9- آذر نرسي :
تاريخ درگذشت : ----
بيوگرافي : آذر نرسی یکی از پسران هرمزد دوم از زن اول او بود که پس از او به قدرت رسید . لیک مقارن همان ایام ، شورش و جنگ داخلی درگرفت ، بزرگان که از حکومت وی ناراضی بودند ، پس از چند ماه او را از سلطنت خلع کرده یکی از برادرانش را کور کرده ، برادر دیگرش را که اونیز هرمزد نام داشت به زندان افکندند . اما هرمزد بعدها فرارکرده و به روم پناه برد.
======================
10 - شاپور دوم :
تاريخ درگذشت : 379 ميلادي
بيوگرافي : در آشوبهای پس از شاهی هرمزد دوم ، سرانجام بزرگان تصمیم گرفتند ، جنینی را که در شکم یکی از زنان هرمزد دوم بود به شاهی برگزینند . و به ناچار تاج را از خوابگاه آن مادر بر فراز سرش بستند . چون کودک به دنیا امد نام او را شاپور گذاشتند ، و بدینگونه یکی از طولانی ترین و باشکوه ترین شاهنشاهی ایران در حدود 70 سال پدید آمد . (309-379). از كودكي براي جنگ تربيت شد؛ و ارادۀ خود را نيرومند ساخت، و در شانزدهسالگي زمام حكومت و ادارۀ ميدان نبرد را به دست گرفت. به عربستان خاوري حمله كرد، چندين ده را ويران ساخت، هزاران اسير را كشت، و باقي اسيران را با ريسماني كه از زخمشان گذراند به هم بست. در 337، براي تسلط بر راههاي بازرگاني به خاور دور، جنگ با روم را از سر گرفت و، با چند فاصلۀ زماني از صلح، آن را تقريباً تا هنگام مرگ ادامه داد. گرويدن روم و ارمنستان به دين مسيح به كشمكش كهن شدتي نو بخشيد، گويي خدايان با خشمي هومري به جنگ پيوسته بودند. طي چهل سال، شاپور با رشتهاي دراز از امپراطوران روم جنگيد. يوليانوس او را به تيسفون پس نشاند، اما خود به وضعي ننگين عقب نشست. يوويانوس، كه با مانور ماهرانۀ شاپور شكست خورده بود، مجبور شد با او صلح كند (363) و ايالات رومي ساحل دجله و نيز تمام ارمنستان را به او واگذارد. وقتي كه شاپور دوم درگذشت، ايران در ذروۀ آبرو و اقتدار بود و خاك صد هزار ايكر زمين با خون انساني تقويت شده بود.
======================
11 - اردشير دوم :
تاريخ درگذشت : 383 ميلادي
بيوگرافي : اردشیر دوم برادر بزرگ شاپور دوم بود و به هنگامی که پدر ایشان – هرمزد – کشته شد ، او می توانست به شاهی برسد . ولی شاپور در شکم مادرش بود . با این همه بزرگان او را به شاهی نشناختند ، و تاج را بر شکم مادر شاپور نهادند . اردشیر دوم از برای این امر از بزرگان کینه به دل گرفت . زمانی که به قدرت رسید دیگر پیرمردی حدودا" 90 ساله بود . وی هرگونه باج و خراجی را از مردم برداشت ، و از برای همین هم بود که به اردشیر نیکوکار شناخته شد . لیک به دلیل کینه ای که از اشراف و بزرگان داشت بسیاری از ایشان را بکشت . و همین امر به همراه توجه بیش ار حد او به مردم ، سبب شد که او را پس از 4 سال از قدرت برکنار کنند . حکومت او از سال 379 میلادی تا 383 میلادی بود.
دیهیم بخشی به اردشیر دوم ، طاق بستان ، کرمانشاه
======================
12 - شاپور سوم :
تاريخ درگذشت : 387 ميلادي
بيوگرافي : شاپور سوم پسر شاپور دوم ( ذوالاکتاف) بود که در زمان درگذشت پدرش ، به علت کمی سن نتوانست به قدرت برسد و از اینرو بود که اردشیر دوم – عموی او - به شاهی رسید . لیک پس از برکناری اردشیر دوم ، وی قدرت را در دست گرفت . شاپور سوم نیز به مانند پدرش با اقوام عرب جنگها داشت و از اینرو اعراب به او لقب شاپور الجنود دادند . در باب سرانجام شاپور سوم برخی روایت کرده اند که روزی وی با همراهانش به شکار رفته بود . شب هنگام سراپرده ای در اثر باد شدید بر سرش افتاد و بدینگونه کشته شد (همانند بهرام دوم ) . مدت حکومت شاپور سوم حدود 5 سال یعنی از سال 383 تا 387 میلادی بود.
