صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 26

موضوع: ▐*✿*▐میلاد نبی اکرم بهانه خلقت و قرآن ناطق بر شما تبریك وتهنیت باد ▐*✿*▐

  1. #11
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    vahdat

    با ظهور انقلاب اسلامی در عصر جدید باز هم عطر اتحاد و همدلی ، مشام انسانها را نوازش داد . همچون دوران پیامبر ، یکی از عناصر مهم پیروزی انقلاب اسلامی نیز وحدت بود . امام خمینی (ره) یکی از بزرگترین و موفق‏ ترین منادیان وحدت بود که از آغاز دعوت خود تا آخرین روزهای عمر پربرکتشان مسئله وحدت ، محور و اساس عمل و پیامشان بود .

    جهان ما اینک در التهاب ارزش بخشیدن به شخصیت انسان و نگاهی دوستانه به یکدیگر است . این دنیای مادی نیازمند رستاخیزی نو درحوزه معرفت و انسانیت است . رستاخیزی که رسول گرامی اسلام (ص) منادی آن بود و امروز نیز پیام راهگشای او می تواند انسان مضطرب و سرگردان را به سوی عدالت ، امنیت و اخلاق سوق دهد . در واقع این ، ویژگی دین است که آدمی را از قالبهای مادی و دنیوی به جهانی معنوی و پراز عدل و راستی وارد می کند و از او انسانی فرهیخته و عدالت خواه می سازد . انقلابی که حضرت محمد (ص ) بپا کرد ، بشر را حتی علیه خود او و کارهای نادرستی که انجام می دهد ، به قیام واداشت . هرکس به پیام روشنی بخش رسول خدا (ص ) گوش بسپارد به شناخت درست از خود و جهان می رسد ، خویشتن را به بوته نقد و محاسبه می گذارد و به انسان دیگری تبدیل می شود . پیامبر اسلام با تعالیم روح بخش خود ، جامعه بشری را به بوستانی مبدل ساخت که سرسبزی و عطر همدلی در آن ، جاودانه و همیشگی است .

    دین اسلام ارمغان 23 سال تلاش رسول خداست . این دین به عنوان مکتبی جامع و جاوید ، عرصه دعوت خود را به قوم و ملت خاصی محدود نکرد و اتحاد امت اسلامی را در صدر برنامه های سیاسی و اجتماعی خویش قرار داد . در صدر اسلام ، رسول خدا (ص) برادری و وحدت را در سایه ایمان به پروردگار به ارمغان آورد . پیامبر اکرم (ص) در اوایل ورود خود به مدینه ، مهاجرین و انصار را به میثاق اخوت و عقد برادری فراخواند و بدین سان گلبانگ وحدت برای نخستین بار در فضای این شهر طنین افکند . در سایه اتحاد و همبستگی ، ارزش های متعالی اسلامی و برادری و اتحاد، جانشین ارزش های پوچ و واهی جاهلی شد . پیامبر اسلام (ص) با استناد به آیات قرآن، جوامع اسلامی رابه گرفتن ریسمان محکم الهی و پرهیز از تفرقه و تشکیل امت واحده در سایه عبودیت الله ، دعوت کرد. مسلمانان نیز در پرتو عمل به این دعوت و حرکت در مسیر وحدت ، بر دشمنان چیره شدند و دیری نپایید که اسلام در سرزمینهای پهناوری ، گسترش یافت .

