شعـبــان شـد و پـیـک عشــق از راه آمــد
عــطــر نفـــس بقــیــــــــــــــة الـلــه آمــد
بـا جلــوه سجـاد و ابـوالفـضـل و حسـیـن
یک مـاه و سـه خورشیــد در ایـن مـاه آمـد
شعـبــان شـد و پـیـک عشــق از راه آمــد
عــطــر نفـــس بقــیــــــــــــــة الـلــه آمــد
بـا جلــوه سجـاد و ابـوالفـضـل و حسـیـن
یک مـاه و سـه خورشیــد در ایـن مـاه آمـد
شـایـد آن روز که ” ســهـراب” نوشـت :
تـا شقـایق هست زنـدگـی بایـد کــرد …
خـبـری از دل پـر درد گــل یـاس نـداشــت.
بایـد اینـطـور نـوشــت :
هر گلـی هسـت …
چــه شـقــا یــق چــه گــل پـیـچــک و یــاس
تــا نیــایــد آقــا
زنـدگـی دشـــوار اســـت.
گر که آمدی من رفته بودم اسیر سال و ماه و هفته بودم
دعایم کن دوباره جان بگیرم بیایم در رکاب تو بمیرم
میلاد نور پیشاپیش مبارک
این عشق آتشین زدلم پاک نمی شود / مجنون به غیر خانه ی لیلا نمی شود
بالای تخت یوسف کنعان نوشته اند / هر یوسفی که یوسف زهرا نمی شود ...
برخيز! كه حجّت خدا مىآيد
رحمت زحريم كبريا مىآيد
از گلشن عسكرى گذر كن، كامروز
بوى گل نرگس از فضا مىآيد
روز ولادت گل خـــلاق سرمـــد است
او از تبار حیـدر و از نـسل احمد است
در آسمـان و زمین می رسـد به گـوش
میـــــلاد قـــــائم آل محــــــــمد است
خیزید و گل افشانید
گل در چمن افشانید
طاووس جنان آمد
سلطان زمان آمد
سامــــرا امشب چه نازی می کند
بـــــر زمینهــا یکه تـــــازی می کند
روز میـــــلاد گـــل نــرگس زشـــور
آسمـــــان هم عشقبــازی می کند
عاقبت اي دل نگاري ميرسد
اخر چشم انتظاري;ميرسد
من شنيدم از لب پروانه ها
باغ گل;فصل بهاري ميرسد
قدسيان را گو كه خاكي تر شوند
شاهد اين پرده داري ميرسد
آي اي پژمردگان بيقرار
ميوه هاي برد باري ميرسد
از گلستان امامت عاقبت
مانده دري يادگاري;ميرسد
ای منتظران گنج نهان می آید
آرامش جان عاشقان می آید
بر بام سحر طلایه داران ظهور
گفتند که صاحب الزمان می آید
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)