صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 30

موضوع: ادبیات میهن پرستان

  1. #11
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    من آریایی ام




    در این رند بازار و ملک فغان .................. من آریایی ام از تبار مغان

    ز پیشدادیان نیکی آورده ام .................. به نامردمان پیشی آورده ام

    منم کاوه و شور ایران زمین .................. خروشم ز خشم بر ستم در زمین

    من آن چرم اکنون ز تن در کنم .................. درفش سازم و بر تن جان کنم

    بگویم فریدون تو ای شهریار .................. کنون وقت جنگ است به میهن بیا

    که ضحاک بد را به بندش کنیم .................. به سوی دماوند روانش کنیم

    منم آرش و مرز ایران زمین .................. تو تیر و کمان را ز جانم ببین

    چنان تیر را از کمان در کنم .................. که جان را ز تن خارج و در کنم

    منم کوروش و ملک ایران زمین .................. پر آوازه ام این چنین در زمین

    حقوق بشر بر جهان داده ام .................. به عدل و به احسان ندا داده ام

    منم داریوش پادشاهی دگر .................. به ایرانیان افتخاری دگر

    منم رستم و پهلوان زمین .................. بکوبم سر هر ستم بر زمین

    منم دشمن هر بدی و غضب .................. ز چنگیز و اسکندر و بد عمر

    منم آریا زاده ای در جهان .................. ز نیکو تباران ز نیک همرهان

    تو ای رند مکار بد ذات زشت .................. بدان زنده ام تا ابد بد سرشت

    چنان کوبمت بر زمین تموز .................. که بر خاک گرم افتی و پر ز سوز

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. #12
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    کی گیتی یکی یزدان پرستد .................. یکی پیدا یکی پنهان پرستد

    یکی بودا و آن دیگر برهمن .................. دگر زان موسی چوپان پرستد

    یکی از روی دستور اوستا .................. فروغ و خاور و رخشان پرستد

    یکی ذات مسیح ناصری را .................. بسان حضرت سبحان پرستد

    گروهی پیرو وخشور تازی .................. حدیث و سنت و قرآن پرستد

    اگر پرسی ز کیش پورداوود .................. جوان پارسی ایران پرستد

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  3. #13
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    داند خدا که بعد خدا می پرستمت .................. هان ای وطن مگو که چرا می پرستمت

    ذرات هستیم ز تو بگرفته است جان .................. چون برتری ز جان همه جا می پرستمت

    هر صبح دم باز کند آسمان درش .................. با سد هزار دست دعا می پرستمت

    چون پای تا سر تو سزاوار حرمت است .................. با عضو عضو خود سر و پا می پرستمت

    چون مرغ پر شکسته ای از آشیان جدا .................. اینک از آشیان جدا می پرستمت

    از یاد رودهای کف آلود نعره زن .................. دیوانه ام به شور و صدا می پرستمت

    از یاد آن فضای فروزان نور بار .................. در زیر آن گرفته فضا می پرستمت

    از یاد آن چنار کهنسال سبز پوش .................. در پیش برگ برگ جدا می پرستمت

    چون بوی گل بیاد توام می برد بباغ .................. با لرزش نسیم صبا می پرستمت

    هرجا که مطربی کند از عشق نغمه سر .................. در پرده پرده ساز و نوا می پرستمت

    بعد مکان اثر نکند در دیار عشق .................. ای دور از نظر به کجا می پرستمت

    ثروتمدار شهر سزاوار ذکر نیست .................. از یاد کودکان گدا می پرستمت

    از یاد رفتگان بخون غرق گشته ات .................. در خون و اشک کرده شنا می پرستمت

    از یاد آنک بر لب شمشیر آبدار .................. سد بوسه داده روز دعا می پرستمت

    از یاد سنگری که سرافراز مردمان .................. با خون خویش کرده بنا می پرستمت

    گه با صریر خامه و گه با زبان دل .................. هم آشکار و هم خفا می پرستمت

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. #14
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    بابک اسحاقی


