صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 33

موضوع: **۞**جایگاه والای امر به معروف و نهی از منکر **۞**

Hybrid View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    د- برکات سیاسى
    حضرت امیر (ع) فرمود: پشتوانه مؤمنان و وسیله تحقیر کفار، امر به معروف و نهى از منکر است.(79)
    اگر امر به معروف و نهى از منکر نشود، بتدریج اشرار بر شما حاکم خواهند شد و کار به جایى خواهد رسید که خوبان شما هر چه فریاد زنند، پاسخى نشنوند.(80)
    در روایت دیگرى مى‏خوانیم: اگر نهى از منکر نکنید و پیرو اهل بیت پاک رسول خدا نباشید، خداوند، اشرار را بر شما مسلط خواهد کرد و چنان در فشار قرار خواهید گرفت که هر چه خوبان شما دعا کنند، مستجاب نشود.(81)
    5f15eb2aaaf3d17f3a6628ee3d27a9615f15eb2aaaf3d17f3a6628ee3d27a9615f15eb2aaaf3d17f3a6628ee3d27a961


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  2. #2
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    زمینه‌سازی برای پذیرش
    1- ایمان به خدا
    بهترین اهرم و وسیله امر به معروف و نهى از منکر، عقیده به مبدأ و معاد است. لذا کسى که مى‏خواهد به طور ریشه‏اى مردم را به معروف وادار نماید و از منکرات باز دارد، باید روى عقائد مردم کار کند. براى مثال، به کسى که وارد منزلى مى‏شود، زمانى مى‏توان گفت: این کار را بکن و این کار را نکن! که عقیده داشته باشد: منزل صاحبى دارد. حسابى در کار است. از حرکات او در منزل فیلمبردارى مى‏شود و ...
    با این عقیده مى‏توان به او خط صحیح را ارائه کرد؛ ولى اگر او گفت: این خانه بى‏صاحب و بى‏حساب است و من آزاد هستم. حسابرسى و کنترل و فیلمبردارى هم در کار نیست. ما دیگر نمى‏توانیم او را کنترل کنیم؛ چون فکر مى‏کند که هر چه نچاپد، از کیسه‏اش رفته است و هر چه عیاشى نکند، باخته است. پس، در خانه بى‏صاحب و حساب، آخرین ریخت و پاش را خواهد کرد.
    آرى، اگر انسان معتقد شد: این جهان که خانه بزرگى است، صاحبى همچون خداوند و حسابى همچون قیامت دارد؛ تمام کارهاى او ثبت و کنترل مى‏شود؛ حتى بر افکار و نیات او ناظرى نظارت مى‏کند؛ همین ایمان و بینش، او را در جهان تبدیل به یک انسان وارسته و متقى مى‏سازد. برعکس انسانهاى بى‏اعتنا که همچون چاه بى‏آب هستند که هرگز با دو سطل آب ریختن در آن چاه، آبى در آنها جمع نمى‏شود. قوانین و تبصره‏ها و جریمه‏ها براى افراد بى‏ایمان همچون ریختن سطل آب در چاه خشک است. بنابراین مهمترین و اصلى‏ترین اهرم براى دعوت به خیر و نهى از گناه، ایمان به مبدأ و معاد است. ایمان در درون انسان، همچون جوشش آب در درون چاه است که خود به خود انسان را از مفاسد باز مى‏دارد.
    ایمان به خدا کافى نیست، یاد خدا نیز لازم است.
    بعضى افراد ایمان دارند و حتى مى‏توانند ساعت‏ها در اثبات خدا و معاد سخنرانى کنند؛ یا مقاله‏اى بنویسند؛ ولى فراموشکارند؛ لذا هم ایمان لازم است و هم توجه.
    خداوند در قرآن درباره بعضى مى‏فرماید: ایمان ندارند.(91) و درباره گروه دیگرى مى‏فرماید : خدا را فراموش مى‏کنند(92). و یا: قیامت را به فراموشى مى‏سپارند(93).
    دلیل و راز و رمز نماز آن است که انسان مؤمن با یاد خدا هم باشد(94).
    در مواردى که حوادث تلخ و شیرین یا فشار به انسان رو مى‏آورد، سفارش قرآن آن است که انسان زیاد یاد خدا کند(95). ایمان به خدا اگر همراه با یاد او نباشد، کارایى زیادى نخواهد داشت. یاد خدا باید در سراسر زندگى با ما باشد؛ غذایى که مى‏خوریم باید گوشت حیوان ذبح شده با نام خدا باشد؛ آمیزش جنسى با همسر با بِسْمِ اللَّه باشد؛ سوارشدن به مرکب، پوشیدن لباس و یا هر کار مادى یا معنوى مثل خواندن یک سطر شعر و یا نامه، همگى باید با نام خدا باشد.
    کسى که: خدا را ناظر(96) و پروردگار را در کمین خود(97) و فرشتگانِ او را مأمور ثبت و ضبط کار خود بداند(98)؛ ایمان داشته باشد که نه تنها کارهاى او حساب و کتاب دارد، بلکه آثار و عکس‏العمل کارهاى او نیز محاسبه و پاى او نوشته مى‏شود(99)؛ قبول داشته باشد که خداوند لحظه‏اى از آفریده خود غافل نیست(100)؛ هر ریز و درشتى مو به مو ثبت مى‏شود(101)؛ در روز قیامت خداوند پرونده همه اعمال انسان را جلو روى او خواهد گذاشت(102)؛ او باید پاسخگوى همه کارها، بلکه افکار و نیات خود باشد(103)؛ و ... چنین فردى دست به اعمال گناه نمى‏زند و چنین ایمان و یادى، انسان را از انجام گناه باز مى‏دارد. کسانى که مى‏خواهند امر به معروف و نهى از منکر کنند، قبل از هر چیز باید ایمان، یاد خدا و معاد را در دل مردم زنده کنند. لذا قرآن به کم‏فروشان مى‏فرماید: آیا آنان نمى‏دانند که در روز بزرگ قیامت زنده خواهند شد و باید پاسخ کم‏فروشى خود را بدهند؟(104)
    74110504394012736117




