صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 23

موضوع: اشعار محمدرضا آقاسی

  1. #11
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض

    از ذکر علی مدد گرفتیم
    آن چیز که میشود گرفتیم

    ***
    در بوته ی آزمایش عشق
    از نمره ی بیست صد گرفتیم

    ***
    دیدیم کرایت علی سبز
    معجون هدایت علی سبز

    ***
    درچمبر آسمان آبی
    خورشید ولایت علی سبز

    ***
    از باده حق سیاه مستیم
    اما زحمایت علی سبز

    ***
    شیرین شکایت علی زرد
    فرهاد حکایت علی سبز

    ***
    دستار شهادت علی سرخ
    لبخند رضایت علی سبز

    ***
    در نامه ی ما سیاه رویان
    امضای عنایت علی سبز

    ***
    یا علی در بند دنیا نیستم
    بنده ی لبخند دنیا نیستم

    ***
    بنده ی آنم که لطفش دائم است
    با من و بی من به ذاتش قائم است

    ***
    دائم الوصلیم اما بی خبر
    در پی اصلیم اما بی خبر

    ***
    گفت پیغمبر که اتخال سرور
    فی قلوب المومنین اما به نور

    ***
    نور یعنی اتشار روشنی
    تا بساط ظلم را بر هم زنی

    ***
    هر که از سر سرور آگاه شد
    عشقبازان را چراغ راه شد

    ***
    جاده ی حیرت بسی پرپیچ بود
    لطف ساقی بود وباقی هیچ بود

    ***
    مکه زیر سایه ی خناس بود
    شیعه در بند بر العباس بود

    ***
    حضرت صادق اگر ساقی نبود
    یک نشان از شیعگی باقی نبود

    ***
    فقه شمشیر امام صادق است
    هر که بی شمشیر شد نالایق است

    ***
    وای وی زقاب و قرب و های و هو
    می دهد بر اهل تقوا آبرو

    ***
    گر چه تعلیمات مردم واجب است
    تزکیه قبل از تعلم واجب است

    ***
    تربیت یعنی که خود را ساختن
    بعد از آن بر دیگران پرداختن

    ***
    یک مسلمان آن زمان کامل شود
    که علوم وحی را عامل شود
    ***
    نص قرآن مبین جز وحی نیست
    آیه ای خالی زامر و نهی نیست

