صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 11 تا 20 , از مجموع 33

موضوع: برگردان واژه های بیگانه به پارسی

  1. #11
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    د
    دائر، دایر: برپا- پایدار- پا برجا- آباد.

    دائره، دایره: گرد- دوردار- چنبر- ابزارخنیا- دف- دورویه - دُریه- داریه.

    دایره زن: دف زن- دورویه زن-دُریه زن.

    دایره زنگی: دُریه- دو رویه زنگی.

    دایره کش: پرگار.

    دایره نصف النهار: پَرهونِ نیمروز.

    دائماً، دایماً: همواره - همیشه - پیوسته.

    دائم، دایم: جاویدان- پاینده- همواره.

    داخل: درون- اندرون- تو- میان- اندر.

    داخلی: درونی- خانگی- درون مرزی.

    داداش: (ت) برادر.

    داد و قال: داد و فریاد - داد و بیداد.

    داده های اصلی: فرداده ها.

    دارالتأدیب: زندان - آموزندان - ادبگاه.

    دارالتجاره: سوداکده.

    دارالتعلیم: آموزشگاه.

    دارالفنون: هنرکده- هنرستان.

    دارالمجانین: تیمارستان- دیوانه خانه.

    داروغه: پاسبان- کلانتر.

    داشبرد: (ا) تبوکه.

    داغ: (ت) سوزان- اندوه- نشان.

    دانس: (فر) پایکوبی- دست افشان

    دانسینگ: (فر) وشتگاه.

    داوطلب: خواستار- داوخواه- نامزد.

    داعی: خواهنده - فراخوان - نیایشگر.

    دبّ: خرس.

    دبّاغ: چرمگر- پوست پیرا - تیماجگر.

    دبدبه: شکوه - بانگ - آوازه.

    دبه: کیسه - آوند.

    دبه درآوردن: پیمان شکنی - پیمان شکستن جر زدن.

    دِپورت: (ا) بازگرداندن- بیرون کردن-تارانش.

    دخل: درآمد.

    دخالت: دست اندازی- دست درازی.

    دخانیات: دودگان- دودآورها.

    دجله: اروندرود- تیگرا.

    دُرّ: مروارید.

    درام: (فر) اندوه - اندوهبار.

    درایت: بینش- هوش- خرد- آگاهی.

    دراسرع وقت: با شتاب- درکمترین زمان.

    دراصل: از بنیاد- ازبن- از پایه.

    دراین صورت: بدینگونه - از این راه.

    درج: نوشتن- گنجاندن- جای دادن.

    درجه: زینه- پایه- رده.

    درجه حرارت: دما.

    درجه دار: پایه دار- پایه ور.

    درجهت مخالف: درسوی وارونه.

    درحال حاضر: هم اکنون- همین دم.

    در حقیقت: بدرستی- براستی.

    دُردانه: فرمروارید- مروارید یکتا.

    درس: آموزه- آموزش.

    درس دادن: آموختن- آموزش دادن.

    درساعت: در دم - در زمان.

    درس خوان: شاگرد- یاد گیر.

    درشکه: (ر) گردونه.

    درشکه چی: گردونه دار.

    در صورتی که: با آنکه.

    درقفا: در پس- در پشت.

    درک: دریافتن- پی بردن.

    دَرَک: ته دوزخ.

    دِرَم: درهم- درِم.

    در مُشبّک: اژکن.

    درنا: (ت) پرنده.

    در نتیجه: سرانجام.

    در نظر: درنگ - فردید.

    درنظر داشتن: در یاد داشتن.

    درنظر گرفتن: بشمار آوردن.

    در واقع: بدرستی - براستی.

    تریاک: پاد زهر- اپیون.

    دریای احمر: دریای سرخ.

    دست آخر: دست پسین

    دست نخست: نورس- نوبر.

    دست به عصا: با چشم باز- با هشیاری.

    دست بر قضا: ناگهان - ناگاه.

    دست به یقه شدن: گلاویز شدن - دست به گریبان شدن..

    دست حمایل کردن: دست در گردن انداختن.

    دستخط: دست نوشت.

    دستورالعمل: دستور- دستورکار.

    دسیسه: ترفند نهانی- پنهانکاری.

    دعا: نیایش- ستایش.

    دعوی، دعوا: کشمکش- ستیز- زد و خورد- دادخواهی.

    دعوت: فراخواندن.

    دعوت نامه: فراخوان نامه.

    دغدغه: نگرانی- پریشانی- دلواپس.

    دغل: نا درست - نا راست.

    دفاع: پدافند - ایستادگی - پایداری.

    دفتر اسناد رسمی: دفترخانه

    دفتر حساب: دفتر رسیدگی- دفتر بررسی.

    دفع: دور کردن- پس زدن- وازدن.

    دفع الوقت: زمان گذرانی.

    دفعتاً: ناگهان- یکباره - ناگاه - یکهو.

    دفن: خاکسپاری- در خاک کردن.

    دقّت: مو شکافی- باریک بینی - ژرف بینی- ریز بینی.

    دقت کامل: پاد نگرش.

    دقیقاً: با ژرف نگری- با ریز بینی - موشکافانه - به درستی.

    دق: اندوه - رنج.

    دقیق: تیز بین- مو شکاف - ژرف نگر- ژرف بین - باریک بین.

    دقیقه: دم - شمار.

    دقیقه شمار: دم شمار.

    دکان: دوکان - کرپه.

    دکاندار: دوکاندار- کرپه دار.

    دکه: کُرپه - تخت گاه.

    دکتر: (فر) پزشک.

    دکترا: (فر) پایان نامه دانشگاه.

    دکترین: (فر) افرا- افراهی.

    دکلَمه: (فر) بِه خوانی- خوب خوانی.

    دکور: (فر) آذین- آراستن - آرایه.

    دکوراتور: (فر) آذین گر- آذین کار- آراگر.

    دلّاک: کیسه کش - تن شوی.

    دلال: داد و ستدگر.

    دلالت: راهنمایی- راهنمودی- فرنودی.

    دلقک: دلغک- لوده - شوخ.

    دَلو: آوند آبکشی - دهوِه.

    دلیجان: (فر) گاری - گردونه.

    دلیل: فرنود - نشانه - راهنما.

    دِماغ: مغز سر- مغزینه..

    دم صبح: سپیده دم - پگاه- بامداد.

    دمق: دمغ - دمک.

    شرمسار: سرشکسته - پکر.

    دمل: آبسه - آماسه - کورَک.

    دموکراسی: (فر) مردم سالاری.

    دنائت: پستی- فرومایگی - بی گوهری.

    دندان طمع: دندان آز.

    دندان قروچه: دندان کروچه.

    دنیا: کیهان- جهان - گیتی- سپهر.

    دوا: دارو.

    دواب: چهارپایان- چارپایان.

    دواخانه: دارو خانه- داروکده.

    دوآلیسم: (فر) دوگروی - دوبُنی.

    دوام: پاینده - جاویدان- پابرجا.

    دوبعدی: دودورا - درازا و پهنا.

    دوبل: (فر) دو برابر- دوبخش- دولا.

    دوبله: (فر) دگرزبانی.

    دوپیس: کت ودامن- دو تکه - دوپاره.

    دوجین: دو شش- دوازده تا.

    دور: پیرامون- گرداگرد- دورک.

    دَوَران: گردیدن- چرخیدن.

    دور برداشتن: خیز برداشتن.

    دوئل: (فر) جنگ تن به تن.

    دوقلو: (ت) توامان- همزاد.

    دُوَل: کشور ها - فرمدارها.

    دولتمند: توانگر- داراک دار.

    دون: پست - فرومایه - نا کس.

    دهاء: هوشمندی - زیرکی.

    دهر: روزگار.

    دهقان: دهگان- کشاورز.

    دیار: خانه ها - کاشانه ها - سرای ها.

    دیانت: خدا پرستی - آیین گروی.

    دیپلُم: (فر) پایان نامه-گواهی نامه.

    دیر: آتشگاه - نیایشگاه.

    دیر مغان: آتشگاه - نیایشگاه پیروان آیین مهر و زردشتی.

    دیسک: (فر)گِردک - گرد.

    دیسیپلین: (فر) سامان- آراستگی.

    دیشلمه: (ت) چای تلخ.

    دیکتاتور: (فر) خود کامه - خود رای.

    دیکته: (فر) از بر نویسی - گونویسی.

    دیلماج: (ت) ترجمان- برگرداننده.

    دیمی: باران خور- بَش.

    دِین: بدهی - وام - وام زمان دار.

    دینار: دِنار.

    دینامیت: (فر) شکافنده.

    دیوار مشترک: دیوارِ هنباز.

    دیوان جزا: دیوان کیفر.

    دیوان عالی کشور: دیوان دادرسی کشور.

    دیوان محاسبات: همارستان.

    دیوانه مزاج: خُل- چِل- هَلَک.

