مارس , آریس (خدای جنگ)
آرس یا اَریز (به یونانی: Ἀρης به معنی کوشش در نبرد، به انگلیسی: Ares) خدای جنگ و پسر زئوس و هرا در اسطورههای یونانی است. رومیها خدای جنگ خود یعنی مارس را (که مفهوم آن را از قوم اتروسک گرفته بودند) با آرس یونانی مطابق میدانستند. البته مارس نزد رومیان جایگاه برجستهتری داشت تا آرس نزد یونانیان. آرس را چندان قابل اعتماد نمیدانستند و او را زاده سرزمین دور تراکیه بشمار میآوردند.
وی یکی از سه رب النوع بزرگ است که حتی کودکان نیز با آنها آشنایی دارند و نام هر سهٔ آنها با نام سیارات منظومهٔ شمسی یکی است: مشتری یا ژوپیتر (زئوس، شاه خدایان)، زهره یا ونوس (الههٔ زیبای عشق) و بهرام یا مارس (خدای پهلوان و رشید جنگ).
یونانیان قدیم وی را در مجسمهها و تابلوهایشان، جوانی زیبا، نیرومند، خوش اندام و برهنه که گاه کلاه خودی بر سر و نیزهای به دست دارد، میپنداشتند و با این که آرس از ته قلب مهربان بود از وی میهراسیدند. با این حال، رومیان وی را به بزرگ ترین خدایان، پس از ژوپیتر بدل کردند و برای او جلال و شکوه خاصی قائل شدند.
آیین پرستش بهرام که یونانیان وی را آرس مینامیدند، از سرزمین سیت ها که قبایل ایرانی نژاد بودند به یونان راه یافته بود. شاید بتوان گفت که وی اصلاً متعلق به اساطیر ایران بوده و در میان اسطورههای قدیمی ایرانی، او را مظهر یکی از عناصر طبیعی میشناختند. چنانچه ابوریحان بیرونی وی را آرس خواند.[نیازمند منبع]
تنهاعشق وی، آفرودیت، الههٔ عشق بود که ماجراها و مشکلات فراوانی را به دنبال داشت. زئوس، پدر خدایان،آفرودیت را به هفائستوس قول داده بود، ولی آفرودیت بذر عشق آرس را در دل میپروراند.
روزی هفائستوس تصمیم گرفت تا به جزیرهٔ لمنوس برود. آفرودیت موضوع را به اطلاع آرس رساند و وی را در زمان غیبت هفائستوس به قصر خویش دعوت کرد. ولی هلیوس، خدای خورشید (یا خود خورشید) راز آن دو را شنید و به هفائستوس گفت. هفائستوس به قصد کینه و ناراحتی، توری نامرئی در اطراف تخت خویش نصب کرد و آن جا را به قصد لمنوس ترک گفت. شب هنگام آرس به قصر آمد و با معشوقهٔ زیبایش، برهنه به تخت رفت و وی را بوسید و با وی عشقبازی کرد. در این هنگام بود که تور نامرئی، آن دو را تنگ در میان خود گرفت. در آن هنگام هفائستوس وارد شد و به آنها که کلک خورده بودند خندید و دیگر خدایان را خبر داد تا به آن جا بیایند و آن ننگ را تماشا کنند. (البته الهگان المپ نیامدند) زئوس سخت به خشم آمد ولی آرس که همه به صداقت وی گواه میدادند، گفت که پیش از آن، با آفرودیت در معبد عشق، ازدواج نموده و آفرودیت به ابتذال نگرویده است. پوزئیدون خدای دریا چون آرس را بسیار دوست میداشت، وساطت کرد و هفائستوس آرس را آزاد کرد، مشروط بر این که تمام هدایایی را که به وی داده است را پس بدهد. آرس پذیرفت و با آفرودیت به قصر خویش در تراکیا رفت و آفرودیت از وی فرزندانی به نامهای اروس(خدای عشق) و هارمونیا (الههٔ تناسب) و دو پسر دوقلو به نامهای فوبوس (ترس) و دیموس (وحشت)، به دنیا آورد.
عشقهای دیگر وی، طبق اسناد و مدارکی در میان اساطیر، حقیقت ندارند و کسانی چون ائوس و آئروپ معشوقههای یاران آرس میباشند.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)