صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 31

موضوع: ویژه نامه ايام سوگوارى و شهادت عزيز زهرا آقا اباعبدالله الحسين وهفتاد دو شقايق پرپرشده دشت کربلا

  1. #11
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض


    سلام بر محرم
    سلام من به محرم محرم گل زهرا
    به لطمه های ملائك به ماتم گل زهرا

    سلام من به محرم به تشنگی عجیبش
    به بوی سیب زمین و غم حسین غریبش


    سلام من به محرم به غصه و غم مهدی
    به چشم كاسه خون و به شال ماتم مهدی

    سلام من به محرم به كربلا و جلالش
    به لحظه های پر از حزن و غرق درد و ملالش

    سلام من به محرم به حال خسته زینب
    به بی نهایت داغ دل شكسته زینب

    سلام من به محرم به دست و مشك ابوالفضل
    به ناامیدی سقا به سوز و اشك ابوالفضل

    سلام من به محرم به قد و قامت اكبر
    به خشك اذان گوی زیر نیزه و خنجر

    سلام من به محرم به دست و بازوی قاسم
    به شوق شهد شهادت حنای گیسوی قاسم

    سلام من به محرم به گهواره اصغر
    به اشك خجلت شاه و گلوی پاره اصغر

    سلام من به محرم به احترام سكینه
    به آن ملیكه كه رویش ندیده چشم مدینه

    سلام من به محرم به عاشقی زهیرش
    به بازگشتن حر خروج ختم به خیرش

    سلام من به محرم به مسلم و به حبیبش
    به رو سپیدی عون و بوی عطر عجیبش

    سلام من به محرم به زنگ محمل زینب
    به پاره پاره تن بی سر مقابل زینب

    سلام من به محرم به انتظار رقیه
    به پای آبله بسته به چشم تار رقیه

    سلام من به محرم به شور و حال عیانش
    سلام من به حسین و به اشك سینه زنانش

    سلام من به محرم به حزن نغمه هایش
    به پرچم و به سیاهی به خیمه های عزایش


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  2. #12
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    موسم روییدن سرها به روی نیزه هاست
    آن چه می ریزد به روی خاک ها خون خداست
    فصل ضرب تازیان با خیزران روی لبان
    فصل پنهان کردن خورشید در طشت طلاست
    فصل نیلی گشتن صورت ز ضرب سیلی است
    فصل پرپر گشتن گل ها به زیر دست و پاست
    نالهٔ طفلان هنوز از خیمه ها آید به گوش
    بارالها ساقی عطشان ابافاضل کجاست
    یارب اندر شهر کوران کُشته می گردد چراغ
    آن چراغی که پیمبر گفت مصباح الهداست
    آن حسینی که پیغمبر خواند کشتی نجات
    در ستیز حق و باطل غرق گرداب بلاست
    نوح اگر شد ناخدا دیگر ز طوفان ها چه غم

    اسوه صبر و تحمل زینب اکنون ناخداست
    تا ابد ورد لب مرغ سحر دانی که چیست؟
    کل یوم عاشورا و کل ارض کربلاست


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  3. #13
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    محرم می آید؛ مثل پرنده ای غریب، از التهاب خاکستری آسمان.

    ماه سرخ بلوغ؛ ماهی که در آن، عشق آفریده شد و مردانگی و شرف در عطش معنا گرفت.

    ماهی که هیچ واژه ای گنجایش اندوه بی کرانه ی آن را ندارد؛ ماهی که هر ساله، خون خدا را بر آسمان دنیا می پاشد تا ابرهای روزمره، سرخی آفتاب را نپوشاند.

    محرم، ماه فریاد، ماه بیداری و پایداری است؛ ماهی که تمام تاریخ، وام دار یک نیم روز آن است.

    ماهی که خاک و خون، آتش و عطش و مشک و تیر، رازهای سر به مهر آنند.

