صفحه 2 از 17 نخستنخست 12345612 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 164

موضوع: اشعار محرم

  1. #11
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    یادگار حسنم نسل بتولم
    جان زهرا ای عمو بنما قبولم
    دلت آمد که بمانم تنها
    که دوباره بشوم بی بابا
    دلت آمد ز علی دور شوم
    یا که شرمنده شوم از زهرا
    ای عمو آخرین کشته عشق تو منم
    ای عمو طفل یتیم حسنم
    ای عمو تیغ دو دم دست من است
    پاسداری حرم دست من است
    غم مخور شاه که لشکر باقیست
    بعد عباس علم دست من است
    رد مکن سائل خود را ز درت
    دست ناقابل من شد سپرت
    یادگار حسنم نسل بتولم
    جان زهرا ای عمو بنما قبولم
    زیر یک کوه بلا پنهانی
    ز چه روی اشهد خود می خوانی؟
    اذن جانبازی من امضا کن
    تو نه آنی که یتیمان رانی
    حضرت عشق پرستوی توام
    طالب طلعت دلجوی توام
    یادگار حسنم نسل بتولم
    جان زهرا ای عمو بنما قبولم
    قتلگه لاله پرپر خواهد
    قتلگه نور ز حیدر خواهد
    قتلگه ناله مادر خواهد
    قتلگه تیغ جفا سر خواهد
    این منم پرتو آیینه ی تو
    سر من می رود از سینه ی تو
    دل من سوخته کرب و بلا
    خون من رشته ای از خون خدا


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  2. #12
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    الحمدالله ذکر لب من یا حسینه
    الحمدالله این دل توی بین الحرمینه

    عشق تو خدا روز اول تو گل من دمیده
    عالم و فقط حق عشق تو حسین آفریده

    ذرات جهان همه دیوانه و مستانه تو
    کعبه هم آقا واسه تو پیرهن مشکی پوشیده

    بی معرفته هرکی این حقیقت و باور نکرده
    که چرخ جهان با یک نیم نگاه اصغرت می گرده

    از ماتم تو تار و پود دل زارم همه سوخته
    رخت عزاتو حضرت زهرا برا نوکرا دوخته

    من معتقدم تا قیامت کل یوم عاشوراست
    تا ابد آقا عزادار غم تو حضرت زهراست

    من چی بگم از جلوه های پاینده عباس
    حتی تو شدی روز عاشورا پناهنده عباس

    هر کسی آقا توی دنیا بخدا دلبری داره
    نذر زندگیشو به پای عشق دلبرش می گذاره

    من هم یاحسین شدم آواره عشق و مرامت
    از دامن تو دل من یک لحظه دست بر نمی داره


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  3. #13
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض



    "از علی‏اصغر خجالت می‏کشم..."


    گاه ابر و گاه باران می‏شوم
    گاه از یک چشمه جوشان می‏شوم
    گاه از یک کوه می‏آیم فرود
    آبشار پرغرورم گاه رود
    گاه قطره، گاه دریا می‏شوم
    گاه در یک کاسه پیدا می‏شوم
    روز و شب هر گوشه کاری می‏کنم
    باغها را آبیاری می‏کنم
    نیست چیزی برتر از من در جهان
    زندگی از آب می‏گیرد نشان
    گرچه آبم، روزی اما سوختم
    قطره تا دریا سراپا سوختم
    تشنه‏ای آمد لبش را تر کند
    چاره لب‏تشنه‏ای دیگر کند
    تشنه‏ای آمد که سیرابش کنم
    مشک خالی داد تا آبش کنم
    تشنه آن روز من عباس بود
    پاسدار خیمه‏های یاس بود
    خون عباس علمدار رشید
    قطره قطره در درون من چکید
    داغی آن خون دلم را سوخته
    آتشی در جان من افروخته
    چشمهایم خواب، موجم خفته باد
    آبی آرامشم آشفته باد
    آب هستم؟ وای من مرداب به
    زندگی بخشم؟ نه، مرگ و خواب به
    وای بر من، وای بر من، وای دل
    مانده در مرداب حسرت پای دل
    پیچ و تاب رودم از درد دل است
    برکه ازا ندوه دل، پا در گل است
    گریه من، شرشر باران شده
    غصه‏ام در گریه‏ها پنهان شده
    دود داغم ابرها را تیره کرد
    آسمانها را سراپا تیره کرد
    آب اگر شد اشک چشم از شرم شد
    از خجالت‏شور و تلخ و گرم شد
    آب بودم، کربلا پشتم شکست
    آبرویم رفت پستم، پست پست
    حال از اکبر خجالت می‏کشم
    از علی‏اصغر خجالت می‏کشم