    با ظهور انقلاب اسلامی در عصر جدید باز هم عطر اتحاد و همدلی ، مشام انسانها را نوازش داد . همچون دوران پیامبر ، اتحاد کلمه ، یکی از عناصر مهم پیروزی انقلاب اسلامی بود . امام خمینی (ره) یکی از بزرگترین و موفق‏ ترین منادیان وحدت بود که از آغاز دعوت خود تا آخرین روزهای عمر پربرکتشان مسئله وحدت ، محور و اساس عمل و پیامشان بود . ایشان نه تنها در سیاست ، بلکه در عرفان ، فقه و سایر امور نیز ، به همدلی ایمان داشتند . امام خمینی (ره) پیروزی انقلاب اسلامی را به عنوان نمونه ای از تأثیر شگرف همبستگی ، ذکر می کنند و می‏ فرمایند: " همه مردم جهان ، قدرت ملت ایران را در اثر وحدت کلمه دیدند . دیدند که مردم با ایمان چه کردند و چگونه با دست خالی جلو افتاده و سلطنت 2500 ساله را از بیخ کندند و با این‏که همه قدرت‏ها مثل آمریکا پشتیبانش بودند ، نتوانستند کاری بکنند . اگر این وحدت کلمه را حفظ نکنیم دوباره ما را به حال اول یا بدتر برمی‏ گردانند."
    امام خمینی (ره) که رهرو راه پیامبر (ص) و شیفته تعالیم روح بخش رسول خدا برای انسانها بود ، بر لزوم انسجام و همدلی تاکید بسیار داشت . ایشان معتقد بود دو مذهب تشیع و تسنن که از پیروان زیادی در سراسر جهان برخوردار هستند ، هر اندازه بتوانند دیدگاه‌های خود را به یکدیگر نزدیک کنند، تأثیر بسیار مهم و ارزشمندی در اعتلا و عزت و سربلندی مسلمانان در جهانی کنونی خواهند داشت و آنان با اتحاد خود توطئه‌های هر روزه دشمنان را نقش بر آب خواهند کرد.
    چنانکه می دانید امام خمینی (ره) از روز دوازدهم تا هفدهم ربیع الاول را که دو روایت مختلف در مورد ولادت رسول اکرم است ، تحت عنوان هفته وحدت نام گذاری کردند و قدم مؤثری در راه اتحاد میان جامعه مسلمین برداشت . آیت الله خامنه ای جانشین صالح ایشان در خصوص برگزاری هفته وحدت ، می‌فرماید: «این هفته وحدت، این هفته مشترک الاحترام بین مسلمین را قدر بدانید ، همه سعی کنند وحدت و در یک جبهه قرار گرفتن نیروهای مسلمین را که رمز سعادت و مایه سربلندی مسلمین و بزرگترین حربه ملت‌ها در مقابل استکبار جهانی است ، مغتنم بشمارند و قدر بدانند».

    جمهوری اسلامی ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی با توطئه های مختلف استکبار جهانی مواجه شد . حیله ها و توطئه های رنگارنگ دشمنان به منظور تضعیف انقلاب اسلامی و رهبری آن ، یکی پس از دیگری به مرحله اجرا درآمده است . یکی از مهم ترین حیله های استکبار ایجاد اختلاف اعم از مذهبی ، قومی ، نژادی و سیاسی بوده که با درایت و دوراندیشی رهبری و همبستگی و پایداری مردم خنثی شده است . آیت الله خامنه ای در بسیاری از موارد از جمله صدور فتوای «مشارکت در نماز جماعت برادران اهل تسنن » ، « حرام بودن اهانت به نمادهای مقدس اهل سنت » و « تدوین منشور وحدت اسلامی » برای انسجام و همگرایی مسلمین جهان ، تلاش کرده است و این امر را موضوعی حیاتی برای دنیای اسلام می داند . آیت الله خامنه ای اتحاد فرقه های مسلمان را موجب اقتدار اسلام و ایجاد ظرفیت برای بهره مندی از منابع سرشار و امکانات مادی و معنوی جهان اسلام می داند و می فرماید : «‌ دنیای اسلام باید متحد باشد . امروز دنیا این را می خواهد . امروز نیازهای جامعه اسلامی ، این را می طلبد که جوامع اسلامی در کنار هم باشند ، اتحاد و اتفاق داشته باشند ، نگذارند دشمنان از ضعف آنها استفاده کنند . » ایشان در مورد اتحاد شیعه و سنی به موضوعی مهم اشاره می کند و می فرماید : " مراد ما از وحدت اسلامی ، یکی شدن عقاید و مذاهب اسلامی نیست... مراد ما از وحدت دنیای اسلام، عدم تنازع است: ... وَلاَ تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا... تنازع نباشد، اختلاف نباشد."

    در واقع ، اتحاد و همبستگی بزرگ ترین عامل قدرت و شوکت هر جامعه و امت است ، همچنانکه ذلت و سرافکندگی و سقوط هر امت ریشه در تفرقه و پراکندگی آن دارد . بر همین اساس حضرت علی (ع) در خطبه 192 نهج البلاغه با بیان سرگذشت امت های پیشین ، مردم را به عبرت گرفتن از سرنوشت آنها و تفکر در علل تعالی و سقوط آنها، فراخوانده است و بعد از تحلیل این امر، مسلمانان را به کارهایی که موجب عزت و شوکت و قدرتشان می شود، تشویق فرموده است . آن حضرت می فرماید : « آن اموری که موجب عزت و شوکت امت های گذشته شد، دوری گزیدن از پراکندگی و همت گماشتن و توصیه و ترغیب یکدیگر به رعایت همبستگی بود. آنها از هر امری که ستون فقرات امتشان را می شکست و قدرتشان را سست می کرد، دوری می گزیدند».

