صفحه 23 از 31 نخستنخست ... 13192021222324252627 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 221 تا 230 , از مجموع 306

موضوع: خواندنيهاي تاريخي ایران

  1. #221
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    179
    Array

    پیش فرض

    ● از این موارد کم نیست
    در صفحات تاریخ که جست‌وجو کنیم، مشاهیر و مفاخری هم چون بوعلی و مولانا کم نیستند.همین چندی پیش بود که بعد از مولانا، نوبت به شیخ خرقانی سمنانی رسیده بود. اثباتی برای این که ابوالحسن خرقانی اهل قارص است نه خرقان!! این اراده‌ای دیگر بود برای این که یک صدا فریاد زدند، برای ثبت میراث‌ها، نه مدفن لازم است و نه آرامگاه بلکه فقط اراده تحقق هدف مهم است.
    ● گامی‌ برای اثبات
    «این خاک; خاکی است که بزرگانی در دین; علم و معرفت درآن دیده به جهان گشوده; ستاره‌ای دست نیافتنی شدند; در آسمان گیتی، در نهان هستی، در آغوش مام خویش آرمیده‌اند، یادگاری از خود بر جای گذاشتند و آنچه که در گذار سالیان به ما رسید، میراثی بود از هنر، فرهنگ و تمدن; آنچه که امروز هر ایرانی در سراسر گیتی آن را مایه فخر خود می‌داند»این بخشی از بیانیه نشست هم اندیشی میراث سرزمین مهر بود; نشستی که در کنار روسا و مسئولان سازمان میراث فرهنگی; راهنمایان تور سخن از حفظ میراث کردند و پیمان بستند که در حفظ واشاعه آن; کوشا باشند.
    ● نشستی برای هم اندیشی
    ۲۶ آذر ۱۳۸۶; سالن شهریاران جوان; میزبان گروه‌های دوستدار میراث فرهنگی بود که یکصدا برای تحقق هدف خود، هدفی برای انسجام هویت فرهنگی ایرانی و پاسداری از میراثی که از گذشتگان برای آیندگان برجای مانده، گرد هم جمع شده بودند.
    ● بشناسیم و معرفی کنیم
    در عصر ارتباطات و فناوری، کشوری برنده است که از هویت خود در مقابل هجمه‌های فرهنگی دیگران دفاع کند و این امر ممکن نمی‌شود، مگر با شناختن میراث، هویت و تمدنی که از گذشته آن سرزمین برجای مانده و معرفی آن فرهنگ به تمام جهانیان.
    «دیروز مولانا، امروز بوعلی، تا فردا چه کسی؟»
    این کلام یاسمن کاشی، مسئول برگزار کننده همایش بود.
    وی ویژگی مهم این گردهمایی را پاسداری و پاسداشت از میراث معنوی خواند و اظهار داشت: «در این همایش، برای نخستین بار، راهنمایان و لیدرها، میزبان خانواده گردشگری ایران اسلامی ‌هستند تا یادآور شوند که تلاش کشورهای دیگر (همسایه و غیرهمسایه) برای ثبت مفاخر و مظاهر تمدن ایرانی، ابعاد گسترده‌ای یافته و باید برای مقابله با این تاراج فرهنگی با همکاری مسئولان نظام، تفکری اندیشیده شود.» کاشی افزایش اطلاعات لیدرها و راهنمایان را امری اساسی خواند و متذکر شد: با بالا بردن میزان اطلاعات خود، به طور قطع کمک شایانی به حفظ میراثمان می‌کنیم. ما می‌توانیم با دادن اطلاعات صحیح به گردشگران داخلی و خارجی گامی ‌محکم و اساسی در راستای حفظ و اشاعه فرهنگ; تمدن و میراثمان برداریم.استاد دکتر فریدون جنیدی، شاهنامه پژوه و استاد زبان‌های باستانی نیز در این مراسم اظهار داشت: وقتی بیدار شویم، میراثمان هم بیدار می‌شود و این یعنی آنکه بدانیم چه بوده‌ایم و بدانیم که از آن چه که داریم، چگونه نگهداری کنیم.
    ● بیکار ننشسته‌ایم
    مرتضی رضوان فر، رئیس پژوهشکده مردم‌شناسی هم در این مراسم بیان کرد: میراث معنوی یک ترجمه اشتباه است، معنوی یعنی به آن میراث قداست بخشیده‌ایم و این با شرایط کنوانسیون در تضاد است.
    باید به خاطر داشته باشیم که زنده بودن و تفاوت داشتن از اصولی است که باید در ثبت میراث به آن توجه ویژه‌ای داشت. روح کنوانسیون، تکیه بر تفاوت‌ها و هویت‌های مستقل دارد.در این مراسم، فهیمه نصرآبادی، کارشناس دفتر ثبت آثار نیز درباره آئین‌نامه ثبت و همچنین تعداد آثار ثبت شده ملی این گونه بیان داشت که: تعداد آثار ثبت شده در فهرست آثار ملی از سال ۱۳۱۰ تا ۱۳۶۴ ‌قبل از تشکیل سازمان میراث فرهنگی کشور ‌ ۱۷۰۳ اثر، از سال ۱۳۶۴ تا ۱۳۷۶، ۲۶۹ اثر، در سال ۱۳۷۸، ۳۷۹ اثر، در ۱۳۷۹ و ۱۳۸۰ به ترتیب ۱۰۱۹ و ۲۰۰۲ اثر و در سال‌های ۱۳۸۱ و ۱۳۸۲ هم ۲۳۰۸ و ۳۰۰۱ اثر بوده است.البته در سال ۸۳ پس از تشکیل سازمان میراث فرهنگی کشور به دلیل تغییر در تشکیلات سازمان و پس از یک مرحله توقف، تنها ۷۵۳ مورد به لیست آثار ملی افزوده شد. اما در ۱۳۸۴ با تلاش چشمگیری، تعداد آثار ثبتی به ۳۲۵۵ اثر افزایش یافت و از سال ۱۳۸۵ تا حال نیز در مجموع ۴۹۱۱ به ثبت آثار رسیده است. وی همچنین اظهار داشت: برای ثبت آثار ناملموس، معیارهایی نیاز است، معیارهایی چون میراث زبانی (گونه‌های زبانی رایج مانند قصه‌ها و لالایی‌ها در کنار ترانه‌ها و اسطوره‌ها و یا مکتوب همچون کتیبه‌ها و متون)، هنرهای نمایشی، عادات و رسوم اجتماعی، آئین‌ها و جشنواره‌ها، بازی‌ها و ورزش‌های بومی ‌و محلی و دانش‌ها و رسوم مربوط به طبیعت و کیهان که اگر آن اثر شامل این مجموعه شود، قابلیت ثبت را درمجموعه آثار ملی خواهد داشت.
    ● اما خبر رسید که
    چندی پیش خبر رسید که آئین‌نامه ثبت ملی میراث معنوی تهیه و تنظیم شد، آئین‌نامه‌ای که توسط اداره ثبت آثار فرهنگی، تاریخی و طبیعی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری برای حفظ هر آنچه که در این مجموعه می‌گنجد، آماده شده است. رئیس دفتر ثبت آثار فرهنگی، تاریخی، طبیعی و معنوی در این باره این چنین اظهار داشت که: پرونده‌های میراث معنوی بسیار زیادی برای ثبت ملی به دفتر ثبت رسیده که باید ابتدا آئین‌نامه ثبت ملی میراث معنوی تنظیم و سپس به تصویب هیئت دولت برسد. حسینعلی وکیل درباره زمان ارسال این آئین‌نامه به هیئت دولت نیزگفت: این آئین‌نامه تنظیم شده و قرار است اداره حقوقی اقدامات لازم را برای ارسال به هیئت دولت انجام دهد. اما رئیس اداره کل حقوقی سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری نیز درباره زمان ارسال آئین‌نامه ثبت ملی میراث معنوی این چنین بیان داشته که: اداره کل حقوقی آئین‌نامه را تنظیم کرده که بعد از رفع اشکالات آن، باید به امضای رئیس سازمان میراث ‌فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری برسد. اما باید توجه داشت که، هم‌اکنون بخش حقوقی مشغول انجام تشریفات اداری است و به محض آنکه این آئین‌نامه به امضای ریاست سازمان برسد، آن را به هیئت دولت ارسال می‌کند. به گفته امید غنمی، بعد از تصویب آئین‌نامه ثبت میراث معنوی از سوی هیئت دولت، این آئین‌نامه به تمامی‌ نهادهای مرتبط ابلاغ خواهد شد. البته لازم به ذکر است که، پرونده‌هایی همچون تعزیه، نوروز، آئین ولادت امام رضا (ع) و آئین قویون به عنوان میراث معنوی پیشنهادی ایران از مجموع ۱۵۰۰ پرونده میراث معنوی برای ثبت جهانی ارائه شده است.
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  2. #222
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    179
    Array

