صفحه 19 از 21 نخستنخست ... 915161718192021 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 181 تا 190 , از مجموع 202

موضوع: جنگ جهانی دوم به زبان ساده

  1. #181
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    ژنرال فیلد مارشال اروین رومل(روباه صحرا)

    به جرات میتوان گفت که معروفترین ژنرال آلمانی جنگ جهانی دوم اروین رومل بود.نبوغ ذاتی رومل در فرماندهی و مدیریت
    جنگ به همراه خصایص انسانی او در رفتار با اسرا و نیرو های تحت امرش باعث شد که همه طرفهای دگیر در جنگ حتی دشمنانش از او با احترام یاد کنند.
    اروین جوناس رومل در 15 نوامبر 1891 در " هاندهایم " وتمبرگدیده به جهان گشود.پدر بزرگ و پدر رومل هر دو معلم مدرسه بودند و مادر رومل دختر یک خانواده صاحب منصب بود. پدر رومل در ابتدا یک افسر توپخانه بود که بعدها ، معلمی را برگزیده بود.
    پس از تاسیس امپراطوری آلمان در سال 1871 داشتن شغل نظامی به عنوان یک افسر ارتش برای جوانان آلمانی بسیار دلخواه و ایده آل بود. به این ترتیب رومل بنا بر توصیه پدرش به ارتش پیوست.
    او در سال 1910 به عنوان دانشجوی دانشکده افسری وارد هنگ 124 پیاده وتمبرگ شد.
    طی جنگ جهانی اول رومل با درجه ستوانیدر جبهه خای فرانسه، رومانی ، و ایتالیا جنگید و به دلیل شجاعتهایی که از خود نشان داد مفتخر به دریافت یک صلیب آهنین درجه 1 و یک صلیب آهنین درجه 2شد.
    درک عمیق او از نفرات تحت فرمانش به همراه شجاعت منحصر به فرد و استعداد ذاتیدر فرماندهی ، موجب درخشش رومل در جنگ و خصوصا در جبهه ایتالیا گردید. لیاقت ها و شجاعت های رومل در صحنه های نبرد ، آینده درخشانی را برای او نوید میداد .

    در ارتش آنروز آلمان داشتن یک سمت دز ستاد فرماندهی کل یک راه معمول برای پیشرفت محسوب میشد ولی رومل از رفتن به ای راه صرف نظر کرد و همواره سعی کرد یک افسر عملیاتی باقی بماند.همانند بسیاری از فرماندهان بزرگ ، رومل نیز علاقه فراوانی به تدریس داشت و بنا بر این درآ کادمیهای علوم نظامی به تدریس پرداخت.

    رومل تجارب عملیاتی جنگ جهانی اول را همراه تغکر نظامی آکادمیک در هم آمیخت و کتابی تحت نام Infanterie geriftan "" حملات نیروهای پیاده "" را به رشته تحریر در آورد که در سال 1937 منتشر و از شهرت به سزایی بر خوردار است.
    در سال 1938 پس از الحاق اتریش به آلمان رومل که در آن زمان به درجه سرهنگی نا یل شده بود به ریاست دانشکده افسری "واینر نوستات" در نزدیکی وین برگزیده شد.
    هنگامی که جنگ جهانی دوم آغاز شد رومل که از افسران مورد علاقه هیتلر بود ، به فرماندهی نیروهای محافظ هیتلر منصوب شد با اینکه این سمت یکی از مهمترین سمت های آن روز ارتش آلمان محسوب میشد ولی رومل که همواره دوست داشت یک افسر عملیاتی باقی بماند از شغل جدید خود راضی نبود.
    سر انجام در ماه فوریه سال 1940 یک فرصت طلایی نصیب رومل شد.به رومل پیشنهائ شد تا فرماندهی لشگر هفتم زرهی را بپذیرد و او که منتظر چنین فرصتی بود بیدرنگ آنرا پذیرفت .رومل تا آنروز فرماندهی هیچ واحد زرهی را نپذیرفته بود ولی سریعا به تواناییهای تهاجمی و امکانات چشمگیر قوای مکانیزه و زرهی پی برد.
    رومل که ذهنی خلاق داشتفهمید که بهترین راه برای در هم کوبیدن قوای خسته دشمن در میدانهای عملیاتی وسیع ، استفاده از نیروهای زرهی میباشد.
    فرماندهی بینظیر رومل در تهاجم به سوی سواحل کانال انگلیس در ما مه 1940 ، جسارت و قوه ابتکار بی نظیر او را بر همگان آشکار کرد. طی این عملیات که به ضربه داس شهرت داشت، ارتش آلمان توانست خطوط دفاعی متفقین را در هم بکوبد و آنها را تا سواحل کانال انگلیس به عقب براند و رومل مفتخر به دریافت دو صلیب آهنین درجه1 و درجه 2 دیگر شد.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. #182
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    در 14 ماه مه 1940 ،4 روز پس از حمله به هلند لشکر 7 زرهی به فرماندهی رومل از مرز بلژیک عبور کرد و به منطقه جنگلی آردن رسید. آردن بیشترین حجم جنگل را در اروپای مرکزی داراست.
    فرماندهان متفقین معتقد بودند که عبور از این جنگلها غیر ممکن است از این رو خطوط دفاعی مستحکمی را برای دفاع آماده نکرده بودند . لشکر 7 زرهی بر اولین سد دفاعی نیروهای بلژیکی غلبه کرد و به پیش روی خود به سمت غرب ادامه داد.
    نیرو های تحت امر رومل جلوتر از دیگر خطوط آلمانها در حال پیشروی بودند زیرا رومل معتقد بود که تهاجم به دشمن تا نابودی کامل آنها باید ادامه داشته باشد.