    وای بر ما


    مادران خانه بدوشی می کنند ای وای بر ما
    خواهران هم خود فروشی میکنند ای وای برما
    روشن اندیشان همه بر گرد منقل روز و شب
    خلق تریاکی خموشی می کند ای وای بر ما
    آن جوانانی که فرزندان این آب و گل اند
    پشت دیوار باده نوشی می کنند ای وای بر ما
    دختران را در حجاب تیره پنهان می کنند
    با گلوله چهره پوشی می کنند ای وای بر ما
    ریش و دستار و عبا ، هر گوشه ای بانگ عزا
    این جماعت دین فروشی می کنند ای وای بر ما
    کشوری را بر دم تیغ جهالت برده اند
    ملتی را مغز شویی می کنند ای وای بر ما
    مردمان خاموش و آزادی به بند اهرمن
    حاکمان هم پرده پوشی می کنند ای وای بر ما
    گر چه این قصه دل و جان را به آتش میکشد
    پس چرا یاران خموشی می کنند ای وای بر ما
    دولت پاکان اگر حاکم نگردد هر چه زود
    کیش اهریمن چموشی می کند ای وای بر ما

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  5. #15
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    تو را دوست می دارم اِی هموطن



    تو را دوست میدارم ای هموطن تو، ای بهترین یار و غمخوار من
    بهنگام شادی. بگاه محن چه در شوره زار و چه اندر چمن
    همیشه بود بر لبم این سخن
    تو را دوست میدارم ای هموطن
    بیا با محبت کنارم نشین که مهرت شده با دل و جان عجین
    بیا حالت خوار و زارم ببین که دشمن بود دایماٌ در کمین
    نباشد کسی چون تو غمخوار من
    تو را دوست میدارم ای هموطن
    کجا همدمی چون تو پیدا کنم؟ که تا عقده های دلم وا کنم
    چرا عشق پاک تو حاشا کنم؟ بیا تا که اسرار افشا کنم
    بود بی تو عمرم سراسر محن
    تو را دوست میدارم ای هموطن
    تویی زاده ی خاک ایران من نگهدار سوگند و پیمان من
    وجود من و دین و ایمان من تویی جان و، بل بر تر از جان من
    که جانم به تو بسته با سد رسن
    تو را دوست میدارم ای هموطن
    مخور غم اگر خانه ویران شدی و یا آلت دست شیطان شدی
    اگر چند سالی پریشان شدی گرفتار آسیب توفان شدی
    کجا بشکند این درخت کهن
    تو را دوست میدارم ای هموطن
    افق باز و آینده بس روشن است بزودی جهان بهر ما گلشن است
    شکست و فنا بهره ی دشمن است که مشت یلان سخت چون آهن است
    قسم بر شهیدان خونین کفن
    تو را دوست میدارم ای هموطن
    تو را دوست دارم که یار منی شب و روز اندر کنار منی
    خزان منی و، بهار منی بلی سنگر استوار منی
    وگر گاه بیگانه باشی به من
    تو را دوست میدارم ای هموطن

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. #16
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    بنام عشق وطن »

    ای خدا با خون ما ، این مهیمانی می کند
    هرچه من ز اظهار دل ، تحاشی می کنم
    بهر احساسات خود ، مشکل تراشی می کنم
    ز اشک خود بر آتش دل ، آب پاشی می کنم
    باز طبعم بیشتر ، آتش فشانی می کند
    ز انزلی تا بلخ و بم را ، اشک من گل کرده است
    غسل بر نعش وطن ، خونابه دل کرده است
    دل دگر پیرامن دلدار را ، ول کرده است
    بر زوال ملک دارا ، نوحه خوانی می کند
    دست وپای گله با ، دست شبانشان بسته اند
    خوانی اندر ملک ما ، از خون خلق آراسته اند
    گرگهای آنگلوساکسون ، بر آن بنشسته اند
    هئیتی هم بهرشان ، خوان گسترانی می کند
    رفت شاه و رفت ملک ورفت تاج و رفت تخت
    باغبان زحمت مکش ، کز ریشه کندند ، این درخت
    مهیمانان وثوق الدوله ! خونخوارند سخت
    ای خدا با خون ما ، این مهیما نی می کند
    ای وثوق الدوله ! ایران ، ملک بابایت نبود !
    یک شتر برده است آن واین قطار اندر قطار
    این چه سری بود ؟ رفت آن پای دار ، این پایدار
    باز هم صد ماشاالله زندگانی می کند
    یا رب این مخلوق را از چوب بتراشیده اند ؟
    برسر این خلق ، خاک مردگان پاشیده اند ؟