    دیوث: بی رگ - بی منش - پژاوند.

    دیو سیرت : دیو سرشت.

    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  2. #12
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    ذ

    ذات: نهاد- سرشت-گوهر.

    ذاتاً: نهادی - سرشتی - گوهری.

    ذائقه، ذایقه: چشایی - چشش.

    ذات الریه: سینه پهلو.

    ذاکر: نیایشگر- ستایشگر.

    ذبح: سربریدن - گلوبری - کشتن.

    ذبیح: سر بریده - گلو بریده - کرپان.

    ذخیره: اندوخته- پس انداز- پشتوانه.

    ذرت: بلال- بابا گندم.

    ذره: ریزه - خرده.

    ذره بین: ریز بین.

    ذِق زدن: بهانه گرفتن- زِغ زدن.

    ذُق ذُق: زُغ زُغ- سوزش بریدگی.

    ذکاوت: زیرکی- تیزهوشی- هوشیاری.

    ذکر: ستایش- نیایش- یاد آوری.

    ذکر حقّ: ستایش خداوند -

    یاد خدا کردن.

    ذکر خیر: به نیکی، خوبی یاد کردن.

    ذلّت: خواری - پستی - بدبختی.

    ذلیل: خوار - زبون.

    ذم: نکوهش- دشنام - بدگویی- ناسزا.

    ذکیّ: تیز هوش - زیرک - باهوش.

    ذمه: تاوان- پیمام- برگردن.

    ذوات: زادها - فرزندان.

    ذوب: گدازش- ویتازش..

    ذوب آهن: آهن گدازی.

    ذوحیاتین: دوزیست.

    ذوق کردن: شادی کردن.

    ذوق زدگی: سرخوشی- فرخوشی.

    ذهن: یاد- ویر.

    ذیل: زیر- پایین - پانوشت.

    ذیلاً: درزیر- در پایین- پس از این.

    ذیقیمت: باارزش- گرانبها.

    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  3. #13
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    ر

    رأس: تارَک- سر- مِهتر- سرور.

    رأی: رای.

    رأی العین: به چشم دیدن - چشمدید.

    رأی اعتماد: رای پذیرش - رای باوری.

    رأی عدم اعتماد: رای ناباوری.

    رأی قضایی: رای داوری.

    رأی محکمه: رای دادگاه.

    رأی دادن: رای دادن.

    رأی دهنده: رای دهنده.

    رأی زن: رایزن.

    رئیس: فرنشین- سالار- مِهان.

    رئیس الوزرا: نخست وزیر.

    رئیس جمهور: فرمِهان - رهبر کشور.

    رئیس خانواده: مان پاد - مان پت

    رئیس بیمارستان: سر پزشک.

    رئیس شهربانی: شهربان.

    رأفت: مهربانی.

    رئوف: مهربان - مهرورز- دلسوز.

    رابطه: بستگی.

    راپورت: (فر) گزارش.

    راجع: در پیوند.

    راجع به: درباره - پیرامون.

    راحت: آسوده - آرام- آسایش.

    راحت الحلقوم: نرمینه.

    راحت طلب: تن آسا- آسوده جو.

    رادار: (فر) ردیاب - رَسباب.

    رادیاتور: (فر) تابشگر - سر بّرّغ.

    رادیکال: (فر) ریشگی.

    رادیوتراپی:پرتودرمانی.

    رادیولژی: پرتو شناسی.

    رادیو لژیست: پرتو شناس.

    راز و رمز: نهفته و نهان.

    راست اعتقاد: راست باور.

    راست قامت: راست بالا.

    راسخ: پایدار- پای برجا - استوار.

    راضی: خرسند - خوشنود - بهکام.

    راغب: گراینده - گرایش- خواهان.

    راکد: ایستاده- بی جنب و جوش.

    راندمان: (فر) بازده.

    راوی: گوینده- داستان سرا.

    راهب: دیرنشین- ترسای پارسا.

    راه حل: گره گشایی- گره زدایی.

    راه شوسه: (فر) سواره رو.

    راه فرعی: راه روستایی- شاخه راه.

    راه عام: شاهراه.

    راه مخفی: راه پنهانی.

    رایت:پرچم - درفش.

    رایت فریدون: درفش کاویانی.

    رایج: رواگ - روان- روا - گسترده.

    ربّ : دادار- پروردگار- خدا.

    رب النوع: خداوند - دادار.

    رُبّ : شیره - جَبّه.

    ربا: سود پول - بهره پول فزونی.

    رِباخوار: سود خوار - بهره خوار.

    رباب: رواوه - ساز خُنیاگری.

    رب العالمین: خداوند دو جهان.

    ربّا نی: خدایی- ایزدی - خدا شناس.

    رُباط: کاروانسرا- خانگاه- زردپی(در پزشکی).

    رباعیات: چهارتایی- چهار پاره.

    ربح: بهره- سود - بازده.

    ربح قانونی: بهره آسایی.

    ربح مرکب: بهره آمیزه.

    ربط: پیوسته - پیوند- وابستگی.

    ربع: چارک-یک چهارم.

    رپورتاژ: (فر) گزاره- گزارش.

    رتبه: پایه- رده - پایک.

    رتق و فتق: سر وسامان دادن.

    رثاء: گریه کردن- مرده ستایی.

    رجاء: آرزو - امید - امیدواری - آرمان.

    رجل: مرد

    رجال: مردان - بزرگان - رهبران.

    رجحان: برتری- فزونی- مهان- مِهتری.

    رجعت: با زگشت- دوباره آیی.

    رَحل:مردن- درگذشتن- از جهان رفتن.

    رحلت: از جهان رفتن - مردن - مرگ.

    رحم: مهربانی- مهرورزی - دل سوزی.

    رَحِم: زهدان- بچه دان.

    رحمت: بخشایش- گذشت.

    رحیم: مهربان- بخشنده.

    رخصت: پروانه - بارداد- آزادکردن.

    رخوت: سستی- کِرخی- نرمی.

    ردّ: جای پا - نپذیرفتن - باز گرداندن.

    رد کردن: وازدن- نپذیرفتن.

    رداء: بالا پوش- دوش پوش.

    رد و بدل: بده و بستان- دادوستد.

    ردیف: پشت سرهم- رج - رده.

    رذالت: فرومایگی- بدگوهری- ناکسی.

    رذل: فرو مایه - بدگوهر - ناکس.

    رزانت: فرزانگی- گرانمایگی- گرانباری.

    رُز: (فر) گل سرخ.

    رزرو: (فر) اندوخته - پس انداز.

    رزق: روزی- خوراکی - خوردنی.

    رژیم: (فر) روش - هنجار.

    رژیم غذایی: دستور خوراک-پرهیزانه.

    رساله: نوشته - نوشتار- نامک.

    رستم صولت: پهلوان پنبه- ترسوی دلیرنما.

    رسم: آیین - روش- آسا.

    رسماً: بنیادی - آیینی - پایه ای.

    رسم الخط : دبیره نویسی- خوش نویس- شیوه نگارش .

    رسمی: آیینی- آسایی- داتی.

    رَسَن: ریسمان- پال - بند - ریجه.

    رسوب: ته نشست- دُرد - لِرد.

    رسوبی: ته نشسته.

    رسوخ: رخنه - فرو شدن.

    رسول: فرستاده - پیام بر- پیام آور.

    رشادت: دلیری- دلاوری - پردلی.

    رشوه: باج - لاج - پاره خواری.

    رشید: دلیر- دلاور- یل.

    رصد: رَسَد- چشم دوختن - نگرش.

    رصدخانه: دیدگاه - کمین گاه.

    رضا: خشنود- خرسند - خوشدل.

    رضایت: خوشنودی.

    رضایت بخش: خوشنودکننده.

    رضوان: بهشت- پردیس- باغ -گلستان.

    رطب: خرمای تازه.

    رطل: پیاله.

    رطوبت: نم- خیس.

    رعایت: پاس- پایش- نگهداری.

    رعایت کردن: پاس داشتن- پاییدن.

    رُعب: بیم - هراس - باک - دلهره.

    رعد: تُندر- آذرخش- آسمان غرنبه.

    رَعشه: لرزه - لرزش- تکان های پی در پی.

    رعناء: خوش اندام - بلند بالا- زیبا.

    رعیّت: کشاورز- شهروند.

    رغبت: میل- گرایش- خواستاری.

    رفاقت: یاری- دوستی - همدلی.

    رفاه: آسودگی- بهزیستی- فراخ زیستی.

    رفراندم: (فر) همه پرسی- همپرسی.

    رفع: زدایش- برداشتن- برگرفتن.

    رفع کردن: زدودن- برکشیدن.

    رفع ابهام: زدایش- پیچیدگی-از میان بردن.

    رفع اتهام: چَفته زدایی- زدایش چَفته.

    رفع اشتباه: لغز زدایی.