    ماهی که هفتاد و دو آیه ی سرخ، بر صحیفه ی دل ها نازل شد و هفتاد و دو کهکشان، در مدار هستی قرار گرفت.

    ماهی که دست می افتاد و پر و بال می رویید.

    ماهی که هر ساله انتظار من و تو را می کشد.

    محرّم، فصل مَحرم شدن با خوبی هاست؛ فصل فشردن دست هایی که در کنار فرات، رویید؛ فصل عاشقی کردن.

    سال هاست که محرم سیاه پوش است و سینه ها از سوگ، در جوش و خروش.

    سال هاست که کربلا، روزهای سردمان را گرما می دهد و بر شب های سیاه مان نور می پاشد.

    کیست که آزاده باشد و محرم را به سوگ ننشیند؟

    کیست که سوار بر راهوار اشک، به مهمانی عاشوراییان برود و شیفته برنگردد؟

    کیست که در سفینه ی نجات وارد شود و در موج های هوس غرق گردد؟

    کیست که حسین را چراغ راهش کند و در بیراهه های پر پیچ و خم، گم شود؟

    کیست که گوش جان بسپارد و نام تو را در هیاهوی فرات نشنود؟

    نمی دانم این چه رازی است که محرم، ماه آغازین سال است، شاید سرّ آن در این باشد که عزت، در گرو قیام و جهاد است و حیات، در سایه ی خون.





    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  4. #14
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    از انتهای هستی از اوج آسمانها

    یک قافله رسیده در جمع کاروانها
    یک کاروان رسیده تا که شود فدایی
    زینب در این میانه گردیده کربلایی

    اکبر گیرد رکابش پر شد از غم کتابش
    یا سیدی حسین جان گشته بر لب خطابش
    یار حسین زهرا باشد سپاه غربت
    دارد از بی کسی ها لشکر چو بی نهایت

    یا رب عزیز طه مانده غریب و تنها
    تا خیمه گه رسیده سوز هجوم غم ها
    محزون دل رباب و اصغر بود در آغوش
    می خواند او لالایی این گویا رفته از هوش
    بوسه زند به رویش وای از ناز گلویش
    در ماریه پس از این با خون شود وضویش


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  5. #15
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    الا... ای‌ کربلا،
    ای‌ قبله‌ دل‌های‌ حقجویان‌ آزاده‌،
    الا... ای‌ مظهر تابان‌ و جاوید شهادت‌ها،
    نشان‌ عشق‌ و ایمان‌ و نثار جان‌،
    تجلیگاه‌ شورانگیز فکر امتی‌ آگاه‌
    الا...

    ای‌ کربلای‌ خون‌،
    الا...

    ای‌ شوق‌ جانبازان‌ دین‌ را، بهترین‌ کانون‌،
    تو، مغناطیس‌ میلیون‌ها دل‌ روییده‌ از خونی‌،
    تو نبض‌ زندگی‌ را، بهترین‌ معیار و قانونی‌،



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  6. #16
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    محرّم، ماهِ حرام

    اما مگر جهانِ خونریز، حرمتِ سنّتِ آدمیان را نگاه خواهد داشت؟

    ماهِ حرام است و خون ریختن آدمیان، ممنوع؛ مگر خونِ بهترینِ آنها، و این ارمغانِ سال جدید است که گویی بنیانِ آسمان را چنین گذاشته اند.

    سالِ نینوا چگونه آغاز می شود؟ آیا نینوا جشن خواهد گرفت؟

    روزِ آغاز سال است و فرات، سرخ جریان دارد و خون فوّاره می زند. فرات را خوب گوش کنید!

    آیا چکاچک شمشیرها را نمی شنوید؟ این خاطراتِ رودِ کهنه است که همچنان در خویش، محفوظ نگاه داشته است. آیا گریه ها را نمی شنوید؟ و نعره های دلیرانه را؟

    در فرات، هنوز صدای نمازهای شب عاشورا، قطره قطره و موج موج جریان دارد. فرات هنوز شرمگین است. بیچاره رودِ پیر، قرن هاست کُند و شکسته می رود.