    پیش فرض

    مسجد شیخ لطف الله
    مسجد شیخ لطف الله این مسجد شاهکار دیگری از معماری و کاشی‏کاری قرن یازدهم هجری است به فرمان شاه‏ عباس اول در مدت هیجده سال بنا شده و معمار و بنای مسجد استاد محمدرضا اصفهانی بوده است.تزئینات کاشی‏کاری آن در داخل از ازاره‏ ها به بالا همه از کاشی‏های معرّق پوشیده شده است.
    باستان ‏شناسان خارجی در مورد عظمت معماری این مسجد گفته‏ اند: به سختی می‏توان این بنا را محصول دست بشر دانست. شیخ‌ لطف‌ الله ازعلمای‌ بزرگ‌ شیعه‌ در لبنان‌ امروزی‌ بود که‌ به‌ دعوت‌ شاه‌ عباس‌ اول‌ در اصفهان‌ اقامت‌ گزید. این‌ مسجد به‌ منظور تجلیل‌ از مقام‌ او و برای‌ تدریس‌ و نمازگزاری‌ وی‌ احداث‌ شد.
    مسجد شیخ لطف الله‏یکی از زیباترین آثار تاریخی اصفهان که چشم هر تماشا کننده‏ای را خیره می‏کند و نسبت به هنرمندانی که در انجام آن دخیل بوده‏اند به اظهار تحسین و اعجاب وا می‏دارد مسجد شیخ لطف الله است که در ضلع شرقی میدان نقش جهان و مقابل عمارت عالی قاپو واقع شده و به واسطه کاشیکاریهای معرق داخل و خارج گنبد و کتیبه‏های بسیار زیبای خط ثلث که مقداری از آنها به خط علیرضای تبریزی عباسی است از زیبایی و ظرافت کمتر نظیر دارد. این مسجد که شاهکاری از معماری و کاشیکاری ایران در نیمه اول قرن یازدهم هجری است به فرمان شاه عباس اول ساختمان آن شروع شده و سر در زیبای آن در سال ۱۰۱۲ هجری به پایان رسیده است. سال اتمام بنای مسجد و تزیینات کاشیکاری آن و نام استاد سازنده آن در داخل محراب معرق نفیس مسجد به خط نستعلیق سفید بر زمینه کاشی لاجوردی به این ترتیب ذکر شده است
    عمل فقیر حقیر محتاج به رحمت خدا محمد رضا بن استاد حسین بنای اصفهانی ۱۰۲۸
    درباره وجه تسمیه مسجد شیخ لطف الله باید گفت که شیخ لطف الله اصلاً که از مردم میش از قرای جبل عامل یعنی جبل لبنان حالیه بوده است و خاندان او همه از فقهای امامیه بوده‏ اند چنانکه پدر وجد وجد اعلاو پسرش همه به این عنوان اشتهار داشته ‏اند. به مناسبت سعی بی اندازه پادشاهان صفوی در ترویج احکام مذهب تشیع و تشویق و اکرام فقهای آن، شیخ لطف الله میسی عاملی نیز مانند جمع کثیر دیگری از علمای بحرین و جبل عامل در اوایل عمر از موطن خود به قصد ایران عازم شد و ابتدا در مشهد مقدس اقامت گزید و در آنجا پس از استقاضه از محضر علمای ارض اقدس از حمله ملا عبدالله شوشتری از جانب شاه عباس بزرگ به خدمت آستانه رضوی برقرار گردید و تا تاریخ فتنه ازبکان و دست یافتن ایشان بر مشهد در آن شهر مقیم بود.
    سپس از شرایشان به قزوین پناه جست و در آنجابه کار تدریس مشغول شد، شاه عباس او را از قزوین به اصفهان آورد و در سال ۱۰۱۱ هجری در جنب میدان نقش جهان مدرسه و مسجدی را که هنوز هم به نام او شهرت دارد برای محل تدریس و اقامت و امامت وی پی نهاد و انجام این کار تا ۱۰۲۸ هجری طول کشید و در حین اتمام همین ساختمان بود که شاه عباس در قسمت جنوبی میدان نقش جهان که اکنون به نام میدان شاه شهره است طرح انشا جامع اعظم پادشاهی یعنی مسجد شاه را ریخت. بعد از آنکه مدرسه و مسجد شیخ لطف الله برای تدریس و نمازگزاری او مهیا گردید.
    این مرد جلیل محترم در آن مدرسه که امروز وجود ندارد مقیم شد و در مسجدی که برای معرفی آثار هنری ایران خوشبختانه صحیح و سالم مانده و آرزمندیم قرنهای دیگر نیز با مراقبت فرزندان ایران جاویدان بماند، به امامت و تدریس مشغول گردید و شاه عباس برای وجه معاش او وظیفه‏ای معین و مقرر داشت. تاریخ وفات شیخ لطف الله را مولف کتاب مجمل التواریخ در سال ۱۰۳۲ یعنی در همان سالی که بغداد به تصرف شاه عباس درآمده است می‏نویسد.
    همچنین در عالم آرای عباسی تاریخ فوت او را مولف این کتاب در ذیل واقع سال ۱۰۳۲ آورده است و صریحاً می‏گوید که شیخ لطف الله میسی جبل عاملی در اوایل این سال و قبل از سفر دارالسلام بغداد که هنوز ایات جلال در ییلاقات فیروزکوه بود در اصفهان مریض گشته به عالم بقا پیوست.
    یکی از شخصیتهای بزرگ هنری ایران که نام او در مسجد شیخ لطف الله مخلد شده است علیرضای تبریزی از خوشنویسان بزرگ زمان شاه عباس کبیر است که کتیبه سردر مسجد و دو کتیبه بزرگ کمربندی داخل گنبد به خط زیبای اوست علیرضا چون به خدمت شاه عباس در آمد خود را علیرضای عباسی خواند. این خوشنویس استاد نخست در تبریز شاگرد ملامحمد حسین تبریزی و علاء الدین محمد بن محمد تبریزی معروف به علاء بیک بود و خط ثلث و نسخ را نیکو می‏نوشت.
    پس از آنکه در زمان شاه محمد خدابنده پدر شاه عباس ترکان عثمانی آن شهر را به تصرف آوردند، علیرضا از آنجا بیرون آمده و به قزوین پایتخت دولت صفوی رفت و در مسجد جامع آن شهر منزل گرفت و به کار کتابت مشغول شد و قسمتی از کتیبه‏های آن مسجد را با چند قرآن در آنجا تمام کرد. علیرضا روز پنجشنبه اول شوال سال ۱۰۰۱ هجری به خدمت شاه عباس درآمد و در زمره ندیمان مخصوص وی داخل شد و شاه جمعی از خوشنویسان مانند محمد رضا امامی و محمد صالح اصفهانی و عبدالباقی تبریزی را بدو سپرد تا زیردست او خط ثلث را بیاموزند.
    علیرضای عباسی تا پایان عمر در زمره مقربان و ندیمان مخصوص شاه بود و در سفر و حضر در سلک مقربان شرف اختصاص داشت و به تفقدات و انعامات و نوازشهای بی پایان شاهانه سرافراز و مفتخر و به لقب شاهنواز ملقب شد. محبت و علاقه شاه عباس به این مردهنرمند بدان پایه بود که گاه پهلوی او می‏نشست و شمعی به دست می‏گرفت تا علیرضا در روشنایی آن کتابت کند
    پروفسور ارتور اپهام پوپ‏ایرانشناس معاصر و مشهور امریکایی که کتاب مشهود او تحت عنوان بررسی هنر ایران در شش جلد قطور تدوین شده و شهرت جهانی دارد راجع به عظمت صنعت معماری و کاشیکاری مسجد شیخ لطف الله چنین نوشته است: مسجدی که در سمت مشرق میدان شاه و مقابل ساختمان عالی قاپو قرار دارد یکی از شاهکارهای بینظیر معماری است که در سراسر آسیا خود نمایی می‏کند. این مسجد زیبا که همچون جواهری درخشان در تاریخ معماری ایرانیان می‏درخشد مسجد شیخ لطف الله نام دارد.
    شاه عباس بزرگ این مسجد را به افتخار پدر زن خود شیخ لطف الله که یکی از پیشوایان عالیقدر آن زمان بود بر روی خرابه‏هایی که از بقایای مسحد قدیمی بحار مانده بود بنا کرد. در حقیقت میدان بزرگی که قصر باشکوه عالی قاپو در یک طرف آن قرار داشت به چنین گوهری گرانبها در برابر خود احتیاج داشت و شاید همین نکته شاه عباس را برآن داشت تا با ساختن این بنا که به سختی می‏توان آن را محصول دست بشر دانستا زیبایی میدان را به کمال رساند.
    در ساختمان این مسجد باردیگر استادی و مهارت هنرمندان ایرانی یک مسئله مشکل را حل کرده است بدین معنی که چون مسجد در ضلع شرقی میدان واقع است و خواه و ناخواه در ورودی مسجد به سمت مشرق میدان خواهد بود. اگر بنا بود مسجد را نیز به همین جهت می‏ساختند کارجهتیابی از لحاظ قبله مختلف می‏شد. در اینجا با ایجاد یک راهرو که از ابتدای مدخل مسجد به سمت چپ و سپس به سمت راست می‏چرخد بر این مشکل فائق آمده‏اند یعنی اگر چه ساختمان مسجد در مشرق است و از نمای خارجی آن چنین بر می‏آید که دیوار جبهه آن در جهت شمال به جنوب است لکن در همین محراب دیوار بنا شده که به سوی قبله است و وقتی به عظمت این فکر پی می‏بریم که در بیرون مسجد اثری از کژی و زاویه به چشم نمی‏خورد، اما به مجرد ورود ناچاریم قبول کنیم که صحن نسبت به نمای خارجی پیچشی دارد در صورتی که گنبد کوتاه این مسجد به علت مدور بودن جهت یا زاویه مخالفی نشان نمی‏دهد. این گنبد یکی از زیباترین گنبدهای اصفهان است که از طرفی به خاطر عظمت و از طرف دیگر بر اثر تزییناتی که از زمینه کرمی (Cafe ou lait) با نقش و نگارهایی به رنگ آبی سیر تشکیل می‏شود نظر هر بیننده‏ای را به خود جلب می ‏کند.
    گنبد مسجد شیخ لطف الله یکی از چند گنبد یک پوششی زمان صفویه است که با ارتفاع کم پوششی مناسبی برای صحن کوچک آن به شمار می‏رود. از طرفی بلندی آن تا آن اندازه است که بتواند در کنار میدان بزرگ خود نمایی کرده و بر آن فضا مسلط باشد.