    رفع تکلیف: انجام سرسری- بی پایه کارکردن.

    رفع مزاحمت: زدایشِ زیان رسانی.

    رفع مشکل: چاره جویی- چاره گشایی - گره گشایی.

    رفع و رجوع کردن: سر و سامان دادن - آشتی دادن.

    رفعت: فر- والایی - بزرگی - بزرگواری.

    رفوگری: درزگیری- پاره دوزی.

    رفوزه: (فر) رد شده- واخورده- وازده.

    رفیع: بلند پایه - والا- بلند بالا.

    رفیق: دوست-یار- همراه - همدل.

    رقابت: همچشمی- همآوردی - برتری جویی.

    رقاص: پایکوب- دست افشان- رامشگر.

    رقّت: مهربانی- نازک دلی- نرمی.

    رقّت انگیز: درد آور- سوزآور

    رقص: پایکوبی- دست افشانی - رامشگری - جنبیدن - وشت.

    رقصیدن: پایکوبی کردن - دست افشانی کردن - رامشگری کردن.

    رقم: شمار- شماره.

    رقیب: همآورد- همچشم.

    رقیق: آبکی- آبناک - آبگونه - شل.

    رقیق القلب: نازک دل- نرم دل.

    رقیق شدن: شل شدن.

    رقیق کردن: شل کردن.

    رکن: پایه - ریشه - بن - بنیاد - ستون.

    رکود: ایستا- بازایستایی- درجازدن.

    رکورد: (فر) فرانجام- برترین.

    رکوع: خَم شدن - سرفرود آوردن.

    رکیک: زشت- ناپسند- بد.

    رمّال: مهره انداز- فال بین-کف بین.

    رمل: ریگ- شن- مهره نخود.

    رمان: (فر) داستان- افسانه.

    رمز: راز - سربسته - نهفته.

    رمق: رَمَک- تاب و توان- نیرو.

    رنجیده خاطر: دلگیری - آزرده دل.

    روابط: پیوندها- بستگی ها.

    رواج: رواگ- روا- گسترده- همه گیر.

    رواق: پیش خانه - سایبان- مهتابی.

    روایت: باز گفتن- رویدادگویی.

    روح: فروَهر- روان- جان.

    روح انگیز: روانبخش- شاد کننده.

    روحپرور: جانفزا - شادی بخش.

    روحانیون:دین مداران- پیشوایان دینی.

    روز ازل: روز دیرین - روز همیشگی.

    روزمره: روزانه - هرروز.

    روشن ضمیر: روشن دل - خردمند.

    روشن فکر:آگاه- روشن بین.

    روضه: سوگ آوا.

    روضه خوان: سوگ آوایی.

    رونق: رواگ- روایی- نیکویی.

    رونق داشتن: پیشرفت داشتن..

    رونق و طراوت: آب و رنگ.

    رهن: گرو- گروی- گرودادن.

    ریاحین: شاداسپَرَم ها - وَنَجَنَک ها.

    ریاضت: رنج کشیدن- گوشه نشینی.

    ریاکار: دورو- دو چهره.

    ریب و ریا: فریب و دستان - ترفند.

    ریتم: (فر) آهنگ- وزن- هنجار.

    ریشه اساسی: ریشه بنیادین.

    رینگ: (فر) آوردگاه- میدان مشت زنی.

    ریه، ریوی: شُش- جگرسفید- شُشی.

    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  4. #14
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    ز

    زائد، زاید:افزون شونده- بیش از اندازه.

    زائر، زایر: گردشگر

    زائل، زایل: زدایش- ستردن- زدودن.

    زاپاس: (ر) یدکی- ینگه.

    زارع: کشاورز- کدیور- برزگر.

    زاج: زاگ- رنگ بلور- زاغ.

    زاویه: گوشه- کنج - سوک - گونیا.

    زاویه نشین: گوشه نشین - گوشه گیر.

    زاویه منفرجه: گوشه باز.

    زاویه حاده: گوشه تند.

    زاهد: پارسا - پرهیزکار.

    زباله: خاکروبه- خار- خاشاک - خاشه.

    زُبده: برگزیده - برجسته- پسندیده.

    زبون: خوار- بیچاره - ناتوان.

    زجر: درد - آزار- رنج - شکنجه.

    زجرکشیدن: سختی دیدن - رنج کشیدن - شکنجه کشیدن.

    زحل: کیوان

    زحمت: سختی- دشواری- فشار.

    زحمت دادن: رنج ، آزار دادن- افسردن.

    زحمت کشیدن:رنج بردن-کوشیدن.

    زحمت کش: رنجبر- رنجکش- کارگر.

    زُخم: زُهم- دوشَند- بوی گوشت.

    زراعت: کشاورزی- برزگری.

    زرافه: شترگاو پلنگ-گردن دراز.

    زرع: کشت - کشتکاری - بذرافشانی.

    زرق: زرگ- روشن - رخشنده - تابان.

    زَرق: دو سخنی- تزویر و دورنگی

    زرق و برق: زر وزیور- دنگ و فنگ.

    زرورق: زربرگ- زربرگه- زرَک.

    زرین قلم: زرین خامه - خوشنویس.

    زرنیخ: زرنیک.

    زعفران: زفران- کُرکُم.

    زعامت: پیشوایی- رهبری سروری.

    زعم: گمان- پندار- انگار - خیال.

    زفاف: شب زناشویی- بیوکانی.

    زکام: سرماخوردگی- چاییدن- چایش.

    زَکّی: پارسا - پاک - پرهیزکار.

    زلّ: نگاه ایستا - خیره.

    زلال: آب گوارا- خوشگوار.

    زلزله: زمین لرزه - جنبش تند زمین.

    زمرد: اوزمُبورُت.

    زلّت: لغزش- گناه - کاستکاری.

    زمام: لگام - دهنه - پیشوایی- رهبری.

    زنا: دژ همبستری- دژهم آغوشی.

    زوّار: دیدارگر- پابوسگر - مرده بوس.

    زمزمه: سخن زیرلب- آواز آهسته.

    زمین بایر: زمین کشت نشده- اَکِشت.

    زوال: نابودی - نیستی - ویرانی.

    زوال پذیر: ناپایدار- نابودشدنی.

    زوال ناپذیر: پایدار- جاویدان.

    زوج، زوجه: همسر- جفت.

    زمین زراعتی: زمین کشاورزی.

    زنّار: کُشتی- کُستی-کمر بند زردشتی.

    زنبق: زنبک- سوسن.

    زنبور: پَرمر- کَلیز- وَیز.

    زنبورعسل: کَبت - مگَس انگبین.

    زنجبیل: زنجپیِل.

    زیاد: فراوان- بسیار- انبوه.

    زیادکردن: افزودن - افزاییدن.

    زهد: پارسایی - پرهیز کاری.

    زیتون: زَیت.

    زهره: ناهید - آناهیتا.

    زیر سبیلی: نادیده گیری.

    زیر قول زدن: پیمان شکنی.

    زینت: زیور- آذین.

    زیب: آرایش - پَرمون.

    زیپ: (ا) غِژ- کیپ بستن

    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  5. #15
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    ژ

    ژاکت: (فر) - نیم پوش- نیم تنه.

    ژاندارم: (فر) پاسدار- پاتاژ.

    ژئو فیزیک:(فر)زام گتیک،گتیک.

    ژئو گرافی:(فر)گیتا شناسی-بوم شناسی

    ژئو لوژی: (فر) زمین شناسی.

    ژئو لوگ: (فر) زمین شناس.

    ژئو متری:(فر) هندچک

    ژست: (فر) ریخت - کِرِشم

    ژتون: (فر) - پولک - تنوک.

    ژست: (فر) - کِرِشم.

    ژلاتین: (فر) - دیرزندک.

    ژُله: (فر) - لرزانک- یخنی.

    ژن: (فر) زَگ.

    ژنی: (فر) زیرک- ازدا.

    ژنتیک: زَگیک.

    ژنراتور:(فر) اپوبراک.

    ژنرال: (فر)تیمسار- سردار.

    ژوپون: (فر) شلیته- دامن کوتاه.

    ژوری: (فر) داور.

    ژوری دوزی: (فر) روزنه دوزی

    ژورنال: (فر) روزنامه

    ژیمناستیک: (فر) ورزشی- ورزیک.

    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  6. #16
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    س

    سائر، سایر: دیگر- روان - رونده.

    سائل: گدا- پرسش کننده.

    سابق: پیش- گذشته- پیشین.

    سابقاً: پیش از این - زمان های پیشین.

    سابق الایام: روزگار پیشین-روزگار گذشته - درگذشته ها.

    سابقه خدمت: دیرینگی.پیشینه دیوانی- پیشینه کاری.

    سابقه دار: پیشینه دار- پرونده دار.

    ساتراب: استاندار- فرماندار- شهردار.

