حکایت
طفل بودم که بزرگی را پرسیدم از بلوغ گفت در مسطور[۲۰] آمده است که سه نشان دارد یکی پانزده سالگی و دیگر احتلام و سیّم بر آمدن موی پیش اما در حقیقت یک نشان دارد:
بس آنکه در بند رضای حق جلّ وعلا بیش از آن باشی که در بند حظّ نفس خویش و هر آن که درو این صفت موجود نیست به نزد محققان بالغ نشمارندش
به صورت آدمى شد قطره آب که چل روزش قرار اندر رحم ماند و گر چل ساله را عقل و ادب نیست به تحقیقش نشاید آدمی خواند هنر باید که صورت میتوان کرد به ایوانها در از شنگرف[۲۱] و زنگار به دست آوردن دنیا هنر نیست یکی را گر توانی دل به دست آر
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)