    بدین ترتیب نیرو های تحت فرمان رومل اولین نیروی زرهی بودند که به کانال انگلیس رسیدند.
    پس از این حملات سریع و گاز انبری ارتباط خطوط مقدم و پشت جبهه ی فرانسه قطع شد و در نتیجه فرانسه که یکی از قویترین آنروز اروپا و جهان را دارا بود تسلیم شد. پس از این حملات موفقیت آمیز رومل مفتخر به دریافت صلیب شوالیه گردید.

    به دلیل حملات سریع و برق آسای لشکر 7 زرهی و نیز ارتباط مخابراتی اندک آنها با ستاد فرماندهی مرکزی، آنها به "" ارواح"" مشهور شده بودند.
    کمتر از یک سال بعد در فوریه 1941 رومل به فرماندهی نیروهی آلمانی اعزامی به آفریقا منصوب شد تا به نیرو های ایتالیایی شکست خورده در لیبی کمک کند. این نیرو ها به سپاهیان افریقا معروف شدند.

    صحرا های شمال آفریقا صحنه ی بزرگترین پیروزیهای رومل و سنگین ترین شکستهای دشمنان تا دندان مسلح او گردید.در جبهه ی آفریقای شمالی ، رومل از چنان شهرت هراس انگیزی برخوردار شد که نیرو های انگلیسی سعی میکردند تا حد امکان با او درگیر نشوند.

    اما تهاجم به مصر تمامی منابع و امکانات رومل را کاهش داده بود و نیرو و امکانات جدیدی هم در راه نبود. از طرف دیگر انگلیسی ها که خطوط دفاعی مستحکمی را
    در مقابل رومل ایجاد کرده بودند به کمک عواملی همچون برتری نفرات و تجهیزات ،آتش سنگین توپخانه و پشتیبانی وسیع هوایی توانستند حملات رومل را دفع کنند.در نبرد ""العلمین"" رومل 470 تانک عملیاتی داشتدر حالیکه انگلیسی ها با بیش از 700 تانک عملیاتی وارد عمل شده بودند. با این حال نیروهای تحت امر رومل توانستند ضربات سنگینی به نیروهای مدافع وارد کنند. در حالیکه انگلیسی ها از پشتیبانی وسیع هوایی برخوردار بودند ، نیرو های آلمانی از هیچ گونه پشتیبانی هوایی برخوردار نبودند .بمبارانهای وسیع و بیوقفه نیروی هوایی بریتانیا خسارات سنگینی به نیروهای آلمانی وارد ساخته بود و روحیه سربازان آلمانی به شدت تضعیف شده بود . سرانجام رد اواخر ماه اکتبر سال 1942 رومل پس از وارد کردن خسارات سنگین به نیروهای انگلیسی و در حالیکه بسیاری از نفرات و تجهیزاتش را از دست داده بود در نبرد العالمین شکس خورد و مجبور به عقب نشینی شد.
    در سال 1943 نیروهای آمریکایی و انگلیسی به طور غیر منتظره ای در مراکش پیاده شدندو جنگ در شمال آفریقا وارد مرحله جدیدی شد. در همین ایام رومل پر افتخار ترین نشان ارتش هیتلر را دریافت کرد. رومل مفتخر به دریافت صلیب شوالیه مزین به شمشیر و الماس گردید.
    در ماه مارس سال1943 رومل مامور شد تا در برابر حمله احتمالی متفقین از سواحل کانال انگلیس و منطقه نرماندی دفاع کند.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  3. #183
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    استاد مهره چینی جنگ
    شروع به ساخت موانع و استحکامات دفاعی بیشماری نمود که بسیاری از آنها ابتکاری و غیرمعمول بود. با این وجود پیشنهاد رومل این بود که میباست با کمک استحکامات دفاعی بیشمار پیشروی دشمن را متوقف کرد و با مهیا کردن نیروهای قوی در پشت استحکامات به دشمن یورش برد و آنها را به دریا باز گرداند.رومل حتی از فرماندهی کل خواسته بود تا نیروهای ذخیره بیشتری را در پشت خطوط دفاعی مهیا کند رومل پیش بینی میکرد که با عقب زدن دشمن و بازگرداندن آنها به دریا ، سرنوشت تهاجم در اولین روز نبرد مشخص خواهد شد..
    با وجود توصیه های فراوان رومل و مطرح کردن طرح دفاعی مورد نظرش ، هیچ کس به توصیه های او گوش نکرد. چند ماه پس از حمله موفقیت آمیز متفقین به نرماندی ارزش طرحهای رومل بر همگان آشکار شد.
    در اوایل پاییز 1943 رومل متقاعد شدکه پیروزی در جنگ دیگر ممکن نیست و هیتلر نمی خواهد این واقعیت را بپذیرد و با قدرتهای غربی مصالحه کند. در تابستان 1944 برخی از دوستان رومل که عضو نهضت پنهانی بر اندازی حکومت هیتلر بودند خود را به رومل نزدیک کرده و به او پیشنهاد همکاری کردند.
    آنها به او گفتند که این وظیفه اوست که رهبری آلمان را بعد از عزل هیتلر بر عهده بگیرد و آلمان را از وضعیت نابسامان آن روز نجات دهد .
    رومل پیشنهاد آنها را رد نکرد ولی افرادی که این پیشنهاد را به رومل کرده بودندهرگز نقشه ترور هیتلر را برای رومل آشکار نکردند. آنها میدانستند که روملهرگز کشتار برای پایان سیاسی را نخواهد پذیرفت. رومل با کشتار به شدت مخالف بود و حتی حکمهای اعدام اسرا را که به وسیله هیتلر صادر میشد نادیده میگرفت.