    ساچمه: (ت) سُربَک- سرب ریزه.

    ساحر: افسونگر- فسونکار- جادوگر.

    ساحری: افسونگری-جادوگری.

    ساحل: کرانه- کران-کنار- دریابار.

    ساده لوح: خوش باور- زودباور.

    سادیسم: (فر) آزارگرایی.

    سادیک: آزارگرا.

    ساردین: (فر)ریزه کولی.

    سارق: دزد- راهزن.

    ساطور: فرتیغ.

    ساطع: تابان- درخشان- فروغ - رخشا.

    ساعت: سایه- زمان کوتاه - گاه نما.

    ساعت تنفس: دم آسودگی-زمان آسودگی.

    ساعت دیواری: زمان شمار دیواری.

    ساعت شمار رومیزی: زمان شمار رومیزی.

    ساعت مچی: زمان شمار مچی.

    ساعد: اَرَش.

    ساعی: کوشا- کوشنده.

    ساق: ساگ- شاخ.

    ساق پا: ازغوزک تا زانو- پتیشان.

    ساقه: ساگه - شاخه.

    ساقدوش: ساگدوش- همدوش.

    ساقط: سرنگون- واژگون.

    ساقط کردن: برکنارکردن.

    ساقی: پیاله گردان- ساغرانداز- چمانی.

    ساک: (فر) کیسه- کوله پشتی- توبره.

    ساقی نامه: چمانی نامه.

    ساکت: خاموش- بی آوا.

    ساکت کردن: آرام کردن.

    ساکن: آرام - ایستاده - بی جنبش.

    ساکنین: ماندگاران- ماهمانان.

    سالاد: ( فر) سبزیانه.

    سال جاری: سال کنونی- امسال.

    سال شمسی: سال خورشیدی.

    سال قمری: سال ما هشیدی.

    سال کبیسه: بَهیزَکی.

    سالم: تندرست.

    سالن: (فر) تالار- نمایشگاه.

    سامع: شنونده- شنوا.

    سامعه: شنوایی.

    سانحه: رخداد - پیش آمد بد.

    سانسور: (فر) خرده گیری- پیشگیری از پخش .

    سئوال: پرسش- درخواست.

    سبابه: انگشت میانی- انگشت گواهی.

    سبب: دست آویز- انگیزه.

    سبحان: پاک- پاکیزه.

    سَبک: روش- روال - روند - شیوه.

    سَبُک عقل: کم خرد- بی خرد.

    سبقت: پیشی گرفتن- گذشتن.

    سپور: (ت) رفتگر- جاروکش.

    سخن متعادل: سخن وارسته - سخن بایسته.

    ستاره ثابت: اختری.

    ستاره ناثابت: نااختری.

    ستاره سحری: روجا.

    ستون فقرات: تیره پُشت.

    سجاف: درزجامه.

    سجده: فروتن - نِگونی.

    سجده گاه: نیایشگاه - مَزکَت.

    سجل: زینهارنامه- نام و نشان.

    سجل احوال: شناسنامه.

    سحر: پگاه- بامداد- سپیده دم.

    سِحر: افسون-جادو.

    سِحرآفرین: فسون آفرین.

    سِحرآمیز: فریبنده- شگفت انگیز.

    سَحر خیز: پگاه خیز.

    سحرگاه: سپیده دم.

    سخاوت: بخشش- دست ودل بازی.

    سخاوتمند: بخشنده - دست ودل باز.

    سخی: بخشنده - رادمرد - جوانمرد.

    سُخره: بیگار- کار بیمزد - فسوسگر.

    سُخره گیر: بیگارگیر- زبون آزار.

    سد: بند- آب بست - آبگیر.

    سد جوع: سیرشدن- گرسنگی زدایی.

    سِدر: (ل ا) درخت کُنار.

    سراجی: چرمسازی.

    سِر: راز- نهان- پنهان- پوشیده.

    سروصورت دادن: آراستن - پیراستن-سامان دادن.

    سرجوخه: (ت) سرگروه.

    سرقفلی: پیش بها- سربست.

    سرحد: مرز- کرانه.

    سرمنزل مقصود: خواستگاه - آرمان.

    سر و وضع: سر و ریخت - نما و اندام.

    سرایت: واگیری- همه گیری.

    سرطان: چنگار- خرچنگ.

    سرعت: شتاب- بادپایی- چالاکی.

    سرعت اولّیه: شتابِ آغازین.

    سرقت: دزدی- ربایش- دستبرد.

    سرمد: جاوید - همیشگی.

    سرمای شدید: زمهریر- سَجام.

    سرمشق: نمونه.

    سُرور: شادی- شادمانی - سرخوشی.

    سریر: تخت پادشاهی- اورنگ.

    سرویس: (فر) دستیاری- یاری.

    سِری: (فر) زنجیره - رشته.

    سریع: تند- شتابنده- چُست و چالاک.

    سریع السیر: بادپا - تندرو - تیزتک.

    سریع العمل: تند کار- چالاک.

    سریع الانتقال: تیزهوش- زودگیر.

    سریع الهضم: زودگوارش- تندگوارش.

    سطح: رویه- روی چیزی.

    سطح محدّب: کوژ.

    سطح مستوی: هامَن

    سطح مقعر: رویه ی گرد.

    سَطر: رده - رج - رسته.

    سطل: ستل- دلو- دولک.

    سعادت: نیک بخت شدن- خوشبختی.

    سعد: خجسته.

    سعایت: بدگویی کردن- سخن چینی.

    سعی: کوشش - تلاش.

    سقز: ژَد

    سفارت: نمایندگی- فرستادگی.

    سفاک: خونریز- ددمنش- سنگدل.

    سفاهت: بیخردی- نادانی.

    سَفَر: رهنوردی- رهسپاری.

    سفرکردن: راهی شدن - رهسپارشدن.

    سفسَطه: سخن گردانی- نارواپردازی.

    سفلیس: (فر) کو فت- تب فرنگ.

    سفیر: فرستاده - نماینده.

    سفیرکبیر: سرنماینده - فرسته مهان.

    سفینه: کشتی- ناو - کشتی سپهر.

    سفینه فضایی: سپهر پیما - آسمان پیما - آسمان نورد.

    سفیه: نادان - بیخرد- سبکسر- خُل.

    سقاء: آبکش - آب دهنده.

    سقاء خانه: آبدارخانه.

    سِقط: انداختن- از میان بردن.

    سقط جنین: بچه اندازی.

    سقف: بام- پوشش روی بام- آسمانه.

    سَقَط فروش: خرده فروش.

    سُقلمه: (ت) مشت - کوبه مشت.

    سُقم: نادرستی- ناسَرَکی.

    صحت و سقم: درستی و نادرستی.

    سقوط: افتادن- سرنگونی.

    سکان: فرمان.

    سکته: بازمان- دم ایستاد - درنگ.

    سکته مغزی: مغزمان- مغز ایستایی.

    سکته قلبی: گشمان (گِش= قلب).

    سَکرات: بی هوشی- دم مرگی -

    سکنجبین: سکنگبین.

    سکنه: باشندگان.

    سکنی: خانه- جای باش.

    سکنی گزیدن: خانه گرفتن- باشیدن.

    سکوت: خاموشی - دم فروبندی.

    سکون: آرامش - آرامیدن.

    سکونت: جای گرفتن - خانه گرفتن.

    سل ریوی: ناخوشی شُش - شُشمار.

    سلاح جنگی: جنگ ابزار- رزم افزار.

    سلّاخ: پوست کن- دام کُش.

    سلّاخ خانه: کشتارگاه.

    سلام: درود.

    سلام کردن: درود گفتن.

    سلامت: بهبودی- تندرستی.

    سلانه سلانه: آرام آرام - آهسته.

    سلحشور: دلاور- گُرد - جنگجو.

    سلب: ربوده - کندن - از میان بردن.

    سلب مسئولیّت: شانه خالی کردن.

    سلسبیل: آب روان- گوارا- خوشگوار.

    سلسله: خاندان- دودمان- زنجیره.

    سلسله جبال: کوههای زنجیره یی- کوههای پیوسته.

    سلسله مراتب: رده بندی- پایگانی.

    سلطان: شهریار- پادشاه.

    سلطنت: پادشاهی- شهریاری.

    سطحی: پوسته ای- رویه ای- سرسری.

    سطحی بودن: بیمایه بودن- بی دانش بودن.

    سلطنت: پادشاهی- شهریاری.

    سلطه: چیرگی- دست اندازی.

    سلف: نیا - نیاک- پیشینیان.

    سِلم: سازش- آشتی.

    سلمانی: آرایشگر- پیرایشگر.

    سلوک: رفتار- روش - کردار- شیوه.

    سلول: یاخته - زندان.

    سَلیس: روان - رسا - خوب.

    سلیطه: زبان دراز - زن بد زبان - غرشمال.