    ***
    با چراغ وحی بنگر راه را
    تا ببینی هر قدم الله را

    ***
    گر مسلمانی سر تسلیم کو
    سجده ای هم سنگ ابراهیم کو

    ***
    ساقی سرمست ما دیوانه نیست
    سرگذشت انبیاء افسانه نیست

    ***
    آنچه در دستور کار انبیاست
    جنگ با مکر و فریب اغنیاست

    ***
    چیست در انجیل و تورات و زبور
    آیه های نور و تسلیم وحضور

    ***
    جمله ی ادیان زیک دین بیش نیست
    جز عبودیت رهی در پیش نیست

    ***
    خانقاه و مسجد ودیر و کنشت
    هر که را دیدم به دل بت می سرشت

    ***
    لیک در بتخانه دیدم بی عدد
    هر صنم سرگرم ذکر یا صمد

    ***
    یا صمد یعنی که ما را ب***ید
    پیکر ما را در آتش افکنید

    ***
    گر سبک گردیم در آتش چو دود
    میتوان تا مبداء خود پر گشود

    ***
    ای خدا ای مبداء و میعاد ما
    دست بگشا بهر استمداد ما

    ***
    ما اسیر دست قومی جاهلیم
    گر چه از چوبیم و از سنگ وگلیم

    ***
    ای هزاران شعله در تیغت نهان
    خیز و ما را از منیت وا رهان

    ***
    ای خدا ای مرجع کل امور
    باز گردان ده شبم درتور نور

    ***
    در شب اول وضو از خون کنم
    خبس را از جان خود بیرون کنم

    ***
    سر دهم تکبیر تکبیر جنون
    گویمت انا علیک الراجعون

    ***
    خانه ات آباد ویرانم مکن
    عاقبت از گوشه گیرانم مکن

    ***
    بنگر یک دم فراموشم کنی
    از بیان صدق خاموشم کنی

    ***
    ما قلمهاییم دردست ولی
    کز لب ما میچکد ذکر علی

    ***
    ذکر مولایم علی اعجاز کرد
    عقده ها را از زبانم باز کرد

    ***
    نام او سر حلقه ی ذکر من است
    کز فروغ او زبانم روشن است

    ***
    گر نباشد جذبه روشن نیستم
    این که غوغا میکند من نیستم

    ***
    من چو مجنونم که در لیلای خود
    نیستم در هستی مولای خود

    ***
    ذکر حق دل را تسلا می دهد
    آه مجنون بوی لیلا می دهد

    ***
    جان مجنون قصد لیلایی مکن
    جان یوسف را زلیخایی مکن

  2. کاربر مقابل از tina عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  3. #12
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض

    قضا به دست قدر حل کن این معما را
    که در نقاب کشیدی سپیده ی مارا

    سپیده ی سحر آوا سرود خون سر داد
    که طی کند به خطر موج هفت دریا را

  4. کاربر مقابل از tina عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  5. #13
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض

    نمرود به مرگ خویش می‌رقصید
    آتشکده‌ی خلیل، بستان شد

    پیمانه‌ی عشق از اجل پُر بود
    حق بود و به کام حق پرستان شد

    خاکستر خیمه‌های آل الله
    بر دوش نسیم راه پیمودند

    سرتا سر خاک را صدا کردند
    بر مستی ما، شراره افزودند



  6. کاربر مقابل از tina عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  7. #14
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض


    آن شب که بتان نماز خواندند
    ما را به حریم راز خواندند

    بر کف دف و بر لبانشان کف
    از دلبر دلنواز خواندند

    دستی به در نیاز بردیم
    با غمزه‌ی خود به ناز خواندند

    مطرب به ره عراق می‌زد
    در گوشه‌ای از حجاز خواندند:

    از پنجره های رو به توحید
    حق را به وضوح می توان دید

    ماه شب چارده برون آ
    تا پرده دَرَد جمال خورشید

    گر جلوه کند به دیده‌ی ما
    تأیید کند بدون تردید

    ما شیعه‌ی آل مصطفاییم
    آیینه‌ی کربلا نماییم

  8. کاربر مقابل از tina عزیز به خاطر این پست مفید تشکر کرده است:


  9. #15
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض

    قسم بر قلم وانچه مسطور كرد
    قلم را خدا حامل نور كرد

    هنر چیست؟ آیا هنرمند كیست؟
    هنرمند، غیر از خداوند كیست؟

    خدایی كه از هیچ، جان آفرید
    به یك لحظه صدها جهان آفرید

    لب بلبلان را كه آواز داد؟
    به بال عقابان كه پرواز داد؟

    خدایی كه نور است و نورانی است
    هر آنچیز جز وجه او فانی است

    پنج بیت آغازین مثنوی هنر و هنرمند از كتاب بر مدار عشق.



