان که در عشق

    اندیشه عقل معتبر نیست


    گویند به جانبی دگر رو

    وز جانب او عزیزتر نیست


    گرد همه بوستان بگشتیم

    بر هیچ درخت از این ثمر نیست


    من درخور تو چه تحفه آرم

    جانست و بهای یک نظر نیست


    دانی که خبر ز عشق دارد

    آن کز همه عالمش خبر نیست


    سعدی چو امید وصل باقیست

    اندیشه جان و بیم سر نیست


    پروانه ز عشق بر خطر بود

    اکنون که بسوختش خطر نیست

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  9. #239
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    ای که گفتی هیچ مشکل چون فراق یار نیست

    گر امید وصل باشد همچنان دشوار نیست


    خلق را بیدار باید بود از آب چشم من

    وین عجب کان وقت می‌گریم که کس بیدار نیست


    نوک مژگانم به سرخی بر بیاض روی زرد

    قصه دل می‌نویسد حاجت گفتار نیست


    بی‌دلان را عیب کردم لاجرم بی‌دل شدم

    آن گنه را این عقوبت همچنان بسیار نیست


    ای نسیم صبح اگر باز اتفاقی افتدت

    آفرین گویی بر آن حضرت که ما را بار نیست


    بارها روی از پریشانی به دیوار آورم

    ور غم دل با کسی گویم به از دیوار نیست


    ما زبان اندرکشیدیم از حدیث خلق و روی

    گر حدیثی هست با یارست و با اغیار نیست


    قادری بر هر چه می‌خواهی مگر آزار من

    زان که گر شمشیر بر فرقم نهی آزار نیست


    احتمال نیش کردن واجبست از بهر نوش

    حمل کوه بیستون بر یاد شیرین بار نیست


    سرو را مانی ولیکن سرو را رفتار نه

    ماه را مانی ولیکن ماه را گفتار نیست


    گر دلم در عشق تو دیوانه شد عیبش مکن

    بدر بی نقصان و زر بی عیب و گل بی خار نیست


    لوحش الله از قد و بالای آن سرو سهی

    زان که همتایش به زیر گنبد دوار نیست


    دوستان گویند سعدی خیمه بر گلزار زن

    من گلی را دوست می‌دارم که در گلزار نیست

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  10. #240
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    جان ندارد هر که جانانیش نیست

    تنگ عیشست آن که بستانیش نیست


    هر که را صورت نبندد سر عشق

    صورتی دارد ولی جانیش نیست


    گر دلی داری به دلبندی بده

    ضایع آن کشور که سلطانیش نیست


    کامران آن دل که محبوبیش هست

    نیکبخت آن سر که سامانیش نیست


    چشم نابینا زمین و آسمان

    زان نمی‌بیند که انسانیش نیست


    عارفان درویش صاحب درد را

    پادشا خوانند گر نانیش نیست


    ماجرای عقل پرسیدم ز عشق

    گفت معزولست و فرمانیش نیست


    درد عشق از تندرستی خوشترست

    گر چه بیش از صبر درمانیش نیست


    هر که را با ماه رویی سرخوشست

    دولتی دارد که پایانیش نیست


    خانه زندانست و تنهایی ضلال

    هر که چون سعدی گلستانیش نیست

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 24 از 90 نخستنخست ... 142021222324252627283474 ... آخرینآخرین

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/