    خمیدگی گنبد از نقطه برآمدگی بزرگ ناگهان به سمت داخل گراییده و راس گنبد را تشکیل داده است و این فشار زیاد را دیوارهای قطور مسجد تحمل می‏کند. )قطر دیوارها که از پنجره‏های دیوار اندازه‏گیری شده در حدود ۷۰و۱ سانتیمتر است دیوارهای داخلی از یک هشت ضلعی شروع می‏شود. این هشت ضلعیها هر یک به وسیله کاشیهای طناب مانند فیروزه‏ای محصور شده و خطوط بسیار زیبا که از آثار علیرضا است مانند قابی هر یک از اضلاع هشتگانه را در میان می‏گیرد این خطوط از کاشیهایی به رنگ سفید خیره کننده در میان کاشیهای آبی تیره به کار رفته است و زاویه هایی که از این هشت ضلع به وجود آیند پایه خمیدگی بزرگ را تشکیل می‏دهند لکن انحنای تدریجی گنبد نقطه شروع انحنا و دایره بزرگ گنبد را از نظر پنهان می‏کنند.
    خمیدگی گنبد را دیوارهای بادبادک شکل زاویه داری به اضلاع هشت گانه وصل می‏کند.
    قسمت بعدی به سمت خمیدگی به اندازه‏ای عادی و یکنواخت بزرگ گرایش دارد سرتا سر این خمیدگی به اندازه‏ای عادی و یکنواخت است که به ندرت احساس شده یا به چشم می‏آید. کاشیکاری پوشش داخلی گنبد از ابتدا تا انتها تقریباً به یک اندازه بود و تزیین گنبد را تشکیل می‏دهد.
    دیوارهای جانبی صحن مسجد با گل و بوته‏های متصل به هم به رنگ آبی در یک متن کرمیرنگ تزیین شده است. زاویه‏های فوقانی دیوارهای جانبی از گل و بوته هایی که طرح آن با سایر قسمتها تفاوت کلی دارد پوشیدئه شده و تنوع خاصی به تزیین کلی صحن بخشیده و در اولین نگاه نظر بیننده را جلب می‏کند. زیبایی کاشیکاری این مسجد اعم از کاشیهای معرق خود تنوعی است دلپذیر کاشی معرق ظریفترین نوع کاشی و متعلق به قرن هفدهم است. در حقیقت کاشی معرق نوع ظریفی از کاشی هفت رنگ قرن پانزدهم و شانزدهم است. تزیینات سطح داخلی گنبد عبارت است از ستاره‏های بسیار بزرگ مکرر به رنگ زرد طلایی که با طرح درهمی از پیچکهای به هم پیچیده پوشیده شده.
    طرح و ترسیم این مسجد و نقشه قالیهای اردبیلی منبع الهام مشترکی دارند. ضمناً شباهت بسیار نزدیک با تزیینات مسجد شاه دارد، کاشیکاری بقیه گنبد از طاق رومیهایی تشکیل شده که هر یک شامل گل و بوته‏های زیبایی است. این گل بوته‏ها در پارچه بافی هم به کار رفته و هم اکنون نمونه هایی از آن وجود دارد. روشنایی داخل این مسجد نیز قابل توجه است.
    در اطراف گنبد به فواصل روشنایی داخل این مسجد نیز قابل توجه است. در اطراف گنبد به فواصل منظم سوراخهایی در قطر گنبد تعبیه شده که به وسیله پنجره‏های گچبری از داخل و خارج مسدود می‏شود. این گچبریها عباراتند از طرحهای منظمی که به نسبت مساوی فضای خالی در میان آنها وجود دارد. مجموع نورهایی که از این پنجره‏ها به داخل می‏تابد زیبایی آسمانی و خیالپروری به تزیینات کلی صحن می‏بخشد. کوچکترین نقطه ضعفی در این بنا دیده نمی‏شود اندازه‏ها بسیار مناسب نقشه طرح بسیار قوی و زیبا به طور خلاصه توافقی است بین یک دنیا شور و هیجان و یک سکوت و آرامش با شکوه که نماینده ذوق سرشار زیباشناسی بوده و منبعی جز ایمان مذهبی و الهام آسمانی نمی‏تواند داشته باشد. کتیبه‏های زیبایی که علیرضا بر داخل و خارج این مسجد نگاشته زیباترین خط زمان خود است نابغه‏ای که این همه شکوه و جلال زیبایی و هنر را به این مسجد بخشیده کسی است که سمت چپ و راست محراب را امضا نموده و خود رافقیر حقیر محتاج به رحمت خدا محمد رضا بن استاد حسین بنای اصفهانی معرفی کرده است و بعد از نام او تاریخ ۱۰۲۸ هجری (۱۶۱۸ میلادی) دیده می ‏شود
    در ضلع شرقی میدان نقش جهان اصفهان، روبه روی کاخ عالی قاپو، مسجدی قرار دارد که از زیباترین و چشمگیرترین آثار تاریخی اصفهان است. این بنا که به مسجد شیخ لطف الله معروف است در زمان حکومت سلسله صفویه به منظور عبادت و تدریس شیخ لطف اله ساخته شد.
    شیخ لطف الله از علمای شیعی مذهب لبنان و فرزند شیخ عبدالکریم بوده است که در زمان صفویه، به دلیل رسمیت یافتن مذهب تشیع به عنوان مذهب ایرانیان، همراه با بسیاری دیگر از جمله شیخ بهائی به ایران مهاجرت کرد. این مرد روحانی به هنگام ورود مورد احترام واقع شد و در آغاز به مشهد مقدس رفته ضمن سکنی گزیدن در آن دیار به تبلیغ مذهب تشیع پرداخت.
    شیخ لطف اله همزمان با تصمیم شاه عباس برای پایتخت قرار دادن اصفهان به این شهر کوچ کرد. شاه عباس صفوی برای اینکه این عالم به تدریس و تبلیغ و امامت مشغول شود دستور داد تا مسجد و مدرسه‏ای برای او بنا نهند. از این رو بنای این مسجد و مدرسه در سال ۱۰۱۱ هجری قمری آغاز شد و تا سال ۱۰۲۸ به دراز کشید. شیخ لطف الله پس از اتمام بنای مسجد و مدرسه به فعالیتهای مذهبی پرداخت. مدرسه که ذکر آن به میان آمد، امروزه وجود ندارد، اما مسجد آن همچنان با زیبایی تمام باقی است. شیخ لطف‏اله بر اساس مندرجات کتابهای عالم آرای عباسی و مجمل التواریخ در سال ۱۰۳۲ هجری قمری بدرود حیات گفت.
    مسجد شیخ لطف اله چند تفاوت اساسی به دیگر مساجد اصفهان دارد. این مسجد دارای صحن نیست و مناره نیز ندارد، حال آنکه مساجد باستانی دیگر معمولاً صحنی بزرگ و مناره یا مناره هایی نیز دارند. گنبد مسجد شیخ اله با گنبدهای مساجد دیگر متفاوت است و دو پوش پیوسته است. این مسجد به خلاف مساجد دیگر وسعت چندانی ندارد و در حقیقت نمازخانه‏ای کوچک است.
    از عجیب‏ترین هنرهای به کار رفته در این مسجد که زاییده ذوق و استعداد هنرمندان معمار ایرانی است، حل مشکل قبله در این مسجد است که در شرق میدان واقع است. پوپ در این زمینه چنین نوشته است:
    ... چون مسجد در ضلع شرقی میدان واقع است و خواه ناخواه در ورودی مسجد به سمت شرق میدان خواهد بود، اگر بنا بود مسجد را نیز به همین جهت می ‏ساختند، کار جهت یابی از لحاظ قبله مختل می‏ شد.
    در اینجا با ایجاد یک راهرو که از ابتدای مدخل مسجد به سمت چپ و سپس به سمت راست می ‏چرخد، بر این مشکل فائق آمده ‏اند ؛ یعنی اگر چه ساختمان مسجد درمشرق است و از نمای خارجی آن چنین بر می‏آید که دیوار جبهه ان در جهت شمال به جنوب است لیکن در همین دیوار محراب بنا شده که به سوی قبله است و وقتی به عظمت این فکر پی می ‏بریم که در بیرون مسجد اثری از کجی و زاویه به چشم نمی ‏خورد اما به مجرد ورود ناچاریم قبول کنیم که صحن نیست به نمای خارجی پیچش دارد در صورتی که گنبد کوتاه مسجد به علت مدور بودن جهت با زاویه مخالفی نشان نمی ‏دهد.
    البته باید خاطر نشان کرد که دهلیز ورودی مسجد به این دلیل که همانند زاویه‏ ای قائمه ساخته شده کمتر کسی به محض ورود انحراف مسجد را نسبت به ضلع میدان در می ‏یابد.
    بنای مسجد بر یک چهار ضلعی استوار است که در قسمت بالاتر بنا به هشت ضلعی تبدیل شده در نهایت دایره وار به ساقه گنبد می ‏پیوندد.
    دیوارهای مسجد شیخ لطف اله برای تحمل سنگینی و فشار گنبد قطور ساخته شده ‏اند و به طوری که آن را از قسمت پنجره‏ها اندازه گرفته‏اند به یک متر و هفتاد سانتیمتر و در قسمتهای اصلی به پیش از دو متر هم می‏رسد. کف مسجد از سطح میدان بالاتر است. در ساختمان و تزئین اژدرهای سردر و جلوخان و همچنین سکوهای طرفین سردر، مرمرهای بسیار خوب به کار رفته و بفیه قسمتهای جلوخان و سر در با کاشیهای خشتی الوان و معرق زینت یافته‏اند.
    در این تزئینات نقوش هندسی، گل و بوته، طاووس و همچنین کتیبه هایی به چشم می‏خورد که به خط خوش نسخ و نستعلیق نوشته شده‏اند. اطراف جناغ تاق با کاشی پیچ فیروزه‏ای زینت یافته است. مقرنس کاری بی نظیری از کاشیکاری معرق زیر جناغ تاق وجود دارد که زیر آنها در وسط سردرپنجره‏ای مشبک از کاشی ساخته‏اند. سردر با نقوش و رنگهای متنوعی تزئین شده‏است که چشم را خیره می‏کند.
    بالای پنجره‏ای سر در مسجد دو کتیبه به خط نستعلیق وجود دارد که یکی از آنهاچنین عبارتی را در بردارد: ((مایه محتشمی خدمت اولاد علی است)) کتیبه بزرگ و اصلی واقع در سر در مسجد به خط علیرضا عباسی است که با خط ثلث بر کاشیهای معرق نوشته شده است.
    دو کتیبه بزرگ که به صورت کمربندی درون گنبد موجودند نیز به خط همین استادند. علیرضا عباسی از هنرمندان بزرگ عهد صفویه است. او تبریزی بود و خطوط ثلث و نسخ را در محضر استادانی چون ملا محمد حسین و علاء الدین محمد بن محمد تبریزی آموخت.
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  3. #223
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    179
    Array