    وقتی که حمله به نرماندی آغاز شد، رومل در موقعیتهای مختلفی سعی کرد تا به هیتلر نشان دهد که روند جنگ از کنترا او و دیگر امرای ارتش خارج شده و لازمست که هیتلر با قدرتهای غربی سازش کند.
    در جولای 1944 فرماندهی متفقین که در آفریقا ضربات سختی از رومل دریافت کرده بود ، تصمیم گرفت تا رومل را از سر راه بردارد. فرماندهان متفقین به خوبی میدانستند که اگر رومل فرماندهی آلمانها را در نرماندی به عهده گیرد ، تسخیر نرماندی غیر ممکن یا بسیار پر تلفات خواهد بود.بنابر ابن به نبروهای سرویس ویژه ارتش انگلیس دستور داده شد تا رومل را دستگیر کنند یا اینکه او را از سر راه بردارند در متن دستور تاکید شده بود که کشتن بر دستگیری ارجحیت دارد. سرانجام در 17 جولای1944 خودروی حامل رومل توسط دو فروند جنگنده نیروهای انگلیس موردحمله قرار گرفت در نتیجه این حمله خودروی رومل به خارج جاده منحرف و واژگون گردید.
    فردای همان روز نیرو های انگلیسی دقیقا از همان نقطه ای که رومل پیش بینی کرده بود حمله کردند. پس از سه ساعت حمله پیاپی بمب افکن های انگلیسی حملات زمینی آغاز شد. مواضع و خطوط دفاعی که رومل طراحی کرده بود کارایی خود را نشان دادند ونیروهای مهاجم را متوقف کردند. نیروهای آلمانی مدافع هم با کمک استحکامات پدافندی رومل آسیب کمی دیدند و توانستند به تهاجم دشمن پاسخ داده و حمله مهاجمین را دفع کنند.
    بدین ترتیب آخرین پیروزی رومل در آخرین نبرد او نیز رقم خورد.
    رومل که به علت شکستگی شدید جمجمه در بیمارستان نیروی هوایی بستری شده بود بطور شگفت آوری زنده ماند و به خانه اش منتقل شد تا دوران نقاهت را سپری کند.
    در این زمان یعنی در 20 جولای سوء قصد به جان هیتلر ناکام ماند و گشتاپو (پلیس مخفی آلمان ) ، عملیات گسترده ای را برای دستگیری عوامل توطئه و همدستان آنها آغاز کرد. در پی بازجویی های به عمل آمده و به خصوص شهردار شهر اولم مشخص شد که عوامل نهضت بر اندازی رومل را به عنوان نامزد اصلی رهبری آلمان پس از هیتلر انتخاب کرده بودند.
    بدیت ترتیب ارتباط رومل با دست اندرکاران توطئه آشکار شد.
    هیتلر که نمی خواست سردار شکست ناپذیر مردم آلمان، به عنوان دشمن او جلوی میز محاکمه ی دادگاه حزب نازی ظاهر شده و سپس اعدام شود ، دو ژنرال را به خانه رومل فرستاد تا به او پیشنهاد کنند که خود را مسموم سازد ودر عوض نام و شرافتش لکه دار نشود.
    چهاردهم اکتبر سال 1944 رومل با سمی که مامور مخصوص هیتلر برایش آورده بود ، خود را مسموم کرد و بدین سان به زندگی اش خاتمه داد.
    پس از مرگ رومل علت مرگ او حمله قلبی اعلام شد و با کمال احترام و طی مراسم ویژه ای به خاک سپرده شد.
    کمتر از یک سال بعد آخرین خطوط دفاعی آلمان سقوط کرد و آلمان توسط متفقین اشغال شد.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. #184
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    جنگ برلین
    ارتش اتحاد جماهیر شوروی برای حمله به شهر برلین نیروی را متمرکز کرده بود که تا آن روز چشم روزگار ندید که برای تصرف یک شهر، یک چنان نیروای را متمرکز نمایند. از طرف ارتش شوروی برای تصرف برلین بیست و دو هزار توپ! و بیست و پنج هزار تانک ! و چهار میلیون سرباز مجهز و متمرکز گردید. و اگر در نظر بگیریم که هر تانک یک توپ متحرک است ارتش شوروی برای غلبه بر برلین چهل و هفت هزار توپ! را متمرکز نمود. ارقام سازوبرگی که برای جنگ برین از طرف دولت اتحاد جماهیر شوروی فراهم گردید انسان را به یاد ارقام نجومی می اندازد. هفتاد هزار کامیون، روز و شب در را بودند و از عقب جبهه برای توپ ها و تانک های جبهه برلین مهمات می آوردند.غیر از کامیون های مخصوص حمل خوار و بار و تانکر های حمل سوخت و کامیون های حامل سرباز و ساز و برگ آن ها. اگر شمار سربازانی که متصدی وسائل حمل و نقل بودند در نظر بگیریم و شمار توپچی ها و رانندگان و تیر اندازان تانک و کارکنان نیروی هوایی را بر آن بیفزائیم دولت شوروی فقط برای تصرف ((برلین)) پنج میلیون سرباز مصلح و مجهز را به کار انداخته بود. قبل از اینکه ارتش شوروی به برلین نزدیک شود وضع جبهه غربی نیز برای آلمان وخیم بود و هیتلر رئیس دولت و فرمانده قوای مصلح آلمان، فرمانی برای فرمانده جبهه غربی صادر کرده، که گفته بود در منطقه روهر و سایر منطق غربی آلمان، واحد های ارتش آن کشور، اگر نتوانستند دسته جمع مقابل خصم (یعنی امریکا و انگلیس)مقاومت نمایند می باید دسته های کوچک تشکیل بدهند و در عقب جبهه خصم، سربازان و افسران را به قتل برسانند و خطوط ارتباط را قطع کنند و مخازن اسلحه و مهمات دشمن را به تصرف در آورند یا نابود نمایند ومنابع آب را مسموم کنند و در جلوی دشمن هر چیز را که قابل استفاده می باشد مثل پل ها، مراکز تولید برق، مراکز توزیع گاز و مخازن آذوقه را از بین ببرند تا قوای آمریکا و انگلیس نتوانند از چیز های که در محل وجود دارد استفاده کنند.