صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 16 , از مجموع 16

موضوع: جشنهاي ايران باستان

  1. #11
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    روز امید


    خرداد روز از فروردین ماه برابر با 6 فروردین در گاهشماری ایرانی
    ششم فروردین ماه به نام های روز «امید»، روز «اسپیدا نوشت» یا روز «نوروز بزرگ»[1] خوانده می شود و از روزهای خجسته ی ایرانیان است، که همراه با شادی و مراسم آب پاشی برگزار می شود، و در تقویم سُغدی و خوارزمی روز آغاز سال نو می باشد.
    در متن پهلوی «ماهِ فروردین، روزِ خرداد» رویدادهای بسیاری به این روز منسوب شده است؛ از جمله :
    پیدایی کیومرث و هوشنگ
    روییدن مشی و مشیانه
    تیراندازی آرش شیواتیر
    غلبه ی سام نریمان بر اژدهاک
    پیدایی دوباره ی شاه کیخسرو (از جاودانان در باورهای ایرانی)
    همپُرسگی زرتشت با اهورامزدا
    و نام «روز امید» به خاطر انتظار پیدایی دوباره ی کیخسرو و دیگر جاودانان و نجات بخشان (سوشیانت ها)، به این روز داده شده است.
    نام «اسپیدا نوشت»، از آیین نامه نویسی در این روز گرفته شده است که آگاهی بیشتری از آن در دست نیست. گمان می رود با پیام های شادباش نوروزی در پیوند باشد.[2]
    از این روز به نام «هودرو» یا «هفدورو» یعنی روزی که هفتاد و دو رویداد سرنوشت ساز در زندگی و تاریخ ایرانیان روی داده است نیز نام برده شده است.
    در منابع کهنی از دانشمندانی چون ابوریحان بیرونی، فردوسی بزرگ، ابن ندیم و غیره نیز اختراع خط به دست جمشید و بر تخت نشستن وی گزارش شده است بدینگونه که :
    «... روزی که جمشید خط نوشت و به مردم مژده داد که روش او خدای را خوش آمده و به پاداش کارهایش، گرما، سرما، پیری و رشک را از مردمان دور می کند، روز ششم فروردین ماه بود ...»

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. #12
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    زیارت پیر هریشت


    - بهزاد فرهانیه 05 اردیبهشت 1385 زرتشتیان ایران از سراسر جهان، هر سال از روز امرداد تا روز خور از ماه فروردین (7 تا 11 فروردین) برای برگزاری آیین های دینی و سنتی در زیارتگاه «پیرهریشت» گردهم می آیند.
    این زیارتگاه در 15 کیلومتری اردکان یزد، بر دامنه ی کوه هایی پست واقع شده است.
    دلیل اعتقاد زردشتیان به این زیارتگاه، غیب شدن یکی از ندیمگان دختر یزدگرد سوم در این منطقه است.
    آورده اند که این مکان مقدس «گوهربانو»، از ندیمگان دختر یزدگرد سوم شهریار را در خود گرفته است.
    گوهربانو در پی تعقیب تازیان پس از حمله ی وحشیانه به ایران از کاروان همراهان جدا شده و پس از سرگردانی در این محل به نیایش خدا می پردازد و ناگهان ناپدید می شود و سال ها پس از ناپدید شدن بر کودکی گمشده نمایان می شود و به او می گوید از پدرش بخواهد که بنای پیر هریشت را بسازد.
    در پایین این کوه آهکی سیاه رنگ، ساختمان هایی به وسیله ی خیراندیشان ساخته شده است که «خیله» نام دارد و نیایش کنندگان که از راه دور و نزدیک به این مکان می آیند برای چند روزی در این خیله ها به سر می برند.
    بنابر تقویم قدیم زرتشتیان در طول ماه آبان هر بهدینی می توانست به این جشن گاه رفته و آیین ویژه ی زیارت را بجای آورد.
    به روایتی جشن آتش افروزی «هیرومبا» را زرتشتیان شریف آباد در 26 فروردین در این زیارتگاه برگزار می کنند.
    روایت دیگری هم از برگزاری جشن و پایکوبی در 18 فروردین خبر می دهد.
    بنای زیارتگاه منحصر به یک اتاق و یک پستو است. در قسمتی از کوه، همواره آتش روشن است.
    در میان اتاق آتشگاهی وجود دارد که بر آن آتش می افروزند.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  3. #13
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    آبان روز