    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  3. #3
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض


    2- تشکر از خدا
    دومین اهرم براى نهى از منکر آن است که خلافکار را به یاد الطاف خداوند بیندازیم تا بداند که او چقدر به ما لطف کرد و انسان را از ذره‏اى آفرید و همه چیز را در اختیارش گذاشت؛ عیب او پوشاند؛ و همچنین خوبى او را چند برابر پاداش مى‏دهد؛ درد او را شفا مى‏بخشد؛ دعاى او را مستجاب مى‏کند؛ بهترین رفیق، بهترین مولى‏ و بهترین یارى رسان او است.
    حضرت على (ع) مى‏فرماید: حتى اگر خداوند براى گناه، دوزخى هم قرار نمى‏داد، واجب بود که به خاطر تشکر از آن همه الطاف او، از گناه و مخالفتش دورى کرد(105).

    3- عرض اعمال
    از جمله اهرمهاى بازدارنده از گناه و تشویق کننده به خوبیها، عقیده بر عرض اعمال بر پیامبر و امامان معصوم است. آرى! اگر بدانیم که نوار گفتگوى ما به مقامات عالى رتبه مملکتى عرضه مى‏شود، در گفتار خود دقت بیشترى مى‏کنیم.
    در اصول کافى، روایات متعددى نقل شده است مبنى بر اینکه : در هر هفته، اعمال شما به امام زمان عجّل اللّه تعالى فرجه الشریف و پیامبر اکرم صلى الله علیه و اله عرضه مى‏شود و آن بزرگواران را خشنود یا ناراحت مى‏کند.
    این عقیده که برخاسته از قرآن (106) و روایات است، مى‏تواند از بهترین اهرمها باشد.(107)