(اتخاذ سیاست جنگی سرزمین های سوخته از سوی هیتلر که البته اجرا نشد). همچنین در حومه برلن سر راه قشون شوروی چند واحد از ارتش آلمان بودند که به زودی از بین می رفتند ،چون در طرف مشرق قشون شوروی در چندین ستون بزرگ ، از تمام جاده های آلمان به سوی مرکز آن می رفتند و به طوری که گفتیم پنج میلیون آن متوجه برلین مقر فرماندهی رایش بود شاید سربازان ارتش شوروی که به سوی برلین می رفتند بیش از پنج میلیون بودند. رقم پنج میلیون را منابع امریکا و انگلیس و منابع خود آلمان بدست آورده ایم وگرنه،هرگز از طرف دولت اتحاد جماهیر شوروی بروز داده نشد که چه قدر از سربازانش در جنگ برلین شرکت کردند همچنان که هرگز بروز داده نشد که شمار سربازان ارتش سرخ درجنگ اخیر جهانی چقدر بوده است. ما میدانیم که در جنگ جهانی اخیر دولت امریکا شانزده میلیون و یکصد و دوازده هزاروپانصدوشصت وشش سرباز(در خشکی و دریا و هوا)وارد جنگ کرد ولی از شمار سربازانی که دولت شوروی در جنگ جهانی دوم وارد میدان جنگ کرد رقم رسمی در دست نیست. در جنگ جهانی دوم هیچ خبر نگار روزنامه، میدان های جنگ شوروی راندید و گرچه از طرف خبرگزاری ها و جراید انگلستان و امریکا عده ای خبر نگار و دو هیئت نظامی در شوروی بودند ولی آن ها فقط اعلامیه های رسمی را که ازطرف اداره مطبوعات شوروی در دستشان گذاشته می شد به خبرگزاری ها و جراید خویش مخابره می کردند و هیچ یک از آن ها میدان های جنگ شوروی و آلمان را ندیدند

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  5. #185
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    به همین جهت است که با اینکه شصت سال از جنگ برلین میگذرد،به تحقیق معلوم نیست شمار سربازان ارتش شوروی که در آن جنگ شرکت کرده اند چند نفر بوده و شاید از رقم پنج میلیون نفر میکند.چند تن از افسران آلمانی که کتاب هایی راجع به وقایع جنگ منتشر کرده اند می گویند که دولت شوروی برای جنگ برلین سیصد لشکر را بسیج کرده و چون حد اقل لشکر های روسی بیست هزار سرباز می باشند به عقیده آن افسران آلمانی ، دولت شوروی درجنگ برلین شش میلیون سرباز را به کار انداخت که یک مرتبه دیگر در این یاداشت های تاریخی با ارقام نجومی مواجه می شویم.این در حالی است که در سال 1945میلادی حد اکثر طول برلین با حومه آن از شرق به غرب 45کیلومتر بود و حداکثر عرض آن با حومه شهراز شمال به جنوب38کیلومتر بود که اگر شهر برلین را یک مستطیل به حساب آوریم مساحت آن به 1710کیلومترمربع می رسد در حالی که برلین یک مربع کامل نیست و به همین جهت مساحت آن خیلی کمتر از این وسعت است . تا روز پانزدهم آوریل سال 1945توپ های شوروی برلین را بمباران می کردند، ولی هنوز ارتش سرخ وارد برلین نشده بود تا روز نهم آوریل ، برلین بمباران می شد ولی به وسیله هواپیما اما از روز نهم آوریل خمپاره های توپ در پایتخت آلمان منفجر گردید. قبل از آن روز برلین، از بمباران هوایی آنقد آسیب دیده بود که به ندرت عمارتی در شهر دیده می شد که پا بر جا باشد. تمام سکنه برلین در زیر زمین ها و سردابها به سر می بردند و از روز پنجم آوریل صدای شلیک توپ به گوش آن ها می رسید. دکتر گوبلز وزیر تبلیغات آلمان چنان نشان می داد که صدای مزبور ناشی از شلیک توپ های ارتش آلمان است. ولی روز نهم آوریل وقتی خمپاره های توپ در خیابان های برلین منفجرشد،مردم دانستند که خمپاره های روسی است زیرا ارتش آلمان توپ های خود را به سوی پایتخت شلیک نمی کرد تا خمپاره ها در خیابان منفجر شود. ساعت سه و چهل و پنج دقیقه بعد از آغاز روز پانزده آوریل(یعنی بعد از نیمه شب)حمله بزرگ ارتش شوروی برای تصرف برلین شروع شد و بیست و دوهزار توپ که چون یک نیم دایره بزرگ در شمال و مشرق و جنوب برلین قرار گرفته بود شروع به شلیک کرد. در آن روز هفت میلیون خمپاره ! برای توپ ها آماده کرده بودند یعنی به هر توپ به طور متوسط سیصد و هجده خمپاره می رسید . از ساعت3:45تا ساعت9:45توپ های شوروی بی انقطاع برلین را می کوبید و آن وقت لشکر های شوروی با بیست وپنج هزار تانک به راه افتاد. سربازانی که می باید از پایتخت آلمان دفاع کنند از صفوف گوناگون ارتش و نیروی هوائی آلمان به شمار می آمدند. بعضی از آن ها خلبان بودند که چون هواپیما(یا بنزین) نداشتند نمی توانستند پرواز کنند. عده ای از آن سرنشینان تانک بودند که به مناسبت نداشتن تانک ، یا تفنگ یا بازوکا پیاده می جنگیدند.