تو اکنون شهر علم و اجتهادی
تو رب النوع شمشیر و جهادی
تو خورشیدی شدی در گوشه غار
بر نور تو شد خورشید و مه تار
بتاب و روشنی بخش جهان باش
مهین پیغمبر آخر زمان باش
« عید پیامبری رسول خدا مبارک »
تو اکنون شهر علم و اجتهادی
تو رب النوع شمشیر و جهادی
تو خورشیدی شدی در گوشه غار
بر نور تو شد خورشید و مه تار
بتاب و روشنی بخش جهان باش
مهین پیغمبر آخر زمان باش
« عید پیامبری رسول خدا مبارک »
از حرا آیات رحمن و رحیم آمد پدید
با نخستین حرف،قرآن کریم آمد پدید
صوت"اقرا ء باسم ربک" می رسد بر گوش جانیا که از غار "حرا"خلق عظیم آمد پدید
ای سینه ی مجروح ما مجروح طول غیبتت
در بعثت جدت همه چشم انتظار بعثتت
خورشید مکه کی رسد صبح طلوع نهضتت
بت های عالم بشکند با دست عزم و همتت
تو اکنون شهر علم و اجتهادی
تو رب النوع شمشیر و جهادی
تو خورشیدی شدی در گوشه غار
بر نور تو شد خورشید و مه تار
بتاب و روشنی بخش جهان باش
مهین پیغمبر آخر زمان باش
تویی هم مصطفی و هم محمد
تو را در آسمان نامند احمد
تو کانون صفا مرد یقینی
تو عین رحمه للعالمینی
غار حرا سراسر لبریز نور سرمد
جبریل آمد و گفت قم فانذر محمد
برخیز و رهبری کن،بر یار یاوری کن
بر خلق هر دو عالم، از حق پیمبری کن
نور عترت آمد از آیینه ام
کیست در غار حرای سینه ام
رگ رگم پیغام احمد می دهد
سینه ام بوی محمد می دهد
ای نام تو جانبخش تر از آب حیات
محتاج تو خلقی به حیات و به ممات
از بعثت انبیاء و ارسال رسل
مقصود تو بودی، به جمالت صلوات
به به که چه روز خرم آمد
مبعوث، نبى اکرم آمد
بس عید فرا رسید بى شک
عیدى نبود چنین مبارک
هر روح که دور از بدى شد
با آمدنش محمدى شد
صلوات
بعثت نه این سرور، سرور ولایت است
مبعث نه این چراغ، چراغ هدایت است
خورشید چون ز شرق حرا پرتو افکند
احمد نه این فروغ، فروغ رسالت است
عيد فرخنده مبعث مبارک
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)