======================
13 - بهرام چهارم :
تاريخ درگذشت : 399 ميلادي
بيوگرافي : بهرام چهارم به روایتی پسر شاپور سوم بود و به روایتی برادر شاپور سوم . که پس از او به قدرت رسید . وی پیش از رسیدن به شاهی فرمانروای کرمان بود و لقب کرمانشاه را داشت . در مورد نحوه درگذشت بهرام چهارم چنین روایت شده است که سپاهیان بر وی بشوریدند و کسی تیری به گلوی او انداخت و او را کشت و دانسته نشد که قاتل او که بود . مدت حکومت بهرام چهارم حدود 11 سال از 388 تا 399 میلادی بود.
======================
14 - يزدگرد اول :
تاريخ درگذشت : 421 ميلادي
بيوگرافي : برخی یزدگرد اول را پسر بهرام چهارم دانسته اند و برخی او را برادر بهرام چهارم می دانند . درباره یزدگرد اول دودیدگاه وجود دارد : مورخین اسلامی درباره او نظر منفی داده اند ، اما مورخین مسیحی او را ستوده اند . به روایت طبری یزدگرد مردی خشن و سنگدل بود و عیوب فراوان داشت . خطای اندک در نزد او بزرگ بود و هیچکس جرات نداشت در نزد او از کسی تعریف کند . اما رفتار یزد گرد با مسیحیان مسالمت آمیز و خوب بود . چنانکه در منابع مسیحی نام وی به نیکی برده شده است . درباب نحوه درگذشت یزدگرد چنین روایت کنند که او در اوخر حکومت خود از اختر شناسان خواست تا در اختر او نگریسته ، بگویند که مرگ او در چه هنگامی و کجا رخ خواهد داد ، ایشان نیز به وی گفتند که مرگ شاه در نزدیکی چشمه سو در توس روی خواهد داد . لیک یزدگرد سوگند خورد که هرگز بدانجا نرود . اما بعد از سه ماه که شاید شاه آن واقعه را فراموش کرده بود ، به ناگاه خون از بینی وی روان شد و دیگر بند نیامد . چون پزشکان یک هفته آن را با دارو بند آوردند . پس از یک هفته با خون روان می شد . سرانجام موبد بدو گفت باید به چشمه سو رفته و از آب آنجا بیاشامد ، یزدگرد نیز چنین کرد ، و بهبود یافت اما در آن روز اسبی زیبا پدیدار گشت و یزد گرد نیز از سپاهیان خواست تا او را به نزد وی آورند ، اما چون هیچکس نتوانست ، یزدگرد خود با زین و لگام به سراغ اسب رفت ، اما اسب با دو پایش چنان لگد به سر یا قلب یزدگرد زد که شاه بیدرنگ کشته شد . به هر روی می توان احنمال داد که بزرگان به واسطه خشونت از او ناراضی گشته به گونه ای نابودش کرده و سپس چنین روایتی ساخته اند . مدت حکومت یزدگرد 22 سال از سال 399 تا 421 میلادی بود.
======================
15 - بهرام پنجم ( گور ) :
تاريخ تولد : 407 ميلادي
تاريخ درگذشت : 438 ميلادي
محل دفن : در باتلاقهای فارس ناپدید و غرق شد
بيوگرافي : بهرام پجم پسر یزدگرد اول بود که در آغاز سال هشتم سلطنت او یعنی سال 407 میلادی در نوروز زاده شد . بهرام پنجم که توسط پدرش جهت آموزش به منذر و پسرش نعمان که فرمانراویان عرب سرزمین حیره بودند ، سپرده شده بود ، با فرهنگ این قوم که بیشتر روحیه دم غنیمتی و شادخواری و ساده زیستی و شکار و شاعری داشتند بار آمد . در شکار به ویژه شکار گورخر به جایی رسید که به وی لقب بهرام گور دادند . در هنگام مرگ یزدگرد بزرگان برادر او شاپور را که حاکم ارمنستان بود و به قصد تصاحب تاج و تخت به سوی تیسفون شتافته بود کشتند و شاهزاده ای پیر به نام خسرو را که منسوب به شعبه ای از دودمان ساسانی بود به تخت نشاندند . اما بهرام به کمک منذر با 30 هزار سپاه به جنگ خسرو شتافت . عاقبت کار به قرعه کشید اما همواره نام بهرام به میان آمد ، لیک بازهم بزرگان طرفدار خسرو بهرام را نمی پذیرفتند . سرانجام قرارشد تاج شاهی را میان دوشیر بگذارند و هر کس توانست تاج را بردارد ، او شاه ایران خواهد بود . خسرو که پیرمردی ناتوان بود از بهرام خواست تا او اول این کار را انجام دهد ، بهرام نیز با