    4- توجه به آثار گناه
    در آیات و روایات، فراوان به این حقیقت اشاره شده است که نزول بلاها به خاطر گناهانى است که مرتکب شده‏اید.
    قرآن مى‏فرماید: هر مصیبت که به شما مى‏رسد، به خاطر عملکرد خودتان است.(108)
    اگر فلان قوم هلاک شدند، به خاطر طغیانشان بود.(109)
    تا گناه‏کار نباشید، قهرى نیست و هر کجا قهرى است، گناهانى در کار بوده است.(110)
    در اول دعاى کمیل، حضرت على علیه السلام مى‏فرماید:
    خداوندا: گناهانى که عامل پاره شدن پرده حیا است، بر من ببخش!
    خداوندا! گناهانى که عامل تغییر پیدا کردن نعمتهاست، بر من ببخش!
    خداوندا! گناهانى که عامل حبس شدن دعاهاست، بر من ببخش!
    از این جملات معلوم مى‏شود که هر گناهى، آثار شوم مخصوص به خود دارد. بنابراین توجه دادن به آثار شوم گناهان، یکى از عوامل بازدارنده از منکر است.




    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  4. #4
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    5- توجه به برکات معروف
    همان‏گونه که آشنایى با آثار شوم گناه انسان را براى ترک منکر آماده مى‏کند، آشنایى به منافع و آثار خوبیها، انسان را براى انجام معروف آماده مى‏سازد. اکنون که سخن به اینجا رسیده است، نمونه‏هایى را در چند سطر نقل مى‏کنیم؛ ولى این نمونه‏ها قطره‏اى است از دریا؛ زیرا قرنها قبل، علماى ما کتاب‏هایى پیرامون علل احکام نوشته‏اند و هر چه علم پیشرفت کند، پرده از اسرار احکام اسلامى بیشتر برداشته مى‏شود. براى مثال :
    روایاتى داریم که بهترین غذا براى نوزاد را شیر مادر مى‏داند. امروز که علم پیشرفت کرده است، علت آن را فهمیده‏ایم.
    - امروز که مى‏توانند از مجارى ادرار عکسبردارى کنند، بهتر مى‏فهمیم که چرا اسلام مى‏فرماید: ایستاده ادرار نکنید، زیرا مجارى ادرار در حال ایستاده براحتى باز نیست.
    - امروز آثار شوم شراب بر دستگاههاى بدن بهتر از قدیم قابل آزمایش و مشاهده است.
    - امروز دنیا مضرّات گوشت خوک را بهتر از دوران صدر اسلام مى‏فهمد.
    اکنون به سراغ چند نمونه مى‏رویم در مورد اینکه در معروفها برکاتى است که اگر مردم آنان را بدانند، به سوىِ‏شان کشیده مى‏شوند. بد نیست اکنون که اولین روز عید نوروز سال 1375 است و توفیقى یافته‏ام تا در لحظه سال تحویل مشغول نوشتن کتاب امر به معروف و نهى از منکر در جوار مرقد مطهر امام رضا علیه‏السلام باشم، جمله‏اى را در همین موضوع از امام رضا (ع) نقل کنم. ایشان فرمود: اگر مردم زیباییهاى سخنان ما را بدانند، حتماً پیرو ما مى‏شوند.(111).
    امام مى‏فرماید: دلیل انحراف مردم، بى‏خبرى آنان از راز و رمز سخنان ماست. در این سالها افراد زیادى که نسبت به نماز کاهل بودند، رو به نماز کرده‏اند و این به خاطر آن است که در سایه نظام مقدس جمهورى اسلامى، میلیونها جلد کتاب در سطوح مختلف در میان نسل نو درباره اسرار نماز پخش شده است. برگردیم به سراغ نمونه‏هایى از اسرار معروف‏ها که آگاهى از آنها ما را آماده انجام آن مى‏کند.
    نمونه‏ها
    احسان ما به مردم، سبب احسان خداوند و مردم به ما مى‏شود.(112)
    صدقه دفع بلا مى‏کند.(113)
    حج، انسان را از فقیر شدن بیمه مى‏کند.(114)
    زکات مال را بیمه مى‏کند.(115)
    عفو از مردم، کلید عفو الهى از ماست.(116)
    صله رحم، عمر را طولانى مى‏کند.(117)
    نماز، انسان را از فحشا و منکر باز مى‏دارد.(118)
    کارهاى نیکوى شما، گناهانتان را از بین مى‏برد.(119)
    عقیقه، وسیله بیمه کردن نوزاد از خطرات است.
    استعاذه و دعا، انسان را از خطرات نجات مى‏دهد.(120)
    دورى از ناز و کرشمه، زنان را گزند افراد هوسباز حفظ مى‏کند.(121)
    توحید و ولایت على بن ابیطالب، دژى است که انسان را از طاغوت‏زدگى حفظ مى‏کند.(122)
    روزه، وسیله سلامتى است.(123)
    قناعت، کلید عزت است.(124)
    زهد، رمز رحمت است.(125)
    یاد خدا، تنها وسیله آرامش است.(126)
    به هر حال براى گسترش و احیاى معروفها باید مردم را با آثار و برکات دنیوى و اجر اخروى آنها آشنا کنیم.