    سال کوفه چگونه آغاز می شود؟ آیا هنوز مردانِ پیمان شکن هلهله می کنند و شمشیر می رقصانند؟ و آیا زنان بی شرم، همچنان از پنجره ها سرک می کشند تا کاروان خسته و تشنه ی خارجیانِ از راه رسیده را به تماشا و دشنام بایستند؟

    اینک، در مرتفع ترین خاک حجاز ایستاده ام؛ رو به خورشید و دست را بالای چشم هایم گرفته ام تا دورتر را بهتر ببینم. آغاز سال است و ماهِ حرام؛ شمشیرهایی را می بینم که از تیغه هایشان خون می چکد و نیزه هایی که خورشید حمل می کنند و کاروان مهتاب که سوگوار و اسیر می پیماید.

    آری این جا، سال جدید، این گونه آغاز می شود.
    «جهان، خونریز بنیاد است، هشدار! سَرِ سال از محرّم آفریدند»


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  7. #17
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    یا ابا عبد الله الحسین علیه السلام


    هنگام محرّم شد و هنگام عزا، های
    برخیز و بخوان مرثیت کرببلا، های

    پیراهن نیلی به تن تکیه بپوشان
    درهای حسینیه ی دل را بگشا، های

    طبّال بزن طبل که با گریه درآیند
    طّبال بزن باز بر این طبل عزا، های

    زنجیر زنان حرم نور بیایید
    ای سلسله‌ها ، سلسله‌ها، سلسله‌ها، های

    ای سینه زنان، شور بگیرید و بخوانید
    ای قوم کفن پوش، کجایید؟ کجا؟ های

    شمشیر به کف، حیدر حیدر همه بر لب
    خونخواه حسین آید، درآیید هلا، های

    کس نیست در این بادیه دلسوخته چون من
    کس نیست در این واحه به دلتنگی ما، های

    این داغ چه داغی ست که طوفان شده عالم
    آتش زده در جان و پر مرغ هوا، های



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  8. #18
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض



    خطبه حضرت زينب سلام الله علیها در کوفه

    سپاس خدايى را که سزد که پروردگار جهانيان است و درود خدا بر پيامبر و خاندان او بادا خداى تعالى راست گفت که فرمود : عاقبت آنان که کار زشت کردند ، اين بود که آيات خدا را تکذيب نموده و آن را به سخره گرفتند .
    اى يزيد ، کنون که به گمان خويش بر ما سخت گرفته اى و راه اقطار زمين و آفاق آسمان و راه چاره را به روى ما بسته اى و ما را همانند اسيران به گردش در آوردى ، مى پندارى که خدا تو را عزيز و ما را خوار و ذليل ساخته است ؟ و اين پيروزى به خاطر آبروى تو در نزد خداست ؟ پس از روى کبر مى خرامى و با نظر عجب و تکبر مى نگرى و به خود مى بالى خرم و شادان که دنيا به تو روى آورده و کارهاى تو را آراسته و حکومت ما را به تو اختصاص داده است .
    اندکى آهسته تر ! آيا کلام خداى تعالى را فراموش کرده اى که فرمود : گمان نکنند آنان که به راه کفر رفتند مهلتى که به آنان دهيم به حال آنان بهتر خواهد بود ، بلکه مهلت براى امتحان مى دهيم تا بر سرکشى بيفزايند و آنان را عذابى است خوار و ذليل کننده ؟
    اى پسر آزاد شده جد بزرگ ما ! آيا از عدل است که تو زنان و کنيزان خود را در پرده بنشانى و پردگيان رسول خدا صلى الله عليه و آله را اسير کرده و از شهرى به شهر ديگر ببرى ؟ پرده آبروى آنها را بدرى و صورت آنان را بگشايى که مردم چشم بدانها دوزند و نزديک و دور و فرومايه و شريف ، چهره آنها را بنگرند ، از مردان آنان کسى به همراهشان نيست ، نه ياور و نه نگهدارنده و نه مددکارى .
    چگونه مى توان اميد بست به دلسوزى و غمگسارى کسى که مادرش جگر پاکان را جويده و گوشتش از خون شهيدان روييده ؟ و اين رفتار از آن کس که پيوسته چشم دشمنى به ما دوخته است بعيد نباشد و اين گناه بزرگ را چيزى نشمارى و خود را بر اين کردار ناپسند و زشت بزهکار نپندارى و به اجداد کافر خويش مباهات و تمناى حضورشان را کنى تا کشتار بى رحمانه تو را ببينند و شاد شوند و از تو تشکر کنند ! و با چوب بر لب و دندان ابى عبدالله سيد جوانان بهشت مى زنى ! و چرا چنين نکنى و نگويى که اين جراحت را ناسور کردى و ريشه اش را ريشه کن ساختى و سوختى و خون فرزندان پيامبر صلى الله عليه و آله را که از آل عبدالمطلب و ستارگان روى زمين بودند ريختى و کنون گذشتگان خويش را مى خوانى .
    شکيبايى بايد کرد که ديرى نگذرد که تو هم به آنان ملحق شوى و آرزو کنى که اى کاش دستت خشک شده بود و زبانت لال و آن سخت را بر زبان نمى آوردى و آن کار زشت را انجام نمى دادى !
    بار الها ! حق ما را بستان و انتقام ما را از اينان بگير و بر اين ستمکاران که خون ما ريخته اند چشم و عذاب خود را فرو فرست .
    به خدا سوگند اى يزيد ! که پوست خود را شکافتى و گوشت بدن خود را پاره پاره کردى و رسول خدا را ملاقات خواهى کرد با آن بار سنگينى که بر دوش دارى ، خون دودمان آن حضرت را ريختى و پرده حرمت او را دريدى و فرزندان او را به اسيرى بردى ، در جايى که خداوند پريشانى آنان را به جمعيت مبدل کرده و داد آنها را بستاند .
    و مپندار آنان که در راه خدا کشته شده اند مرده اند بلکه زنده و نزد خدا روزى مى خورند همين بس که خداوند حکم و محمد صلى الله عليه و آله خصم اوست و جبرئيل پشتيبان اوست و همان کس که راه را براى تو هموار ساخت و تو را بر مسلمين مسلط کرد بزودى خواهد يافت که پاداش ستمکاران چه بد پاداشى است و خواهد دانست که کدام يک از شما بدتر و سپاه کدام يک ناتوانتر است .
    اگر مصائب روزگار با من چنين کرد که با تو سخن گويم ، اما من ارزش تو را ناچيز و سرزنش تو را بزرگ مى دانم و تو را بسيار نکوهش مى کنم ، چه کنم ؟ ديده ها گريان و دلها سوزان است .
    بسى جاى شگفتى است که حزب خدا به دست حزب شيطان کشته شوند و خون ما از پنجه هاى شما بچکد ، پاره هاى گوشت بدن ما از دهان شما بيرون بيفتد و آن بدن هاى پک و مطهر را گرگ هاى وحشى بيابان دريابند و گذرگاه دام و ددان قرار گيرند !
    آنچه امروز غنيمت مى دانى فردا براى تو غرامت است و آنچه را از پيش ‍ فرستاده اى ، خواهى يافت ، خدا بر بندگان ستم روا ندارد ، به او شکوه مى کنم و بر او اعتماد مى جويم ، پس هر نيرنگى که دارى بکن و هر تلاشى که مى توانى بنما و هر کوششى که دارى به کار گير .
    به خدا سوگند ياد ما را از دل ها و وحى ما را محو نتوانى کرد و به جلال ما هرگز نخواهى رسيد و لکه ننگ اين ستم را از دامن خود نتوانى شست ، راى و نظر تو بى اعتبار و ناپيدار و زمان دولت تو اندک و جمعيت تو به پريشانى خواهد کشيد .
    در آن روز که هاتفى فرياد زند : الا لعنه الله على القوم الظالمين و الحمدالله رب العالمين سپاس خداى را که اول ما را به سعادت و آمرزش و آخر ما را به شهادت و رحمت رقم زد و از خدا مى خواهم که آنان را اجز جزيل عنايت کند و بر پاداش آنان بيفزاييد ، خود او بر ما نيکو خليفه اى است و او مهربان ترين مهربانان است و فقط بر او توکل مى کنيم .
    آنگاه يزيد رو به شاميان کرد و گفت : نظر شما درباره اين اسيران چيست ؟ ايشان را از دم شمشير بگذرانيم ؟
    يکى از ملازمان او گفت : ايشان را بکش .
    نعمان بن بشير گفت : ببين اگر رسول خدا صلى الله عليه و آله بود با آنان چه مى کرد ، همان کن .



