جدايي
ديگر دستهامان همديگر را نمي شناسند
به ياد نمي آورم
نام مرا چه سان بر زبان مي آوردي
هر روز ساعت ها سكوت و تنها چهره تو در انتهاي خياباني
كه خود را در آن مي جويم
نمي دانم
فكر يكديگر هچنان آزارمان مي دهد
يا با آن كنار آمده ايم در جدايي
جدايي
ديگر دستهامان همديگر را نمي شناسند
به ياد نمي آورم
نام مرا چه سان بر زبان مي آوردي
هر روز ساعت ها سكوت و تنها چهره تو در انتهاي خياباني
كه خود را در آن مي جويم
نمي دانم
فكر يكديگر هچنان آزارمان مي دهد
يا با آن كنار آمده ايم در جدايي
در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)