  10. #16
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض

    بسم الله الرحمن الرحیم

    با زکنم راز سه مظلومه را

    فاطمه و زینب و معصومه را

    فاطمه زن بود ولی نور بود

    جلوه حق بود که مستور بود

    آی فرستاده ی ما شاد باش

    شاکر منظومه ی ایجاد باش

    ما به تو آیینه عطا کرده ایم

    کوثر تسکینه عطا کرده ایم

    کوثر تو مایه تسکین توست

    بعد تو او قائمه ی دین توست

    خلق چو پرسند زتو کیست او

    فاش بگو کوثر جاریست او

    هر كه دم از آل علی میزند

    باده به جام ازلی میزند

    جزبه ساقی چو به میخانه زد

    قرعه به نام من دیوانه زد

    صبر و بلا را به هم آمیختند

    در عطش ساغر ما ریختند

    جرعه اول كه زدم سوختم

    آتش وخون از جگر افروختم

    سینه من سوخته سینه ایست

    شعله خاكستر آینه ایست

    سینه زهرا تب توحید داشت

    كان شرف شیره خورشید داشت

    شیر نبود آنچه در این سینه بود

    شربتی از كوثر آینه بود

    فاطمه آینه حیدر نماست

    فاش بگو فاطمه شیر خداست

    آینه در آینه تكثیر شد

    آینه خندید و جهانگیر شد

    فاطمه خود كیست نمود علی

    كیست علی فاطمه منجلی

    فاطمه ای مذهب و آیین من

    آینه روشنی دین من

    فاطمه ای سیده كائنات

    چشم دو عالم ز رخت گشته مات

    خلق ز وجدت به وجود آمدست

    بر در مجدت به سجود آمدست

    فاطمه ای مادر آزادگی

    ای تو صمیمانه ترین سادگی

    فاطمه ای نقش نگین خدا

    آب حیات دل و دین خدا

    همسر و همتای علی جز تو نیست

    منشع نور ازلی جز تو نیست

    مرغ دلم زمزمه سر میدهد

    ناله یا فاطمه سر میدهد

    در نظر همسر دور از پدر

    فاطمه پر پر شد در پشت در

    پر پر كردن گل یاس را

    كیست كه چرخاند دس داس را

    پنجه زینب نتواند هنوز

    فاطمه ای بود و نبود علی

    مادر گلهای کبود علی

    خداوندا قیامت رفت از یاد

    که پیمان با امامت رفت از یاد

    چو امت با امامت قهر کردند

    به مینای ولایت زهر کردند

    حسن بی هم دل و بی هم زبان شد

    اسیری همسری نامهربان شد

    کا ش می شد هم ره باد صبا

    پر کشم تا آستان مجتبی

    گوش بسپارم به آه و ناله اش

    شکوه های داغ چندین ساله اش

    شکوه ها از تلخی زخم زبان

    تلخ تر از امت نامهربان

    ساقی امشب ساغر زهری بده

    لطف پنهان در دل قهری بده

    عاقبت زخم زبانم می کشد

    امت نامهربانم می کشد

    غربت من عصر عاشورا بود

    در اسیری زینبم تنها بود

    مرغ دل یک بام دارد دو هوا

    گه مدینه می رود گه نینوا

    این اسیر بند قاف و شین و عین

    گاه می گوید حسن گاهی حسین

    می پرد گاهی به گلزار بقیع

    می نشیند پشت دیوار بقیع

    می نهد سر بر سر زانوی دین

    اشک ریزان در غم بانوی دین

    عرضه می دارد که ای شهر رسول

    در کجا مخفی بود قبر بتول

    از تمام نخلها پرسیده ام

    آری اما پاسخی نشنیده ام

    با امیر المومنین روحی فداک

    آسمان را دفن کردی زیر خاک

    آه را در دل نهان کردی چرا

    ماه را در گل نهان کردی چرا

    یا علی جان تربت زهرا کجاست

    یادگار غربت زهرا کجاست

    تا ز نورش دیده را روشن کنم

    بر مزارش شعله ها بر تن کنم

    آه از آن ساعت که آتش در گرفت

    جام را از ساقی کوثر گرفت

    یاد پهلویش نمازم را شکست

    فرصت راز و نیازم را شکست

    آه زهرا تا ابد جاری بود

    دست مولا تشنه یاری بود

    چون علی شد بی کس و بی هم نفس

    گفت یا زینب به فریادم برس






  11. #17