    امروزه می توانیم نتیجه وحدت و یکدلی را در جنبشهای اسلامی منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا به خوبی مشاهده کنیم . قطعاً علت مهم پیروزی این انقلابها و سرنگون کردن مظاهر بیداد و ظلم ، وحدت و یکپارچگی مردم و تکیه بر خواسته های معقول آنهاست که این موضوع نیز ، حاصل بیداری اسلامی آنهاست . بی تردید ، اگر در این اتحاد و همبستگی خللی وارد شود ، خیلی زود عاملان وابسته به بیگانه به خودنمایی خواهند پرداخت و مستکبران نیز مجالی بیشتر برای تسلط بر ثروت و امکانات این کشورها خواهند یافت . امید آن می رود که مسلمانان با اقتدا به پیامبر بزرگ خود ، با وحدت و یکپارچگی ، بصیرت کامل و نیز شناخت اهداف دشمن ، بتوانند در راهی که انتخاب نموده‌اند پیروز و سربلند شوند .


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  2. #12
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض



    اینک منم؛ ایستاده بر کرانه جاویدِ تصویر و تخیّل.

    فرو می‏روم در عمیقِ هزاره‏ های دور دست.
    زمین را می‏شکافم و خاطراتِ کهن را بیرون می‏کشم.

    پس آن زمان که ابابیل، خدای کعبه را به وضوح فریاد زدند،
    همزمان، خدای ابابیل، آخرین سخن را و حجّت را تمام کرد؛
    مردی که آخرین کلام را به لب دارد و آخرین اعجاز را،
    مردی که از راه می‏رسد.

    امشب وعده‏گاهِ دیرین است.
    آتشِ آتشکده بزرگ را جز به خنکای نسیمی از آسمان رسیده،
    مگر می‏توان فرو نشاند؟

    طاقِ بلند ظلم، کسری
    جز به قدرتی عظیم‏ تر،
    مگر شکسته خواهد شد؟

    تورات را می‏گشایم؛ نام تو،
    چشمانم را نوازش می‏دهد و انجیل مقدس،
    در جای جایش تو را زمزمه می‏کند.

    اینک، وعده دیرسال عیسای بزرگ است
    که چنین بشکوه، سر برآورده است.
    چه ائتلاف رفیعی!

    ایمانِ پدرِ ایمان، ابراهیم، عظمت توفان نوح،
    ید بیضا و عصای موسی، احیای مردگانِ استخوان شده،
    سلطنت سلیمان، عدل داوود، صبر ایوب،
    کلامِ تورات، حقیقت انجیل؛ آن‏که را که از او سخن می‏گویم،
    ائتلافِ بزرگِ همه آسمانیان تاریخ است.
    پس اینک خود، به تمامی، گفتنی‏ ها را گفته است.
    اینک پیکِ آخرین را باید دریافت.

    از راه که می‏رسد،
    همچنان که سنگین‏ ترین برگِ تاریخ، ورق می‏خورد،
    جبلِ «نور» لرزه‏ای شیرین را بر پیکر خود حس می‏کند
    و «حرا» خود را برای چهل سال انتظار، آماده می‏سازد.

    از راه که می‏رسد، عرقِ شرمی بر جبین مکه می‏نشیند
    از جفاکاریِ شب پرستانی که ستاره فرو چکیده را تاب نخواهند آورد.

    شهرها، اهالی خود را خوب می‏شناسد؛
    آنها، ظلمتِ مطلقِ بت‏خانه‏ها را بیشتر می‏پسندند؛
    این طریقی است که قرن‏ها آموخته‏ اند.

    هان ای ستاره! فرود آ.
    فرود آی، که چشمانِ به راه مانده،
    دیری است بر خاکِ وعده‏ گاه ‏های مقدّس زمین خشکیده ‏اند.
    دردا! غافلند که هیچ ستاره‏ای هرگز از زمین نمی‏روید،
    که تو از آسمان زاده خواهی شد.

    فرود آی! که هر آینه، نام تو،
    شوق دیر سال زمین را سرشار می‏کند.

    پس زمین را بگویید که:
    هان! تو اینک میزبانِ بزرگ کهکشانی.
    دریاب این ستاره کهن را که اینک زاده می‏شود.