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  5. #5
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    بیان مکافات عمل
    براى بازداشتن مردم از منکرات و یا تشویق به خوبیها مى‏توانیم از طریق بیان مکافات عمل وارد شویم؛ یعنى به مردم بگوییم که کار خیر یا شر شما در همین دنیا بى‏پاسخ نمى‏ماند. به سراغ نمونه‏هایى از آیات و روایات مى‏رویم:
    1 - مرد صالحى مقدار ارثى زیر دیوارى براى فرزندان کوچک خود ذخیره کرده بود. دیوار در آستانه خرابى بود. حضرت خضر (ع) و موسى (ع) گرسنه وارد روستاى این مرد صالح شدند و از مردم تقاضاى غذا کردند، اما مردم به آن دو پیامبر غذایى ندادند. در این میان، نگاه خضر به دیوار در حال سقوط افتاد. به موسى گفت: باید دیوار را بازسازى کنیم.
    موسى گفت : کارگرىِ مجانى براى مردمى که حاضر نشدند قطعه نانى به ما بدهند، چه معنا دارد؟!
    ولى خضر دست به کار شد و دیوار را ساخت. به موسى فرمود: زیر این دیوار گنجى است که پدر نیکوکارى براى فرزندانش ذخیره کرده و اگر ما دیوار را نمى‏ساختیم، خراب مى‏شد و افراد نااهل گنج را پیدا مى‏کردند و مى‏بردند و یتیمان آن مرد نیکوکار فقیر مى‏ماندند.(127)
    آرى! خداوند به خاطر نیکوکارى پدر، دو پیامبر را به کارگرى مجانى وادار کرد. این داستان را که در سوره کهف مى‏خوانیم ما را تشویق مى‏کند به اینکه هر کار خیر و معروفى حتى در این دنیا بى‏پاسخ نمى‏ماند. خیر آن کار یا به خود ما مى‏رسد و یا به فرزندان ما.
    امام صادق (ع) تحت این آیه مى‏فرمایند :
    خداوند متعادل به موسى وحى کرد: من به خاطر تلاش پدران به فرزندان لطف مى‏کنم. اگر پدران نیکوکار باشند، به فرزندانشان خیر و برکت مى‏رسد؛ اما اگر شرور باشند، به فرزندانشان شر مى‏رسد. سپس فرمود: زنا نکنید تا به زنان شما زنانشود.(128)
    آرى : توجه به مکافات عمل، اهرم خوبى براى انجام معروف‏هاو ترک منکرات است. نمونه دیگر در جاى دیگر قرآن مى‏خوانیم: کسانى که فرزندان ناتوانى از خود به یادگار مى‏گذارند و از آینده آنان مى‏ترسند، باید از ستم درباره یتیمان مردم بترسند.(129) آرى: با یتیمان مردم چنان رفتار کنید که دوست دارید با یتیمان شما رفتار شود. هر کس آتشى روشن کند، دودش به چشم خودش مى‏رود. ظلم امروز ما به یتیمان جامعه، کم کم به صورت یک سنت بد در مى‏آید که فردا دامن یتیمان خود ما را نیز مى‏گیرد. به گفته مثنوى:
    این جهان کوه است و فعل ما ندا
    سوى ما آید صداها را ندا
    از مکافات عمل غافل مشو
    گندم از گندم بروید جو ز جو
    در حدیث مى‏خوانیم: هر کس، دیگرى را به عیبى سرزنش کند، نمى‏میرد مگر آنکه به همان عیب گرفتار شود.(130)


