قسمت دهم محمد حسن خان شوهر جیران هم خیلی از نادر نمی ترسید بلکه در آن موقع، نمی خواست بهانه به دست نادر بدهد که به او حمله ور گردد زیرا می دانست که تنها می باشد و پشتیبان ندارد.
گر دومین طائفه قاجاریه به اسم یوخاری باش (به معنای تحت اللفظی یعنی بالاسری ) با او کمک می کرد ممکن بود که سر از اطاعت نادر شاه بپیچد و پنج الف نادری را که هر سال باید به عنوان خراج به نادر بپردازد تادیه نکند ولی طائفه ( یوخاری باش ) با محمد حسن خان و طائفه اشاقه باش بد بودند و نمی خواستند که با او علیه نادرشاه همدست شوند و آنها نیز هر سال پنج الف نادری به نادر شاه تادیه می کردند.
این دو طائفه را از این جهت اشاقه باش ( پایین سری ) و یوخاری باش ( بالا سری ) می خواندند که در قدیم یکی از آنها در قسمت علیای سواحل رود اترک سکونت داشت و دیگری در قسمت سفلای آن رودخانه و به طوریکه گفتیم هر دو طایفه به دست رئیس خود در هر سال پنج الف نادری خراج می پرداختند و ( الف ) اولین حرف الفبا نبود بلکه معنای ( هزار ) را می داد و نادری عبارت بود از سکه طلای نادرشاه.
در آخرین لحظه که جیران از شوهرش جدا می شد به او گفت با این وضع که برای ما پیش آمده تو امسال خراج نادری را از چه محل می پردازی.
محمد حسن خان گفت اگر دست من به خود نادر برسد می توانم از او بخواهم که به مناسبت سیل امسال، از دریافت خراج صرف نظر نماید ولی دستم به او نمی رسد یعنی اطرافیانش نمی گذارند که دست من به او برسد.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)