    سلیم: درست - سرسپرده - ساده دل.

    سلیم القلب: پاکدل.

    سلیم النفس: پاک نهاد- نیک سرشت.

    سمّ: زهر- شرنگ - نیش دارو.

    سمّی: زهرآبه

    سماجت: پافشاری- یکدندگی.

    سماع: شنیدن- شنودن- آواز خوش- سرود- دست افشانی.

    سماق: سماک.

    سماور: (ر) جوش آور.

    سماوات (تک سماء): آسمان ها.

    سمپاتی: (فر)گیرایی- گیرا- تودل برو.

    سمت: سو - رو- ور- راستا - راسته.

    سِمَت: پایه - پایگاه - جاه - رده.

    سَمت راست: سوی راست.

    سمت چپ: سوی چپ.

    سمع: گوش- شنوایی- شنیدن.

    سمعک: گوشک.

    سمعی و بصری: شنیداری و دیداری.

    سن: زاد- سال.

    سن رشد: بالیدن.روییدگی

    سن بلوغ: برنایی- سال پختگی.

    سنان: سرنیزه - نیزه.

    سنّت: روش- شیوه - نهاد - آیین.

    سنجاغ: (ت) سوزن ته گرد - سگک- چفت - گیره.

    سند: بنچاک - بنچک.

    سند نامه: بنچاک، بنچک نامه.

    سنگ چخماق: سنگ آتش زنه.

    سنگ مثانه: سنگ آبدان.

    سنگ محک: زرسنجه

    سنوات: سال ها.

    سنه: سال زمانه.

    سوء: بدی- زشتی - اندوه.

    سوء استفاده: نارواگری - نادرستکاری.

    سوء تعبیر: بد دریابی - بد گیری.

    سوء تفاهم: بد شناسی - بد پی بردن.

    سوء خُلق: بد خویی - زشت خویی.

    سوء ظن: بد گمانی - بد دلی.

    سوء نیّت: بد دلی - بد خواهی.

    سوء هاضمه: بدگواری- بدگوارش.

    سئوال: پرسش.

    سوانح: رویدادهای بد.

    سورتمه: (ت) گردونه برف.

    سورچی: (ت) گردونه ران -گاری ران.

    سودازده: آشفته - درهم - دل از دست داده - خرد از دست داده.

    سورسات، سیورسات: (ت) بارو بنه - خواربار.

    سوقات: (ت)ره آورد- ارمغان- پیشکش.

    سوق: سوک- بازار.

    سوق ا لجیشی: سپاه آرایی-لشکرکشی.

    سوگلی: (ت) پادشاه زن- زن برگزیده.

    سوهان: انگبینه.

    سهام: دانگ ها - بخش ها- انباز ها.

    سهل: آسان- ساده.

    سهل العبور: آسان- خوب- آسان رو.

    سهل العلاج: درمان پذیر- چاره پذیر.

    سهل الوصول: آسان رس- آسان یاب.

    سهل و ممتنع: ساده و دشوار.

    سهو: فراموش کردن- از یاد بردن.

    سهولت: سادگی- آسانی.

    سیاح: جهانگرد - گردشگر.

    سیاحت: جهانگردی

    سیاحت نامه: جهانگرد نامه.

    سیّار: چرخان- چرخنده - گردنده.

    سیّاره: ستاره ی گردان- ستاره چرخان.

    سیاست: جهان آرایی-شهر آرایی.

    سیاست کردن: فرمان راندن- کیفر دادن.

    سیاق: روش- شیوه - روند.

    سیر: گردش- گشت.

    سیر قهقرایی: واپسگرایی - پس روی.

    سیرت: خو- سرشت - نهاد.

    سیل: تندآبه - تندآب.

    سیلاب : لاخیز.

    سیلو: (فر) انبار دانه ها.

    سیما: چهره- نشانه- نما.

    سینما: (فر) ُرخشارگاه.

    سینِراما: (فر) فر رخشار.

    سه ضلعی: سه بر- سه پهلو.

    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  7. #17
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    ش

    شائق، شایق: خواستار- خواهان - آرزومند.

    شاخص: برجسته - بلند و آشکار.

    شارع عام: گذرهمگانی- راه همگانی.

    شاطر: نان گیر- چالاک - چابک.

    شاعر: سراینده- چامه سرا- چکامه سرا.

    شاغل: کاردار- کارمند- پیشه ور.

    شافع: خواهش کننده.

    شاق: دشوار- سخت - توان فرسا.

    شاکر: چاکر- سپاسگزار- ستایشگر.

    شاکی: گله مند- دادخواه- دادجو.

    شامخ: والا- فرمند - برگزیده - فرازمند.

    شامل: در برگیرنده - همه گیر.

    شاهد: گواه - گواهی دهنده - انجمن آرا - ساغرانداز- دلدار.

    شایع: فاش- پراکنده- همه گیر.

    شایعه: چو- چواندازی- سخن بی پایه.

    شب یلدا: شب چله.

    شباب: برنا- جوان - برنایی.

    شباهت: همانندی- همتایی- همگونی.

    شِبه: مانند- همسان.

    شبه جزیره: آبخوست مانند.

    شبح: سایه - تن نما- تارگون.

    شبهه: گمان - پندار- دودلی.

    شبیه: همانند - همسان- همگون.

    شتم: ناسزاگویی.

    شجاع: دلیر- گُرد - دلاور- پردل.

    شجاعانه: دلیرانه - دلاورانه - پردلی.

    شجره: خاندان- دودمان - تبار- نیاکان

    شحنه: (ت) پاسبان - پاسدار- شبگرد.

    شخص: کس- تن- خود.

    شخصاً: خود - خویشتن - به تنهایی.

    شخصی: خودی- خود ویژه.

    شخصیت: سرشت- بزرگواری- والایی.

    شدّت: تندی- سختی.

    شدید: سخت - تند - دشوار - پرزور.

    شدیداللحن: درشتگوی- زننده.

    شرّ: بد- بدنهادی- آزاررسانی.

    شرارت: بدی- زشتی - بد نهادی.

    شراره: اخگر- زبانه آتش- آتش پاره.

    شرافت: نیک گوهری- والایی.

    شرافتمند: والا- نژاده.

    شرافتمندانه: با سربلندی- سرافرازانه.

    شراکت: انبازی- همکاری- همسویی.

    شرب: نوشیدن- آشامیدن.

    شراب: می- باده- آب رز- نوشیدنی.

    شربت: شیرین آب - شهدآبه- شکرآبه.

    شراب: می - باده - رز- آب رز- مل.

    شرابخانه: میکده - خُمکده- خُمخانه.

    شرابخوار: می خواره - باده گسار.

    شرابخواری: می خوارگی- باده گساری.

    شراب زده: می زده.

    شراب طهور: می پاک - می بهشتی.

    شُرّابه: آویزه - منگوله.

    شرح: گزاره - گزارش - بازگویی.

    شرح دادن: گزاردن- بازنمودن.

    شرح کشّاف: درازگویی.

    شرح واقعه: داستان.

    شرح وظایف: برنامه کار- دستورکار.

    شرر: اخگر- آتشپاره - زبانه آتش.

    شرربار: آتش بار.

    شرط: گرو- سامه - پیمان - گروکان.

    شرط اصلی: پیمان بنیادین.

    شرط اوّل: پیمان نخستین.

    شرط بستن: پیمان بستن- گروبستن.

    شرط نامه: پیمان نامه.

    شرطی: پیمانی- گرویی.

    شُرطه: پاسبان.

    شرع: راه- روش- آیین- کیش.

    شرعی: کیشی- آیینی.

    شَرف: آبرو- سربلندی- والایی.

    شرفیاب: باریاب.

    شرفیاب شدن: باریافتن.

    شرفیابی: باریابی- فریابی - ارج یابی.

    شرق: خاور- خورآیان- خورآی.

    شرق شناس: خاور شناس.

    شِرک: بت پرستی- خدا انبازی.

    شرکاء: همدستان- هنبازان- همیاران.

    شرکت: هنباز- انبازی- همکاری.

    شرکت سهامی: انباز بخشی.

    شرکت تضامنی: انباز پایندانی.

    شرکت تعاونی: سازمان همیاری - همیار سرا - همیارکده.

    شرور: بد جنس - بدکار - بدنهاد.

    شروع: آغاز- سرآغاز - پیش درآمد.

    شروع کار: آغازکار- کاررفتاری.

    شروع کننده:آغازگر.

    شریان: سرخرگ- شاهرگ.

    شریعت: آیین- روش- کیش- دینکرد.

    شَریف: بزرگوار - پاک نژاد - گُهری.

    شریک: انباز- همدست- همکار.

    شریک در غم: همدرد- هم اندوه.

    شطّ: رود بزرگ - بزرگ رود - شاه رود.

    شطحیات: گمراهی ها - ژاژها.

    شطرنج: شترنگ - سترنگ- شترنج.

