از همتون بیزارم
سخته مگه نه ؟
یه عکس منو و رپ
تو آلبوم نداشت و دست من و رد
میکردن و شهرت نبض منو زد
واسه بیدار موندن و خوندن از من
پس کوش اصلا اونایی که دور و برمن میچرخیدن
حالا وقتی منو میبینن هی پز میدن
رفیقای من به خاطرم میجنگیدن
همه رفتن و اومدن تا فهمیدن
منم کسی شدمو ترسیدمو ترجیها
کنار گذاشتم نقاب گذاشتن
هزار بار پشتم شنیدم حرفایی که انگار با دشمن
دست دادم بدحالم از کارم پشیمونو من ذاتا بد شانسم
من مردمو آدما هم ذهنمو شستن
و اگه کسی رو نبینم عقدمو خوردم
نمیخوام اصلا کنارتون باشم من خستم از همتونم بیزارم
اینو کتبا مینویسم و شاید دیگه دیدن شماها نباشه عادت
نمیخوام اصلا کنارتون باشم من خستم از همتونم بیزارم
اینو کتبا مینویسم و شاید دیگه دیدن شماها نباشه عادت
مادر من چرا داد سر من زد و گفت
پول میخوام و آخرشم جون کندم و دادم
آخر سر فهمیدم که پیشرو آخر خط
کسی رضا رو نمیخواد پس خدایی نمیاد
که از بالا سر ببره بالاتر اگه حالا من قدم بر میدارم
من بدم بدم چون بیمارم
حالم هیچ وقت سر جاش نیستو ریختو پاش ذهنم
اونقد که پیشرو پاشه خود زنی کنه ولی بگو آخه تا کی
من رضا رو میخوام از یه جایی یه الهام
به من میشه که حرفامو اقرار کنم انگار شدم تسلیم ابهام
اگه من دست خودم بود دیگه نمیخوندم
آخه عقده کنار منه نمیره اونور
نمیخوام اصلا کنارتون باشم من خستم از همتونم بیزارم
اینو کتبا مینویسم و شاید دیگه دیدن شماها نباشه عادت
نمیخوام اصلا کنارتون باشم من خستم از همتونم بیزارم
اینو کتبا مینویسم و شاید دیگه دیدن شماها نباشه عادت
میخوام حرفامو یکی درک کنه مگه ترد شده از ذهنتم
که من شعر بگم و تو از دین من سو استفاده کنی تو از قید من
همینه که تا شماها رو میبینم غیب میشم
من شعرام معنیش سنگینه هر کی که شنیده نفهمیده حرف من چیه
پس عکس منو تو چرا وقت تفریح من
میگیریو میگی رضا شاخه ترجیحا
نگیری بهتره تا وقتی تشخیصم
ندادی که هویت و حرفامم چی ان؟
بفهم که هفت روز هفته درگیرم
ولی شما به خاطر اسمم نزدیکم
هستید تا وقتی که فعلا من اینم
از من بکشین بیرون چون زندگی دارم
بدون اگه حرفامو درک کنی خوشحالم
نمیخوام اصلا کنارتون باشم من خستم از همتونم بیزارم
اینو کتبا مینویسم و شاید دیگه دیدن شماها نباشه عادت
نمیخوام اصلا کنارتون باشم من خستم از همتونم بیزارم
اینو کتبا مینویسم و شاید دیگه دیدن شماها نباشه عادت
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)