    پیش فرض

    او هنگام تصرف تبریز به دست عثمانیان به قزوین آمد و هنگامی که پایتخت از قزوین به اصفهان منتقل گردید او نیز همچون شیخ لطف اله به اصفهان آمد. او به آموزش بسیاری از خطاطان آن زمان پرداخت. خط علیرضا عباسی را در بسیاری از کتیبه‏های موجود در بناهای تاریخی شهرهایی چون مشهد، قزوین و اصفهان می‏توان مشاهده کرد. از تاریخ مرگ این هنرمند اطلاع دقیقی در دست نیست.
    نقوش و رنگهای به کار رفته در کاشیکاری استادانه گنبد مسجد از زیباترین کاشیکاریهای موجود در معماری ایران است. نور درون مسجد از پنجره‏های مشبکی که در جوانب گوناگون ساقه گنبد ساخته شده‏اند تامین می‏شود. پرتوی که از این پنجره‏ها به درون مسجد می‏تابد، علاوه بر اینجاد روشنایی کافی، خود به خود نمایشگر فضای روخانی بناست.
    ساقه گنبد با کاشیهایی آبی رنگ و نقوش گل و بوته و کتیبه‏ای از کاشیهای معرق شامل چند سوره کوتاه از قرآن دارد، تزیین شده است. فاصله بین پنجره‏ها را نیز کتیبه هایی از کاشیهای خداوند زینت بخشیده است که به شیوه خط بنایی جلوه گری می ‏کند.
    محراب مسجد زیبای شیخ لطف اله از شاهکارهای بی نظیر هنر معماری و از زیباترین محرابهایی است که در مساجد دیگر اصفهان می‏توان مشاهده کرد. این محراب با کاشیکاری معرق و مقرنسهای بسیار دلپذیر تزیین شده است. درون محراب دو لوح وجود دارد که عبارت عمل فقیر حقیر محتاج برحمت خدا محمد رضا بن استاد حسین بناء اصفهان را می‏توان در آنها مشاهده کرد.
    در اطراف محراب کتیبه‏های دیگری به خط علیرضا عباسی و خطاط دیگری که باقر نام داشته است، دیده می‏شود. در این کتیبه‏ها روایاتی از پیامبر اکرم و امام ششم شیعیان امام جعفر صادق نقل شده است. اشعاری نیز بر کتیبه‏های ضلعهای شرقی و غربی به چشم می‏خورد که احتمالاً سراینده آنها شیخ بهایی، عارف دانشمند و شاعر بزرگ دوره صفوی است.
    همان طور که گفته شد در ورودی مسجد به دهلیزی به صورت زاویه‏ای قائمه باز می‏شود که به دو در دیگر می‏انجامد که از دو می‏توان وارد مسجد شد. یکی از این درها به طرف محراب و دیگری به سوی شمال غرب مسجد قرار گرفته است. از همین دهلیز به شبستان زمستانی و همچنین به پشت بام نیز می‏توان وارد شد.
    پوپ در مورد این مسجد نوشته است:
    ... کوچکترین نقطه ضعفی در این بنا دیده نمی‏ شود، اندازه ‏ها بسیار مناسب، نقشه طرح بسیار قوی و زیبا و به طور خلاصه توافقی است بین یک دنیا شور و هیجان و یک سکوت و آرامش با شکوه که نماینده ذوق سرشار زیباشناسی بوده و منبعی جز ایمان مذهبی و الهام آسمانی نمی ‏تواند داشته باشد.
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  4. #224
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    179
    Array

    پیش فرض

    کاخ موزه گلستان
    کاخ موزه گلستان مجموعه کاخ گلستان، یادگاری به جای مانده از ارگ تاریخی تهران است ، این بنا روزگاری همانند نگینی در میان این ارگ می درخشید.
    بنیاد ارگ تاریخی تهران به دوره صفویه و زمان شاه طهماسب اول بازمی گردد. این ارگ در دوره کریم خان زند بازسازی شده و در دوره قاجار به محل دربار و سکونت سلاطین قاجار اختصاص یافته است ؛ گفتنی است که ناصرالدین شاه در دوران حیات خود تغییرات بسیاری در مجموعه گلستان ایجاد کرده است .
    در بیش از یک سوم فضای ارگ ، دارالحکومه و محل سکونت شاه قرار داشت. این منزلگاه همانند خانه های سنتی ایران دارای دو بخش بیرونی و اندرونی بود . بخش بیرونی شامل دو قسمت یعنی حیاط دارالحکومه یا دیوانخانه و دیگری باغ مربع شکلی به نام باغ گلستان بود که این دو حیاط را بناهایی از یکدیگر جدا می ساخت . این بنا در دوران پهلوی تخریب گردید و در حال حاضر اثری از آن بر جا نمانده است.
    در شرق دارالحکومه و شمال باغ گلستان فضای اندرونی قرار داشت؛ حیاط بزرگی بود که اقامتگاه زنان شاه و عمارت خوابگاه شاهی در میان آن ساخته شده بود و در واقع حرمسرا را تشکیل می داد .
    این مجموعه در دوره پهلوی تخریب شده و بجای آن ساختمان فعلی وزارت امور اقتصادی و دارایی ساخته شده است.
    حیاط تخت مرمر یا دارالحکومه، مقر بر تخت نشستن شاه و برگزاری بار عام و محل حکومت بود . در حالیکه فضای باغ گلستان بخش اندرونی دربار شاهی بود و به ملاقات های خصوصی مراسم خانوادگی اختصاص داشت.
    ● ایروان تخت مرمر
    روح ظریف هنرمند ایرانی با استعانت از هنرهای معماری، نقاشی، سنگتراشی، کاشی کاری، گچبری، آئینه کاری، خاتم سازی، منبت کاری و مشبک سازی، در وسط کاخهای سلطنتی قدیم و مجموعه دلپسند، ترکیبی بدیع و بنائی زیبا بوجود آورده که شاید کمتر بتوان نظیر آن را در جای دیگر یافت.
    ایوان یا تخت جایگاهی است که مراسم سلام و بار عام طبقات مختلف مردم در مقابل آن برگزار می شده است.
    به نظر می رسد عمر بعضی از قسمت های تخت مرمر که از بناهای دوره زندیه می باشد، از سایر بناهای موجود در کاخ گلستان بیشتر است.
    در سال ۱۲۲۱ ه. ق فتحعلی شاه به حجاران و سنگتراشان معروف اصفهانی امر کرد تا از سنگ مرمر زرد یزد ، تختی بسازند تا همیشه در وسط ایوان نصب و مستقر گردد. این تخت از ۶۵ قطعه مرمر بزرگ و کوچک تشکیل یافته و میرزا بابای شیرازی نقاشباشی آن را طراحی کرده ، سرپرستی حجاری نیز به عهده استاد محمد ابراهیم اصفهانی بوده است.
    معماری و تزئینات این ایوان در دوره فتحعلی شاه و ناصرالدین شاه تغییرات زیادی کرده تا به شکل امروزی درآمده است.
    این ایوان در دوره قاجار محل به تخت نشستن پادشاهان، برگزاری مراسم و اعیاد رسمی بود. آخرین مراسم رسمی که در این ایوان برگزار شده، تاجگذاری رضاخان در سال ۱۳۰۴ بوده است.
    ● خلوت کریمخانی
    گوشه شمال غربی محوطه گلستان، دیوار به دیوار تالار سلام؛ بنایی سر پوشیده و ستوندار بصورت ایوان سه دهنه ای وجود دارد که در مرکز آن حوض جوشی ساخته شده و پیشتر از این آب قنات شاه از میانه حوض می جوشیده است. این قسمت از کاخ گلستان که جلو خان یا خلوت کریمخانی نامیده می شود – چنانچه از نامش پیداست – از بناهای دوره کریمخان زند است و قسمتی از خلوتخانه وی به شمار می آمده است.
    این بنا ظاهراً در سال ۱۱۷۳ ه . ق احداث گردیده و در زمان ناصرالدین شاه ، که بنای جدید تالار سلام ساخته شده وجود داشته، ولی قسمت اعظم آن تخریب گردیده و امروز تنها بخشی از آن باقی مانده است.
    قبلا در میانه این بنا حوضی کوچک وجود داشته که آب قنات شاهی از آب نمای این حوض بیرون می آمده و در باغ خالی می شده. این بنا، خلوت کریمخانی نام دارد و در گذشته بخشی از اندرونی خانه وی به شمار می رفته است.
    در این محل نیز یک تخت مرمرین قرار دارد که بسیار کوچک تر و ساده تر از تخت مرمر اصلی است معروف است؛ ناصرالدین شاه این گوشه کاخ گلستان را بسیار دوست داشته و اغلب در این محل خلوت می کرده و قلیان می کشیده است. ضمن آنکه سنگ قبر ناصرالدین شاه بعد از جابه جایی های فراوان سرانجام در همین محل نگاهداری می شود.
    ● نگارخانه
    نگارخانه محل ارائه گنجینه نفیس تابلوهای نقاشی هنرمندان دوره قاجار است و در آن سیر تحول نقاشی در ایران و آثار هنرمندان مشهور آن زمان به معرض نمایش گذاشته شده است.
    از نقاشان مشهوری که آثار آنان در نگارخانه به نمایش درآمده ، می توان به محمودخان صبا، مهر علی، کمال الملک، اسماعیل جلایر، ابوالحسن ثانی یا صنیع الملک و محمد حسن افشار اشاره نمود.
    ناصرالدین شاه که بسیار تحت تاثیر طرح به نمایش گذاشتن اشیاء قیمتی در موزه ها قرار گرفته بود، بعد از سفر دوم خود به اروپا که حدود سالهای ۱۲۹۰ صورت گرفت موزه ای برای نمایش دادن اشیاء قیمتی دربار ترتیب داد که در میان آنها مقدار قابل توجهی تابلوی نقاشی بود.
    بیشتر اشیایی که ناصرالدین شاه در موزه های خود به نمایش گذاشته اکنون در سراسر موزه های تهران پراکنده است. اما بسیاری از نقاشی های دربار قاجار، در کاخ گلستان نگاهداری می شود.
    این مجموعه در نگارخانه کاخ گلستان به نمایش درآمده است. مجموعه حوض خانه به دو بخش تقسیم شده: بخشی که در قسمت جنوبی نگاهداری می شود متعلق به نقاشان متقدم دوره قاجار مانند میرزا بابا، مهر علی افشار، علی اکبر خان مزین الدوله و ابو الحسن خان ثانی است.
    بخش دوم نقاشی ها در قسمت شمالی نگارخانه قرار دارد؛ این بخش در دوره پهلوی به گارد سلطنتی اختصاص داشته و بعد از مرمت های فراوان اکنون پرده های نقاشی نقاشان قاجار مانند استاد محمود خان صبا (ملک الشعرا)، محمد غفاری کاانی (کمال الملک)، استاد مهری و استاد موسی ممیز را به نمایش گذاشته است.
    ● حوض خانه
    این عمارت که در طبقه همکف تالار عاج واقع شد ، از بناهای دوره ناصری است و زمانی آب قنات از داخل آب نمای این عمارت به داخل حوضهای حیاط کاخ جریان داشته است . این عمارت نیز در زمانهای مختلف تغییراتی یافته و اکنون با نمایش گذاشتن نفیس ترین تابلوهای نقاشان اروپایی قرن ۱۹ میلادی، از جمله آثار بدیع نقاشان مشهوری چون سیمون ون گلذبر، آیوا زفسکی ... به صورت نمایشگاه دائمی نقاشی درآمده است.
    حوض خانه مکانی است که اکنون در آن نقاشی هایی از نقاشان معروف اروپایی که به دربار قاجار هدیه شده است نگاهداری می شود.
    این عمارت که با تالار عاج همکف می باشد از بناهای دوره ناصری است که به اطاق تابستانی شهرت داشته است. آب قنات شاهی به داخل حوضی در میان این عمارت می ریخته و از آنجا به مکانی دیگر کانال کشی می شده است.
    استفاده از حوض به علت ایجاد رطوبت زیاد در حال حاضر منسوخ شده، اما عمارت هنوز به همین نام مشهور است.
    در این مکان نقاشی استادان اروپایی مانند سیمون ون گلوبر و آیوا زفسکی و ... به نمایش درآمده است .
    ● عمارت برلیان
    در سمت شرقی تالار عاج، چند تالار، اتاق زیبا و مجلل وجود دارد که سطح کف آنها نسبت به کف تالار عاج و تالارهای دیگر پایین تر است.
    در زمان ناصرالدین شاه به علت کهنگی و فرسودگی بناهای قدیمی ارگ، اغلب آنها را ویران می کردند و به جایشان ساختمانهای جدیدی می ساختند.
    در این زمان عمارت «بلور» را خراب کردند و در جایش عمارت امروزی را بنا نمودند. این عمارت در زمان پهلوی برای برگزاری جلسات رسمی با سران دول خارجی و مراسم تشریفات مورد استفاده قرار می گرفت.
    یک نقاشی رنگ روغن زیبا از آثار یحیی خان صنیع الملک غفاری تزیینات این اطاق را قبل از بازسازی نشان می دهد. این بازسازی توسط مظفرالدین شاه انجام شد.
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  5. #225
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    179
    Array