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض

    با همه‌ی لحن خوش آوایی‌ام
    دربِدر کوچه‌ی تنهایی‌ام

    ای! دو، سه تا کوچه ز ما دورتر
    نغمه‌ی تو از همه پرشورتر

    کاش که‌این فاصله را کم کنی
    محنت این قافله را کم کنی

    کاش که همسایه‌ی ما می‌شدی
    مایه‌ی آسایه‌ی‌ما می‌شدی

    هر که به دیدار تو نایل شود
    یک‌شبه حلّال مسائل شود

    شهر پر از زمزمه‌ی نام توست
    کوچه‌ی‌دل منتظرگام‌توست

    دوش مرا حال خوشی دست داد
    سینه‌ی‌ما‌را عطشی‌دست‌داد

    نام تو بردم، لبم آتش گرفت
    شعله‌به‌دامان‌سیاوش‌گرف ت

    نام تو آرامه‌ی جان من است
    نامه‌ی‌تو خطّ امان‌من‌است

    ای نگهت، خاستگه آفتاب
    بر من‌ِظلمت‌زده یک‌شب بتاب

    پرده برانداز، ز چشم ترم
    تا بتوانم به رخت بنگرم

    ای نَفَسَت، یار و مددکار ما
    کی‌و کجا؟وعده‌ی‌دیدار ما



  12. #18
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض

    زهره منظومه زهرا حسين
    كشته ي افتاده به صحرا حسين
    دست صبا زلف تورا شانه كرد
    بر سر ني خنده مستانه كرد
    كيست لب خشك ترك خورده ات
    چشمه اي از زخم نمك خورده ات
    روشني خلوت شبهاي من
    بوسه بزن بر تب لبهاي من
    تازغم غربت تو تب كنم
    ياد پريشاني زينب كنم
    آه از آن لحظه كه بر سينه ات
    بوسه نشاندند لب تيرها
    آه از آن لحظه كه بر پيكرت
    زخم كشيدند به شمشيرها
    آه از آن لحظه كه اصغر شكفت
    در هدف چشم كمانگيرها
    آه از آن لحظه كه سجاد شد
    هم نفس ناله زنجيرها
    قم به حج رفته به حج رفته اند
    بي تو در اين واديه كج رفته اند
    كعبه تويي كعبه بجز سنگ نيست
    آينه اي مثل تو بيرنگ نيست
    آينه رهگزر صوفيان
    سنگ نصيب گذر كوفيان
    كوفه دم از مهر و وفا ميزدند
    شام تورا سنگ جفا ميزدند
    كوفه اگر آينه ات را شكست
    شام از اين واعقه طرفي نبست
    كوفه اگر تيغ وتبرزين شود
    شام اگر يكسره آذين شود
    مرگ اگر اسب مرا زين كند
    خون مرا تيغ تو تضمين كند
    آتش پرديس نبرد مرا
    تيغ اجل نيز نبرد مرا
    بي سر و سامان توام يا حسين
    دست به دامان توام يا حسين
    جان علي سلسله بندم نكن
    گردم از خاك بلندم نكن
    عاقبت اين عشق هلاكم كند
    در گذر كوي تو خاكم كند
    تربت تو بوي خدا ميدهد
    بوي حضور شهدا ميدهد
    ساقي لب تشنه لبي باز كن
    سفره نان و رطبي باز كن
    شمعه از درد دلت باز گو
    نكته اي از نقطه آغاز گو
    قوم به حج رفته چو باز آمدند
    بر سر نعشت به نماز آمدند
    قوم به حج رفته تورا كشته اند
    پنجه به خوناب تو آوشته اند
    سامريان شعبده بازي كنند
    نفي رسولان حجازي كنند
    مشعر حق عظم منا كرده اي
    كعبه شش گوشه بنا كرده اي
    تير تنت را به مصاف آمد است
    تير سرت را به طواف آمد است
    كيست شفا بخش دل ريش ما
    مرحم زخم و غم و تشويش ما
    كيست بجز ياد دل روي تو
    سجده به محراب دو ابروي تو
    بر سر ني زلف رها كرده اي
    با جگر شيعه چه ها كرده اي
    باز كه هنگامه بر انگيختي
    بر جگر شيعه نمك ريختي
    كو كفني تا كه بپوشم تنت
    تا گيرم دامنه دامنت
    حج تو هر چند كه تخير داشت
    لاكن هفتاد و دو تكبير داشت
    آري هفتاد و دو لبيك گو
    عظم وضو كرده به خون گلو
    اينان هفتاد دو قربانييند
    كه از اسر باده تو فانييند
    هم نفسان حج حسيني كنيد
    پيروي از راه خميني كنيد
    حج حسيني سفري سرخ بود
    احرامش بال وپري سرخ بود
    حج حسيني سفر كربلاست
    نيت آن قربت رنج و بلاست