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  7. #17
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    دعای وطن


    روح می پرورد هوای وطن
    باغ و گلگشت جانفزای وطن
    ما همه جان و سر به کف داریم
    تا بریزیم پیش پای وطن
    هر کسی طالب رضای کسی است
    ما در اندیشه رضای وطن
    همه را سعی و اشتیاق این است
    که کند خدمتی سزای وطن
    از همه چیز خویش میگذرد
    در ره مجد و اعتلای وطن
    جان و سر را چه فایدت باشد
    گرنه قربان شود برای وطن
    در خور خاک ذلت است سری
    که نباشد در آن هوای وطن
    نفروشیم ما به آب حیات
    مشتی از خاک جانفزای وطن
    روی دل جانب وطن داریم
    بر سر چشم ماست جای وطن
    تار جان در نوازش اید و رقص
    چون طنین افکند نوای وطن
    وطن از جان و سر عزیزترست
    ای سر و جان من فدای وطن
    هر زبان و دلی که باشد پاک
    هر سحر می کند دعای وطن
    ای زبان همتی که تا همه عمر
    من نگویم مگر ثنای وطن
    سوی بیگانه رو نخواهد کرد
    هر کسی گشت آشنای وطن
    پیش من به ز جنبت عدن است
    باغ و بستان دلگشای وطن
    یاد پیوسته حافظ این ملک
    لطف پیوسته خدای وطن
    دل و جان و سر و تن کیوان
    باد قربانی بقای وطن

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  8. #18
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    شعر



    نام جاوید وطن
    صبح امید وطن
    جلوه کن در آسمان
    همچو مهر جاودان
    وطن ای هستی من
    شور و سرمستی من
    جلوه کن در آسمان
    همچو مهر جاودان
    بشنو سوز سخنم
    که هم آواز تو منم
    همه جان و تنم
    وطنم وطنم وطنم
    بشنو سوز سخنم
    که نواگر این چمنم
    همه جان و تنم
    وطنم وطنم وطنم
    همه با یک نام و نشان
    به تفاوت هر رنگ و زبان
    همه شاد و خوش و نغمه زنان
    ز صلابت ایران جوان
    ز صلابت ایران جوان
    ز صلابت ایران جوان
    اولین شعر درباره ی ایران که در دوره ی مظفر الدین شاه سروده شده

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  9. #19
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    شغالان کجا شرزه شیران کجا