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  3. #13
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    03078800812505609113

    حوادث شب ولادت



    در روایات ما آمده است که در شب ولادت آنحضرت‏حوادث مهم و اتفاقات زیادى در اطراف جهان بوقوع پیوست که‏پیش از آن سابقه نداشت و یا اتفاق نیفتاده بود که از جمله‏«ارهاصات‏»بوده بدانگونه که در داستان اصحاب فیل ذکر شد،و در قصیده معروف برده نیز آمده که چند بیت آن چنین است:
    یوم تفرس منه الفرس انهم قد انذروا بحلول البؤس و الفئم و بات ایوان کسرى و هو منصدع کشمل اصحاب کسرى غیر ملتئم النار خامدة الانفاس من اسف علیه و النهر ساهى العین من سدم و ساء ساوه ان غاضت‏بحیرتها و رد واردها بالغیظ حین ظم کان بالنار ما بالماء من بلل حزنا و بالماء ما بالنار من ضرم
    و شاید جامعترین حدیث در اینباره حدیثى است که مرحوم صدوق‏«ره‏»در کتاب امالى بسند خود از امام صادق علیه السلام‏روایت کرده و ترجمه‏اش چنین است که آنحضرت فرمود:
    ابلیس به آسمانها بالا مى‏رفت و چون حضرت عیسى‏«ع‏»بدنیا آمد از سه آسمان ممنوع شد و تا چهار آسمان بالا مى‏رفت،و هنگامیکه رسولخدا«ص‏»بدنیا آمد از همه آسمانهاى هفتگانه‏ممنوع شد،و شیاطین بوسیله پرتاب شدن ستارگان ممنوع‏گردیدند،و قریش که چنان دیدند گفتند:
    قیامتى که اهل کتاب مى‏گفتند بر پا شده!
    عمرو بن امیه که از همه مردم آنزمان به علم کهانت وستاره شناسى داناتر بود بدانها گفت:بنگرید اگر آن ستارگانى‏است که مردم بوسیله آنها راهنمائى مى‏شوند و تابستان و زمستان‏از روى آن معلوم گردد پس بدانید که قیامت‏بر پا شده و مقدمه‏نابودى هر چیز است و اگر غیر از آنها است امر تازه‏اى اتفاق‏افتاده.
    و همه بتها در صبح آن شب به رو در افتاد و هیچ بتى درآنروز بر سر پا نبود،و ایوان کسرى در آن شب شکست‏خورد وچهارده کنگره آن فرو ریخت.و دریاچه ساوه خشک شد.ووادى سماوه پر از آب شد.
    آتشکده‏هاى فارس که هزار سال بود خاموش نشده بود در آن شب خاموش گردید.
    و مؤبدان فارس در خواب دیدند شترانى سخت اسبان عربى‏را یدک مى‏کشند و از دجله عبور کرده و در بلاد آنها پراکنده‏شدند،و طاق کسرى از وسط شکست‏خورد و رود دجله در آن‏وارد شد.
    و در آن شب نورى از سمت‏حجاز بر آمد و همچنان بسمت‏مشرق رفت تا بدانجا رسید،فرداى آن شب تخت هر پادشاهى‏سرنگون گردید و خود آنها گنگ گشتند که در آنروز سخن‏نمى‏گفتند.
    دانش کاهنان ربوده شد و سحر جادوگران باطل گردید،وهر کاهنى که بود از تماس با همزاد شیطانى خود ممنوع گردید ومیان آنها جدائى افتاد.
    آمنه گفت:بخدا فرزندم که بر زمین قرار گرفت دستهاى‏خود را بر زمین گذارد و سر بسوى آسمان بلند کرد و بدان‏نگریست،و نورى از من تابش کرد و در آن نور شنیدم گوینده‏اى‏مى‏گفت:تو آقاى مردم را زادى او را محمد نام بگذار.
    آنگاه او را بنزد عبد المطلب بردند و آنچه را مادرش آمنه گفته‏بود به عبد المطلب گزارش دادند،عبد المطلب او را در دامن‏گذارده گفت:
    الحمد لله الذى اعطانى هذا الغلام الطیب الاردان قد ساد فى المهد على الغلما
    ستایش خدائى را که بمن عطا فرمود این فرزند پاک و خوشبورا که در گهواره بر همه پسران آقا است.
    آنگاه او را به ارکان کعبه تعویذ کرد. (1) و در باره او اشعارى‏سرود.
    و ابلیس در آن شب یاران خود را فریاد زد(و آنها را بیارى‏طلبید)و چون اطرافش جمع شدند بدو گفتند:اى سرور چه چیزتو را بهراس و وحشت افکنده؟گفت:واى بر شما از سر شب تابحال اوضاع آسمان و زمین را دگرگون مى‏بینم و بطور قطع درروى زمین اتفاق تازه و بزرگى رخ داده که از زمان ولادت عیسى‏بن مریم تاکنون سابقه نداشته،اینک بگردید و به بینید این اتفاق‏چیست؟
    آنها پراکنده شدند و برگشتند و اظهار داشتند:ما که تازه‏اى‏ندیدیم.