    آبان روز از فروردین ماه برابر با 10 فروردین در گاهشماری ایرانی
    دهم فروردین، نخستین آبان روز سال است و به روایت «برهان قاطع» جشنی به همین نام در این روز انجام می شده.
    از جمله مراسم این جشن آب پاشی به یکدیگر بوده و نوعی انتظار برای بارش باران است.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. #14
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض



    جشن بهمنگان
    ياد‌آوري: اين نوشتار به پارسی سَره نوشته شده است، از اين روی واژگان درون كمانك‌ها (پرانتزها) واژگان بيگانه هستند.
    اين روز در گاهنامه‌ی ايرانی 3746 جشنی در ستايش و گرامي داشت امشاسپند بهمن است.
    واژه‌ي‌ بهمن در اوستايی "وُهومَنَه" و در پهلوی "وَهمَن" به مانك (معنی) انديشه‌ی نيك است.
    بخش نخست این واژه "وُهُو" از "وَنـْگـْهو" اوستایی که زاب (صفت) است به مانك (معنی) خوب و نیک است، که در پارسی باستان "وَهۇ" و در سانسکریت "وَسۇ" خوانده می‌شود و در پهلوی "وِه" كه سپس در پارسی نو "به" شده است.
    بخش دوم "مَنـَه" برابر است با واژه‌ی سانسکریت "مَنـَس" که در پهلوی "منیشن" ودر پارسی نو "منش" شده است.
    بهمن يكی از امشاسپدان نزديك به درگاه اهورامزدا است كه اَشو زرتشت برای دريافت پيام های اهورايی از او ياری می گيرد.
    پاسداري چهارپايان سودمند در جهان زميني يا در گيتيگ به اين امشاسپدان واگذار شده است. از اين رو زرتشتيان در جشن بهمنگان از كشتار جانوران سودمند و خوردن گوشت آنان خودداري مي‌كنند و همچنين برخی از زرتشتيان خوردن و كشتار را در همه‌ي روزهای بهمن ماه پرهيز می كنند.
    شايد بيش از پنجاه سال نيست كه جهانيان به انديشه‌ی پاسداری از پيرامون خود و جانوران افتاده‌اند، ولی آيين زرتشت همواره از چندين هزار سال پيش آدميان را به پاسداری از دد زيست (حيات وحش) و ددزيان (حيوانات وحشی) و به ويژه نهاد (طبيعت) رهنمود مي‌كرده است، كه اين خود جای بسی شگفتی و سربلندی برای ايرانيان دارد. هر‌آينه (البته) وارونه‌ی امروز ايران كه در آن نهاد و ددزيان جايگاهی ندارند.
    در این روز آشی به نام "آش بهمنگان" یا "آش دانگو" گروهی پخته می‌شود که واژه‌ي "دانگو" یا "دانگی" برگرفته از آيين هنبازي (اشتراکی) آن است.
    در این روز همچنين گياهي به نام "بهمن سپید" را كه در ايران می‌رويد با شیر پاک می‌خورند و می‌گویند وَرم (حافظه) را افزايش می‌دهد و فراموشی را از ميان می‌برد.
    اين گیاه در فرانسه "Behen" خوانده می‌شود كه برگرفته از همان واژه‌ی بهمن است و در گذشته ریشه‌ی آن را به‌ نام بهمن سرخ و بهمن سپید در داروخانه‌های اروپا به کار می‌بردند.
    ايدون باد،
    سيامك پسر گيومَرت (كيومرث)
    siamack7@yahoo. com


    برای سَره نويسی از واژه نامه‌های زير ياري گرفته شده است:
    واژه ياب، فرهنگ برابرهای پارسي واژگان بيگانه، در سه پوشينه (جلد)، از ابولقاسم پرتو، انتشارات اساطير
    فرهنگ نامه‌ی پارسی آريا از ج. دانشيار، انتشارات فرهنگ مردم، سپاهان (اصفهان)
    هشدار: پخش و هر گونه بهره برداری از اين نوشتار، تنها با آوردن نام و رايانامه‌ي‌ (ايميل) نويسنده براي همگان آزاد است!
    پرتو (عكس) گياه بهمن سپيد:


    134aspx

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  5. #15
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    جشن سپندارمذگان، روز زن
    ياد‌آوري: اين نوشتار به پارسی سَره نوشته شده است و واژگان درون كمانك‌ها (پرانتزها) واژگان بيگانه هستند و واژگان درون ابروها {آكولاد‌ها} برای روشنگری آمده است.
    در گاهنامه‌ی ايراني 3746، اين روز که برابر با بيست و نهم بهمن گاهنامه‌ی جلالي 1378 است، به نام روز سپندارمد {اسفند، اسفندارمذ، سپندارمذ} يا جشن سپندارمدگان {اسفندگان، اسفندارمذگان، سپندارمذگان} نام گذاري شده است.
    نام اين روز در اوستايی سپِنتَ آرمیيتی Spenta-aarmaiti و در پهلوی سپندَرمَت Spandarmat و در پارسی نو سپندارمد {اسفند، اسفندارمذ، سپندارمذ} است و نام چهارمین امشاسپند است. اين واژه از دو بخش، سپنتَ یا سپند به مانك (معنی) "مقدس" و پسوند آرمیيتي یا اَرمت {آرمد} به مانك فروتنی و فداكاری ساخته شده است.
    در اوستا و گات‌ها از امشاسپند سپندارمد همچون پرورش دهنده‌ي آفريدگان ياد می‌شود و مردم در راستای او است كه پارسايی می‌يابند. او نگهبان و ايزد بانوی زمين است و زمين نماد اِشك (عشق)، باروری و زایش است. او با فروتنی، فداكاری و گذشت به همه مِهر می‌ورزد. زشت و زيبا را به يك چشم مي‌نگرد و همه را چون مادري در دامان پر مِهر خود می‌پروراند و آرامش مي‌دهد. از اين روي در فرهنگ و ميتُخت‌های (اساطير) پر از فرزانش ایران باستان، سپندارمد را نماد زمين و گرامي داشت مِهر و شيدايي می‌پنداشتند، چون این دو در كنار هم رنگ پيدامي‌كردند.
    از سويی ديگر برابري زن و مرد يكی از آيين سپند (مقدس) و جدايی ناپذير منش ايران باستان بود. زنان ايران باستان پادشاه، وزير، هَندازگر (مهندس)، مِهراز (معمار)، فرمانده‌ي سپاه، ناخدا، پژوهشگر و ديگر مي‌شدند. این برابري تنها به كارنامه‌ي شاهنشاهي (امپراتوري) گذشته‌ي ايران بسنده نمی‌شود ‌و ريشه‌های كهن فرهنگی چند هزار ساله دارد. از آيين مِهر گرفته تا در اوستا و گات‌ها، زن از جايگاه والا و ارجمندي برخوردار است، برای نمونه در اوستا و گات‌ها می خوانيم:
    "اینک زمین را می ستاییم،
    زمینی که ما را در بر گرفته است.
    ای اََهوره مَزدا!
    زنان را می ستاییم.
    زنانی را که از آن تو به شمار آیند
    و از بهترین اَشَه برخوردارند، می ستاییم."
    اوستا - یسنا 38 - بند 1
    یا
    "دختران در گزينش همسر آزادند و پدر و مادر نمي‌توانند دخترانشان را وادار به پيوند با كسي که او دوستش ندارد، بکنند."