    شُعار: آرنگ - بانگ.

    شعار دادن: آرنگ دادن- بانگ زدن.

    شعاع: پرتو- تابش- فروغ- درخشش.

    شعر: چامه - چکامه - سروده.

    شعرا: چکامه سرایان- چامه سرایان.

    شعبده: تردستی- چشم بندی.

    شعبده باز: چشم بند- ترفندباز.

    شعبه: شاخه.

    شعف: شادمانی- سرشادی- خشنودی.

    شعله: زبانه - تابش - افرازه- اخگر.

    شعله زدن: گُر زدن- زبانه کشیدن.

    شعله ور: فروزان- آتش زبانه دار.

    شعور: دریافتن- دانایی- هوش- خرد.

    شغل: کار- پیشه.

    شفاء: تندرستی- بهبودی.

    شفاء بخش: درمان بخش.

    شفاءخانه: بیمارستان.

    شفاعت: پادرمیانی- میانجیگری.

    شفاعت کننده: رواخواه - رواجو.

    شفاف: زلال - درخشان - روشن.

    شفافی: زلالی- درخشندگی.

    شفاهی: زبانی.

    شفاهاً: زبانی- سخنی- نانوشته.

    شفق: سرخی خورشید در سپیده دم - سرخی کرانه آفتاب.

    شفقت: مهربانی- نرم دلی- دلسوزی.

    شفیع: خواهشگر- میانجی-بخشش خواه.

    شفیق: مهربان- مهرورز- دلسوز.

    شقّ: شکاف- شکافتن - راست - بر پا.

    شق القمر: شکافتن ماه - گواژ

    شقّ القمر کردن: کار ناشدنی کردن.

    شقاوت: ستمگری- سنگدلی- دژخویی.

    شقّ و رقّ:راست و خشک - چوب سان.

    شقیقه: گیجگاه.

    شکّ: گمان - دودلی.

    شکاک: دودل- بد گمان- بدبین.

    شکایت: دادخواهی- دادخواست-گله مندی.

    شکایت قضایی: دادخواست.

    شکایت کننده: دادخواه.

    شکوه وشکایت: ناله و دادخواهی- گلایه و گله مندی.

    شُکر: سپاس.

    شکرگزاری: نیایش- سپاسگزاری.

    شِکل: نگاره- رخساره - چهره.

    شکل دادن: پی ریزی - هستی دادن.

    شکل گرفتن: پاگرفتن- ریخت گرفتن.

    شکل ظاهر: چهرک.

    شکیل: خوش نما- دلپسند- زیبا.

    شلاق: (ت) تازیانه.

    شمال: اپاختر- اباختر.

    شمال شرقی: اباختر خورآیی.

    شمال غربی: اباختر خوربری.

    شمالی: اباختریک.

    شمّ: بوی- بوی بردن - دریابی.

    شماتت: سرزنش- نکوهش- سرکوفت.

    شمایل، شمائل: فرتورها - نگاره ها - چهره ها - پیکرها.

    شمس: خورشید.

    شمسی: خورشیدی.

    شمع: سپندار- شَماله.

    شمعدان: آتشدان - شماله دان.

    شمعدانی: سپنداره از گیاهان.

    شمیم: بوی خوش - بوییدنی.

    شمه: اندک- کوتاه - پاره - لخته.

    شنبه: کیوان شید.

    شور: بررسی- رایزنی - هم اندیشی.

    شورا: انجمن رایزنی - همه پرسی.

    شورای داوری: انجمن داوری- رایزنی.

    شورای عالی اصناف: سررایزنی پیشه وران.

    شوق: شور- آرزومندی- دلبستگی.

    شوق انگیز: شورانگیز- شادی بخش.

    شوک: (فر) تکان سخت.

    شوکا: گویش گیلکی - آهوی شاخ دار.

    شوکت: فر- شکوه - والایی.

    شوم: بد شگون - ناخجسته- بد اختر.

    شهاب:ستاره- اختردونده- کمانه ستاره.

    شهادت: گواهی دادن-کشته شدن در راه خدا.

    شهادت نامه: گواهی نامه.

    شهامت: دلیری- بی باکی - دلاوری.

    شهرت: ناموری- آوازه - نامداری.

    شهرت بد: ننگ- بد نامی.

    شهرت یافتن: نامور شدن- سرشناس شدن- آوازه دارشدن.

    شهرت طلب: نامجو- آوازه خواه.

    شهره: نامدار- نامور- سرشناس.

    شهریه: ماهانه.

    شهلاء: چشم سیاه.

    شهوت: خواهش دل- کامجویی- بسیار خواهی.

    شهوت پرست: بسیار کامجو- زنباره.

    شهیر: نامدار- نامور- نامی.

    شهوت کلام: پرچانگی- درازگویی.

    شیئ: چیز.

    شیّاد: فریبکار- سالوس- دورو.

    شیطان: اهریمن - دیو.

    شیطان صفتی: دیوکامگی-اهریمن فروزه.

    شیطنت: سرکشی- دیوگری.

    شیاف: پرزه.

    شیپور: (س) سورنای- گاودم.

    شیشلیک: (ت)کباب سیخی.

    شیوع: واگیر- همه گیر.

    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  8. #18
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    ص

    صائب، صایب: راست و درست.

    صایب رأی: نیک رای- درست اندیش.

    صابر: شکیبا - بردبار- خونسرد .

    صابون: ساون- برهو.

    صاحب: دارنده- خداوند- کدیور.

    صاحب اختیار: خود سر- خود گزین.

    صاحب اقتدار: زورمند- نیرومند- توانا.

    صاحب امتیاز: پروانه دار.

    صاحبدل: روشندل- دلدار.

    صاحب قران: والا- نامور.

    صاحب قدرت: نیرومند- زورمند.

    صاحب قلم: نویسنده.

    صاحب کار: کارفرما - کاردار..

    صاحب مجلس: میزبان- مهماندار.

    صاحب ملک: زمیندار.

    صاحب مقام: پایور- پایه دار.

    صاحب نظر: آگاه- روشن بین-ژرف نگر.

    صاحب شدن: ازآن خود کردن - داراشدن- بدست آوردن.

    صادرات:کالاهای فرستاده-برون فرستی.

    صادرکردن: برون فرستادن- فرستادن.

    صادرات و واردات: داد و ستد کالا-فرستاده ها و رسیده ها.

    صادق: راستگو- درستکار- پاکدل.

    صادقانه: از روی راستی- با بی آلایشی.

    صادق القول: راست گفتار.

    صاروج: ساروگ- چاروگ - سارو.

    صاعقه: آذرخش.

    صاف: سره و ناب - یکنواخت- بی غش و بی آلایش- بی دست انداز.

    صاف کار: گلگیرکار- پخکار.

    صاف کردن: هموار کردن- پالایش- نرم کردن.

    صافی: پالایه- پاکیزه - پاک و روشن.

    صالح: نیکوکار- پارسا- پرهیزکار.

    صامت: خاموش- بی آوا - زبان بسته.

    صبا: باد بهار- باد برین- نام یکی از شاخه های خنیاگری باستان.

    صانع: آفریدگار- آفریننده - سازنده.

    صباح: بامداد - پگاه - سپیده دم.

    صبّاغ: رنگرز- رنگساز.

    صبح: بامداد - سپیده دم.

    صبح صادق: پگاه راستین.

    صبح کاذب: پگاه دروغین-رگ و میش.

    صبح دم: سپیده دم - بامداد.

    صبح سعادت: آغاز خوشبختی.

    صبح مراد: پگاه امید.

    صبحانه: چاشت- ناشتایی.

    صبر: بردباری- شکیبایی- خونسردی.

    صبرکردن: بردباری کردن- شکیبایی گزیدن.

    صبوح: باده بامدادی- می سپیده دم.

    صبور: شکیبا- بردبار- خود دار.

    صحابه : یاران- همنشینان.

    صحابت: همنشینی.

    صحاف: شیرازه بند - پوشینه گر-رویه گر.

    صحبت: سخن- گفتگو- گَپ.

    صحبت کردن: سخن گفتن- گفتگو کردن- گَپ زدن.

    صحت: تندرستی- بهبودی.

    صحت و سقم: درستی و نا درستی-راست و دروغ.

    صحت عمل: درستکاری.

    صحرا: بیابان.

    صحن: میان سرا- میدان- میان خانه.

    صحنه: پهنه- زمین هموار.

    صحنه ساز: نما آرای.

    صحیح: درست- بایسته - خوب ونیک.

    صحیحاً: به درستی.

    صحیح البنیه: تندرست.

    صحیح العمل: درستکار- درست کردار.

    صحیح المزاج:تندرست.

    صخره: خاره.

    صدا: آوا - بانگ- آواز.

    صداکردن: بانگ زدن- آوازدادن- فراخواندن.

    صدارت: نخست وزیری- فرنشینی- فرمداری.