  13. #19
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض زندگی نامه

    بسم الله الرحمن الرحیم
    زندگی نامه

    محمدرضا آقاسي، 24 فروردين ماه سال 1338 در تهران در خانواده‌اي مذهبي و شاعر متولد شد. وي به علت اختلاف نظر با مسئولين هنرستان تجسمي ادامه تحصيل نداد و به مدرك سيكل اكتفا كرد. آقاسي قبل از انقلاب، در سالهاي 55 و 56 به عضويت انجمنهاي ادبي آن زمان درآمد و بعد از انقلاب نيز از محضر اساتيدي چون مهرداد اوستا و يوسف ميرشكاك استفاده نمود.
    وي از سال 51 شروع به سرودن شعر نمود اما عمده اشعار وي متعلق به سالهاي 68 به بعد است.
    آقاسي مدتي نيز در جبهه‌هاي جنگ در مناطق شوش دانيال و جزيره مجنون و سه راه جفير و شلمچه بود.
    از وي كه با مثنوي بلند شيعه در جامعه شناخته شد، اشعار زيادي در خصوص جبهه و اهل بيت بر جاي مانده است.
    محمد‌رضا ‌آقاسي‌،شاعر و مثنوي‌سراي اهل بيت عصمت‌و‌طهارت‌،در سن‌‌٤٦ ‌سالگي‌،بامداد سه شنبه سوم خرداد ماه ٨٤ به علت عارضه قلبي در مركز تخصصي قلب تهران دار فاني را وداع گفت.‌پيكر وي 5 خردادماه از مقابل معراج الشهداي تهران تشييع و در قطعه 44 شهيدان بهشت زهرا به خاك سپرده شد.

    روحش شاد


    magentry big 050705015932 5
    [SIGPIC][/SIGPIC]
    آرزو هایم را به باد میدهم ... مثل قاصدک ... شاید از کنارت عبور کنند ... عطرت را بگیرند و مثل یک جادو تبدیل به یک رویا شوند...


  14. #20
    مدير باز نشسته
    تاریخ عضویت
    May 2010
    محل سکونت
    هرجاكه دل درآنجا خوش است
    نوشته ها
    6,578
    تشکر تشکر کرده 
    3,716
    تشکر تشکر شده 
    6,742
    تشکر شده در
    2,981 پست
    حالت من : Khoshhal
    قدرت امتیاز دهی
    3163
    Array

    پیش فرض

    کجابرم- می خوام برای کفترا،یه خورده گندم ببرم.

    اونجا که گنبدش طلاست،با کفتراش پربزنم.

    دوسش دارم امامم،در خونشون در بزنم.

    بعضی شبا توخونمون بابام به مادرم میگه، می خوام برم امام رضا،بخدا دلم تنگ دیگه.

    بابام میگه امام رضا، مریضا را شفا میده،دوای درد مردمو از طرف خدا میده.

    می خوام برم به مشهدو یه هفته اونجا بمونم، توحرم امام رضا نماز حاجت بخونم.

    بهش بگم امام رضا،(جانم فدات) مریضا را شفا بده، دوای درد مردمو از طرف خدا بده.

    آقاجون می خوام بیام به مشهدت،طواف کفترای گنبدت،یه کیسه گندم بیارم خبر ازدردهای مردم بیارم.

    بهشون بگم برام دعا کنند،اونقدرتاج تورا، رضاء کنند.

    ای زلیخا... دست از دامان یوسف باز کش، ای زلیخا دست از دامان یوسف باز کش.

    به خوبا سرمیزنی ،مگه ما بدا دل نداریم (می خواستی ما را خاطرخواه نکنی قربونت برم،ندیده خاطر خواه کردی رفتی پشت پرده)

    یه نظر،یه نظر..... خوبیم بدیم، پات نوشته شدیم آقا.

    بدبختیم بیچاره ایم درمونده ایم،عشق تویی فقط.

    ای زلیخا، دست از دامان یوسف باز کش.....

    تا صبا،پیراهنش را،سوی کنعان آورد.

    ببوسم خاک پاک جمکران را،تجلی خانه پیغمبران را.

    خبر آمد،خبری در راه است، سرخوش آن دل که از آن آگاه است.

    شــــــــــــــــــــــــ ـاید این جمعه بیـــــــــــــــــــــــ اید شــــــــــــــــــــــــ ــــــاید، پرده از چهره گشـــــــــــــــــــــــ ــــاید،شــــــــــــــــ ــــاید....

صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/