    از همين روي ايرانيان باستان روز سپندارمد را براي گرامي‌داشت زن برگزيدند که روز جشن زنان به شمار می‌رفت.
    در این روز زنان و دختران را بر تخت شاهي می‌نشاندند و به آنان پيشكشي مي‌دادند. اين پيشكشی در خور توان هر مرد از يك شاخه گل تا هر چيز ديگري بود. زنان نه تنها از ارمغان‌ها و دهش‌هایی برخوردار می‌شدند، ونكه (بلكه) در این روز فرمانروایی می‌کردند و مردان باید از آنان فرمان می‌بردند.
    این روز به نام "مردگیران" یا "مژدگیران" یا "مزدگیران به مانك (معنی) پيشكشي گرفتن از مردان نیز بازگو شده است. گردیزی در نسك (کتاب) خود "زین الاخبار" مي‌نويسد: "این جشن را مردگیران می‌گفتند زيرا زنان به پسند خویش و با آزادی، شوی و مرد زندگی خود را برمی گزیدند."
    هنوز نیز در برخی از گوشه‌های ایران زمین مانند سپاهان (اصفهان)، پهله، ری و دیگر شهرهای كوستِ (ناحیه‌ی) كُيان (مرکز) و خورووَران (غرب) ایران، آيين جشن سپندارمدگان همچون گذشته برگزار می‌شود، در این روز بانوان جامه و کفش نو می‌پوشند و از مردهای خود پیشکشي‌هایی دریافت می‌کنند. آنان در این روز از کارهای روزانه‌ي خود رها شده و مردان و پسران كارهاي آنان را انجام می‌دهند.
    كوتاه سخن، در زمانی كه در جهان پیرامون به زنان همچو كنيز نگاه می‌كرند، اين جشن نشان از ديدگاه روشن ايرانيان باستان به جايگاه ارجمند و والای زن و برابري زن و مرد دارد و آشكارا شكوفايي شتابنده‌ي انديشه‌ي ايران باستان را در فراز رسايي و پيشرفت فرهنگي نشان می‌دهد. فرهنگي فرهيخته، که در اوگ (اوج) پيشرفت ویران شد و پس رفت و امروز تنها نام و يادي از آن به جا مانده است.
    امروزه نيززرتشتيانهمچنان گذشته اين روز را به نام روز زن و روز مادر جشن می‌گيرند.
    جشن سپندارمدگان بر همگان و به ويژه بانوان خجسته باد!
    ايدون باد،

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. #16
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    جشن شب پايان سال و آيين آتش افروزی بر روی بام، وهشتواش‌گاه


    ياد‌آوري: اين نوشتار به پارسی سَره نوشته شده است و واژگان درون كمانك‌ها (پرانتزها) واژگان بيگانه هستند و واژگان درون ابروها {آكولاد‌ها} برای روشنگری آمده است.
    بيست و نهم اسفند{= سپندارمد} گاهنامه‌ی جلالی برابر با پنجمین روز پنجه گاهنامه‌ی كهن

    در گاهنمای ايرانی پنج روز پايانی سال را به نام پنجه يا بهيزك نام گزاری كرده‌اند و هر روز نام ويژه‌ای دارد:
    روز يكم: اهنودگاه، نام نخستين بخش از سرودهای اشو ز‌رتشت
    روز دوم: اوشتودگاه، نام دومين بخش از سرودهای اشو ز‌رتشت
    روز سوم: سپنتمدگاه، نام سومين بخش از سرودهای اشو ز‌رتشت
    روز چهارم: وهوخشترگاه، نام چهارمين بخش از سرودهای اشو ز‌رتشت
    روز پنجم: وهشتواش‌گاه، نام پنجمين بخش از سرودهای اشو ز‌رتشت
    به باور نيكان ما در پنج روز مانده به پايان سال فروَهر مردگان براي سركشي بازماندگان خود به زمين فرود می آيند و از همین روی در پايان گاهان بارهمسپهمديم، در پايان شب سال بر روي بام رفته و فانوسی به لبه‌ي بام خود می گذارند كه تا بامداد روشن است. سپيده دم بر روی بام می روند و آتش افروزی آغاز مي شود كه با نوای اوستا در هم مي آميزد. اين آيين با دميدن نخستين رُخش { Ray} خور {خورشيد} پايان می پذيرد و جشن نوروز آغاز می شود.
    اندكی آجيل لرك {پسته، بادام، سنجد، كشمش، گردو، برگه هلو، انجير، خرما}، ميوه تازه، داربو (عود)، سندل، مورت، اندكی برگ آويشن كه در پيمانه آبی ريخته شده و به همراه چند تا ششه یا سبزه از پيش آماده می شود. هنگام سرودن اوستا، آيين آتش افروزی بر روی بام آغاز مي شود و پس از پايان آيين آتش افروزی و سرودن اوستا، ميوه هایی كه هنگام خواندن اوستا پاره شده است همراه با آجيل لرك بين افراد خانواده پخش مي گردد. داربو و سندل را بر روی خاكستر آتش می ريزند، آب و آويشن را بر روی سرد‌ر خانه می ريزند، مورت را در بالای سردر خانه مي گذارند كه مايه تداوم و سرسبزی در آن خانه باشد و سپس از پشت بام پايين آمده آيين سال نو آغاز مي شود.
    گويا آيين آتش افروزی شب جشن چهارشنبه سوری از آيين آتش افروزی زرتشتيان يا ايرانيان باستان در شب پايان سال گرفته شده است.
    جشن آغاز نوروز، وهشتواش‌گاه فرخنده باد.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/