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  6. #6
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    مطالعه تاریخ
    یکى از اهرمها تاریخ است. آشنایى با زندگى اقوام و گروههایى که اهل معروف یا منکر بودند، انسان را به انجام خوبیها و دورى از منکرات مى‏کشاند. در قرآن کریم صدها آیه در این زمینه آمده است: ما فلان قوم را به خاطر گناهانش هلاک کردیم.(131)
    طغیان مردم سبب نابودى آنان است.(132)
    قومى را در آب غرق کردیم.(133)
    گروهى را با صاعقه نابود کردیم.(134)
    جمعى را با باد سرد کننده هلاک کردیم.(135)
    شهر قومى را زیر و رو کردیم.(136)
    آشنایى با این هشدارها براى نسلهاى بعد یکى از عوامل دست برداشتن از منکرات و کفر و طغیان است. تمام آیاتى که سفارش به سیر در زمین و نگاه به عبرت کرده، به خاطر همین درس گرفتنها مى‏باشد. تمام آیاتى که ما را به مطالعه عاقبت کار نیکوکاران یا فاسدان دعوت کرده، به همین منظور است.
    تفاوت تاریخ با فلسفه تاریخ‏
    حوادث گذشته را تاریخ مى‏گویند. ولى فلسفه تاریخ، آن قوانین، اصول، درسها، عبرت‏ها و پندهایى است که از حوادث گذشته براى زندگى آینده به دست مى‏آید.
    یک مثال ساده :
    مادرى به فرزند خردسالش مى‏گوید: به خیابان نرو! مگر ندیدى دیروز فرزند فلانى با ماشین تصادف کرد. در این سخن، حادثه دیروز تاریخ است و پندى که مادر از آن براى فرزند امروزش مى‏گیرد، فلسفه تاریخ است. قرآن، داستان حضرت یوسف را به طور مفصل بیان مى‏کند و در پایان مى‏فرماید: کذلِک نَجْزىِ الْمُحْسِنین؛ یعنى: این گونه ما به نیکوکاران پاداش مى‏دهیم.
    در اینجا، آنچه قبل از کلمه (کذلک) است، تاریخ است و کلمه کذلک، فلسفه تاریخ است؛ یعنى: خیال نکنید که لطف ما به یوسف یک لطف شخصى است. هرگز! بلکه هر کس همچون یوسف در حوادث تلخ و شیرین مواظب خود باشد، ما با او اینگونه برخورد خواهیم کرد.
    در گرفتار حضرت یونس نیز مى‏خوانیم که او از خداوند عذرخواهى کرد و نجات یافت. سپس مى‏فرماید: وَ کذلِک نُنْجِى الْمُوْمِنین؛ یعنى هر کس صادقانه از ما عذرخواهى کند، او را از لابه‏لاى تاریکیها و بلاها نجات مى‏دهیم.
    بنابراین، فلسفه تاریخ یک قانون و سنت الهى و یک جریان دائمى است؛ نه یک جرقه موسمى.
    در امر به معروف و نهى از منکر، اگر ما مردم را با نتیجه و پایان کار گناهکاران یا نیکوکاران آشنا کنیم و بدانیم که سرنوشت تلخ و شیرین اقوام قبلى با مردم امروز تفاوتى ندارد، این آگاهى گامى به سوى رشد آنها خواهند بود.


