تنها تو هستي
با خيال تو به باغ آيينه ها قدم مي گذارم, به گلستان توحيد
زير چتر خورشيد, باران نور , روح تشنه ام را مي نوازد , نوري از حقيقت
اي يگانه هستي
تنها تو هستي كه مي توانم در آغوش مهربانيت آرام بگيرم
تنها تو هستي
با خيال تو به باغ آيينه ها قدم مي گذارم, به گلستان توحيد
زير چتر خورشيد, باران نور , روح تشنه ام را مي نوازد , نوري از حقيقت
اي يگانه هستي
تنها تو هستي كه مي توانم در آغوش مهربانيت آرام بگيرم
[دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]غافل از آنیم که کج میرویم
[SIGPIC][/SIGPIC]
يارب از ابر كرم يك رشحه قسمت كن مرا
چشمه ي لب تشنه ام درياي رحمت كن مرا
[دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]غافل از آنیم که کج میرویم
[SIGPIC][/SIGPIC]
لحظه اي كنارم بايست
براي لحظه اي كتاب را از بر بخوان
ببين كه دنيا را چه كرديم
ببين كه پله ها را گم كرديم
چه گويم از نگاه مبهمت
كه من نديدم هيچ نوري
سزاي من از عشق چه بود؟
زمان را صدا زدم
اما چه شد ....
[دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]غافل از آنیم که کج میرویم
[SIGPIC][/SIGPIC]
گـل نرگـس، زمـستـانـسـت.
زمـســتـان اســت
نـرگــس...
خدا ... حافظ تو
و
خدا حافظ
دستهای هميشه سرد ت
خداحـافـظـ نــرگــســم...
[دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]غافل از آنیم که کج میرویم
[SIGPIC][/SIGPIC]
خسته ام از تكرار...
دفعه بعد هركجا كه افتادم
همونجا دفنم كنيد
ديگه حوصله بلند شدن ندا رم...
[دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]غافل از آنیم که کج میرویم
[SIGPIC][/SIGPIC]
میشه با خود گفته ام همچنان که نیمی از عشق به شهامت
گفتنست نیم دیگر آن هم به شهامت اعتراف برای بیان دلایل
نگفتن است و چقدر زیباست اگر کسی در میان راه حس کرد
گردو غبار سواران دشت عشق گوشه ی راست چشمش را بدون
اینکه عاشق کسی باسد و دلش برای کسی تنگ شود خیس
می کند خیلی راحت انصرافش را روی یک برگ زرد بنویسد و به
آب روان بسپارد ...
اما افسوس ما همه امدنمان را جار می زنیم و رفتنمان را پنهان
می کنیم تا دلمان هم پیش کسی باشد که ترکش می کنیم
و هم پیش ان کسی که به نزدش می رویم تا ان اولی خبر از
ماندن تکه ی دیگر دلمان در نزد دیگری نداشته باشد ....!
[دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]غافل از آنیم که کج میرویم
[SIGPIC][/SIGPIC]
به خدا عشق معامله ی بدیست که در ان زندگیت را به قیمت
هیچ می بخشی و آخر سر هم چیزی به نام اعتماد را از تو
می گیرند تا شاید خلاصت کنند اما دریغ از جرعه ای رهایی ...
تر جیح می دهم تنهایی باشد و خیال کسی که قرار است
در باران بیاید .
سهراب گفت زندگی رسم خوشایندیست من می گویم زندگی
رسم خوشایندی نیست زندگی اجبارست لاجرم باید زیست
[دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]غافل از آنیم که کج میرویم
[SIGPIC][/SIGPIC]
بلبل كه ز عشق یك هم آواز نیافت×××××××××××××× همچون تو گلی شكفته پر ناز نیافت
گل گر چه به حسن صد ورق داشت ولیك ×××××××××× در هیچ ورق شرح رخت باز نیافت
[دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]غافل از آنیم که کج میرویم
[SIGPIC][/SIGPIC]
شبی که در دل من آفتاب می خندید
سراب بود که در شکل آب می خندید
و دور از از همه،
روح غریب یک شاعر
به مرگ ثانیه ها
در سراب می خندید...
[دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]غافل از آنیم که کج میرویم
[SIGPIC][/SIGPIC]
دلم براي كسي تنگ است كه آفتاب صداقت را به ميهماني گلهاي باغ مي آورد و گيسوان بلندش را به باد مي داد و دست هاي سپيدش را به آب مي بخشيد و شعر هاي خوشي چون پرنده ها مي خواند
[دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]غافل از آنیم که کج میرویم
[SIGPIC][/SIGPIC]
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)