صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 29

موضوع: غادة السّمان شاعر توانا ي سوریه

  1. #11
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    زنی عاشق که با جغد دهشت در پرواز است

    در خانه ی زن شرقی
    الفبا می میرد

    در قربانگاه روزمرگی های حقیر

    آیا ظرف های نقره ای را برق انداخته ای
    به جای حروف الفبا؟

    آیا فرش ها و پشتی ها را

    گرد گیری کرده ای

    و گذاشته ای که مژگان سرمه کشیده ات را

    غبار آلود کنند؟

    مهمانان کی می آیند؟
    با عجله به مرغدانی برو

    درون بیهودگی

    آیا سیب زمینی ها را سرخ کرده ای
    روی اجاق

    و حروفت را خرد کرده ای؟

    آیا آن پیراهن مخملت را می پوشی

    همان لباس دیوانه هارا؟

    آیا برای نقابهای کارناوال
    تملق می گویی؟

    آیا کفشهای مهمانان را
    با مرکب قلمت

    رنگین خواهی کرد

    و خون استعدادت را بیرون کشیده ای

    درشبی که آنها در آستانه ی تر ساند نت

    گربه را در **** کشتند؟


    *
    آنجا مقبره ایست
    به نام روزمرگی

    که در آن حروف الفبای زن شرقی

    دفن می شود

    مانند بدنه ماشین های در هم شکسته زنگ زده

    که همواره رویای باد و دوردستها و شهوت افق را

    می بیند …

    هر شب قصه می گویم
    برای پنجره ای در افق فلزی مقبره

    آرام از آن بالا می روم

    و گریزان به جنگل می جهم

    تا بالها یم را بگسترانم

    پیش از آن که زنگار و بید

    آنها را بخورند

    و با جغد دهشت

    به سرزمین رازها پرواز می کنم

    به دور از مقبره های حروف

    در دهلیزهای قربانگاه غم های شرقی…

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. #12
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    یادمانِ پرسش

    آیا آذرخش ، نگاه زنی دل‌باخته

    به محبوبِ سفر کرده‌ی خویش‌ست؟

    آیا رنگین کمان

    دروغ‌های رنگارنگی‌ست که باورشان کرده بود؟

    آیا تندر

    لحظه‌ی طنین‌انداز جدایی‌ست؟

    و آیا باران

    عذابِ وجدان‌ست؟

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  3. #13
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    آن‌ هنگام‌ که‌ از تو می‌نویسم‌
    نگران‌ِ مُرکبم‌ و بارانی‌ که‌ در آن‌ می‌بارَد

    می‌بینم‌ مُرکب‌ به‌ دریا بَدَل‌ شده‌ و

    انگشتانم‌ به‌ رنگین‌کمان‌


    غصّه‌هایم‌ گنجشکان‌ِ کوچکندُ

    قلمم‌ یک‌ شاخه‌ی‌ زیتون‌

    کاغذم‌ هواست‌ُ اندامم‌ اَبر...


    می‌کوشم‌ در غیابت‌ از حضورت‌ بگریزم‌

    و به‌ بیهُده ‌گی‌

    با تبَر به‌ سایه‌هایت‌ بر دیوارِ زنده ‌گی‌ام‌

    حمله‌ می‌کنم‌!


    غیبتت‌ ، خودِ حضور است‌

    شاید اعتیادم‌ به‌ تو را درمانی‌ نباشد

    جُز جرعه‌ یی‌ بزرگ‌ از تو

    در رگ‌هایم‌ !

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. #14
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    از تعالیم جغد

    14916818529114272302615816320150313820115

    آن‌گاه که با من چون شبح رفتار می‌کنی
    شبح می‌شوم
    و غم‌های تو از من عبور می‌کنند
    همچون اتومبیلی که از سایه می‌گذرد
    آن را می‌درد و ترکش می‌کند
    بی‌آنکه ردّی بر جای بگذارد
    یا خاطره‌ای..
    پایان‌ها اینچنین خویشتن را می‌نویسند
    در قصه‌های عشق من
    دل من میخی بر دیوار نیست
    که کاغذپاره‌های عشق را بر آن بیاویزی
    و چون دلت خواست آن را جدا کنی
    ای دوست! خاطره در برابر خاطره
    نسیان در برابر نسیان
    و آغازگر ستمگرترست
    این است حکمت جغد.



    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  5. #15
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    زنی که داخل آیینه می شود


    اینک

    از انتهای انگشتانت بیرون می آیم

    و در آیینه می روم

    درون تنهایی

    و دیگر دو زن نیستم

    ودرون شیشه یکی شدم

    و دیگر نمی توانی

    زخم کهنه ام را بیهوده انگاری


    با شنیدن دوباره ی صدایت

    و برای دیدن دوباره تو با اشتیاق نمی لرزم

    یخ پوش شدم

    وعشق و فراموشی را پیشه کردم با بادهای گذرا . . .

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. #16
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    با تو در قهوه خانه

    با تو در قهوه‌ خانه‌ بودم‌
    نگاه‌ها و گفته‌هایت‌ را
    با فنجان‌ِ قهوه‌اَم‌ می‌نوشیدم‌
    زن‌ِ کف بین‌ آمد و دستم‌ را گرفت‌
    تا طالعم‌ را بگوید
    و من‌ گفتم‌
    طالعم‌ را از کف‌ِ دست‌ِ تو بخواند!

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  7. #17
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    اين رفاقت كسل كننده

    این‌ رفاقت‌ِ کسل‌کننده‌ را نمی‌خواهم‌

    ـ مانندِ رفاقت‌ِ دست‌ و مسواک‌ ـ

    که‌ هر روزش‌ به‌ آغوش‌ می‌کشد

    بی‌که‌ حتي رنگش‌ را بداند!


