صفحه 18 از 23 نخستنخست ... 8141516171819202122 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 171 تا 180 , از مجموع 230

موضوع: دیوان عرفی شیرازی

  1. #171
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    تشنه ام رطل گران خواهم گزید

    آتش آتش نشان خواهم گزید


    جنت ار عرض متاع خود دهد

    انتعاش ابلهان خواهم گزید


    گر به خون خوردن دهندم اختیار

    خون گنج شایگان خواهم گزید


    نفس اگر یوسف شود نیکو بود

    گرگ را یوسف به جان خواهم گزید


    گفته بودم چون بدین در شه شوم

    برتر از ملک کیان خواهم گزید


    آنچه بگزینم بگیرند ار ز من

    آنچه بستانم از آن خواهم گزید


    این ندانستم که از بخت زبون

    آنچه عرفی خواهد، آن خواهم گزید

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. #172
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    هجران شب تار ما ندارد

    غم عقدهٔ کار ما ندارد


    تا جان به هوای گل فشانیم

    گل میل کنار ما ندارد


    گر عزم سفر کند خوشش باد

    جان طاقت بار ما ندارد


    فردوس شراب دارد اما

    پیمانه گُسار ما ندارد


    ساقی می ناب دارد، اما

    در خورد خمار ما ندارد


    هر کس که رهین حرف و صوت است

    پیغام-نگار ما ندارد


    از بس که رمیده ایم و ترسان

    غم ذوق شکار ما ندارد


    عرفی نه ز دوست-دشمنان است

    اما غم کار ما ندارد

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  3. #173
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    کو فنا تا زخم ها شمشیر بر مرهم نهند

    بیخودی و هوشمندی سربه پای هم نهند


    عمر فرصت کوته است و دست یغمایی دراز

    تنگ چشمان را بگو تا برگ عشرت کم نهند


    گرفشانم دُرد دَردی بر دل آسودگان

    تهمت بیداری صد شور از ماتم نهند


    اشک ریزان ترا نازم که از لخت جگر

    یک چمن گل در کنار قطره ی شبنم نهند


    رحمتش درفعل داروخانه را خندان کند

    زخم ها را تا به چاک جامه ها مرهم نهند


    اهل دل عرفی اگر یابند فرمان طرب

    قصر شادی را بنا هم در زمین غم نهند

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. #174
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    در چمن حوروشان انجمنی ساخته اند

    چشم بد دور که بهشتی چمنی ساخته اند


    ننشیند دل این طایفه در قصر بهشت

    که به معموره ی دل ها وطنی ساخته اند


    چون بسنجید به فرهاد مرا، یا مجنون

    که به بازیچه ی هر یک سخنی ساخته اند


    ای برهمن بنگر معبد صوفی و ریا

    کاین طرف دیر بت و برهمنی ساخته اند


    دل شهید غم او بود که از شهر وجود

    آمد آواره که جای دهنی ساخته اند


    حله ها سوخته اند اهل بهشت از غیرت

    تا شهیدان تو گلگون کفنی ساخته اند


    تیر آن غمزه حلال است ولی جمعی را

    که ز دل جامه و از جان بدنی ساخته اند


    لذت شعر توعرفی به همه عالم گفت

    که ترا مایل شیرین دهنی ساخته اند

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  5. #175
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    دل ما را به فسون جادوی بابل نبرد

    هر که از بهر وفا دل ندهد جان نبرد


    کی کسی رنگ وفا می طلبد، ور نه به حشر

    دست ما آب رخ دامن قاتل نبرد


    بیخودی راه نماید به تو مجنون تو را

    هرگز از بانگ جرس راه به محمل نبرد


    بحر غم جمله کنار است که از خود گذری

    زورق اهل فنا منت ساحل نبرد


    هر که اندیشه ی او چشمه ی کوثر نشود

    پی به شیرینی آن شکل شمایل نبرد


    دم شمشیر بود رهگذر عشق، ولی

    هر که این ره نرود پی به در دل نبرد


    عازم هیچ غم آباد نگردد غم دوست

    که مرا دست در آغوش حمایل نبرد


    همه عدل است چرا برمن عاقل دگری

    عقل کل راه به این نکته ی مشکل نبرد


    سینه خالی مکن از درد که مرد ره عشق

    که سبکسار شود بار به منزل نبرد


    عرفی آن شمع در آورد به محفل، کو را

    خجلت جلوه ی خورشید به محفل نبرد

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. #176
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    ما کسی را نشناسیم که غم نشناسد