بازوکا را در اغاز آلمانی ها ساختند و در زبان آلمانی به اسم پانزر-فوستن یعنی نابود کننده زره پوش است. در بین سزبازان آلمانی که می باید از برلین دفاع کنند، از سربازان قدیمی به ندرت دیده می شد در عوض سربازان تازه کار و از جمله پسران سیزده و چهارده و پانزده ساله جزو مدافعین برلین به مقدار زیاد دیده می شدند. هیملر وزیر کشور و رئیس گشتاپو به هیتلر پیشنهاد کرده بود که سپاهی از سکنه غیر نظامی و بخصوص مردان جوان به وجود بیاید به اسم گرگ نا مرئی . در افسانه های قدیمی آلمانی نوعی گرگ وجود دارد که سرش شبه انسان است و دارای عقل انسانی است و می تواند مثل انسان حرف بزند ولی این گرگ دیده نمی شود و گرگ نامرئی یک دفعه در صحرا پیدا می شود و به انسان حمله می کند و نا پدید می شود. وظیفه سربازان سپاه موسوم به کرگ نامرئی این بود که در صحرا و شهرا و قصبات و قراء، هر سرباز روسی یا امریکایی و انگلیسی را دیدند بیدرنگ به قتل برسانند و هرجا که مشاهده کردند

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. #186
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    بالای یک خانه پرچم سفید آوخته شده سکنه خانه را مقتول کنند.ارتش گرگ نامرئی باید تمام کابل های برق و تلفن و تلگراف را قطع کنند . طبق آئین نامه ارتش نامرئی سربازان ارتش مزبور می باید بیش ازسیزده سال داشته باشند ولی در برلین ، حتی پسر بچه های دوازده ساله هم داوطلب شدند که وارد ارتش مزبور گردند و در راه وطن پیکار کنند. ارتش گرگ های نامرئی باید مثل عیارها پیکار می کردند نه مانند پارتیزان ها چون پارتیزن ها با دسته های پنجاه یا صد نفری می جنگیدند ولی سربازان ارتش گرگ نامرئی باید به تنهای پیکار می کردند. آن ها یونیفورم نداشتند زیرا در برلین یونیفورم به اندازه کافی یافت نمی شد وآن ها با لباس معمولی می جنگیدند و به وسیله یک بازوبند که به بازو می بستند شناخته می شدند. قشون شوروی وقتی به برلین حمله ور کردید در چهار ستون بزرگ حرکت میکردند و تمام ستون ها از شرق به غرب و یا از شمال شرقی وجنوب شرقی به سوی مغرب می رفتند . در شمال شرغی و شمال برلین دو ستون بزرگ از نیروهای شوروی به فرماندهی مارشال ****ف و مارشال روکوسوفسکی به طرف مغرب می رفتند. در مشرق و جنوب شرقی پایتخت آلمان دو ستون دیگر از نیروی اتحاد جماهیر شوروی به فرماندهی مارشال ژوکوف راه مغرب را پیش گرفته بودند. این چهار ستون از نیرو های شوروی می باید در شهر برلین به هم ملحق شوند ولی در روز های اول جنگ برلین بر اثر مقاومت آلمانی ها نتوانستند به هم ملحق شوند. هیتلر بعد از این که جنگ برلین آغاز شد در پایگاه ضد موشک زیرزمین عمارت صدر اعظمی آلمان مستقر شد که به تقریب در وسط شهر بود. هر یک از چهار ستون ارتش شوروی که به شهر می رسید می توانست به زودی خود را به مقر فرماندهی رایش واقع در مرکز شهر برساند اما با اینکه ارتش شوروی روز پانزدهم آوریل وارد برلین گردید تا روز دوم ماه مه،نتوانست عمارت صدارت اعظمی را در وسط شهر تسخیر کند. آنچه سبب گردید سقوط قطعی برلین تا روز دوم مه به تاخیر بیفتد این بود که پانصد هزار مرد آلمانی فدایی پیشوا از سیزده ساله تا مردان پنجاه ساله برای ممانعت از عبور ارتش شوروی پیکار می کردند و تقریبا همه کشته شدند. در بین آن ها عده ای کثیر از افراد گروه (اس-اس)بودند یعنی گروه حمله نازی و این گروه را که یک نوع چریک حزبی بود نباید با سربازان ارتش آلمان اشتباه کرد. فرمانده گروه (اس-اس)در برلین مردی بود به اسم ژنرال اشتای نر(دارای نشان های افتخاروشجاعت فراوان)که فرمانده مدافع برلین شد. مدافعین برلین در روز های اول جنگ برلین مقداری تانک داشتند و سوخت آنه کم بود اما مسلسل به مقدار زیاد در دسترس آن ها قرار داشت و همچنین دارای مقدار اندکی توپ های ضد تانک و بازوکا(به زبان آلمانی پانزرفوستن) بودند. در روزهای اول جنگ برلین، مدافعین پایتخت از مغرب برلین آذوقه و سوخت دریافت می کردند چون هنوز برلین از طرف ارتش اتحاد جماهیر شوروی محاصره نشده بود. شهر برلین در روز بیست و چهارم ماه آوریل بطور کامل از طرف ارتش اتحاد جماهیر شوروی محاصره شد و در آن روز،یک ستون بزرگ از ارتش سرخ که از طرف شمال برلین آمده بودند در جنوب غربی برلین در منطقه مشهور(پوتسدام)به ستونی دیگر از ارتش شوروی ملحق گردید و در نتیجه پایتخت آلمان محاصره شد و برلین دیگر چیزی از خارج دریافت نکرد. در برلین ارتش مدافع پایتخت،مقابل تانک ها و توپ های شوروی مقاومت می کرد.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  7. #187