    نمی‌خواهم‌ شبانه‌ در بیشه‌ها قدم‌ بزنی‌

    چون‌ کارد در دِل‌ِ کاهوی‌ تازه‌ در شُد آمد باشی‌

    بی‌که‌ کسی‌ تو را ببیند!


    می‌خواهم‌ عشق‌ِ ما ناشناخته‌ بماند

    مانندِ دختری‌ عریان‌

    که‌ بر گوری‌ مَرمَرین‌ دراز کشیده‌ تا خود را برنزه‌ کند


    می‌خواهم‌ به‌ خنده‌هایت‌ خیره‌ شوم‌

    چون‌ گل‌ِ سُرخی‌ روییده‌ در میان‌ِ قرص‌ِ نان‌


    می‌خواهم‌ دیدارمان‌ تازه‌ و پُرهیجان‌ باشد

    مانندِ زرّافه‌یی‌ نشسته‌ در سالن‌ِ سینما

    یا گُنجشکی‌ که‌ در قهوه‌خانه‌ سیگار می‌کشد و روزنامه‌ می‌خواند

    با کفش‌های‌ واکس‌ زَده‌


    می‌خواهم‌ همیشه‌ در انتظارِ من‌ باشی‌

    چرا که‌ هرگز نخواهم‌ آمد!

    می‌خواهم‌ همیشه‌ مَرا دوست‌ بداری‌

    چرا که‌ من‌ دخترِ رؤیاهای‌ تو نیستم‌

    و چیزی‌ جز مرگ‌ را در ضمیرت‌ زنده‌ نمی‌کنم‌

    برای‌ همین‌ به‌ وقت‌ِ دیدن ‌، سایه‌ام‌ را در آغوشم‌ می‌کشی‌

    دوست‌ می‌داری‌ ثروت‌ِ مرا

    چرا که‌ زنی‌ بی چیزم‌

    دوست‌ می‌داری‌ خشم‌ِ مرا

    چرا که‌ تنها و بی‌پناهم‌

    من‌ آن‌ دروغم‌ که‌ شک‌ را برنمی‌انگیزد


    می‌خواهم‌ حِس‌های‌ حساب‌ شُده‌ را رها کنم‌

    و از هر گفته ‌یی‌ پیرامون‌ِ عشق‌ خود را کنار بکشم‌

    تا در میانه‌ی‌ روزگار

    دو روح‌ باشیم‌

    که‌ تنها جُدایی‌

    آن‌ها را با هم‌ پیوند می‌دهد!

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  8. #18
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    شب‌ را به‌ نوشتن‌ از تو سحر می‌کنم‌ و
    روز را به‌ پاک‌ کردن‌ِ یک‌ یک‌ِ واژه‌ها ...

    چرا که‌ چشمان‌ِ تو

    به‌ دو قطب‌نما می‌مانند

    که‌ هماره‌ سمت‌ِ دریاهای‌ جُدایی‌ را نشان‌ می‌دهند ...

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  9. #19
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    زنی عاشقِ از نخستین گزش

    هزار سال است که دوستت می دارم!
    من ، چونان تو ،
    از نخستین گزش ، به عشق ایمان نمی آورم ،
    اما می دانم که ما پیشتر ،
    یکدیگر را دیدار کرده ایم ،
    به روزگاران ، در میان افسانه ای راستین.
    و ما دو چهره ، یکدیگر را در آ غوش فشردیم ،
    بر گستره ی آبهای ابدی.
    سایه ات ، پیوسته ، به سایه ی من می پیوندد
    در گذر روزگاران
    در میان آینه های ازلی و مرموز عشق
    من همواره از تو سرشارم ،
    در خلوت قرن های پیاپی...
    آنجا مردی است کولی ،
    که چراغدان های اشتیاق را می افروزد،
    و با سازش می خواند:
    اشعاری را
    که بر اوراق بادها می نویسی ،
    برای من.
    آنجا زنی است کولی ،
    که در بیشه های اعصار
    گم شده است ،
    و ریزه های نان خا طرات آینده اش را با تو ،
    پی می گیرد ،
    تا گذرگاه ِ کُمای روحی را
    گم نکند.

    ...

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  10. #20
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    زنی عاشق که دروازه ی گل سرخ را می کوبد

    هان تو با من دشمنی می کنی
    با عشق...
    آه چه عشقی ، به ماننده ی عداوت ،
    در مرز کراهیت و خود خواهی ،
    و شوق تملك...
    گریزگاه کجاست؟
    در حالی که چشمانت در برابر من است
    و فراقت پشت سر ،
    و زیستن با تو و بی تو
    محال...
    ***
    دروازه ی گل سرخ را می کوبم،
    به رویم می گشاید ،
    با تبر بر کشیده ، چونان دوستی يک رنگ.
    دروازه ی فراموشی را می نوازم،
    عکس های قدیمی را به صورتم پرتاب می کند ،
    و صفحات موسیقیمان ، و هذیان های تب دار تلفنی را...
    دروازه ی عشقت را می کوبم ،
    شبحی به من پاسخ می دهد که
    خاطراتش را گم کرده است...
    ***
    دروازه ی شادی را می نوازم ،
    شادی در را با هق هق گریه می گشاید...
    در خانه ی مادر بزرگم را می کوبم ،
    با چهره ی باستانی اش ، در را می گشاید ،
    زمانی دراز، بر دست های حنايي اش ، اشك می ریزم ،
    در حالی که یاسمن های گیسوانش بر سرم فرو می بارد...

    ...



    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/