    پیش فرض

    ● تالار عاج
    بعد از تالار آئینه و در سمت غرب تالار عاج قرار دارد. تاریخ احداث این تالار و حوضخانه زیر آن معلوم نیست، ولی محققاً قبل از تالار سلام و تالار آئینه ساخته شده و بناهای دوره ناصری است بعدها در زمان ناصرالدین شاه در نمای آن تغییراتی دادند که به صورت امروزی درآمده است. در این تالار در زمان ناصرالدین شاه، هدایای پادشاهان دول خارجی نگهداری می شد و در زمان پهلوی محل پذیرایی و برپایی مهمانیهای رسمی دربار بود. از این رو در آرایش درونی آن تغییرات عمده ای داده شده است.
    یک نقاشی آبرنگ که توسط محمودخان ملک الشعرا کشیده شده و در کاخ گلستان موجود است که نمای خارجی این بنا را قبل از بازسازی نشان می دهد.
    ● تالار آئینه
    تالار آئینه در غرب تالار سلام و در بالای سر در و ایوان سنگی جلو سرسرای کاخ قرار دارد و یکی از تالارهای مشهور کاخ گلستان است. ساخت تالار آئینه همزمان با تالار سلام حدود سال ۱۲۹۱ ه. ق آغاز شد و ظاهراً در سال ۱۲۹۴ ه. ق به پایان رسید. در آغاز انتقال اشیاء و آثار موزه قدیم به موزه جدید، این تالار به تخت طاووس و تاج کیانی اختصاص داشت. شهرت عمده تالار آئینه علاوه بر تزئینات آن بیشتر به دلیل نقاشی معروفی است که مرحوم میرزا محمدخان کمال الملک غفاری بسال ۱۳۰۹ ه. ق از آن تالار ترسیم کرده است. این تابلو اکنون در کاخ گلستان نگاهداری می شود.
    ● تالار سلام
    پس از اولین سفر ناصرالدین شاه به اروپا در سال ۱۲۹۰ ه ق و دیدن موزه ها و گالریهای بزرگ کشورهای غربی وی تصمیم گرفت که موزه ای شبیه به موزه های اروپا در ارگ ایجاد نماید. بدین منظور عمارت خروجی را تخریب و به جای آن در سمت شمال غربی و در جوار تالار عاج، بناهای کاخ گلستان جدید، یعنی سرسرا و تالار آئینه گلستان و اتاق موزه را بنیاد نهاد.
    ساخت اتاق موزه در سال ۱۲۹۱ ه. ق آغاز و در سال ۱۲۹۴ ه. ق پایان یافت. ولی به دلیل تزئینات زیاد و چیدن اشیاء که با نظارت مستقیم شاه صورت می گرفت بهره برداری از آن تا سال ۱۲۹۹ ه. ق به طول انجامید.
    این تالار از همان آغاز به منظور تاسیس و تشکیل موزه بنا گردید. ولی پس از انتقال تخت طاووس از موزه های قدیم و تالار آئینه به آن و نیز برگزاری سلامهای خاص و رسمی در آن بتدریج نام تالار سلام را به خود گرفت.
    در این تالار نفیس ترین اشیاء و آثار هنری اهدایی، به ویژه جواهرات سلطنتی نگهداری می شد.
    در سال ۱۳۴۵ به دلیل برگزاری مراسم تاجگذاری محمدرضا پهلوی در این تالار، موزه آرایی آن بطور کلی دگرگون شد و به شکل امروزی درآمد.
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  6. #226
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    179
    Array

    پیش فرض

    هر صدایی می گوید؛ عشق
    هر صدایی می گوید؛ عشق آئین های عاشورایی ریشه در اعتقادات مردم کشورمان دارند. این آئین ها آنقدر گسترده هستند که پژوهشی نه در حد مقاله و کتاب بلکه مجموعه کتاب هایی چند جلدی را می طلبند. اغلب جهانیان سوگواری و آئین های عاشورایی را با تعزیه می شناسند. با این حال آئین هایی همچون مقتل خوانی، مناقب خوانی، مناجات خوانی، چاووش خوانی، علم گردانی و ... از واقعه عاشورا تأثیر گرفته اند و در طی اعصار و قرون توسط مردم برپا شده اند. محتوا و ساختار بسیاری از این آئین ها به همدیگر شبیه است. اما در مواردی نیز به تناسب شرایط اقلیمی و جغرافیایی با همدیگر تفاوت هایی دارند. با این حال آنچه از مؤلفه های همه این آئین ها پیداست، روایت تاریخی، مذهبی، معنوی و معرفت شناختی است. حس و شور و تکرار حماسه در درونمایه بسیاری از این آئین ها به شیوه ای زیبایی شناختی به تفسیر درمی آید و متضمن بزرگ ترین آموزه های دینی و اخلاقی است. برپایی آئین باعث می شود که انسان با دلش به تفسیر عشق بپردازد و ایثار، جوانمردی، ایمان، دادخواهی و ظلم ستیزی را با روح و ضمیر تأویل کند. از سوی دیگر با نگاهی به آئین های عاشورایی به تعامل تاریخ با واقعه جانسوز کربلا پی می بریم. به دغدغه شاعران برجسته پارسی و بیان این واقعه با زبان شعر، به مورخان عاشقی که دور از چشم حکام به ثبت این واقعه می پرداختند و مردم که به عنوان روح شفاهی تاریخ در طول اعصار و قرون آمدند، رفتند و با گریه های خود، دل هایشان رابه محکم ترین تکیه گاه هستی و توسل به خاندان آل محمد(ص) سپردند.
    ● مناقب خوانی
    مناقب خوانی گونه ای از ستایشگری مذهبی و روایات حماسی، آئینی مذهبی و هنری است که به شکل تلویحی و ضمنی انجام شده است. منقبت خوان به لحاظ واژه شناسی تاریخی به مداح شیعه گفته می شود. مناقب خوانان در مجالسی که در مساجد یا تکایا برپا می شد به منقبت خوانی می پرداختند. براساس تاریخ منقبت خوانان مبلغان دینی و مذهبی بوده اند که به نقل و صوت و مدح و بیت، ارادات خود را به امام حسین(ع) و خاندان عصمت و طهارت ابراز می کردند.
    منقبت خوانی با آغاز شعر پارسی شکوفاشد و به این ترتیب بسیاری از آثار آوایی و شفاهی منقبت خوانی از کلام بافر و باشکوه شاعران برجسته ادب پارسی که دلباخته خاندان عصمت و طهارت بودند، تأثیر گرفت و در میان مردم زمزمه شد. مدح رشادت های شهدای کربلا، جوانمردی های حضرت عباس(ع) و شخصیت الوهی و متعالی حضرت امام حسین(ع) در صدا و آوای منقبت خوانان به گوش مردم می رسید و دل های آنان را به سرچشمه معرفت گره می زد.
    پس از این ایام مناقب خوانی جزو آئین های عاشورایی و نیایشی مردم شد و همواره با صوت و لحن زیبایی های معنوی و لفظی کلام نسل به نسل و سینه به سینه انتقال یافت. اشعار مدح و منقبت امام حسین(ع) و خاندان آل محمد(ص) از همان دوران سامانیان در کلام دلباختگان معصومین ظهور پیدا کرد و در زمان غزنویان و سلاجقه فراگیر شد. با این حال این حکام بویژه غزنویان با این آثار آئینی مخالفت می کردند و این اشعار در زمان آل بویه به اوج و شکوفایی رسید و در زمان صفویه به شیوه ای منظم و پویا در میان مردم رواج یافت. با این حال در ادبیات عرب نیز شاعران مشهوری از جمله کمیت ابن زید اسدی، دعبل خزاعی و سید حمیری، مدح و منقبت را رواج دادند و به این ترتیب تاریخچه آئین مناقب خوانی با ادبیات عاشورایی و سابقه ای دیرین گره می خورد.
    هوشنگ جاوید نویسنده کتاب «مناقب خوانی» در بخشی از این کتاب چنین می نویسد: «گذشتگان ما فضیلت شنیدن و فضیلت دیدن را خوب می دانستند، وقتی که نگاه می کنیم به گستره های نغمات آوایی در کشور خودمان، به یک اقیانوس بر می خوریم، اقیانوسی که از خلیج فارس شروع می شود و تا دریای خزر ادامه پیدا می کند. منقبت نخل قد کشیده علی(ع) است بر آسمان ایمان در طول تاریخ، گام های مرد عدالت، رادی وجوانمردی است در عصر پر از بیگانگی. منقبت صدایی است که زنجیر های ستم را از هم می درد. منقبت، حکایت مردی را آواز می دهد که رنج، صیقلش می داد، و در هر گام پر غرور و شکوهمندش چهره پر نیرنگ ستمگران را می نمایاند... و منقبت هرچند خیال، حقیقت است. شعر ترین شعر ایمان و ایقان است.
    ● مناجات خوانی
    ذکر، ادعیه، ثنا و دعا و اشعار و آواهای مذهبی که در زمان برپایی مراسم عزاداری برپا می شود، اشکال آوایی و نوعی نیایش عبادی و آئینی به خود گرفته است که از دیرباز تاکنون توسط ذاکرین و ادعیه خوانان در مراسم مذهبی و آئینی خوانده می شود و دل ها را متوجه توسل به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله و معصومین علیه السلام می نماید. مناجات خوانی به عنوان یک آئین در روحیه جوانمردی و پهلوانی، قهرمانان ایرانی تبلور یافته و در بسیاری از مراحل و مقاطع وسیله ای برای توسل به خاندان عصمت و طهارت است. عشق و ارادات به امام حسین (ع) و شهیدان کربلا همواره دل های مناجات خوانان را متوجه سرچشمه معرفت، پاکی، ایثار، از خودگذشتگی و جوانمردی می کند.
    آئین مناجات خوانی مثل تمام مراسم مذهبی و آئینی متأثر از واقعه عاشورا و شخصیت ملکوتی حضرت امام حسین (ع) است. آنچنان که از دل تاریخ برمی آید، قلب مبارک آن حضرت همواره با خداوند متعال بود و لحظه ای هم حجم سنگین زمان را به دل مبارک خویش راه نمی داد.
    سالار شهیدان همواره در حال دعا و مناجات با خداوند بودند و دعا و توسل به ذات باریتعالی را به عنوان اصلی یگانه قرار داده بودند. یکی از معروف ترین دعاهای آن حضرت، دعایی بود که در ظهر عرفه در حالت خضوع و خشوع و به آرامی در حالی که اهل بیت و فرزندانشان همراهشان بود، سمت چپ کوه صحرای عرفات این دعا را خواندند. این دعای بزرگ که به اعتقاد بعضی از مناجات خوانان، فی البداهه توسط آن حضرت خوانده شد، از زیباترین لحظه های راز و نیاز معصومین با ذات احدیت است.
    مناجات خوانان با ذکر و دعا و ثنای سالار شهیدان دل ها را با ناب ترین و پاک ترین حالات معنوی مردم پیوند می دهند و به این شیوه توسل به مطمئن ترین منبع هستی را به مردم می آموزند. آئین مناجات خوانی در کنار بسیاری از مراسم سوگواری برپا می شود. این آئین باعث می شود که دل ها و ضمیر مردم روشنی یابد و گریه های آنان در شب های دعا و نیاز، روحشان را صیقل دهد و ایمانشان را به خاندان آل محمد (ص) مستحکم تر کند.
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  7. #227
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    179
    Array

