دل من تنها بود
دل من هرزه نبود
دل من عادت داشت
که بماند یکجا
به کجا؟
معلوم است به در خانه تو
دل من عادت داشت
که بماند انجا
پشت یک پرده تور
که تو هرروز ان را
به کناری بزنی
دل من ساکن دیوارودری
که تو هرروز ازان میگذری
دل من ساکن دستان بود
دل من گوشه یک باغچه بود
که تو هرروز به ان مینگری
دل من را دیدی؟
دل من ساکن کفشهای تو بود
علاقه مندی ها (بوک مارک ها)