خدایا!
نمیگویم دستم بگیر
عمریست گرفته ای
مبادا رها کنی!!!
خدایا!
نمیگویم دستم بگیر
عمریست گرفته ای
مبادا رها کنی!!!
خدایا میشه ماها رو همین جوری که هستیم
قبول کنی؟
بس نیست ایستادن در ترافیک عشق تو؟؟
تو را می خوانم ...
در آن لحظه که تمام وجودم را غم احاطه کرده است
و خاطرات همچون صاعقه گندم زار ذهنم را به آتش می کشد
با شد که یاد تو افکارم را آرام کند
ای خدای مهربان
ای خدای من !
من کور کورانه تو را بندگی می کنم
صحیح !
اما حق را به من بده !
که آخر
کیست که در مقابل چنین نوری کور نشود ؟
خدایا انگشتانم را گره گشودن یاد ده تا گره نسازند،
نوازش بیاموز تا به تمسخر نشانه نگیرند،
ونوشتنی یادشان ده تا مرگ لحظه ها را صرفِ آفریدن امید کنن
خدایا!
برایِ کمک از تو دستم را بالا نمی برم بلکه بر قلبم می گذارم،
چرا که صاحبِ خانۀ دلِ کوچکم توئی،
پس...
دلم را نشکن!
خدایا ...
آلودگی آدمها از حد گذشته ،دنیا رو چند روز تعطیل نمی کنی؟!
معبودم سکوتم را از صداي تنهاييم بدان .. نميخوانم و نميگويم چون درونم هيچ بوده و تو آمدي برايم قصه هايي از عشق سراييدي و به من قصه باران آموختي ميداني قصه باران قصه شستن غمهاست و درون انسانها پر از غم و تنهايي است ونگاهم به باران تو افتاد و ناگهان تمام تنهاييم را فراموش کردم و به تو و داشتن تو ميبالم تنهاتر از يک برگ با باد شاديها محجورم درآبهاي سرور آور تابستان آرام ميرانم..
وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای
چون خدا همیشه دو دستش پره
[SIGPIC][/SIGPIC]
از خدا خواستم...
از خدا خواستم تا دردهايم را از من بگيرد
خدا گفت: نه
رها کردن کار توست. تو بايد از آنها دست بکش.
از خدا خواستم تا شکيبايي ام بخشد
خدا گفت: نه
شکيبايي زاده رنج و سختي است.
شکيبايي بخشيدني نيست، به دست آوردني است.
از خدا خواستم تا خوشي و سعادتم بخشد
خدا گفت: نه
من به تو نعمت و برکت دادم، حال با توست که سعادت را فراچنگ آوري
از خدا خواستم تا از رنج هايم بکاهد
خدا گفت: نه
رنج و سختي ، تو را از دنيا دورتر و دورتر، و به من نزديکتر و نزديکتر مي کند.
از خدا خواستم تا روحم را تعالي بخشد
خدا گفت: نه
بايسته آن است که تو خود سر برآوري و ببالي اما من تو را هرس خواهم کرد تا سودمند و پر ثمر شوي
من هر چيزي را که به گمانم در زندگي لذت مي آفريند از خدا خواستم
و باز گفت: نه
من به تو زندگي خواهم داد، تا تو خود از هر چيزي لذتي به کف آري.
از خدا خواستم ياري ام دهد تا ديگران را دوست
بدارم، همانگونه که آنها مرا دوست دارند
و خدا گفت: آه، سرانجام چيزي خواستي تا من اجابت کنم
وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای
چون خدا همیشه دو دستش پره
[SIGPIC][/SIGPIC]
خدايا از عشق امروزمان چيزي براي فردا کنار بگذار
نگاهي ، يادي ، تصويري ، خاطره اي ، براي آن هنگام که
فراموش خواهيم کرد که روزي چقدر عاشق بوديم
وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای
چون خدا همیشه دو دستش پره
[SIGPIC][/SIGPIC]
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)