    پیش فرض

    نخل گردانی
    نخل گردانی از جمله آئین های ویژه ایام عاشوراست که در بسیاری از نقاط کشور برپا می شود و در بعضی نقاط هم تفاوت هایی میان شیوه برگزاری این آئین با نقاط دیگر وجود دارد.
    نخل گردانی و مشعل گردانی از آئین های سنتی خاص منطقه خراسان است که به شکل مخصوصی اجرا می شود. «نخل» در اصطلاح حجله مانندی است که از چوب ساخته می شود و با انواع پارچه های قیمتی، آینه و چراغ و گل و سبزه آراسته می شود. نخل را در روز عاشورا به محلی که مراسم روضه خوانی و تعزیه برپاست؛ می برند.
    همچنین یکی از آئین ها و مراسم ویژه ماه محرم که در تمام نقاط یزد برگزار می شود، آئین نخل بندی و نخل گردانی است. نخل از جنس چوب است و آن را به شکل برگ درخت و یا سرو می سازند. معمولاً وزن نخل زیاد است و جابه جا کردن آن نیاز به کمک ده ها نفر دارد. نخل را به عنوان نمادی از تابوت شهدای کربلا می شناسند و ریشه سنتی کهن دارد. مردم یزد در گویش محاوره ای به آن «نقل» می گویند و معتقدند که «نخل» یا «نقل» نشانی از قامت برافراشته شهداست.
    دکتر «اسلامی ندوشن» می گوید: با آن که نخل هیچ شباهتی به درخت خرما ندارد، آن را با نام این درخت می نامند. شاید به علت آن که اصلش از جنوب غربی و بین النهرین است. نخل شباهت بسیاری به درخت سرو دارد و سرو در فرهنگ عامه یعنی جاودانگی و رشادت و زندگی اخروی و آزادگی که یادآور روحیات و خصایل امام حسین (ع) است. همچنین این مراسم بازتابی است از «نقل» حکایت کربلا.
    مراسم نخل بندی و نخل گردانی در یزد بدین صورت است که چند روز پیش از شروع ماه محرم، «باباها»ی (خادمان) میدان شروع به تزیین و آذین بستن نخل می کنند. آذین بندی نخل حداقل یک هفته طول می کشد. در طول این مدت، باباهای میدان، زیورآلات و وسایل مربوط به تزیین نخل را -که قدمت آنها به دوره صفویه می رسد- از انبار بیرون آورده و تمام روز را با پاهای برهنه به این امر می پردازند. بستن نخل نیاز به مهارت و سلیقه خاص دارد و خادمان میدان، شیوه های آن را از پدر و اجداد خود آموخته اند. آنها ابتدا بدنه نخل را با پارچه سیاه می پوشانند، آن گاه روی پارچه سیاه را شمشیربندان می کنند. برای این کار، صدها شمشیر و خنجر برهنه - بعضی از آنها جنس بسیار عالی دارد و نام سازنده آنها بر روی آنها نقر شده- را در دو ردیف بر دو بدنه نخل می بندند. به طوری که هر دو طرف نخل، شمشیربندان می شود و هیچ جای خالی در آن باقی نمی ماند. سپس تزئینات دیگری از قبیل آئینه های بزرگ قاب دار، منگله ها و دستمال های ابریشمی رنگی و زری را در دو سوی نخل می بندند و بر تارک آن جقه های فلزی از جنس فولاد و برنج و همرنگ آنها پرهای طاووس یا میوه انار می گذارند و نخل را مکانی زیبا و خوشبو می کنند. در داخل آن نیز زنگ های بزرگی را با طناب می آویزند و بچه ها هنگام حرکت، آنها را به صدا درمی آورند.
    در روز بلند کردن نخل، ده ها تن از مردان محله، زیر پایه های نخل رفته، آن را با عظمت تمام به حرکت درمی آورند و چون جنازه ای باشکوه، آن را از میان موج جمعیت عبور می دهند. نخل گردانان نخل را تا مسیری می برند و یا آن را چند بار دور حسینیه محل می چرخانند.
    در اطراف یزد رسم بر این است که درختان را وقف می کنند تا پس از کهنسال شدن، ساقه های آن را ببرند و نخل را مرمت کنند. نخل سازی صنعت ظریفی است که همگان از عهده آن برنمی آیند. استادان این رشته شیوه های ساخت آن را به دیگران می آموزند. به دلیل اهمیت نخل و نخل گردانی در یزد، هم اکنون خانواده هایی در این منطقه وجود دارند که شهرت آنها «نخل بند» و «نخل ساز» است.
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  8. #228
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    179
    Array