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  9. #19
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    السلام ، السلام ، بر تو ای کربلا


    از کعبه شد جدا سیدالشهداء


    حسین فاطمه ، عزیز مصطفی


    نور چشم علی ، همتای مجتبی



    السلام ، السلام ، بر تو ای کربلا



    ای که پاینده شد ، از تو دین خدا


    همگامی با وفا ، در نماز شبش



    ای آغوش مهرت ، مهد علی اصغر



    آید لب فرات ، یک تشنه لب سقا
    «حجت بن الحسن» ، گرید در این عزا
    ای که پاینده شد ، از تو دین خدا

    به قربانگاه عشق، می‌رود از منا


    پیوسته بر لبش ، لبیک و یاربش


    یار همراز او ، قهرمان زینبش


    همناله ، همنوا ، در هنگام دعا

    السلام ، السلام ، بر تو ای کربلا


    ای که پاینده شد ، از تو دین خدا


    آماده کن بستر ، بر سبط پیغمبر


    راهت گل افشان کن ، در مقدم اکبر


    رقیه مهمان است ، منزل کن مهیا


    السلام ، السلام ، بر تو ای کربلا


    ای که پاینده شد ، از تو دین خدا


    خون مبارزین ، رویت کند رنگین


    ای خاک تو مهر ، نماز مصلین


    داری عجب آبی ، آب حیات است این



    السلام ، السلام ، بر تو ای کربلا


    ای که پاینده شد ، از تو دین خدا


    ای ماه محرم ، ماه خون و شمشیر


    ای روز عاشورا ،تو روز عشق و تکبیر



    انقلاب ایران ، دارد ز تو تأثیر



    گلگون ز شهیدان ، شد بهشت زهرا


    السلام ، السلام ، بر تو ای کربلا


    ای که پاینده شد ، از تو دین خدا


    هر مکان کربلاست ، هر زمان عاشوراست



    رشته مهر او ، رمز وحدت ماست



    ماتمش جاویدان ، پرچم او بر پاست




    السلام ، السلام ، بر تو ای کربلا


    ای که پاینده شد ، از تو دین خدا


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  10. #20
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض



    چقدر ثانیه هایت حضور ایمان داشت

    در آن غروب سیاهی که بوی هجران داشت


    چقدر دختر تو دلشکسته بود آن شب

    نگاه ابری او یک بهار باران داشت


    فدای حلقه ی انگشتری که غارت شد

    و دستهای تو که روح سبز احسان داشت


    فدای آن دو لبی که مسیح دلها شد

    به روی منبر نی این همه مسلمان داشت


    چقدر خاطره دارد نسیم با زلفت

    که مثل خواهر تو خاطر پریشان داشت


    گرفته ماه مرا ابر خون و خاکستر

    تنور خانه شب تا سپیده مهمان داشت


    چقدر بوی خدا می شنیدم از آن لب

    که بین طشت طلا عطر پاک قرآن داشت


    در امتداد افق رد خون تو باقی است

    غروب سرخ محرم مگر که پایان داشت



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/