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  7. #7
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    چند مسأله
    در تحریر الوسیله امام خمینى (ره) مى‏خوانیم :
    1) اگر کلام از شخص خاصى اثر دارد و نه دیگران، امر به معروف و نهى از منکر نسبت به آن شخص واجب عینى است؛ وگرنه واجب کفایى است؛ یعنى اگر فرد یا گروهى قیام کرد، بر دیگران واجب نیست.
    2) در امر به معروف قصد قربت لازم نیست؛ حتى اگر براى ریا و خودنمائى باشد واجب ادا مى‏شود.
    3) اگر محو فساد نیاز به حکومت و ولایت دارد، تحصیل قدرت و ولایت واجب است.
    4) اگر با اشاره، دست از خلاف بر مى‏دارد، برخورد شدید و بیش از اشاره که توهین به او باشد، جایز نیست.
    5) اگر نهى ما از حجم گناه کم مى‏کند، ولى گناه را ریشه کن نمى کند، باز هم واجب است.
    6) اگر به خاطر نهى ما دست از گناه بزرگ بر مى‏دارد، ولى گناه کوچک انجام مى دهد، باز هم واجب است.
    7) اگر نهى مکرر مؤثر است، تکرار واجب است.
    8) اگر امر و نهى دسته جمعى مؤثر است، دسته جمعى واجب است.
    9) اگر سکوت ما سبب جرأت بیشتر گناهکاران مى‏شود، سکوت حرام است.
    10) اگر امر و نهى ما در خلافکار اثرى ندارد، ولى در دیگران مؤثر است، امر و نهى واجب است.
    11) اگر سکوت ما سبب وهن اسلام یا ضعف عقائد مسلمانان شود، سکوت حرام است.(146)
    12) اگر جلوگیرى از گناه نیاز به تشکیلات و سازمان و حزب و حکومت و قدرت داشته باشد، ایجاد آنها واجب است.
    13) هر گاه بداند که یکى از دو نفر یا یکى از میان جمعى بر انجام خلافى اصرار دارد، واجب است طورى نهى کند که خطابش منطبق بر آن شخص خلافکار شود. براى مثال بگوید: هر کس شرب خمر کند، باید ترک نماید؛ اما نهى کردن همه یا عده‏اى خاص نه تنها واجب نیست بلکه جائز هم نیست و نباید نهى بنحوى باشد که خیال شود، همه آن گروه چنین خلافى را کرده اند.(147)
    14) اگر رفت و آمد با گناهکار از مقدار گناه یا زمان گناه یا نوع گناه مى‏کاهد، این آمد و رفت واجب است.
    15) اگر آمد و رفت با گناهکار در بعضى افراد خانه اثر موقت مى‏گذارد، باز هم واجب است.
    16) اگر قطع رابطه گناهکار را از گناه بازمى‏دارد، این قطع رابطه واجب است.
    17) اگر رفت و آمد با کسى او را در گناه جسورتر مى‏کند، این رفت و آمد حرام است.
    18) اگر شک داریم که آمد و رفت با گناهکار او را از گناه باز مى‏دارد یا در گناه‏کردن جسورتر مى‏کند، باز هم به خاطر قانون صله رحم و دید و بازدید باید رفت و آمد داشته باشیم.
    19) اگر آزاد گذاشتن فردى سبب انجام منکر است، حبس کردن او واجب است. شخصى نزد پیامبر اکرم (ص) آمد و گفت: مادرم انحراف دارد. چه کنم؟ حضرت فرمود: او را حبس کن. گفت: فایده ندارد. فرمود: جلو مردم را بگیر.
    گفت فایده ندارد. فرمود: دست و پاى او را ببند که بهترین بر والدین، منع آنان از گناه است.(148)
    20) اگر امر به معروف یا نهى از منکر شخصى در مورد خاصى موجب وهن اسلام شود، جائز نیست؛ گرچه در جاى دیگر واجب باشد.(149) مثل آنکه شخص مشهور و محبوبى روى منبر کلام نابجایى بگوید و اگر در انظار مردم او را نهى کنید، او به عنوان چهره اسلام براى همیشه سقوط کند.
    21) اگر امر به معروف و نهى از منکر اثر معکوس داشته باشد، واجب نیست؛ مثل افراد لجوجى که اگر نهى کنید، بدتر مى‏کنند.(150)
    22) در امر به معروف و نهى از منکر لازم نیست که صد در صد به نتیجه برسیم؛ حتى اگر یک درصد اثر داشت، واجب است.
    23) کار حلالى که موجب وهن به مقدسات باشد، جائز نیست؛ نظیر مریضى که جورى روزه خوارى کند که سبب وهن به مقدسات یا دیگران شود.
    چون هدف ما بیان مسائل نیست، به همین مقدار نمونه اکتفا مى‏کنیم.
    آیت اللّه خامنه‏اى در به پاسخ سؤالى فرمودند :
    «در مواردى که نظام و قانون و حاکم اسلامى است و نسبت به معروف و منکر اهتمام دارند، وظیفه عموم مردم تذکر با زبان است. اقدامات بالاتر و برخوردهاى انقلابى به گردن دولت است؛ ولى ما باید هم به دولت اسلامى اطلاع دهیم آمادگى خودمان را براى حمایت اعلام کنیم. اما اگر در منطقه نظام حکومت و حاکم اسلامى نبود و یا اسلامشان ظاهرى بود تا نسبت به معروف و منکر غیرتى نشان دهند، خود مردم مى‏توانند بعد از تذکر زبانى، برخورد انقلابى (با حفظ مراحل و شئون و تدریج) نیز داشته باشند».