    صداقت: راستی- درستی - بی آلایشی.

    صدد: پی- اندیشه - آهنگ - برآن.

    صدر: والا- پیشگاه - پیشوا - بلند پایه.

    صدر اعظم: نخست وزیر - فرمدار.

    صدر نشین: بالانشین.

    صدر مجلس: برترگاه - بالای انجمن- بالاگاه.

    صدف: گوش ماهی - نیام مروارید.

    صدق: راستی ودرستی.

    صدق کلام: راستی- درست گفتاری.

    صدق نیّت: پاکدلی- راست اندیشی.

    صدقه: دردگردان - آفت گردان.

    صدمه: آسیب- گزند - آفت- زیان.

    صدمه رساننده:زیانکار.

    صدور: فرستادن- گسیل داشتن- روانه کردن.

    صدیق: یار- دوست- همدل.

    صراحت: رک گویی - بی پرده گویی.

    صراحت لهجه: رک گویی- بی پروا - بی پرده گویی.

    صراحتاً: به روشنی- به آشکاری- بی پرده پوشی.

    صراحی: جام می- ساغر - باده.

    صراط: راه - گدار.

    صراط مستقیم: راه راست.

    صرّاف: سوداگر پول.

    صرصر: باد تند- باد سخت- باد غران.

    صرع: سردرد - بی هوشی - سرگیجه.

    صِرف: بی آمیغ- ساده- ناب- ویژه.

    صَرف: به کاربردن - هزینه کردن.

    صِرفاً: تنها - به گونه ی ناب - ویژگانه.

    صَرفه: سود- بهره - سودبری- بازدهی.

    صرفنظر: چشم پوشی - بخشیدن.

    صرفه جو: پس اندازگر.

    صریح: آشکارا- بی پرده- رُک.

    صریحاً: رک و راست - بی پرده پوشی - به روشنی- به آشکارا.

    صعب: دشوار- ناهموار- پرپیچ و خَم.

    صعب العبور: بد- سخت- دشوار.

    صعب الوصول: دشوار رس- دشوار یاب.

    صعب العلاج: سخت- دشوار درمان.

    صعود: بالا رفتن- راه سربالا- بالا روی.

    صغیر: خُرد - خردسال - کوچک.

    صغر سن: خردسالی- کم سالی.

    صفّ: رده- ردیف- رج.

    صفاء: یکرنگی- شاداب - خرمی.

    صفات: فروزگان- زابها - سرشت ها.

    صفحه: رویه - برگ.

    صفر: زفر، برگرفته از زبان اوستایی- سفر- زفرین- تهی.

    صفراء: زردآب - تلخه- زریر.

    صفراوی: زود خشم - تند خو - زردابی.

    صفی: پاک- پاکدل - نیک- نیکدل.

    صفیر: بانگ- فریاد پرندگان.

    صلابت: بزرگی- استواری- شکوه.

    صلاح: سزاوار- درخور - بایستگی.

    صلاحدید: بهین دید- روادید- رایزنی.

    صلاح اندیش: نیک اندیش- نیک خواه.

    صلاحیّت: سزاواری- شایستگی.

    صلاحیّت دار: سزاور- شایسته.

    صلح: آشتی- سازش- آسودگی.

    صلح جویی: آشتی جویی- سازگاری.

    صلح طلب: آشتی خواه.

    صلح و صفا: مهر- آشتی و مهر- سازش

    صلح کردن: باهم کنار آمدن- آشتی کردن- سازش کردن.

    صله: پاداش- پارنج.

    صله ارحام: خویش نوازی.

    صلیب: چلیپ - چلیپا.

    صمغ: شیره درخت- زنج- اَنگُم.

    صمیم :ناب- برگزیده - تَک- ژرفا.

    صمیمیّت: یکرنگی- یگانگی- بی آلایشی- پاکدلی- خودمانی.

    صمیمانه: پاکدلانه- از ته دل.

    صنع: ساختن - آفرینش- هنر.

    صنعت: کار- پیشه - هنر- ساختاری.

    صنعتگر: پیشه ور- دست ورز- ورزی.

    صنایع: پیشه ها - ساخته ها- هنرها.

    صنایع نظامی: تخشایی ارتش.

    صندل: دمپایی- کفشک.

    صندلی: چهارپایه- کرسی.

    صندوق: سندوغ- کارسان.

    صندوقچه: کارسانک-یخدان.

    صندوقخانه: پستو- چاشدان.

    صنف: رسته- گروه - رشته- بخش.

    صنم: بت- دلبر- نگار- دلدار- شمن.

    صنم پرست: بت پرست - شَمَن پرست.

    صنم خانه: بتکده - شَمَن خانه.

    صنوبر: سنابر- سروناز - شادرخت.

    صواب: راست و درست - سزاوار- پسندیده - نیک - شایسته - خوب.

    صواب دانستن: درست دانستن.

    صوابدید: نیک نگری- سِگالش.

    صواب دیدن: روا دیدن - روادانستن.

    صوت: آهنگ- آوا - سدا - بانگ.

    صورت: رخساره- چهره- گونه- روی.

    صورت برداشتن: سیاهه برداشتن.

    صورت پذیر: انجام شدنی- انجام پذیر.

    صورت پذیرفتن: فرجام پذیرفتن.

    صورتکش: نگارگر- چهره پرداز.

    صورتگر: چهره پرداز.

    صورت نگار: چهره نگار.

    صورت حساب: سیاهه درآمد ها-سیاهه هزینه ها.

    صورتی: سرخابی- سرخ کمرنگ.

    صوف: پشم گوسفند- پشمینه.

    صوفی: پشمینه پوش- بینش مند.

    صومعه: خانگاه - نیایشگاه - ستایشگاه.

    صیّاد: شکارگر- نخجیرگیر- دامیار.

    صیانت: پاسداری- نگاهبانی- نگاهداری.

    صیغه: ریخت- گونه- روش.

    صیغه عقد: پیمان زناشویی.

    صیف: تابستان.

    صیفی: تابستانی- باران تابستانی.

    صیفی کاری: پالیزکاری- تموزکاری.

    صیقل دادن: پرداخت کردن- زدایش.

    صیقل گر: پردازگر.

    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  9. #19
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    ض

    ضابط: کاردار- نگاهدارنده- نگهبان.

    ضابطه: رویه - روش - روال.

    ضارب: زننده- کوبنده- آسیب رسان.

    ضامن: پایندان.

    ضامن دار: دکمه دار- پایندان دار.

    ضایع: فرسودگی- تباه - نفله.

    ضایع کردن: تباه کردن- پوساندن - ویران کردن.

    ضبط: بایگانی- نگهداری.

    ضبط کردن: از آن خود کردن- گرفتن - آوا گیری- سدا برداری.

    ضبط صوت: سدا گیر- آوا گیر-آوا نگهدار.

    ضجر: رنجوری - درد و آزار- آزردگی.

    ضجه: شیون- ناله- مویه- زاری- فغان.

    ضجه کردن: زاری کردن - زار زدن - شیون کردن - فغان کردن.

    ضحاک: آژیدهاک.

    ضخامت: کلفتی- ستبری - فربهی.

    ضخیم: کلفت- ستبر- کلان.

    ضخیم الجثه: درشت اندام - درشت پیکر.

    ضدّ: پاد- ناساز- ناسازگار- ناهمسو.

    ضدّ انفجار: پادترکش.

    ضدّ حمله: پاتک.

    ضدّدین: بی دین.

    ضدّ سمّ: پاد زهر- نوشدارو.

    ضدّ عفونی: پَلَشت بری.

    ضدّ ضربه: آسیب ناپذیر- کوبه گیر.

    ضدّ و نقیض: ناجور- ناسازگار- ناهمتا.

    ضدّیّت: ناسازگاری - دشمنی.

    ضرّاب: رودنواز- نوازنده - زرابگر.

    ضّرابخانه: زرآب خانه - درم سرای- میخکده.

    ضرب: کوب- کوبه- کوفتن- دنبک.

    ضرب الاجل: باشتاب - زود - بیدرنگ.

    ضرب المثل: زبانزد - نمونه گو.

    ضربان: تپش - تپیدن - تپش دل.

    ضرب زن: تنبک زن- دنبک زن.

    ضرب شست: زورمند نمایی- آسیب.

    ضرب دیدن:گزند دیدن - آسیب دیدن.

    ضرب خوردگی: آسیب دیدگی- کوفتگی.

    ضرب و شتم: کوبه و ناسزا - زد و دشنام.

    ضربت خوردن: کوبه خوردن- کوفته شدن - آسیب دیدن.

    ضرب و تقسیم: بس شماری و بخش کردن.

    ضرر: زیان- آسیب- گزند.

    ضرغام: دلاور- دلیر- شیراوژن.

    ضرورت: ناچاری- نیاز- ناگزیر.

