صفحه 2 از 9 نخستنخست 123456 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 86

موضوع: *** حكايتهاي بهلول ***

  1. #11
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    خليفه شدن بهلول

    هارون الرشيد از بهلول پرسيد: دوست داري خليفه

    باشي؟

    بهلول گفت: نه.

    هارون پرسي:

    چرا؟

    بهلول گفت: از آن رو كه من به چشم خود تا به حال

    " مرگ سه خليفه " را ديده ام ، ولي تو كه خليفه اي ،

    " مرگ دو بهلول " را نديده اي.


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  2. #12
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    سكته نافص

    روزي بهلول را خبر آوردند كه فلاني سكته ناقص كرده

    است.

    بهلول گفت:

    اگر او را" مغزي كامل بودي " ، سكته ناقص

    ننمودي...؟!


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  3. #13
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    دست و پا زدن بهلول

    بهلول را ديدند بر بالاي تپه اي نشسته و دست و پا

    همي زد.

    پرسيدند : تو را چه مي شود كه دست و پا همين زني؟

    گفت:

    نا گهان در " فكر " فرو رفته ام ، دست و پا مي زنم

    تا از" آن بيرون آيم . "

    ( عحبا كه اين بهلول ما ، آگاه هم بوده است از اين :

    " مباحث روان شناختي." )


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  4. #14
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    تشييع جنازه قاضي

    قاضي شهر فوت كرد و جمعيت انبوهي به

    تشييع آمده بودند . كسي بهلول را گفت: زمان

    تشييع جنازه بهتر است آدم در جلوي تابوت قرار

    گيرد يا عقب تابوت؟

    بهلول گفت: جلو يا عقب تابوت فرقي ندارد ،

    بايد سعي كرد:


    " توي تابوت قرار نگرفت؟ ."


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  5. #15
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    استراحت كردن


    خواجه اي بهلول را گفت:

    مدتي است آنقدر استراحت كرده ام كه

    خسته شده ام.

    بهلول گفت:

    پس قدري استراحت كن!


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  6. #16
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    دنيا را چگونه مي بيني؟

    ابلهي پرسيد، دنيا را چگونه مي بيني؟ بهلول

    گفت:

    تو سعادتمند خواهي زيست!

    ابله در حيرت شد و گفت:

    اين چه جوابي است كه به پرسش من مي دهي؟

    گفت:

    نيكو جوابي است ، زيرا عاقل آنچه را ميداند ،

    نمي گويد ، اما آنچه را كه بگويد ، مي داند...!!


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  7. #17
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    دوستي بهلول

    روزي هارون الرشيد از بهلول پرسيد:

    " دوست ترين " مردم نزد تو چه كسي است؟

    بهلول گفت: همان كسي كه شكم مرا سير كند.

    هارون گفت: اگر من شكم تو را سير كنم ،

    مرا دوست داري؟

    بهلول پاسخ داد: دوستي به:

    " نسيه و اگر " نمي شود.


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  8. #18
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    فلسفه كفشهاي بهلول

    بهلول روزي به مسجد رفت و از ترس آن كه

    مبادا كفش هايش را بدزدند يا با ديگري عوض

    شود ، آنها را زير لباد ه اش پيچيد و در گوشه اي

    نشست.

    شخصي كه كنارش بود چون بر آمدگي زير بغل او

    را ديد گفت:

    به گمانم كتاب پر قيمتي در بغل داري؟ چه نوع كتابي

    است؟

    بهلول گفت: كتاب فلسفه .

    غربيه پرسيد: از كدام كتاب فروشي خريده اي؟

    بهلول گفت:

    از كفاشي خريده ام .


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  9. #19
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    جواب بهلول به " زن بد كاره "

    زماني دل بهلول از اوضاع زمانه گرفته بود و

    در خرابه اي مشغول ذكر خدا بود. در ضمن

    لباسش را براي وصله زدن از تن در آورده بود.

    زن بي عفتي چشمش به او افتاد:

    بهلول را دعوت به كار بد كرد.

    بهلول گفت:

    وزن دستهاي من چقدر است؟

    زن بد كاره ، وزن پاهاي من تا وزن تمام اعضا

    را پرسيد.

    بهلول گفت:

    كدام عاقل حاضر است بخاطر لذت عضو كوچكي ،

    تمامي اعضاي خود را در آتش جهنم بسوزاند.

    و از جاي برخاست و نعره اي كشيد و فرار كرد.


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  10. #20
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    ديوانه كشتن هارون الرشيد

    روزي هارون الرشيد از كنار گورستان مي گذشت .

    بهلول و " عليان " مجنون را ديد كه با هم نشسته اند

    و سخن ميرانند. خواست با ايشان مطا يبه كند. دستور

    داد هر دو را آوردند.

    گفت : من امروز" ديوانه " مي كشم. جلاد را طلب كن.

    جلاد في الفور حاضر شد با شمشير كشيده. و عليان را

    بنشاند كه گردن زند.

    گفت : اي هارون چه مي كني؟

    هارون گفت : امروز" ديوانه " مي كشم.

    گفت عليان : سبحان االه ، ما در اين شهر:

    " دو ديوانه " داريم،

    تو" سوم " شدي . تو ما را بكشي ،

    " چه كسي تو را بكشد؟ ."


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








صفحه 2 از 9 نخستنخست 123456 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/