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  8. #8
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    فصل دوم ترک امر به معروف و نهی از منکر

    جامعه ساکت مرده است
    قرآن مى‏فرماید : «وَلَکمْ فِى الْقَصاصِ حَیوةٌ یا اُولِى اْلاَلْباب»(151)؛ اگر در برابر قاتل ایستادید و او را به قصاص رساندید، زنده‏اید (وگرنه مرده‏اید).
    البته، زنده یا مرده بودن فرد براى همه روشن است؛ اما زنده یا مرده بودن جامعه نیاز به درکى بالا و شعور اجتماعى دارد. به همین دلیل در پایان آیه مى‏فرماید : «یا اولى الالباب»؛ یعنى اگر شما اهل فهم و درایت بالا باشید، این حقیقت را درک مى‏کنید. جامعه‏اى که هر کس هر غلطى انجام دهد، احدى متعرض او نمى‏شود، جامعه مرده‏اى است.
    در حدیث مى‏خوانیم : کسى که در برابر خوبیها و بدیها بى تفاوت است، مرده‏اى است که در میان زنده ها نفس مى‏کشد.(152)
    سکوت در برابر گناه‏
    سکوت در برابر گناه، نشانه ضعف، ترس، یأس و نداشتن تعهد نسبت به دین و جامعه و اصلاحات است.
    سکوت در برابر گناه، به گفته پیامبر اکرم (ص)، نوعى بدعت است.(153)
    سکوت نتیجه‏اى جز خسارت ندارد. در سوره والعصر مى‏خوانیم : «کسانى که با ایمان و عمل صالح باشند ولى ساکت باشند و دیگران را به حق و پشتکار سفارش نکنند، در خسارت قرار گرفته‏اند».
    امام صادق (ع) فرمود : «خداوند، فرشتگانى را براى عذاب گروهى فرستاد. آنها آمدند و دیدند که مردم به دعا و گریه مشغولند. از خداوند دلیل عذاب را پرسیدند. خطاب آمد : زیرا آنان اهل گریه و دعا هستند، ولى نسبت به مفاسد جامعه بى تفاوتند.»
    سکوت، زمین را به فساد مى‏کشاند.
    در آیه 251 سوره بقره مى‏خوانیم : «اگر گروهى از مردم جلو فتنه و فساد دیگران را نگیرند، همه زمین به فساد کشیده مى‏شود.»(154)
    ساکت، ملعون خداست.
    حضرت على (ع) در خطبه قاصعه فرمود : «خداوند امت هاى پیشین را لعنت نکرد، مگر به دلیل رها کردن امر به معروف و نهى از منکر.»(155)
    در حدیث مى‏خوانیم : «اگر گناه مخفیانه انجام شود، خطرى براى همه مردم ندارد؛ ولى اگر افراد خاصى گناه آشکارا انجام دهند و سایر مردم قدرت تغییر دادن داشته باشند، ولى ساکت بمانند، خداوند همه مردم را با هم مورد قهر و عذاب خود قرار مى‏دهد.»(156)
    و این همان است که خداوند مى‏فرماید : «از فتنه هایى که آتشِ آن همه را مى‏سوزاند، بترسید!(157)
    امام صادق (ع) فرمود : «کسى که نسبت به دین خود بى تفاوت باشد، در حقیقت دین ندارد.»(158)