    ابلیس گفت:این کار شخص من است آنگاه در دنیابجستجو پرداخت تا به حرم-مکه-رسید،و مشاهده کرد فرشتگان اطراف آنرا گرفته‏اند،خواست وارد حرم شود که فرشتگان بر اوبانگ زده مانع ورود او شدند،بسمت غار حرى رفت و چون‏گنجشکى گردید و خواست در آید که جبرئیل بر او نهیب زد:
    -برو اى دور شده از رحمت‏حق!ابلیس گفت:اى جبرئیل‏از تو سؤالى دارم؟
    گفت:بگو،پرسید:از دیشب تاکنون چه تازه‏اى در زمین رخ‏داده؟
    پاسخداد:محمد-صلى الله علیه و آله-بدنیا آمده.
    شیطان پرسید:مرا در او بهره‏اى هست؟گفت:نه.
    پرسید:در امت او چطور؟
    گفت:آرى.ابلیس که این سخن را شنید گفت:خوشنود وراضیم.
    و در حدیث دیگرى که در کتاب کمال الدین نقل کرده‏چنین است که در شهر مکه شخصى یهودى سکونت داشت ونامش یوسف بود،وى هنگامى که ستارگان را در حرکت وجنبش مشاهده کرد با خود گفت:این تحولات آسمانى بخاطرولادت همان پیغمبرى است که در کتابهاى ما ذکر شده که‏چون بدنیا آید شیاطین رانده شوند و از رفتن به آسمانها ممنوع‏گردند. و چون صبح شد بمجلسى که چند تن از قریش در آن بودندآمد و بدانها گفت:آیا دوش در میان شما مولودى بدنیا آمده؟
    گفتند:نه.
    گفت:سوگند به تورات که وى بدنیا آمده و آخرین پیمبران‏است و اگر اینجا متولد نشده حتما در فلسطین متولد گشته است.
    این گفتگو گذشت و چون قریشیان متفرق شدند و بخانه‏هاى‏خود رفتند داستان گفتگوى با آن یهودى را با زنان و خاندان خودبازگو کردند و آنها گفتند:آرى دیشب در خانه عبد الله بن‏عبد المطلب پسرى متولد شده.
    این خبر را بگوش یوسف یهودى رساندند،وى پرسید:آیا این‏مولود پیش از آنکه من از شما پرسش کردم بدنیا آمده یا بعد ازآن؟گفتند:پیش از آن!گفت:آن مولود را بمن نشان دهید.
    قریشیان او را به درب خانه آمنه آوردند و بدو گفتند:فرزندخود را بیاور تا این یهودى او را به‏بیند،و چون مولود را آوردند ویوسف یهودى او را دیدار کرد جامه از شانه مولود کنار زد وچشمش به خال سیاه و درشتى که روى شانه وى بود بیفتاد دراینوقت قرشیان مشاهده کردند که حالت غش بر آن مرد یهودى‏عارض شد و بزمین افتاد قرشیان تعجب کرده و خندیدند.
    یهودى برخاست و گفت:آیا مى‏خندید؟باید بدانید که این پیغمبر پیغمبر شمشیر است که شمشیر در میان شما مى‏نهد...
    قرشیان متفرق شده و گفتار یهودى را براى یکدیگر تعریف‏مى‏کردند.
    و در حدیثى که مرحوم کلینى شبیه به روایت‏بالا از مردى ازاهل کتاب نقل کرده آنمرد کتابى به قرشیان که ولید بن مغیرة وعتبة بن ربیعه و دیگران در میانشان بود رو کرده و گفت:نبوت‏از خاندان بنى اسرائیل خارج شد و بخدا این مولود همان کسى‏است که آنها را پراکنده و نابود سازد!
    قریش که این سخن را شنیدند خوشحال شدند،مرد کتابى‏که دید آنها خوشنود شدند بدیشان گفت:خورسند شدید! بخداسوگند این مولود چنان سطوت و تسلطى بر شما پیدا کند که‏زبانزد مردم شرق و غرب گردد.
    ابو سفیان از روى تمسخر گفت:او بمردم شهر خود تسلطمى‏یابد!
    و نظیر آنچه در روایات ما آمده برخى از این حوادث درروایات اهل سنت نیز ذکر شده اما در بسیارى از آنها این حوادث‏قبل از بعثت رسولخدا«ص‏»ذکر شده نه مقارن ولادت.
    مانند روایاتى که در سیره ابن هشام و تاریخ‏طبرى و جاهاى دیگر است و در صحیح بخارى نیز از ابن عباس روایت‏شده (2) و فخر رازى نیز در تفسیر آیه شریفه «فمن یستمع‏الآن یجد له شهابا رصدا» (3) در مورد منع شیاطین از نفوذ در آسمانها وتیرهاى شهاب همین گفتار را داشته و اقوالى در اینباره نقل‏کرده (4) و از ابى بن کعب نیز حدیثى در اینمورد نقل کرده‏اند که‏گفته است:
    «لم یرم بنجم منذ رفع عیسى علیه السلام حتى بعث رسول‏الله-صلى الله علیه و آله-» (5) و در اشعار بعضى از شاعران‏عرب نیز قسمتى از این حوادث در مورد مبعث آمده مانند اشعارزیر که از شاعرى بنام قیروانى نقل شده که مى‏گوید:
    و صرح کسرى تداعى من قواعده و انفاض منکسر الاوداج ذامیل‏و نار فارس لم توقد و ما خمدت مذالف عام و نهر القوم لم یسل‏خرت لمبعثه الاوثان و انبعثت ثواقب الشهب ترمى الجن بالشعل