    چو تازی عجم را به بازی گرفنت
    عجم شیوی ی سرفرازی گرفت
    ز نای دلیران برآمد خروش
    به کردار دریا که اید به جوش
    سپاهی همه گردان افراخته
    ابرپهلوانان خود ساخته
    مهین لشکر گر یزدان پرست
    نیاوسد تا پشت دشمن شکست
    ز بدخواه دیوانه باقی نماند
    یکی اهرمن از عراقی نماند
    چو لشکر برآمد به کردار کوه
    کشانید بیگانه را در ستوه
    چو آتش به هر سو گدازنده شد
    به ناورد گه شیر تازنده شد
    در آن دم که لشکر عزیمت گرفت
    چه دشمن شغال انداخته
    پریشیده ی آبرو باخته
    چو روبه گرفتند راه گریز
    نهان کرده رخ را به هر خاکریز
    سرانجام لشکر چنان پیل مست
    به سرپنجگی پشت دشمن شکست
    ستیهنده گردان پرخاشجوی
    قزودند بر خاک ما آبروی
    ابر قهرمانان چو شیر دمان
    گرفتند کشور ز نامردان
    تو لشکر مخوانش که دریاست او
    به دنبالش دشمن به هر جاست او
    بدانگونه دشمن درآمد ز پای
    که دیگر به کوشش نخیزد ز جای
    بنازم دلیران ناورد را
    برآشفتگان جوانمرد را
    که چون پرچم رزم برداشتند
    ز دشمن یکی زنده نگذاشتند
    گر ایرانی افسرده در جنگ بود
    به تاریخ بر نام ما ننگ بود
    گر از جنگ پا را برون می کشید
    عرب خاک ما را به خون میکشید
    بر ایران زمین آنچنان تاختند
    که از کشته ها پشته ها ساختند
    بسی خانه در دهلران سوختند
    ز موی زنان آتش افروختند
    به ناگه دلیران به پا خاستند
    به مرز وطن لشکر اراستند
    که ایران پذیرنده ی نن نیست
    چمن جای بوم بدآهنگ نیست
    هزیمت گرفتند اهریمنان
    بداندیشگان غرچگان ریمنان
    به کس رخصت ترکتازی نماند
    ره پیش و پس بهر تازی نماند
    خزیدند آن زشت رفتارها
    به هر غار چون خسته کفتارها
    سرانجام شد خانه پرداخته
    ز اهریمن آبروباخته
    عراقی کجا ملک ایران کجا
    شغالان کجا شرزه شیران کجا
    بود خامه شرمی ز کردارشان
    زبان بسته بهتر ز آزارشان
    ز ایران دلیران پکیزه خوی
    به زن های دشمن نکردند روی
    به خلوتسرایی نجستند راه
    نکردند روز زنان را سیاه
    نبردند از دختران یاره را
    نکشتند پیران بیچاره را
    به هر خانه رفتن ره جنگ نیست
    چنین زشت بودن به جز ننگ نیست
    که لشکر نشاید به کاشانه در
    وگرنه پلنگان از او خوبتر
    سرانجام شیراوژنان دلیر
    به میدان مردی یکی شرزه شیر
    تهمتن نژادان گردون سوار
    که هر یک براید به یک صد هزار
    به مردی به میدان برون تاختند
    ز سر تن ز تنها سر انداختند
    بکشتند خوکان بد کاره را
    بداندیشه دزدان پتیاره را
    تو ای گرد گردنکش سرفراز
    بر اهریمنان بدایین بتاز
    لگدکوب خود کنسر مار را
    از ایران بران گرگ و کفتار را
    به نامردان روز و شب در ستیز
    به سرپنجگی خون خوکان بریز
    نگهدار ایران آباد را
    بزن گردن دزد بغداد را
    که اینان همه مار افسرده اند
    به سوراخها سر فروبرده اند
    اگر سربرآرند از لانه ها
    بریزند زهری به کاشانه ها
    کجا مار زنگی بد انسان کند
    که دزد عراقی به انسان کرد
    ره مردمی را نداند همی
    که نوزاد در خون کشاند همی
    برانداز ایین اهریمنی
    که کس برنخیزد پی دشمنی
    چراغ درخشان ایران تویی
    نگهبان مرز دلیران تویی
    به مردی بمان ای گو پیلتن
    که هر دم بکوبی سر اهرمن

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  10. #20
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    اي اهورا خداي هر دو جهان

    كزتو باشد هر آشكار و نهان



    فروهر از تو هست در جانم

    نگسلد هيچگاه پيمانم



    هست اشا راستي و نظم جهان

    آفرينش پديدار شد از آن



    شهد خوشبختي آن كسي نوشد

    كه به خوشبختي كسان كوشد



    « استوارم به دين زرتشتي

    دين مهرآفرين زرتشتي



    كه سه نيكش، بود بهين دستور

    خوي اهريمني ست از آن دور »(٢بار)


    دين زرتشت دين دانايي است

    دين همزيستي و همكاري است



    دين پاكي و مهرو دانش و نور

    صلح و سازندگي و شادي و شور



    آدمي‌در گزينش آزاد است

    داور از نيكي بشر شاد است



    چون محيط است ياور انسان

    بايدش پاك داشت با دل و جان



    « تا دل گرم مي‌تپد در تن

    راه دين بهي سپارم من



    سوي مزدا روم به پايان باز

    تا كنم در گروسمان پرواز » (٢بار )



    « استوارم به دين زرتشتي

    دين مهرآفرين زرتشتي



    كه سه نيكش بود بهين دستور

    خوي اهريمني‌ست از آن دور » (٢ بار )

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 2 از 3 نخستنخست 123 آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/