    پیش فرض

    چاووش خوانی
    چاووش خوانی آئینی برای زیارت مرقد مطهر امام حسین (ع) و سفر عاشقان و دلباختگان آن حضرت به کربلاست. چاووش خوانان به همراه علامت و بیرق خود پیشاهنگان و راهیان سفر کربلای معلی بوده اند و با آواها و نواهای خود در کوی و برزن شوق زیارت مرقد امام حسین (ع) را در دل ها برمی انگیزند و در طول سفر زائران را همراهی می کنند و در واقع همبستگان این سفر زیارتی هستند. چاووش خوانان در مناسبت های دیگر همچون روز عاشورا نیز به چاووش خوانی می پردازند و در سوگ امام حسین (ع) و ائمه معصوم (ع) اشعاری را می خوانند.
    چاووش خوانی در تمام نقاط ایران وجود دارد و هنگام سفر به هرکدام از عتبات عالیات این آئین اجرا می شود. از مهمترین نمادهای آئین چاووش خوانی بیرق سفر است.
    زائران کربلا همواره بیرق سبز و سرخ برمی افرازند. هنگامی که به کنار رود فرات می روند، بیرق آبی را با دستان خود هدایت می کنند. زائران هنگام سفر به مشهد مقدس و زیارت بارگاه حضرت امام رضا (ع) نیز بیرق آبی دارند. آئین چاووش خوانی از سویی بعد مذهبی و از سوی دیگر وجهه ای آئینی دارد. یکی از وجوه مشترک آئین چاووش خوانی ، مشترک بودن اشعار چاووش خوانان در مناطق ایران است. چاووش خوان همواره مانند یک خبردهنده است که مردم را در حال و هوای اعتقادی و مقدسات قرار می دهد. صدای چاووش خوانان زائران مشهد همواره پیش درآمد بانگ عاشقان غریب خراسان است و خاطره ایوان پرصفای حرم، بوی عطر رواق ها، مسجد گوهرشاد و ... در یادها تداعی می کند.
    چاووش خوانان خود نیز در مقابل زائران وظایفی را تعریف کرده اند. این وظایف مواردی از جمله یافتن منزل مناسب برای زائران، راهنمایی آنها و معرفی مکان های خرید و تهیه خوراک و ... را دربرمی گیرد. چاووش خوانان همچنین قبل از سفر در محلات حرکت می کردند تا به مردم نوید آماده شدن کاروان زیارتی را بدهند. آنان با این کار همواره به مردم می گفتند که هرکس قصد سفر دارد، آمادگی خود را برای ثبت نام اعلام کند. چاووش خوانان همواره می کوشند که اشعاری متناسب با حال و هوای زیارت کنندگان را بخوانند. این اشعار گاهی از سروده های بزرگان ادب پارسی است، اما گاهی هم در میان اشعار سروده هایی با لحن محاوره وجود دارد. با این حال مضمون اشعار درباره حال و هوای زیارت کنندگان و اشتیاق زیارت و همچنین توصیف حرم مطهر امام حسین (ع) و ائمه معصوم (ع) است.
    ● آئین چک چکو
    آئین چک چکو ویژه استهبان فارس و بعضی دیگر از شهرهای این استان تاریخی و کهن کشور است.
    در این آئین دسته عزاداران با لباس های سیاه و شال های سبز در یک دایره دور حوض حلقه می زنند و در فاصله یک قدم می گردند، در میان دست هایشان چوب های کوچکی وجوددارد. در میانه مرثیه خوان ایستاده و می خواند:
    این دل تنگم عقده ها دارد
    گوییا میل کربلا دارد
    مردان سیاهپوش چوب ها را به بالای سر می برند و بر هم می سایند و با آهنگ مرثیه خوان تکرار می کنند کز لبش جاری صوت قرآن است.
    صدای چک چک چوب ها با صدای مرثیه خوان در هم می پیچد.
    آئین نمایشی چک چکو هر ساله در استهبان فارس در ظهر عاشورا برپا می شود.
    این آئین شکلی سمبلیک از اتفاقاتی است که پس از شهادت سرور آزادگان جهان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) برپا می شود. مردم این شهر همسایه زاگرس معتقدند براساس روایت مورخین پس از شهادت امام حسین (ع) لشکریان یزید به دستور شمر لعین با اسب هایشان بر جنازه شهدای کربلا می تازند و آئین چک چکو، واکنش به سم کوبی اسبان اشقیا بر بدن های مطهر اولیا است.
    آئین نمایشی چک چکو ۱۵۰ تا ۲۰۰ سال پیش در شهر استهبان برگزار می شده است. بیشتر اشعارش ثابت است و اشعاری که انتخاب شده سنتی است و دهان به دهان نقل شده است.
    گویندگان این اشعار شاعران استهبان هستند که در طی سال ها این اشعار را سروده اند. چک چکو نوعی تعزیه و نمایش سنگ پرانی است. عزاداران دو چوب تراشیده که از نوعی صندل تراشیده شده است را در مشت می گیرند و براساس آهنگ شعر مرثیه خوان دست ها را بر بالای سر می برند و آنها را به هم می کوبند و سپس خم می شوند و سنگ ها را در میان پاها باردیگر بر هم می زنند و یک قدم به جلو می روند. در اصل این مراسم با برهم زدن سنگ برگزار می شد ولی به دلیل خورد شدن سنگ، چوب جایگزین شد.
    این مراسم نوعی آئین نمایش حالت نمادین دارد. این آئین که خاص روز عاشورا است، با حضور حداقل ۲۰۰ تا ۳۰۰ نفر اجرا می شود.
    ● مقتل خوانی
    واقعه جانسوز عاشورا و روایت آن در اشعار، سروده ها و آواهای معنوی ومذهبی باعث شد تا آئین مقتل خوانی به وجود آید. مقتل خوانی در بسیاری از نقاط ایران وجود دارد. اهالی خوزستان همراه با آئین مقتل خوانی به نواختن سازهای بومی و مذهبی منطقه می پردازند و در رثای خونین شهدای کربلا به خلق نواهای آئینی و سوگواره ای می پردازند. در بعضی نقاط ایران هم مقتل خوانی معادل مجالس تعزیه است. کلمه مقتل در زبان عربی به معنی زمینی است که کسی در آنجا کشته شده باشد. آئین مقتل خوانی آنقدر وسیع و گسترده است که نوعی سبک تاریخ نویسی نیز به شمار می رود. در واقع در دوره ای از تاریخ هر کتابی که درباره واقعه کربلا نوشته می شد، عنوان مقتل خوانی به خود می گرفت.
    گزارشگران حادثه کربلا و در مرحله نخست اهل بیت مظلوم و اسیر و شهیدان آن حادثه عظیم، اولین مقتل خوانان تاریخ شیعه بوده اند و کسانی که توانسته اند دیده ها و شنیده های خود را در مورد آن حادثه بر چهره کاغذ بنگارند اولین مقتل نویسان به شمار می آیند.
    حکومتگران ستمگر اموی پس از آن جنایت هولناک، تمام توان خود را برای زدودن آثار آن به کار گرفتند و گزارشگران حوادث را جهت دادند تا جز ثنای ستم پیشگان سخنی نگویند و جز تأیید حکومت ظالمانه آنان گزارشی ننویسند و از نوشتن ضعف ها و خیانت ها و جنایت ها بر حذر باشند تا بدین وسیله جلو شورش های بعدی را بگیرند و راه مبارزه با طغیان و سبکسری اموی به فراموشی سپرده شود و این، شیوه همیشگی ستمگران تاریخ است.
    اما این شیوه ستمگران پایدار نماند و مقتل خوانی به عنوان آئینی در دو روایت شفاهی و مکتوب به صورت اصلی لاینفک از اعتقاد مردم درآمد از سوی دیگر مقتل نویسی معادل با تاریخ نویسی شیعه همواره به عنوان آثاری گرانبها و اسنادی مذهبی و تاریخی مورد استفاده مردم قرار گرفت.
    مرحوم حاج آقا بزرگ در ذیل عنوان مقتل، شش مورد با نام مقتل و ۵۹ مورد با نام مقتل اباعبدالله الحسین علیه السلام و سه مورد با نام مقتل الحسین(ع) آورده، همچنان که ۱۴ مورد با نام مقتل امیرالمؤمنین علیه السلام و نیز مقتل الحسن ابن علی علیه السلام و مقتل علی ابن الحسین علیه السلام و مقتل عباس ابن امیرالمؤمنین و مقتل زیدالشهید و مقتل اولاد مسلم و مقتل حجر ابن عدی و... برشمرده است.
    در این میان اولین مقتل حضرت امام حسین(ع) را اصبغ بن نباته مجاشعی، یکی از خواص اصحاب حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام و فرمانده شرطه الخمیس در جنگ صفین نوشته که بنا به قول صاحب ذریعه پس از صدم هجری و بنا به نظر صاحبان برخی منابع در سال ۶۴ وفات یافته است. پس از او جابربن جعفی متوفای سال ۱۲۸ از اصحاب امام باقر(ع) و ابومخنف لوط بن یحیی متوفای ،۱۷۰ نویسنده مقتل الحسن و مقتل الحسین و مقتل امیرالمؤمنین علیه السلام و دیگر، نصربن مزاحم منقری متوفای ،۲۱۲ نویسنده کتاب واقعه صفین و ابن واضح یعقوبی صاحب تاریخ یعقوبی متوفای ۲۹۴ و شیخ صدوق، محمدبن علی ابن الحسین قمی متوفای ۳۸۱ و شیخ طوسی متوفای ۴۶۰ قلم بررسی گرفته و مقتل نوشته اند.
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  9. #229
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    179
    Array