    03078800812505609113


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  4. #14
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض


    تو را چه زیبا سرود خداوندِ کائنات
    با واژه‏هایی از جنس نور.

    پروانه شاخساران آسمان!
    هر آنچه آینه، روبرویت آغوش گشوده‏اند
    تا تو را در خویش تکرار کنند.

    هر آنچه آسمان، ببه خاک افتاده‏اند
    تا گام‏هایت را به سجده ببوسند.

    بزرگمرد تاریخ!
    بهار از سر انگشتان تو به شکوفه می‏نشیند.

    خورشید، از گوشه پیشانی بلندت طلوع می‏کند.
    تو را با کدام کلماتِ محدود؟
    که نمی‏گنجی نه در کلام، نه در کلمه.

    خورشیدی سرشار در دست‏هایت،
    ملائک به دست بوسی‏ات مباهات می‏کنند.

    سرشار از چشمه مهتاب!
    هر چه پروانه بر گردت بال می‏زنند،
    هر چه آسمان، روبرویت دریچه می‏شود برای پرواز.

    می‏آیی؛ ایوانِ کفر ویران می‏شود از ایمانِ چشم‏هایت.
    شب، مچاله می‏شود زیرِ قبایِ گسترده آسمان،
    در روزی پایان‏ناپذیر؛ آن چنان روشن که هزاران خورشید،
    گویی در آن به طلوع نشسته‏اند.

    می‏آیی، وعده آمدنت را دهان به دهان
    از تورات تا انجیل کِل می‏کشند.

    می‏آیی و حرا، روی دو زانو می‏نشیند و انتظار می‏کشد.
    می‏آیی و مکّه می‏پیچد در حریری از نور و رنگ.
    می‏آیی و از کشتگاهِ آسمان، خورشید برایت می‏آورند، ملائک.

    کعبه در پوست نمی‏گنجد.
    تو را خدای بزرگ خلق کرده است؛
    از آبشارها و نور که موج می‏زنی و می‏تابی.
    تو را با کلماتی سبز باید سرود.

    ای آخرین رسول خدا در زمین!
    آمدی تا دهانِ به حیرت گشوده آینه‏ها،
    نامت را تکثیر کنند در همه زاویه‏های تاریخ.

    دف می‏زنند و کل می‏کشند آمدنت را،
    هر آن چه که پیش از تو
    سر در گریبانِ انتظار فرو برده بودند.

    شهاب‏های سرگردان می‏چرخند حول نامت.
    به یمن آمدنت، هر چه بهار در سراشیب سکون و سکوت
    بار دیگر به جوانه نشسته است.



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  5. #15
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    nooreaseman ir20284329

    89850533541122967554

    آسمان می‏خندد این اتفاق زیبا را و زمین کل می‏کشد این پیوند آسمانی را.
    چه طرب‏انگیز است آفتاب امروز مکه! چه روح‏فزاست هلهله ممتد نخلستان‏های عرب!
    چشم‏های ملایک، با لهجه‏ای بارانی شادباش می‏گوید این وصلت خوش‏آیند را.
    امشب، شب ازدواج ملکه حجاز است؛ اما نه با شاهزادگان یمنی و نه با تاجران مکی؛ با کسی که پادشاه بی‏تاج و تخت زمین و آسمان است.
    با کسی که تمام کائنات، بهانه خلقت اوست و آفتاب، به طمع دیدار او هر روز طلوع می‏کند، با کسی که خداوند او را «رَحْمَهً لِلْعالَمینَ» نامید.
    خدیجه، به خانه‏ای می‏آید که زینتی جز حضور همیشگی ملایک ندارد؛ خانه‏ای که جز صدای محمد، هیچ موسیقی دل‏نشینی را نمی‏شناسد، خانه‏ای که افق‏های روشن آسمان، چشم به آستان بی‏آلایش آن دوخته‏اند.
    خدیجه، جان پیامبر می‏شود. تمام ثروت خود را در محمد خلاصه می‏کند.
    و خدیجه به خانه محمد صلی‏الله‏علیه‏و‏آله می‏آید تا مرهم زخم‏های فردای محمد صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏آله شود.

    علی خالقی

    nooreaseman ir20284329


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  6. #16
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    پيامبر اکرم(ص) از نگاه امام صادق(ع)


    در طول تاريخ بشريت، کم تر انسانی وجود دارد که مانند پيامبراسلام تمام خصوصيات زندگی اش به طور واضح و روشن بيان و ثبت‏شده‏باشد.
    خداوند متعال در قرآن کريم کتابی که خود حافظ اوستو بدون‏هيچ تغييری تا قيامت‏باقی است‏با زيباترين عبارات و کامل‏ترين‏بيانات، آن حضرت را معرفی نموده و با عالي‏ترين صفات ستوده است.
    خداوند متعال مي‏فرمايد: «انک لعلی خلق عظيم‏»; ای پيامبر!
    تو بر اخلاقی عظيم استوار هستی.
    نيز مي‏فرمايد: «محمد رسول‏الله و الذين معه اشداو علی الکفاررحماء بينهم. »محمد(ص) فرستاده خداست و کسانی که با اوهستند در برابر کفار سر سخت و در ميان خود مهربانند.
    محققان، تاريخ نويسان و دانشمندان در ابعاد گوناگون زندگی حضرت‏محمد(ص) سخن گفته‏اند.
    اما ائمه عليهم السلام با نگاهی ژرف و دقيق سيمای آن شخصيت‏بي‏نظير و در يکتای عالم خلقت را به تماشا نشسته، به معرفی زندگی،مبارزات و آموزه‏های آن حضرت پرداختند.
    در اين نوشتار بر آنيم تا گوشه هايی از زندگی و شخصيت‏حضرت‏محمد(ص) را از نگاه امام صادق(ع) به تماشا بنشينيم.


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  7. #17
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    تولد نور


    امام صادق(ع) به نقل از سلمان فارسی فرمود: پيامبر اکرم(ص)فرمود: خداوند متعال مرا از درخشندگی نور خودش آفريد نيز امام صادق(ع) فرمود: خداوند متعال خطاب به رسول اکرم(ص)فرمود: «ای محمد! قبل از اين که آسمان‏ها، زمين، عرش و دريا راخلق کنم. نور تو و علی را آفريدم...».
    ثقه‏الاسلام کلينی(ره) مي‏نويسد: امام صادق(ع) فرمود: «هنگام ولادت‏حضرت رسول اکرم(ص) فاطمه بنت اسد نزد آمنه (مادر گرامی پيامبر)بود. يکی از آن دو به ديگری گفت: آيا مي‏بينی آنچه را من‏مي‏بينم؟
    ديگری گفت: چه مي‏بيني؟ او گفت: اين نور ساطع که ما بين مشرق ومغرب را فرا گرفته است! در همين حال، ابوطالب(ع) وارد شد و به‏آن‏ها گفت:
    چرا در شگفتيد؟ فاطمه بنت اسد ماجرا را به گفت. ابوطالب به اوگفت: مي‏خواهی بشارتی به تو بدهم؟ او گفت: آری. ابو طالب گفت:
    از تو فرزندی به وجود خواهد آمد که وصی اين نوزاد، خواهد بود .


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  8. #18
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    نام‏های پيامبر (ص)


    کلبی، از نسب شناسان بزرگ عرب مي‏گويد: امام صادق(ع) از من‏پرسيد: در قرآن چند نام از نام‏های پيامبر خاتم(ص) ذکر شده است؟
    گفتم: دو يا سه نام.
    امام صادق(ع) فرمود: ده نام از نام‏های پيامبر اکرم در قرآن‏آمده است: محمد، احمد، عبدالله، طه، يس، نون، مزمل، مدثر، رسول‏و ذکر.

    سپس آن حضرت برای هر اسمی آيه‏ای تلاوت فرمود. نيز فرمود:
    «ذکر» يکی از نام‏های محمد(ص) است و ما (اهل‏بيت) «اهل ذکر»هستيم. کلبی! هر چه مي‏خواهی از ما سؤال کن.
    کلبی مي‏گويد: (از ابهت صادق آل محمد(ع‏» به خدا سوگند! تمام‏قرآن را فراموش کردم و يک حرف به يادم نيامد تا سؤال کنم.
    برخی چهارصد نام و لقب پيامبر(ص) که در قرآن آمده است، را برشمرده‏اند.