    هست بیگانه مرا آن که الم نشناسد


    من و آن غمزه که چون تیغ برآرد ز میان

    طایر بتکده و مرغ حرم نشناسد


    شرم باد از صنمی، برهمنی را که اگر

    در حرم دیده گشاید به صنم، نشناسد


    یا رب آن کس که کند تهمت شادی بر من

    تا ابد کام دلش لذت غم نشناسد


    با شهیدان شهادت که غم راز لبم

    زخم ما مرهم و الماس به هم نشناسد


    دل عرفی بود آسوده ز هر بود و نبود

    دو جهانی که وجود است، عدم نشناسد

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  7. #177
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    مجنون تو هر دم روش تازه نسازد

    بد نامیت آرایش آوازه نسازد


    احزای مروت همه جمع آمده، امید

    کش ناز تو بی بهره ز شیرازه نسازد


    نازم به صفای مه کنعان، که زلیخا

    گر غیرت حور است ، که بی غازه نسازد


    دریاست به یک حوصلهٔ رحمت ساقی

    در باده زند جام و به اندازه نسازد


    در بزم وی ای دل مکن افغان کشی، آنجا

    با نغمهٔ بی شعبه و آوازه نسازد


    مرهم به از آن داغ که در حالت بهبود

    همسایگی داغ تواش تازه نسازد


    عرفی بکش این جام، بیاسا، که نه عیب است

    گر تشنه لبی چون تو، به خمیازه نسازد

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  8. #178
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    دلبران نی دل به ناز و عشق غافل می برند

    می کشند ازعاقلان صد رنج تا دل می برند


    کشته گان غمزهٔ معشوق در روز جزا

    جمله غیرت بر قبول کار قاتل می برند


    نگسلی از کاروان کعبه ای دل، کز شتاب

    می گذارندت به خاک عجز و محمل می برند


    با سبک روحان کن آمیزش، که ماندی چون ز راه

    بار غم بر دوش دل، منزل به منزل می برند


    گر چه ارباب تعلق وقف توفانند، لیک

    رخت اگر کمتر بود کشتی به ساحل می برند


    هر کجا شمعی است روشن می کنند از بهر بزم

    شمع جان هر گه که روشن شد ز محفل می برند


    زحمت حجاج دیر از کعبه جویان بدتر است

    ره بسی طی می شود، پیرو به باطل می برند


    فتنه شو بر اهل دل عرفی که از حسن قبول

    مرده را جان می دهند و زنده را دل می برند

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  9. #179
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    گر دَرِ عشق زنی تاب ملامت باید

    دل آمادهٔ آشوب قیامت باید


    در قبول نظر عشق هزاران شرط است

    اول از عافیت رفته ندامت باید


    تا به کی شاهد معنی بکشد بند نقاب

    عمر ها بر در اندیشه اقامت باید


    حسن سلمی ز تماشاگه هر بوالهوس است

    چشمی از دیدن جز وِی به سلامت باید


    طاقت سایه نداریم، چه اندیشه کنیم

    پنجه در پنجهٔ خورشید قیامت باید


    عرفی از رمز ملامت نشود دعوی عشق

    همه صاحب نظرانیم، علامت باید

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  10. #180
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    عصمت از لعل لبت گرد هوس می گردد

    فتنه مفروش که سیمرغ مگس می گردد


    در بهاران همه کس همدم مرغ چمن اند

    دل من هم نفس مرغ قفس می گردد


    ناله ای می کشم از درد تو گاهی، لیکن

    تا به لب می رسد، از ضعف نفس می گردد


    بندهء عشقم و آیین دیارش، کانجا

    در به در شعله به دنبالهٔ خس می گردد


    از قبول است، نه از حیله، که عرفی همه شب

    می کشد باده و همراه عسس می گردد

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 18 از 23 نخستنخست ... 8141516171819202122 ... آخرینآخرین

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/