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    پسران سیزده چهارده و پانزده ساله در حالی که مسلسل در دست داشتند در صدد برمی آمدند که جلوی تانک های شوروی را بگیرند و چون با مسلسل نمی توان جلوی تانک را گرفت به قتل می رسیدند و اجسادزیر تانک می افتاد. بعضی از پسران برلین با نارنجک به تانک حمله ور می شدند و نارنجک را به سوی تانک و به خصوص عقب آن پرتاب میکردند. به آن ها گفته بودند اگر نارنجک به سوی عقب تانک پرتاب شود،بیشتر احتمال می رود که تانک از کار بیوفتد زیرا مخزن سوخت تانک در عقب آن است و بر اثر انفجار نارنجک منفجر می شود. در خیابان های برلین یعنی روی آوار عمارات ویران ،اجساد مقتولین افتاده بود و کسی در صدد بر نمی آمد که آن ها را دفن کند.مدافعین شهر و سکنه غیر نظامی آنقدر گرفتاری داشتند که نمی توانستند اجساد مقتولین را دفن نمایند ولی مادران در صدد بر می آمدند که جسد پسران خود را پیدا کنند.وقتی یک پسر بعد از دو یا سه روز مراجعت نمی کرد مادرش می فهمید که کشته شده و در صدد بر می آمد که جنازه فرزندش را پیدا کند. شرکت پسرهای سیزده و چهارده و پانزده ساله در ارتش جدید اجباری نبود و کسی آن ها را وادار نمی کرد وارد ارتش جدید شوند بلکه خود داوطلبانه وارد ارتش می شدند و با این که طبق آئین نامه،پسر هایی که کوچکتر از سیزده سال داشتند پذیرفته نمی شدند عده ای از پسران دوازده ساله با التماس حتی گریستن وارد ارتش گرگ نامرئی شدند و درجنگ شرکت کردند و به قتل رسیدند چون پسر بچه برلین ننگ داشت که پایتخت وطن آن ها مورد حمله قرار بگیرد و آن ها برای دفاع از پایتخت جان فدا نکنند .
    برگرفته از کتاب "پانصد هزار فدائی در خیابان های برلین" نوشته پیر لافون -ترجمه ذبیح الله منصوری

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  8. #188
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    تونل های راه آهن زیر زمینی برلین که محل استراحت و مداوای مجروحین شد، راه ارتباط مدافعین برلین هم بود و سربازان آلمانی از راه تونل ها خود را به عقب سربازان شوروی می رسانیدند و به آن ها حمله ور می شدند. بعد از این که ارتش اتحاد جماهیر شوروی تونل های راه آهن زیر زمین را اشغال کرد مدافعین برلین برای اینکه بتوانند از عقب دسته های ارتش سرخ سر بدر آورند از مجاری فاضلاب استفاده کردند. مجرای فاضلاب برلین ، مثل مجاری فاضلاب پاریس یک مرتبه ساخته نشده بودند بلکه بتدریج بوجود آمده و چون در آغاز یک نقشه عمومی برای تمام مجراها وجود نداشت، بعضی از مجراهای فاضلاب، تنگ بود و برخی دیگر عریض . مدافعین برلین در مجراهای عریض بالنسبه، با سهولت راه می پیمودند ولی راه پیمایی در مجاری تنگ دشوار بود و علاوه بر تنگی مجرا، تاریکی و گاز های مجرای فاضلاب،راه پیمایی را سخت دشوار می کرد. در مجاری فاضلاب برلین تاریکی مطلق حکمفرما بود و در آنجا موش هائی درنده به بزرگی گربه وجود داشت که به مدافعین برلین حمله ور می شدند و آن هارا مجروح می کردند و بر اثر آن جراحت ، شخصی که مورد حمله موش قرار می گرفت مبتلا به مرض فساد خون می گردید و اگر در جنگ زنده می ماند از آن مرض جان می سپرد. علت این که مدافعین برلین بعد از حمله موش ها دچار مرض فساد خون می شدند این است که در مجاری فاضلاب برلین و به طور کلی در هر مجرای فاضلاب، میلیاردها میکرب خطرناک وجود دارد و اگر شخصی که وارد مجاری فاضلاب می شود مورد حمله جانوری چون موش قرار بگیرد و دندان آن حیوان در بدنش فرو برود راه برای ورود میکروب ها به خون باز خواهد شد و شخصی که وارد مجرای فاضلاب گردیده بر اثر ابتلا به مرض فساد خون زندگی را بدرود می گوید. به دلیل وجود گاز های متراکم و خطر ناک در مجاری فاضلاب، کسانی که از آن عبور می کنند ، ممکن است که بیهوش شوند و در حالت اغماء زندگی را بدرود گویند. در بعضی از مجراها اگر از چراغ شعله دار استفاده کنند بواسطه وجود گاز های قابل اشتعال، انفجار تولید می شود و کسانی