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  9. #19
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    عظمت نام محمد(ص)


    جلوه نام محمد(ص) برای امام صادق(ع) به گونه‏ای بود که هر گاه‏نام مبارک حضرت محمد(ص) به ميان مي‏آمد، عظمت و کمال رسول‏خدا(ص) چنان در وی تاثير مي‏گذاشت، که رنگ چهره‏اش گاهی سبز وگاهی زرد مي‏شد، به طوری که آن حضرت در آن حال، برای دوستان نيزنا آشنا مي‏نمود.
    امام صادق(ع) گاهی بعد از شنيدن نام پيامبر(ص) مي‏فرمود: جانم‏به فدايش. اباهارون مي‏گويد: روزی به حضور امام صادق(ع) شرفياب‏شدم. آن حضرت فرمود: اباهارون! چند روزی است که تو را نديده‏ام.
    عرض کردم: خداوند متعال به من پسری عطا فرمود. آن حضرت فرمود:
    خدا او را برای تو مبارک گرداند چه نامی برای او انتخاب‏کرده‏اي؟ گفتم: او را محمد ناميده‏ام.
    امام صادق(ع) تا نام محمد را شنيد (به احترام آن حضرت) صورت‏مبارکش را به طرف زمين خم کرد، نزديک بود گونه‏های مبارکش به‏زمين بخورد.
    آن حضرت زيرلب گفت: محمد، محمد، محمد. سپس فرمود: جان خودم،فرزندانم، پدرم و جميع اهل زمين فدای رسول خدا(ص)باد! او رادشنام مده! کتک نزن! بدی به او نرسان! بدان! در روی زمين‏خانه‏ای نيست که در آن نام محمد وجود داشته باشد، مگر اين که آن‏خانه در تمام ايام مبارک خواهد بود.


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  10. #20
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7108
    Array

    پیش فرض

    سيمای محمد(ص)


    امام جعفر صادق(ع) فرمود: امام حسن(ع) از دائي‏اش، «هند بن ابي‏هاله‏»که در توصيف چهره پيامبر(ص) مهارت داشت، در خواست‏نمود تا سيمای دل آرای خاتم پيامبران(ص) را برای وی توصيف‏نمايد. هند بن ابی هاله در پاسخ گفت: «رسول خدا(ص) در ديده‏هابا عظمت مي‏نمود، در سينه‏ها مهابتش وجود داشت .قامتش رسا، مويش‏نه پيچيده و نه افتاده، رنگش سفيد و روشن، پيشانيش گشاده،ابروانش پرمو و کمانی و از هم گشاده، در وسط بينی برآمدگي‏داشت، ريشش انبوه، سياهی چشمش شديد، گونه هايش نرم و کم‏گوشت.دندان هايش باريک و اندامش معتدل بود. آن حضرت هنگام راه‏رفتن با وقار حرکت مي‏کرد. وقتی به چيزی توجه مي‏کرد به طور عميق‏به آن مي‏نگريست، به مردم خيره نمي‏شد، به هر کس مي‏رسيد سلام‏مي‏کرد، همواره هادی و راهنمای مردم بود.
    برای از دست دادن امور دنيايی خشمگين نمي‏شد. برای خدا چنان غضب‏مي‏نمود که کسی او را نمي‏شناخت. اکثر خنديدن آن حضرت تبسم بود،برترين مردم نزد وی کسی بود که، بيشتر مواسات و احسان و ياري‏مردم نمايد...»
    سعدی با الهام از روايات، در اشعار زيبايی آن حضرت را چنين‏توصيف نمود:
    ماه فرو ماند از جمال محمد سرو نرويد به اعتدال محمد قدر فلک را کمال ومنزلتی نيست در نظر قدر با کمال محمد وعده ديدار هر کسی به قيامت ليله اسری شب وصال محمد آدم و نوح و خليل و موسی وعيسی آمده مجموع در ظلال محمد عرصه گيتی مجال همت او نيست روز قيامت نگر مجال محمد و آنهمه پيرايه بسته جنت فردوس بو که قبولش کند بلال محمد شمس و قمر در زمين حشر نتابد نور نتابد مگر جمال محمد همچو زمين خواهد آسمان که بيفتد تا بدهد بوسه بر نعال محمد شايد اگر آفتاب و ماه نتابد پيش دو ابروی چون هلال محمد چشم مرا تا بخواب ديد جمالش خواب نميگيرد از خيال محمد سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی عشق محمد بس است و آل محمد


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/