دلیری دوشیر رابکشت و تاج را برداشت و بر سر نهاد . بزرگان نیز که دیگر حرفی برای گفتن نداشتند ، تسلیم این کار شدند . بهرام در آغاز کار سعی کرد دل مردم را به دست آورد پس دستور داد تا خراج را از مردم بردارند . آنگاه همه کسانی را که توسط پدرش آزار دیده بودند به گونه ای نواخت ، از این پس بیشتر اوقات بهرام صرف شکار و رفتن به میان مردم و رعایا به طور ناشناس و آگاه شدن از چگونگی جال و روز ایشان سپری شد . شاید بهرام گور را بتوان در میان شاهان ساسانی ، محبوب ترین چهره از نظر مردم دانست . وقتي كه شاپور دوم درگذشت، ايران در ذروۀ آبرو و اقتدار بود و خاك صد هزار ايكر زمين با خون انساني تقويت شده بود.در قرن بعد، جنگ به مرز شرقي ايران كشانده شد. در حدود سال 425 طايفهاي از تورانيان، كه يونانيان آنها را به نام هفتاليان ميشناختند، و بغلط هونهاي سفيد ناميده ميشدند، ناحيۀ بين جيحون و سيحون را تصرف كردند. بهرام گور دليرانه با آنها جنگيد و شكستشان داد . در خصوص سرانجام بهرام گور به روایت اکثر مورخین ، بهرام پنجم هنگامی که برای شکار گورخر بیرون شده بود ، ناگهان با اسب به درون باتلاق عمیقی افتاد و فرو رفت و غرق شد . گویند پس از این اتفاق مادر بهرام با مال بسیار بر سر آن باتلاق آمد و بگفت تا آن مال را به کسی می دهد که جسد بهرام را گل و لجن بیرون آورد . گل و لجن بسیار درآوردند به گونه ای که تپه های بزرگی به وجود آمد ، اما جسد بهرام پیدا نشد که نشد . مدت حکومت بهرام گور 17 سال از 421 تا 438 میلادی بود.
======================
16 - يزدگرد دوم :
تاريخ درگذشت : 458 ميلادي
بيوگرافي : یزدگرد دوم پسر بهرام گور بود که در سال 438 به سلطنت رسید . در زمان یزدگرد دوم به دلیل شورش عیسویان ارمنستان ، یزدگرد بدانجا لشکر کشید و شورشیان را در سال 455 میلادی در جنگ سختی مغلوب کرد و روحانیون بزرگ عیسوی که مسبب شورش بودند به اسارت گرفت و فرمان داد تا آنها را بکشند و همچنین فرمان داد عیسویان داخل ایران را هم به زندان انداختند و اکثر ایشان از انکار مذهب خود ابا کردند و پس از شکنجه های سخت در سال 456 میلادی به قتل رسیدند . مدت حکومت یزدگرد دوم 20 سال از 438 تا 458 میلادی بود.
======================
17 - هرمزد سوم :
تاريخ درگذشت : 458 ميلادي
بيوگرافي : هرمزد سوم پسر یزدگرد دوم بود که پس از درگذشت او به شاهی رسید . لیک برادر دیگرش فیروز که خود را از او بزرگتر معرفی می کرد به جنگ با او برخواست و به کمک هیاطله که از هونهای سفید بودند به طرف ایران رهسپار شد ، در مرو بین آندو جنگی درگرفت که سرانجام هرمزد سوم در آن جنگ گرفتار شد و به روایت طبری و ثعالبی پیروز ، هرمزد و سه تن دیگر از اعضای خاندانش را بکشت و بر تخت سلطنت نشست . مدت حکومت هرمزد سوم چند ماه در سال 458 میلادی بیش نبود.
======================
18 - پيروز اول :
تاريخ درگذشت : 484 ميلادي
بيوگرافي : پیروز پسر یزدگرد دوم بود که پس از درگذشت پدرش ، بر سر تصاحب سلطنت به جنگ با برادرش پرداخت و به کمک هیاطله پیروز شد و بر تخت سلطنت رسید . در سال دوم شاهی پیروز خشکسالی عظیمی در ایران پدیدار شد ، پس از آن سالها باران نبارید و قحطی فراگیر شد . مدت این خشکسالی 7 سال به طول انجامید . اما در اثر حسن سیاست پیروز هیچکس در این خشکسالی نمرد . پیروز به حکام نواحی نوشته بود اگر در ناحیه آنان تهیدستی در اثر گرسنگی بمیرد به ازای آن توانگری را خواهد کشت . پیروز در اواخر سلطنت به جنگ با هیاطله رفت ، اما از ایشان شکست خورد و در جنگ کشته شد ، مدت حکومت او 25 سال از 458 تا 484 میلادی بود.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)