که از مجاری فاضلاب عبور می نمایند نباید کبریت مشتعل کنند و چراغ نفتی یا چراغ استیلن روشن نمایند. در مجاری فاضلاب غیر از چراغ برق نباید وسیله دیگری برای روشن کردن راه به کار برد. ولی مدافعین برلین نی توانستند از چراغ برق استفاده کنند زیرا در روز های آخر جنگ برلین ، در هیچ قسمت از آن شهر جریان برق وجود نداشت و اگر مدافعین پایتخت آلمان چراغ برق جیبی نداشتند مجبور بودند که در تاریکی مطلق از مجرای فاضلاب عبور کنند و چون در آن مجرا ها نمیتوان جهت یابی نمود ، مدافعین گم می شدند. بعد از اینکه آلمانی ها به فکر استفاده از مجاری فاضلاب افتادند فن استفاده از آن مجاری را اصلاح کردند و به تنهایی وارد مجاری فاضلاب نمی شدند بلکه به اجتماع از آن مجاری عبور می کردند و برای اینکه گم نشوند به وسیله طناب خود را به هم می بستند و یک نفر که چراغ قوه و قطب نما داشت جلو می افتاد و راهنمای دیگران می شد و آنها را از مجاری فاضلاب می گذرانید و به منطقه دیگری از برلین می رسیدند و در آنجا با کسانی دیگر که از مجاری فاضلاب عبور کرده بودند از قفا دسته های ارتش سرخ را مورد حمله قرار می دادند

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  9. #189
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    عبور از مجاری فاضلاب مستلزم آن بود که مدافعین برلین سلاح ومهمات خود را در پارچه هایی که آب بدان نفوذ ننماید جا بدهند تا اینکه مرطوب نشود و بعد از اینکه از اگو(مجرای فاضلاب )خارج گردیدند قابل استفاده باشد. زیرا در مجاری بزرگ اگو آب گاهی به سینه عابرین میرسید و سلاح و مهمات آن ها رامرطوب و لجن آلود می کرد و معلوم است لجن مجرای فاضلاب چگونه است و زدودن آن ، چقدر مشکل است. ارتش شوروی پیش بینی نمی کرد که ممکن است مدافعین برلین از مجاری فاضلاب استفاده کنند و نقشه آن مجاری را نداشت و بعد از اینکه متوجه شد آلمانی ها برای حمله ناگهانی به ارتش سرخ از مجرا های فاضلاب استفاده می کنند در صدد برآمد تا بعضی از آن مجاری را منفجر نماید. یکی از اشتباهات بعضی کسانی که راجع به جنگ برلین نوشته اند این است که تصور کردند شهر برلین یک مرتبه سقوط کرد و ارتش آلمان در آن شهر طبق اعلامه های دولت شوروی در روز دوم ماه مه، سلاح را بر زمین گذاشت و تسلیم شد. ولی حقیقت این است که نه برلین یک مرتبه به دست ارتش شوروی افتاد و نه ارتش آلمان در برلین تسلیم شد. پانصد هزار مدافع برلین تا آخرین نفس مبارزه کردند و کشته شدند ولی در خواست متارکه جنگ ننودند. و در خواست متارکه جنگ از طرف دریاسالار فن دونیتز که در خارج از برلین بسر می برد بعمل آمد آن هم بعد از اینکه چند روز از سقوط سراسر برلین گذشت. اعلامه دولت شوروی حاکی از سقوط کامل برلین تاریخ روز دوم ماه مه سال 1945میلادی را دارد و سند متارکه جنگ و درواقع تسلیم بلاشرط آلمان، روز هشتم ماه مه امضاء شد. فرمانده ارتش مدافع برلین به طوری که گفته شد ژنرال گروه حمله ژنرال اشتای نر بود و او هرگز درخواست متارکه جنگ نکرد و در جنگ برلین ، مثل سایر مدافعین آن شهر کشته شد. در واقع نه هیتلر رئیس دولت و فرمانده کل قوای مسلح آلمان در خواست متارکه جنگ کرد نه اشتای نر فرمانده نیروی که از برلین دفاع می نمود. در اعلامیه دولت اتحاد جماهیر شوروی مورخ دوم ماه مه 1945 با امضای مارشال استالین گفته شده که امروز، ارتش شوروی برلین را به طور کامل اشغال کرد . و تا آن روز ارتش سرخ کاخ صدارت اعظمی آلمان را اشغال نکرده بود و آن روز موفق به اشغال آن گردید. وقتی ارتش سرخ وارد آن کاخ شد غیر از اجساد چیزی ندید، تمام قسمت های عمارت صدر اعظمی آلمان و پناهگاه های آن مستور از اجساد بود و این را خود شوروی ها می گویند. از شب بیست و نهم آوریل ارتش شوروی برای تصرف کاخ صدارت اعظمی آلمان مبادرت به حمله کرد و قبل از آن تاریخ از عصر روز بیست و هفتم آوریل خمپار های توپ ارتش سرخ در قسمت های فوقانی کاخ صدراعظم منفجر می شد . ولی حمله سربازان شوروی برای تصرف کاخ صدراعظمی آلمان از شب بیست و نهم آوریل شروع شد و مقاومت آلمانی ها درآن منطقه کوچک طوری سخت بود که مدت چهار روز ، تا دوم ماه مه، در مقابل ارتش شوروی پایداری کردند و بعد از اینکه افسران و سربازان شوروی وارد کاخ صدارت اعظم آلمان شدند غیر از نعش ندیدند. ارتش شوروی به تدریج برلین را فتح کرد و اولین محله ای که از طرف ارتش شوروی اشغال کردید محله پاکنوو واقع در شمال شهر بود.وقتی ارتش شوروی آن محل را اشغال کرد، ضروری دانست تا آگهی هایی به دیوار نصب کند اما در محله مزبور دیواری وجود نداشت و ناچار شدند تابلو هایی پا بر جا کنند و آگهی ها را برروی آن تابلو ها نصب کنند