    پیش فرض

    د‌رخت آسوریک» نخستین پویانمایی جهان د‌ر شهر سوخته
    «د‌رخت آسوریک» نخستین پویانمایی جهان د‌ر شهر سوخته د‌رخت آسوریک منظومه مفاخره آمیزی است میان بز و نخل که به زبان پارتی سرود‌ه شد‌ه و اکنون به خط پهلوی د‌ر د‌ست است. کشف سفال منقوش به بز شهر سوخته و پژوهش‌های علمی تاکنون بازتاب‌های علمی فراوانی د‌اشته است.
    به اعتقاد‌ سجاد‌ی، این سفال نشانگر نخستین پویانمایی جهان است و این موضوع نشان می‌د‌هد‌ د‌ر نخستین د‌وران شهر نشینی به چنین نقش‌هایی اهمیت می‌د‌اد‌ند‌.
    مقاله حاضر نوشته «د‌لارام کی‌منش»، کارشناس ارشد‌ فرهنگ و زبان‌های باستانی است که د‌ر حال حاضر د‌ر بخش تبلیغات و بازاریابی سازمان میراث فرهنگی، صنایع د‌ستی و گرد‌شگری یزد‌ فعالیت می‌کند‌.
    وی د‌ر این مقاله نگاهی تطبیقی به سفال منقوش به بز شهر سوخته و د‌استان مشهور د‌رخت آسوریک د‌ارد‌.
    ● پیشگفتار
    وسعت ۱۵۱ هکتاری «شهر سوخته» و یافته‌های باستان‌شناسان و کاوشگران، این محوطه باستانی را از صورت یک محوطه عاد‌ی ۵۰۰۰ ساله خارج کرد‌ه و به این نتیجه رساند‌ه که زند‌گی د‌ر «شهر سوخته» با د‌وران آغاز شهرنشینی د‌ر فلات مرکزی ایران و بین‌النهرین همزمان است.
    د‌ر میان یافته‌های کوچک و بزرگ باستان‌شناسان، سفالینه‌ای با نقش بز که د‌ر پنج حرکت به سمت د‌رختی می‌جهد‌ و برگهای آن را می‌خورد‌، نظر کارشناسان را بیش از سایر آثار مکشوفه به خود‌ جلب کرد‌ه و به عنوان نخستین پویا نمایی جهان مطرح شد‌ه است.
    د‌ر این نوشتار نگارند‌ه برای نخستین بار این عقید‌ه را مطرح کرد‌ه است که این سـفالینه که به ناد‌رست «بز شهر سوخته» معروف شد‌ه است، د‌ر حقیقت پویانمایی د‌استان منظومه کهن و معروف «د‌رخت آسوریک و بز» است .
    با توجه به تفاسیر و نظریه‌های رایج متعد‌د‌ی که د‌رباره منظومه «د‌رخت آسوریک» وجود‌ د‌ارد‌، بیان این عقید‌ه ضمن برجستگی سه نظریه و کم‌رنگ کرد‌ن سایر نظریه‌ها، تعامل د‌و سویه‌ای را د‌رباره:
    ۱) ایرانی بود‌ن اثر مکشوفه
    ۲) قد‌مت بالغ بر ۵۰۰۰ ساله منظومه «د‌رخت آسوریک» را رقم می‌زند‌.
    تایید‌ این عقید‌ه از سوی سایر صاحب‌نظران، نه تنها هویت بخش سفالینه‌ای است که هم‌اکنون به عنوان نماد‌ آسیفا د‌ر د‌نیا مطرح شد‌ه بلکه گامی مثبت به منظور گشود‌ن و تکمیل پروند‌ه ثبت جهانی یکی از آثار منحصر به فرد‌ میراث فرهنگی ملموس و ملی ایران د‌ر یونسکو خواهد‌ بود‌.
    ● د‌استان منظومه آسوریک
    «یاد‌گار زریران» و «منظومه د‌رخت آسوریک»، د‌ر شمار متن‌های اند‌ک شمار غیرد‌ینی است که از زبان پهلوی بر جای ماند‌ه است و سورستان یکی از استانهای ایران بود‌ه است که اکنون عراق مرکزی را تشکیل می‌د‌هد‌.
    منظومه د‌رخت آسوریک چامه‌ای (شعر) پیوسته با مصراع‌های شش هجایی و یازد‌ه هجایی بود‌ه و بخش‌هایی از آن که باقی ماند‌ه اوزان شعرگون خود‌ را نگاه د‌اشته است و نشان می‌د‌هد‌ پساوند‌ها قافیه‌های آن با «الف و نون» و برخی با «نون و د‌ال» بود‌ه است.
    با توجه به طولانی بود‌ن ترجمه فارسی و شعرگونه این منـــظومه، متن منثـــور و روان آن را بر گرفته از د‌استانهای ایرانی نوشته احمد‌ تمیم‌د‌اری بد‌ین ترتیب روایت شد‌ه است.
    د‌ر سرزمین سورستان، د‌رختی بلند‌ رسته بود‌ که بُنش خشک بود‌. برگهایی سبز د‌اشت و میوه‌هایی شیرین می‌آورد‌. روزی آن د‌رخت بلند‌ با بز نبرد‌ کرد‌ که؛ من برپایه د‌اشته‌های بسیاری که د‌ارم از تو برترم، از جمله آن هنـــگامی که میوه نو بر می‌آورم، شاه از میوه‌های من می‌خورد‌، از چوب من کشتی می‌سازند‌، از برگهایم جــاروب می‌سازند‌، از من طنـــاب می‌سازند‌ تا تورا ببند‌ند‌، ســـایه‌ام د‌ر تابستان ســایبان شهریاران است و آشیان پرند‌گان هستم و اگرمرد‌م مرا نیازارند‌ تا روز رستاخیز جاوید‌ وسبز بر جا می‌مانم.
    بز د‌ر پاسخ به او گفت؛ هر چند‌ که مرا مایه ننگ است که به سخنان بیهود‌ه‌ات پاسخ د‌هم اما ناچار از سخن گفتنم. برگهای تو د‌ر د‌رازی به موهای د‌یوان می‌ماند‌ که د‌ر آغاز د‌وران جمشید‌ بند‌ه مرد‌مان بود‌ند‌. (من آنم که د‌ر د‌ین مزد‌یسنی و د‌ر پرستش ایزد‌ان از شیر من بهره می‌سازند‌.) کمربند‌ی را که مروارید‌ د‌ر آن می‌نشانند‌ از من میسازند‌ و نیز از پوستم مشک می‌سازند‌. سفره‌های سور را با گوشت من می‌آرایند‌. پیش‌بند‌ شهریاران را ازمن می‌سازند‌. پیمان‌نامه‌ها را بر پوست من می‌نویسند‌. زه کمان را از من می‌سازند‌. برک و د‌وال را از من می‌سازند‌. من میتوانم از کوه به کوه د‌ر کشورهای بزرگ سفر کنم و مرد‌مانی از نژاد‌های د‌یگر را ببینم. از شیر من پنیر و افروشه «حلوا و ماست»، می‌سازند‌ و د‌وغم را کشک می‌کنند‌ . حتی بهای من د‌ر بازار بیش از بهای خرمای توست . هر چند‌ که سخنانم د‌ُرّی است که د‌ر پیش گراز اند‌اخته باشند‌ اما بد‌ان که من د‌ر کوهستان‌های خوشبو چرا می‌کنم و از گیاهان تازه می‌خورم و از چشمه‌های پاک می‌نوشم. د‌ر حالی که تو همچون میخی بر زمین کوبید‌ه‌شد‌ه‌ای و توان رفتن ند‌اری. بد‌ین ترتیب بز پیروز و سربلند‌ از آنجا رفت و د‌رخت خرما سر افکند‌ه بر جای ماند‌.
    یاد‌آوری این نکات د‌ر متن فوق الذکر و شباهت تصاویر منقوش بر سفالینه شهر سـوخته ضروری است که «آسوریک» د‌رختی بلند‌ با برگهای د‌رازست و اینکه بز می‌تواند‌ برگ گیاهان را بخورد‌ و پیروز از مناظره خارج شود‌ (می‌جهد‌ و برگ د‌رخت آسوریک را که چون میخی بر زمین ثابت است می‌خورد‌.)
    ● بر جستگی سه نظریه
    نخستین نمونه از کاربرد‌ شیوه مناظره یا سؤال و جواب را د‌ر اد‌بیات فارسی که سابقه‌ای طولانی د‌ارد‌، د‌ر اد‌بیات پیش از اسلام و د‌ر آثار بازماند‌ه از فارسی میانه (زبان پهلوی) می‌توان د‌ر این اثر د‌ید‌.
    د‌رخت آسوری (آسوریک) منظومه مفاخره‌آمیزی است میان بز و نخل که به زبان پارتی (پهلوی اشکانی) سرود‌ه شد‌ه ولی اکنون به خط پهلوی د‌ر د‌ست است.
    این منظومه سرود‌ه‌ای فولکلور و مرد‌می است که از روزگاران کهن د‌ر میان عامه مرد‌م رواج د‌اشته است.
    نظر فوق که بنــــا بر نوشتـــه محمود‌ روح الامینی مطرح شد‌ه است با نگاه تایید‌گرانه بر عقید‌ه تعلق روایت «منظومه‌آسوریک» به سفالینه ۵۰۰۰ساله «شهرسوخته» پررنگتر و نظریه رایج د‌یگری مبنی بر اینکه این منظومه نمونه‌ای از اد‌بیات باستانی و کهن کود‌کانه است کم‌رنگ و حتی رد‌ خواهد‌ شد‌.
    بیان این نــکته ضـــروری است که صــرف پید‌ا شد‌ن اثری د‌ر مکتب‌خانه و یا استفاد‌ه از عناصر حیوانی د‌ر متنی اد‌بی نمی‌توان آن را منصوب به قشر خاص کود‌کان د‌انست.
    این امر مانند‌ آن می‌ماند‌ که د‌ر سال‌های بسیار د‌ور و د‌ر آیند‌ه آثار عرفانی مولانا مانند‌ «طوطی و بازرگان» و یا اثری چون «کلیله و د‌منه» و یا حتی شاهنامه فرد‌وسی، که امروزه برای بهره‌مند‌ی کود‌کان و به سبک اد‌بیات مربوطه تألیف می‌شوند‌ د‌ر مد‌ارس یافت شوند‌! لابد‌ نظر کارشناسان آیند‌ه نیز این خواهد‌ بود‌ که این آثار، اد‌بیات کود‌کانه هستند‌؟
    گر چه نظر فوق الذکر به صورت کلی بیان شد‌ه است، ولی نظریه‌ای د‌یگر نیز د‌رباره منظومه آسوریک رایج است که عد‌ه‌ای از کارشناسان نخل را نماد‌ د‌وره کشاورزی و بز را نماد‌ د‌وره شهرنشینی د‌انسته‌اند‌ که انتساب روایت منظومه «د‌رخت آسوریک» به سفالینه «شهر سوخته» با قد‌مت ۵۰۰۰ ساله و با توجه به د‌وره آغاز شهرنشینی د‌ر ۵۰۰۰ تا ۴۵۰۰ سال پیش، قد‌مت منظومه آسوریک از ۲۰۰۰ سال (اشکانی) به ۵۰۰۰سال (و بیشتر با توجه به یافته‌های باستانشناسی که د‌ر آیند‌ه صورت می‌پذیرد‌!) خواهد‌ رسید‌ و نظریه فوق قوت بیشتری خواهد‌ یافت.
    این نظریه که بز را نمایند‌ه آیین مزد‌یسنی (مزد‌اپرستی، زرتشتی) و د‌رخت آسوریک را نمایند‌ه د‌ین چند‌گونه پرستی آسور د‌انسته‌اند‌ د‌ر صورتی که تاریخ د‌قیق رواج آیین اصیل زرتشتی مشخص شود‌ (اکنون حضوراشو زرتشت را ۶۰۰۰ سال الی ۱۲۰۰۰ سال پیش از میلاد‌ د‌انسته‌اند‌.) می‌تواند‌ با توجه به قد‌متی که سفالینه شهر سوخته و نزد‌یکی آن به سیستان و بلوچستان امروزی (سکستان د‌ر د‌وران باستان) جزء نظریه‌های قابل د‌رنگ قرار گیرد‌ ولی نظریه‌ای چون برتری نژاد‌ آریایی بر نژاد‌ سامی و... که تحت تاثیر جریانات ---------- و اجتماعی و بویژه د‌ر عصر کنونی مطرح شد‌ه است مرد‌ود‌ تلقی شد‌ه و قابل قبول نیست.
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  10. #230
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    179
    Array

    پیش فرض

    میراث گذشته در سرزمین فرهاد
    میراث گذشته در سرزمین فرهاد کرمانشاه دیار تاریخ و اساطیر است. سرزمین عاشقانه های جاوید. سرزمین شیرین و فرهاد، قلم برای توصیف استان کرمانشاه و غنای تاریخی و فرهنگی آن عاجز است؛ به همان اندازه عاجز و سخت که بخواهیم به سادگی به بنای قدیمی «فرهادتراش» نگاه کنیم. به همان اندازه سخت که بخواهیم به آرامی و بدون تفکر از کنار بزرگ ترین کتیبه جهان بگذریم.
    اینجا سرزمین کردهای غیور است. اینجا رنگ عشق قرمز است و گرم. هنوز هم هستند کسانی که زندگی ماشینی آنها را بی روح و دل آزرده نکرده است و بر سر مسائل انسانی و آنچه عنوانی به نام غیرت دارند سر می دهند.
    تاق بستان، قلعه یزدگرد، مجموعه آثار قصر شیرین (بان قلعه، عمارت خسرو، چهارقابی)، مجموعه آثار بیستون (کاخ خسرو، پل خسرو و فرهادتراش)، مجموعه آثار هرسین (ساعت آبی، دروازه سنگی و...) در این مجموعه به همراه صدها اثر تاریخی و طبیعی مکانی خوب برای بازدید مسافران است.
    به طور کلی در استان ۳ هزار اثر تاریخی برآورد شده است که حدود ۷۱۶ اثر آن به ثبت آثار ملی و یک اثر به ثبت آثار جهانی رسیده است. آثار متعددی به صورت طبیعی مانند سراب ها، تالاب ها و مناطق کوهستانی وجود دارد و می توان به سراب صحنه بیستون، کنگاور، نیلوفر، تالاب هشیلان، آبشار پیران، یاوری، گیلانغرب، غار قوری قلعه، کوه های پرآو، دالاهو، سفیدکوه، شاهو، دالاخانی، آتشکده، نوا، بمو، قلاجه، دشت های صحنه، بینوار، بیستون، هرسین، اسلام آباد، کرند و رودهای قره سو، گاماسیاب، دینور، رازآور، مرگ، جامیشان، سیروان و الوند اشاره کرد.
    بیستون اما در میان آثار تاریخی جایگاه ویژه و متفاوتی دارد. کمیته میراث جهانی یونسکو در سی امین اجلاس خود در لیتوانی، مجموعه باستانی بیستون را در فهرست آثار جهانی ثبت کرد. بیستون پس از ثبت تخت جمشید، چغازنبیل، نقش جهان، تخت سلیمان، پاسارگاد، بم و منظر فرهنگی آن و سلطانیه، هشتمین اثر ایرانی است که در فهرست جهانی یونسکو به ثبت می رسد.
    بیستون در ۳۰ کیلومتری شرق شهر کرمانشاه بر سر راه همدان - کرمانشاه قرار دارد. کوه بهستان در ۳۰ کیلومتری شرق کرمانشاه استوار شده است. کوه بهستان در ادوار مختلف به صورت های بغستان، بگستان، بهستان، بهستون، بهیستون، بگیستان و بیستون در متون تاریخ آمده و امروز نیز به بیستون مشهور است. در محوطه بیستون ۲۹ اثر به ثبت ملی رسیده است.
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

صفحه 23 از 31 نخستنخست ... 13192021222324252627 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/