کلام قدسی (برای یه بار هم که شده بخونید)
علايم خاصان حق
خداوند به بعضي از صديقان در كلام قدسي وحي كرد: من بندگاني را دوست دارم كه مرا دوست مي دارند و من هم آنها را دوست مي دارم.آنها به من مشتاقند و من هم به آنها اشتياق دارم. هميشه مرا ياد مي كنند، من هم آنهارا ياد مي كنم. پس تو هم اگر راه آنها را پيش گيري، تو را نيز دوست دارم و اگر از راه آنها عدول كردي، هلاك خواهي شد.
صديقي پرسيد: خداوندا علامت آن بندگان چيست؟ خداوند فرمود:
آنها در روز به دنبال سايه ها هستند ( احتمالا يعني به فكر ياري كردن به ساير همنوعان خود هستند )، همانطوري كه چوپان از گوسفندان خود مراقبت مي كند. وقتي كه خورشيد غروب كرد به خانه هاي خود مي روند، همانطوري كه پرندگان به آشيانة خود باز مي گردند. وقتي شب تاريكتر مي شود و هر حبيبي با محبوب خود خلوت مي كند، آنها قدمهاي خويش را به خاطر من دچار رنج و مشقت مي كنند ( يعني يا بلند مي شوند نماز مي خوانند و يا براي كمك به بيچارگان از خانه بيرون مي روند ) و صورتهاي خود را به زمين گذارده، با من مناجات مي كنند و سخن مي گويند و به خاطر نعمتهايي كه به آنها داده ام، از من تشكر مي كنند.
بعضي ها گريه و ناله مي كنند و بعضي ها نشسته يا ايستاده برايم عبادت مي كنند. برخي در ركوع و عده اي در سجده هستند و من همة رنجهايي را كه به خاطر من متحمل مي شوند، مي بينم و همة آنچه را كه از محبت من مسئلت مي كنند، مي شنوم. در وهلة اول سه چيز به آنها عطا مي كنم: نخست آنكه از نور خودم در قلب آنها مي تابانم كه در نتيجة آنها مرا همانطوري مي بينند كه من آنها را مي بينم، دوم آنكه همة آنچه را كه در آسمان و زمين وجود دارد، در نظر آنها بي ارزش مي كنم كه فريفتة آنها نشوند. و سوم آنكه روي خود را به آنها نشان مي دهم، آنوقت ايشان عالم مي شوند به اينكه مي خواهم به آنها چه بدهم.
دوستي ظاهري
خداوند به حضرت داوود وحي كرد: به راستي كه بندگانم با زبانهايشان با يكديگر دوستي مي كنند و با دلهايشان به يكديگر دشمني مي ورزند و عمل نيكو را براي دنيا آشكار مي نمايند و فريب و دغل را در دلهاي خود پنهان مي دارند.
در زبور داوود چنين آمده است: اي فرزند آدم! چيزهاي از من مي خواهي كه به واسطة آگاهي از منافع تو، آنها را از تو دريغ مي نمايم. هنگامي كه در خواهش ات پا فشاري مي كني، آن چيزها را به تو مي بخشم. تو به واسطة آنها، مرا نا فرماني مي كني و من مي خواهم تو را رسوا نمايم كه باز مرا مي خواني و من از خطايت چشم پوشي مي كنم. چه خوبيها كه در حق ات روا داشته ام و چه بديها كه در حقم روا داشتي. نزديك است كه بر تو خشم گيرم، چنان كه هرگز بعد از آن خشنود نگردم.
سه فرصت از دست رفته
خداوند مي فرمايد: اي فرزند آدم! سه لطف و مهرباني در حق ات كرده ام : چيزهايي از تو پوشانده ام كه اگر كسان ات از آن خبر داشته باشند هرگز دفنت نمي كنند.
از لحاظ مال دنيا بر تو وسعت داده ام وآنگاه وامي از تو خواستم كه چيزي از پيش فرستي كه نكردي. تو را در هنگام مرگ مهلتي دادم تا يك سوم مالت را (در راه خير) وصيت كني، تو اينكار را هم نكردي.
مرگ به سراغ تو هم خواهد آمد
جبرئيل نزد رسول اكرم آمد و گفت: اي محمد! هر چه مي خواهي زنده باش اما ( آگاه باش كه ) همانا خواهي مرد. هر چه را مي خواهي دوست بدار اما ( آگاه باش كه) همانا از او جدا خواهي شد. هر چه مي خواهي بكن اما آگاه باش كه سزاي آنرا خواهي ديد. و آگاه باش همانا بلند قدري مؤمن در به پا خواستن شب است و بزرگواري وي، بي نيازي از مردم.
مَنْ طَلَبَني وَجَدَني و مَنْ وَجَدَني عَرَفَني و مَنْ عَرَفَني ﺃحَبـني و مَنْ ﺃحَبـني عَشَقَني و مَنْ عَشَقَني عَشَقْتَهف و مَنْ عَشَقْتَهف قَتَلْتَهف فَأنَا دفيَتَهف
هر كس مرا طلب كند مرا مي يابد و هر كس مرا پيدا كند مرا مي شناسد و هر كس مرا بشناسد دوستم مي دارد و هر كس دوستم بدارد عاشقم مي شود و هر كس عاشقم شود عاشقش مي شوم و هر كس عاشقش بشوم مي كشمش پس من خون بهاي او هستم.
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)