    ضروری: بایسته - ناگزیر- ناچار.

    ضروری بودن: شایسته بودن - درخور بودن.

    ضریب: توان- نرخ - درسد- درانگارش.

    ضرس قاطع: به درستی بی گفتگو- بی برو برگرد.

    ضریح: گور- مغاک - آرامگاه.

    ضعف: سستی- نزاری- زبون - ناتوانی.

    ضعف رفتن: سست شدن- بیهوش شدن.

    ضعف مزاج: ناتوانی- کم نیرویی.

    ضعفاء: بینوایان- درماندگان- تهیدستان.

    ضعیف: نزار-کم زور- ناتوان- سست.

    ضعیف شدن: ناتوان شدن - سست شدن - نیرواز دست دادن.

    ضعیف النفس: سست نهاد- بی جربزه.

    ضعیف الجثه: لاغر- رنجور.

    ضلع: پهلو - بَر- دنده.

    ضلالت: گمراهی- کجراهی.

    ضمان: پذیرفتن.

    ضمانت: پایندانی- پایبندانی- برگردن گیری- پیمانگری.

    ضمانت نامه: پایند نامه - پیمان نامه.

    ضمن: درون - میان - توی - میانه.

    ضمن صحبت: میان سخن - هنگام گفتگو.

    ضمناً: هم چنین - نیز- دراین میان - با آنکه - باهمه این ها.

    ضمیر: دل- نهان - درون- سرشت - نهاد - منش.

    ضمیمه: پیوست- همراه.

    ضیاء: روشنایی- فروغ - تابش - شید.

    ضیاع: زمین کشاورزی.

    ضیافت: جشن- سور- میهمانی.

    ضیافت دادن: میهمانی دادن.

    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  10. #20
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    ط

    طائفه، طایفه: تیره - تبار- خاندان.

    طائر، طایر: پرنده - مرغ.

    طاس: تاس- گردانک.

    طاعون: مرگا مرگ - مرگ سیاه.

    طاعت: فرمانبرداری - بندگی.

    طارمی: تارمی - نرده.

    طاق: سر پناه - بام - ایوان

    طاق: تک - تنها - لنگه

    طاغی: سرکش.

    طاقت: تاب - توان- بردباری- شکیبایی.

    طاقت تاغ شدن: بی تاب شدن- توان از دست دادن.

    طاقت فرسا: توان فرسا - تاب فرسا.

    طاقباز: تاغباز- به پشت خوابیدن.

    طالب: جوینده - دانشجو - پژوهنده.

    طالب شهرت: نامجو- آوازه جو.

    طالب علم: دانش پژوه - دانشگر.

    طالبی: تالبی- خَرَچوک - خروک.

    طالع: بخت- سرنوشت.

    طالع بین:پیشگو- فال بین -بخت بین.

    طالع شوم: بخت بد - بد شگونی - وارونه بختی- سرنوشت بد.

    طالع همایون: بخت بیدار.

    طاوس: فراش مرغ.

    طاهر: پاکیزه- پاکدامن- پاک جامه.

    طب: پزشگی.

    طباخ: آشپز- پزنده- خورشگر.

    طبخ: پختن.

    طبع: نهاد و خوی- گوهر- چاپ.

    طبعاً: به دلخواه - خود به خود.

    طَبق: تَبَک- سبد.

    طِبق: برابر.

    طبقه: لایه- رده- اشکوب- رسته.

    طبقه بندی: رده بندی

    طبقات زمین: چینه

    طبل: دهل- کوس- تبیره.

    طبّی: پزشکی- درمانی.

    طبیب: پزشک.

    طبیعت: سرشت - نهاد- خوی.

    طبیعتاً: به خودی خود.

    طپانچه: تپانچه- هفت تیر.

    طپاندن: تپاندن.

    طپش: تپش.

    طُپق: تپغ- کند زبانی.

    طحال: سپُرز- اُسبُل.

    طرح: برنامه- شالوده - پیش نویس.

    طرح ریزی: برنامه ریزی- شالوده ریزی- زمینه سازی.

    طراح: برنامه ریز- شالوده ریز.

    طرد: راندن- دور کردن- واپس زنی.

    طردکردن: بیرون راندن - واپس زدن.

    طرز: روش- شیوه- روال.

    طرز رفتار: روش.

    طرز عمل: کارکرد - شیوه کار- روش کار- روال کار- شِگردکار.

    طرزفکر: روش اندیشه - مِنیش.

    طرزفکرخوب: اندیشه نیک.

    طَرَف: سو- ور- کنار- پهلو- کناره.

    طرفدار: پشتیبان- هوادار-هواخواه.

    طرف دعوی: همآورد- خوانده.

    طرف شدن: درگیرشدن- به ستیزبرخاستن - همآورد شدن.

    طرف سخن: هم سخن.

    طُرفه: تازه و نو- خوش آیند - شگفت.

    طرانجبین: ترانگبین.

    طُره:دسته مو- زلف- شکنج مو- کاکل.

    طریق: روش- روند- روال - راه - شیوه.

    طریقت: راه - آیین - شیوه - روال.

    طریقه: گونه - شیوه - روال - شگِرد.

    طریقه عمل: روند، روش، شیوه کار.

    طعام: خوراک - خوردنی.

    طعم: مزه.

    طعم تند و تیز: مزه تند و تیز.

    طعم شیرین: مزه شیرین.

    طُعمه: خوردنی- خوراک - خورش.

    طعن و لعن: سرزنش و نفرین.

    طعنه: سرزنش- سرکوفت - بدگویی.

    طعنه آمیز: نیشدار- گوشه دار- سرکوفت آمیز.

    طغیان: سرپیچی- شورش- نافرمانی.

    طغیان آب: خیزآب - کوهه.

    طفل: کودک- نوزاد - بچه.

    طفولیّت: کودکی- خردسالی - بچگی.

    طفیلی: انگل.

    طلا: زر.

    طلاق: جدایی- ازهم گسیختگی.

    طلاق گرفتن: از هم جدا شدن- گسستن.

    طلایی: زرین- زرگون.

    طلایه: پیشرو- دیده ور- دیده بان.

    طلب: بستانکاری- خواستن- جستن.

    طلبکار: بستانکار.

    طلبه: دین پژوه - دین آموز.

    طلبیدن: خواستن- باز جستن- جویا شدن- ستاندن - فراخواندن.

    طلسم: جادو - نیرنگ - افسون.

    طلعت: رخسار- چهره.

    طلق: تلک.

    طلوع: تابیدن- برآمدن- سرزدن.

    طلوع صبح: سپیده دم.

    طمّاع: آزمند - آز وَرز- چشم و دل گرسنه.

    طمع: آز.

    طمعکار: آزمند - آزور.

    طمطراق: خودنمایی.

    طمع داشتن: چشم داشتن - آزورزیدن.

    طناب: ریسمان- رِشتَک- رَسَن.

    طنّاز: دلربا - نازکننده.

    طنبور: تنبور- گونه ای ساز.

    طنز: شوخی - ریشخند.

    طنین: واکنش سدا- پژواک.

    طنین افکن: وَرافکن.

    طوّاف: دوره گرد - دورچیزی گشتن - گِردگشتن.

    طواف کردن: دور گشتن..

    طوبی: خوشی- شادی- درخت بهشتی.

    طور: تور- دام.

    طوطی: توتی، نام پرنده ای است.

    طوطی وار: مانند توتی سخن گفتن.

    طوع: فرمان بردن- گردن نهادن.

    طوعاً و کَرها: خواهی نخواهی- خواه و ناخواه.

    طوا ف: دورگشتن- گِردچیزی گشتن.

    طوفان: توفان- تندباد.

    طوق: گردن بند- چنبر.

    طول: درازا.

    طول جغرافیایی: درازای گیتایی.

    طول عمر: دیرزیوی- درازی زندگی.

    طولانی: دورو دراز- دراز- دیرپا - دیرباز.

    طول دادن: کش دادن- درازکردن.

    طول کشیدن: به درازا کشیدن- دیرشدن.

    طولی نمی کشد: دیری نمی پاید-به زودی- در زمانی کوتاه.

    طومار: نامه بلند.

    طویل: دراز- بلند.

    طویل العمر: سالخورده.

    طویل المدّت: دراز زمان.

    طویله: ستورگاه- بند ستور.

    طهارت: پاکیزگی و پاکی- شستن.

    طی کردن: نوردیدن- رهسپاری.

    طیّاره: هواپیما.

    طیب: پاک و پاکیزه.

    طیر: پرنده- مرغ.

    طیف: دیوانگی- خشم.

    طیف نما: بردنما.

    طینت: سرشت - منش - والا.

    خوش طینت: خوب سرشت- نیکومنش- نیکو نهاد.

    بد طینت: بد سرشت - بد منش-بد نهاد.

    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

صفحه 2 از 4 نخستنخست 1234 آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/