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  10. #190
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    روز های اول این آگهی ، در محله پانکوو جلب توجه نکرد چون کسانی که در زیر زمین ها و بیغوله ها جا گرفته بودند از مسکن خود بیرون نیامدند تا آگاهی حاکم نظامی برلین را بخوانند. از روز دوم ، مضمون آگهی مزبور به آگهی مردم رسید و از مساکن خود بیرون آمدند و آن ها را به دفن اموات و از بین بردن آوار گماشتند. این موضوع در تمام محلات برلین که به دست ارتش شوروی افتاد تکرار شد و در همه جا به وسیله آگهی به مردم اطلاع میدادند که از طرف دولت اتحاد جماهیر شوروی ارتشبد نیکولا برزارین به سمت حاکم نظامی برلین انتخاب گردیده و همه باید از دستور او اطاعت نمایند. تا روز 26 آوریل که هنوز برلین به طور کامل توسط ارتش شوروی محاصره نشده بود سرویس های توزیع آذوقه در زیرزمین بعضی از عمارات برلین به کار ادامه میداد و بین مردم سیب زمینی و لوبیا و عدس توزیع می کرد ولی بعد از روز 26 آوریل سرویس های توزیع آذوقه در شهر از کار افتاد. از روز 26 آوریل سکنه برلین دوچار قحطی واقعی شدند چون از آن روز به بعد بین مردم آذوقه تقسیم نشد و در روز های 28 و 29 آوریل بعضی از سکنه برلین به طور استثنائی قدری آذوقه دریافت کردند زیرا در آن روز ها چند نفر از خلبان های آلمانی از جان خود گذشتند و خود را به برلین رساندند و آذوقه ای را که با خود آورده بودند تحویل دادند. در نزدیک کاخ صدارت اعظمی خیابانی بود که آلمانی ها کوشیدند آن را برای فرود آمدن و پرواز خلبان های آلمان مساعد کنند و تمام تیر های چراغ برق و درختان آن را به جای دیگرمنتقل نمودند. ولی هواپیما های بزرگ آلمان نمیتوانستند در آن خیابان بر زمین بنشینند و پرواز کنند و هواپیماهای کوچک و سبک که قدرت حمل بار آن ها کم بود بر آن خیابان فرود می آمدند و از آنجا پرواز می کردند. هر خلبان آلمانی که در آن ایام وارد برلین می شد یا از برلین پرواز می نمود به استقبال مرگ می شتافت زیرا نیروی هوائی امریکا و انگلستان بر آسمان آلمان و برلین مسلط بود معهذا برخی از خلبان های آلمانی برای اینکه قدری خواروبار به سکنه گرسنه برلن برسانند از جان می گذشتند و خود را به برلین می رسانیدند و هواپیما هایی که در برلین نزدیک کاخ صدر اعظم فرود می آمدند همه از نوع یونکر بودند که از معروف ترین هواپیماهای آلمان بود. گاهی هواپیمایی از نوع مسراشمیت صندوق های مهمات را به وسیله چتر نجات برای مدافعین برلین می فرستاد. خلبان های یونکر که در برلین فرود می آمدند پیشنهاد می کردند که پیشوا را از پایتخت آلمان خارج کنند ولی رئیس دولت آلمان نمی پذیرفت و می گفت: " من نمی توانم از شهری که پایتخت این کشور است ، دست بردارم. از آنجا که نیرویمان ناچیز تر از آن است که بتوانیم بیش از این در برابر حمله دشمن مقاومت کنیم و مقاومت ما نیز به تدریج به وسیله دشمنان کور و بی اراده تحلیل خواهد رفت ، آرزو می کنم که در سرنوشت میلیونها انسان دیگری که تصمیم گرفته اند در این شهر باقی بمانند ، شریک باشم. گذشته از این ، هرگز در دستهای دشمنانی که خواستار نمایشی تازه جهت توده های دیوانه خود هستند ، نخواهم افتاد. بنابراین تصمیم گرفته ام در برلین بمانم ، و در لحظه ای که مطمئن شوم که وضعیت پیشوا و حکومت در معرض خطر و سقوط حتمی قرار گرفته است ، مرگ را داوطلبانه پذیرا شوم. با قلبی شاد و آگاهی از یک وحدت بی مانند در تاریخ ، از فداکاری ها و دستاوردهای سربازانمان در جبهه های جنگ ، زنانمان در خانه ها ، دهقانان و کارگران و جوانانمان تشکّر و قدردانی می کنم. آرزو و درخواستم این است که ملّت آلمان ، هرگز و تحت هیچ شرایطی در هیچ مبارزه ای تسلیم نشوند و با تمام توان خود ، و با وفاداری نسبت به مبانی و اصول «کلاوزه ویتز» علیه دشمنان سرزمین مادری خود بجنگند. از وفاداری سربازان آلمان و نیز از مشارکت و همدلی من با آنها در مرگ ، بزری در زمین پاشیده خواهد شد که روزی در تاریخ آلمان رشد خواهد کرد و در نتیجه یک ملّت متحد واقعی تحقق خواهد بخشید ..."

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 19 از 21 نخستنخست ... 915161718192021 آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/