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  9. #9
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    سکوت زمینه تسلط اشرار
    در روایات متعدد مى‏خوانیم : «اگر شما مردم امر به معروف و نهى از منکر را ترک کنید، اشرار بر شما مسلط خواهند شد و ناله شما دیگر اثر نخواهد داشت.»(159)
    اولویت داشتن همسایه‏
    امام صادق (ع) فرمود : «کسى که همسایه اش گناه کند و او را نهى نکند، به منزله شریک او است.»
    ساکتِ راضى، شریک جرم است.
    گاهى سکوت، از بى خبرى یا ترس یا خجالت و امثال آن است ؛ ولى انسان قلباً از گناه متنفر است.
    اما گاهى سکوت در برابر گناه، نشانه رضایت آن است که در اینجا به گفته آیات و روایات، این گونه افراد در حقیقت شریک گناهکار حساب مى‏شوند. به چند نمونه توجه فرمایید :
    1 - خداوند به یهودیان زمان پیامبر اکرم خطاب مى‏کند که : «چرا شما انبیاى پیشین را شهید کردید؟» در حالى که نیاکان آنان پیامبران را کشته بودند، ولى چون نسل آنها به کار پدران خود راضى بودند، خداوند، فرزندان را به کردار پدران مورد عتاب و انتقاد قرار مى‏دهد.»(160)
    2 - و در خطبه 20 نهج‏البلاغه مى‏خوانیم : با اینکه شتر حضرت صالح را فقط یک نفر از بین برد، ولى قرآن مى‏فرماید : «جمعى او را کشتند و گرفتار عذاب شدند. این به خاطر آن است که آن گروه به عمل آن فرد راضى بودند.»(161)
    3 - با اینکه قاتل على (ع) یک نفر به نام ابن ملجم بود، ولى در شب نوزدهم ماه رمضان سفارشى کرده‏اند که صد مرتبه بگویید : «خدایا! قاتلان حضرت على را لعنت کن!»(162)


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  10. #10
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    هدف نهائى
    هدف از امر به معروف، انجام گرفتن خوبیها و هدف در نهى از منکر، ترک کردن منکرات است. البته، منظور برخورد سطحى و بى نتیجه نیست. قرآن مى‏فرماید: اگر در مجلسى به آیات الهى توهین مى‏شود، جلسه را به عنوان اعتراض ترک کنید تا مسیر بحث عوض شود (حَتَّى یخُوضُوا فى‏ حَدیثٍ غَیرِه).(49)
    بنابراین، اگر با ترک مجلس بحث ها عوض نشد، باید چاره دیگرى اندیشید؛ چون در قرآن هدف را تنها تذکر و ترک جلسه ندانسته، بلکه تغییر مسیر بحث دانسته است. لذا براى رسیدن به این هدف،از هر راه ممکن باید استفاده کرد.
    در بعضى روایات مى‏خوانیم: گناهکار را آزار دهید تا خلاف را ترک کند (حَتَّى یتْرُکه)(50)
    اگر با تذکر و آزار ترک نکرد، مسؤولیت ما تمام نمى شود؛ بلکه از راههاى دیگر باید به نتیجه برسیم.
    در آیات جنگ، هدف برطرف شدن فتنه معرفى شده است. (وَ قاتَلُوهُم حَتَّى لاتَکونَ فِتْنَة)(51) بنابراین، باید تا رسیدن به این هدف، مبارزه را به شکلهاى مختلف ادامه داد. این، مربوط به هدف است.
    اما مقدار تلاش: عباداتى مثل نماز و روزه و حج، اعمالى صد در صد تعبدى است و مقدار و زمان آن کاملاً روشن است؛ اما امر به معروف و نهى از منکر مقدار خاصى ندارد و نظیر مراجعه به پزشک است که نمى توان گفت هر مریض در عمر خود به چه تعداد پزشک مراجعه کند و براى هر پزشک چند دقیقه صرف کند؛ یا براى خرید دارو چه مبلغى در نظر بگیرد. هدف، سالم شدن مریض است و صرف زمان و مبلغ و مقدار تلاش، هیچ اندازه‏اى ندارد. لذا انبیا مى‏گفتند: تمام توان خود را براى اصلاح بکار مى بریم.(52)
    5f07b7240a4b244fedc3ad6a1d858939


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/