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  4. #14
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    خورشید چه عاشقانه پیمان می داد
    در وادی طوفان بلا جان می داد
    آن روز معلم شهادت، چه غریب
    با نای بریده درس ایمان می داد
    ***
    گل غنچه ای از سلاله حیدر بود
    افسوس که مثل غنچه ای پرپر بود
    آن ظهر عطشناک چه غوغایی کرد
    آن مرد که نام کوچکش اصغر بود



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  5. #15
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    شانه هاي زخمي اش را هيچ كس باور نداشت
    بار غربت را كسي از روي دوشش بر نداشت

    در نگاهش كوفه كوفه غربت و دلواپسي
    عابر دلخسته جز نتهائيش ياور نداشت

    بامهاي خانه هاي مردم بيعت فروش
    وقت استقبال از او جز سنگ و خاكستر نداشت

    مي چكيد از مشك هاشان جرعه جرعه تشنگي
    نخل هاشان ميوه اي جز نيزه و خنجر نداشت

    سنگها كمتر به پيشاني او پا مي زدند
    نسبتي نزديك اگر با حضرت حيدر نداشت

    روي گلگون و لبي پر خون و چشماني كبود
    سرنوشتي بين نامردان از اين بهتر نداشت

    سر سپردن در مسير سربلندي سيره اش
    جز شهادت آرزوي ديگري در سر نداشت



    دخترش با ديدن بازارهاي كوفه گفت
    خوب شد باباي من در دست انگشتر نداشت


    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  6. #16
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    چون تو ای لاله در این دشت گلی پرپر نیست
    واز این پیر جوانمرده کمانی تر نیست
    دست و پایی نفسی نیمه نگاهی اهی
    غیر خونابه مگر ناله در این حنجر نیست
    در کنار تو ام و باز به خود می گویم
    نه حسین، این تن پوشیده به خون اکبر نیست
    هر کجا دست کشیدم زتنت گشت جدا
    از من اغوش پر و از تو تنی دیگر نیست
    دیدنی گشته اگر دست و سر سینه تو
    دیدنی تر زمن و خنده آن لشگر نیست
    استخوانهای تو پشت پدر هر دو شکست
    باز هم شکر کنار من و تو مادر نیست



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  7. #17
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض



    فرصت دهید گریه کند بی صدا، فرات
    با تشنگان بگوید از آن ماجرا، فرات
    گیرم فرات بگذرد از خاک کربلا
    باورمکن که بگذرد از کربلا، فرات
    با چشم اهل راز نگاهی اگر کنید
    در برگرفته مویه کنان مشک را فرات
    چشم فرات در ره او اشک بود و اشک
    زان گونه اشک ها که مرا هست با فرات
    حالی به داغ تازه ی خود گریه می کنی
    تا می رسی به مرقد عباس، یا فرات
    از بس که تیر بود و سنان بود و نیزه بود
    هفتاد **** بسته شد از خیمه تا فرات
    از طفل آب، خجلت بسیار می کشم
    آن یوسفم که ناز خریدار می کشم



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  8. #18
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض



    بعد از شما به سایه ی ما تیر می زدند
    زخم زبان به بغض گلوگیر می زدند
    پیشانی تمامی شان داغ سجده داشت
    آنان که خیمه گاه مرا تیر می زدند
    این مردمان غریبه نبودند، ای پدر
    دیروز در رکاب تو شمشیر می زدند
    غوغای فتنه بود که با تیغ آبدار
    آتش به جان کودک بی شیر می زدند
    ماندند در بطالت اعمال حجشان
    محرم نگشته تیغ به تقصیر می زدند
    در پنج نوبتی که هبا شد نمازشان
    بر عشق، چار مرتبه تکبیر می زدند
    هم روز و شب به گرد تو بودند سینه زن
    هم ماه و سال، بعد تو زنجیر می زدند
    از حلق های تشنه، صدای اذان رسید
    در آن غروب، تا که سرت بر سنان رسید



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  9. #19
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض



    گودال قتلگاه، پر از بوی سیب بود
    تنهاتر از مسیح، کسی بر صلیب بود
    سرها رسید از پی هم، مثل سیب سرخ
    اول سری که رفت به کوفه، حبیب بود!
    مولا نوشته بود: بیا ای حبیب ما
    تنها همین، چقدر پیامش غریب بود
    مولا نوشته بود: بیا، دیر می شود
    آخر حبیب را ز شهادت نصیب بود
    مکتوب می رسید فراوان، ولی دریغ
    خطش تمام، کوفی و مهرش فریب بود
    اما حبیب، رنگ خدا داشت نامه اش
    اما حبیب، جوهرش «امن یجیب»
    یک دشت، سیب سرخ، به چیدن رسیده بود
    باغ شهادتش، به رسیدن رسیده بود



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








  10. #20
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2010
    نوشته ها
    28,440
    تشکر تشکر کرده 
    12,424
    تشکر تشکر شده 
    11,190
    تشکر شده در
    5,632 پست
    قدرت امتیاز دهی
    7107
    Array

    پیش فرض

    امشب و فردا

    امشـب شهـادت نـامه‌یعشاق، امضا می‌شود
    فردا ز خون عاشقان، ایــن دشـت دریا می‌شود
    امشب کناریـکـدگـــر،بنشــستــه آل مـصـطـفـی
    فردا پریشان جمع‌شان، چون قلب زهرامی‌شود
    امشــب بــود برپــا اگــر، ایـنخـیمه‌ی ثـاراللهی
    فردا به دست دشمنــان، برکنده از جــا می‌شود
    امــشبصــدای خــواندن قـرآن به گوش آید ولی
    فردا صدای الامــان، زین دشــت بــر پــامی‌شود
    امشب کنار مادرش، لب تشنه اصغر خفته است
    فــردا خـدایــا بستــرش،آغــوش صحـرا می‌شود
    امشب که جمع کودکان، در خـواب نــاز آسوده‌اند
    فردا بهزیر خـــــارها، گـمگــشتـه پیــدا می‌شود
    امــشب رقیــه حلــقه‌ء زریــن اگـردارد به گوش
    فردا دریغ ایــن گوشــوار از گــوش او وا می‌شود
    امشب بـه خـیـلتشنگان، عباس باشد پاسبان
    فردا کنــار علقمــه، بــی دسـت سقّـا می‌شود
    امشب کهقاسم، زینت گلـــزار آل مصطــفـاست
    فردا ز مرکب، سرنگون، ایــن سـرو رعنامی‌شود
    امشب گـــرفته در میــــان، اصحـــاب، ثـــارالله را
    فـردا عــزیــزفاطمـه، بی یــار و تنــها می‌شود
    امشب به دست شاه دشت،باشد سلیمانینگین
    فردا به دست ساربان، این حلقه یغما می‌شود
    امــشــب سـر سِــرّ خــدا بــردامـــن زینـب بود
    فــردا انیس خولی و دیــر نصــــاری مــی‌شود
    ترسم زمینوآسمان، زیر و زبر گردد "حسان"
    فردا اســــارت نامه‌ی زینب چو اجرا می‌شود
    حسان چایچیان



    d79gibl38tqrm7is3x77


     


    x5lc1ibig9cekrsxpqe5








صفحه 2 از 17 نخستنخست 12345612 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/