هول شدم ولي سريع جواب دادم : پدر فوت كردن مغازه كه از بين نرفته هنوز هست
نگاهي با تعجب به من انداخت و دود سيگارش را بيرون داد و گفت: يه مغازه عتيقه فروشي دارين، اونوقت اومدين پرستاري ؟
كفرم را بالاآورده بود عجب آدم پرچونه اي! به او چه ربطي داشت؟
خب اجاره مغازه رو براي كار ديگه اي مصرف مي كنيم ، در ضمن، مگه پرستاري چه اشكالي داره؟
پرستاري اشكال نداره ، ولي بيخود كار كشيدن از خود اشكال داره
اجازه مرخصي مي فرمايين ؟ هوا تاريك شده
با سوالاتم خسته تون كردم؟ مي بخشين
نخير
به من حق بدين وقتي تازه واردي رو به خونه م راه مي دم بايد كسب اطلاع كنم
البته
بالاخره نگفتين چه مي كنين ميايين يا نه؟
شبانه روز نخير، متاسفم روزش هم بستگي به نظر شما داره
خب من دوست دارم شما رو استخدام كنم چون احساس كردم مادر شما رو پسنديدن
شما لطف دارين ولي شرايط منو هم در نظر بگيرين
خب باشه فعلا تا خواهرتون رو استخدام نكرديم و جا نيفتادين مي تونين شبها به منزلتون برين، ولي بعد مي شه شبانه روز
اگه استخدام نكردين چي؟ شايد به دلتون نشينه
اگه به شما رفته باشه، نگراني شما بي مورده و زير چشمي نگاهي به من انداخت
پس چشمت منو گرفته و به دلت نشسته ام؟ يه دماري از روزگارت در بيارم كه حظ كني!
قبوله خانم؟
قبوله، شايد من لياقت نشون ندادم اونوقت نه ايشون استخدام مي شن نه تنها مي مونن و نه من نگران
با لبخند گفت : اگه ببينم لياقت ندارن، بدون رو دربايستي مي فرستمشون خونه پيش شما. پس زودتر ايشون رو بيارين ببينم لازم نيست تا امتحان شما ايشون بيكار بمونه
سكوت كردم
به چي فكر مي كنين؟
هيچي
حتما پيش خودتون مي گفتين عجب آدم رك و بي ملاحظه اي هستم، ولي جنگ اول به از صلح آخر
باز سكوت كردم
در مورد حقوقتون چيزي نمي پرسين؟ همه پرستارها اول از حقوقشون سوال ميكردن
اولا كه از ديگران شنيدم شما حقوق خوبي مي دين، دوما اگه ببينم حقوقتون راضي ام نميكنه ، منم به اندازه پولي كه مي گيرم زحمت مي كشم كم لطفي شما راه دوري نمي ره
ابرويي بالا انداخت و مطمئن بودم پيش خودش مي گويد: عجب بلاييه اين ديگه به زلزله گفته نيا كه من هستم
حقوقتون ماهي............
راضي ام خيلي عاليه ولي مي دونين كه محبت رو با ريال و تومان نمشيه سنجيد
باز نگاه تحسين آميز
شما كه گفتين به اندازه حقوقتون زحمت مي كشين
به اندازه پولي كه مي گيرم زحمت مي كشم ولي محبتم رو كه دريغ نمي كنم نگفتم به اندازه پولي كه مي گيرم محبت مي كنم
خاكستر سيگارش ريخت.آنرا از روي شلوارش پاك كرد بيچاره آنقدر محو شيرين زباني و حاضر جوابي من شده بود كه حواسش به خاكستر سيگارش نبود
يكي از مضرات سيگار همينه مهندس متين
خنده قشنگي تحويلم داد وگفت: شايد خواستيم از شما كمك بگيريم كه ما رو هم ترك بدين
اگه من اراده تون باشم حتما موفق خواهم شد ولي اين محاله هميشه به پدرم مي گفتم سيگار كشيدن ، رنج و درد كشيدن در آينده س . بشما هم مي گم مهندس فكر سلامتي تون باشين حيفه اين سيما و اندام كه در بستر بيماري بيفته هر موقع عصباني شدين ورزش كنين پياده روي مطمئنم مفيدتره
همانطور كه انگشتش را زير گونه اش گذاشته بود و آرنجش را روي دسته مبل، نگاهي به من كرد كه از خجالت داغ شدم نفهميدم چه معني داشت ، ستايش، تحسين ،عشق ، نفرت،ندمت از استخدام من؟نفهميدم
با اجازه مهندس متين ، مي بخشيد پر حرفي كردم
اختيار دارين خانم، از هم صحبتي با شما لذت بردم شام در خدمتتون باشيم!
متشكرم ، هم سلوليم تنهاست منتظره
صداي خنده اش بلند شد. پس صبح منتظرتونم راس ساعت هشت شب ها هم بعد از اينكه مادر خوابيدن مي گم راننده شما رو ببره
با نگراني پرسيدم . خداي ناكرده مادرتون كه بيخوابي ندارن مهندس؟
صداي خنده اش فضا را پر كرد واي كه چقدر قشنگ مي خنديد خودم هم خنده ام گرفت گفت: نه نگذان نباشين مادر بخاطر خوردن داروها ساعت ده به خواب مي ره
از ديدارتون خوشحال شدم . خدانگهدار
بسلامت خانم رادمنش ثريا!
بله آقا
شال و باروني خانم رو بدين
بله چشم
ممنونم
به مرتضي بگو خانم رو تا منزلشون برسونه
بله چشم
خدانگهدار ديگري گفتم و از ساختمان خارج شدم ثريا پرسيد:آقا چطور بود گيتي خانم؟
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)