صفحه 17 از 19 نخستنخست ... 713141516171819 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 161 تا 170 , از مجموع 188

موضوع: همه چیز در مورد سلسله صفویه (اولین حکومت مرکزی پس از اسلام)

  1. #161
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    180
    Array

    پیش فرض

    شکست سپاه عثمانی و آزاد شدن آذربایجان

    در جنگى که در روز بعد صورت گرفت، سپاهیان ترک با وجود مقاومت دلیرانه، شکست خوردند و راه گریز پیش گرفتند. در این نبرد، دو تن از سرداران نامى عثمانى به نامهاى: محمود پاشا و خلیل پاشا کشته شدند، و على پاشا حکمران تبریز هم دستگیر و به خدمت شاه آورده شد. شاه ایران بر سردار ترک، به سبب شجاعت و مردانگى و دلیرى وى، به دیده محبت نگریست، و چون على پاشا براى پسر جوان خود محمد امین بیگ نگران بود، و مى‏ترسید که در جنگ کشته شده باشد، دستور داد که پسرش را از میدان جنگ به در آوردند و بدو سپردند. پس از آن هم دستور داد قلعه تبریز را گرفتند و تمام داراى على پاشا را که در آن قلعه بود، به او باز پس دادند. على پاشا که انتظار چنین گذشت و مهربانى را از پادشاه ایران نداشت، چنان شیفته بزرگوارى وى شد که به خدمت او درآمد و مذهب شیعه اختیار کرد و از جمله نزدیکان و ندیمان شاه عباس گشت. على پاشا تا 1025 ق / 1616 م در خدمت شاه عباس بود. در این سال با اجازه شاه به مشهد رفت و در آنجا مقیم شد و یک سال بعد هم درگذشت. در تمام مدتى که پاشاى ترک در خدمت شاه ایران به سر مى‏برد، همه ساله سیصد تومان پول نقد و پانصد خروار غله به او داده مى‏شد. پس از مرگش هم به امر شاه عباس تمام داراییش به یکى از سفیران ترک سپرده شد تا به کشور عثمانى برد و به بازماندگانش دهد.

    در فتح قلعه تبریز، شاه عباس به مدافعان ترک قلعه پیام داد که چنانچه مقاومت نکنند، اگر در ولایت آذربایجان خانه و ملکى داشته باشند به ایشان سپرده شود و هر گاه در سلک خدمتگزاران ایران درآیند دو برابر مرسوم جیره‏اى را که از دولت عثمانى مى‏گرفتند، به آنها خواهد داد و هر گاه اراده بازگشتن به میهن خود داشته باشند، اجازه خواهند داشت که با زنان و فرزندان و اموال و اسباب خود خاک ایران را ترک گویند. سربازان ترک، تسلیم شدند و قلعه به دست سپاهیان ایران افتاد و جالب این که پادشاه ایران به وعده خود عمل کرد و اجازه غارت اموال ترکان را نداد و آن دسته نیز که خواهان ترک ایران بودند، با خویشاوندان و اموالشان به سلامت ایران را ترک گفتند. قلعه تبریز در 18 جمادى الاول 1012 ق / 24 اکتبر 1603 م به دست سپاهیان قزلباش افتاد و شاه خود به درون قلعه رفت. از جمله غنایمى که از این قلعه به دست آمد چهارصد عراده توپ برنجى بود که به اصفهان منتقل شد. چون قلعه تبریز بیش از بیست سال در تصرف دولت عثمانى بود، اتبع و افراد ساکن قلعه، در آنجا براى خود تأسیسات فراوان و دکان و خانه ساخته بودند؛ شاه عباس براى آن که صاحبان این بناها، یکباره دل از تبریز بکنند و قطع علاقه کنند، دستور داد تا تمامى تأسیسات و ابنیه قلعه را ویران ساختند.

    شاه عباس پس از آزاد ساختن تبرى و فتح قلعه مستحکم آن، براى باز پس گیرى دیگر ولایات نواحى همت گماشت.
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  2. #162
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    180
    Array

    پیش فرض

    لشکرکشى شاه عباس به ارمنستان

    «1012 - 1013 ق / ? - 1604 م»

    شاه عباس پس از تسخیر تبریز و قلعه شهر، اقدام به باز پس گیرى دیگر ولایات از دست رفته ایران در آذربایجان، ارمنستان، گرجستان و شروان نمود که در زمان پدرش از ایران جدا گشته و به دست ترکان عثمانى افتاده بود. شاه نخست متوجه قلعه هاى ایروان و نخجوان شد، که از مراکز نظامى عثمانى در ارمنستان بود. در آغاز کار، ذوالفقار خان قرامانلو حکمران آذربایجان ایران را مأمور کرد که به قلعه نخجوان بتازد و آن جا را از دشمن پاکسازى کند. در این ایام، شمار سربازان ترک در قلعه حدود 150 نفر بیشتر نبود، زیرا شریف پاشا، بیگلربیگى آن شهر، پس از رسیدن خبر حمله شاه عباس به شهر تبریز، چون قله نخجوان را براى پایدارى آماده نمى‏دید، با بیشتر سپاهیانش به قلعه ایروان، که بسیار مستحکم و براى مقاومت آماده تر بود، رفت و در آنجا، ظرف بیست روز حصارى تازه ساخت و تمامى تجهیزات و آذوقه و اسلحه را براى یک مقاومت طولانى و دو ساله آماده کرد. با نزدیک شتن سپاهیان ذوالفقار خان، مردم به ناچار به استقبال آمدند و چون سربازان داخل قلعه یاراى مقاومت نداشتند، امان خواستند و قلعه را تسلیم کردند. بدین ترتیب نخجوان و توابع آن بدون خونریزى به تصرف قواى ایران درآمد.
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  3. #163
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    180
    Array

    پیش فرض

    اطاعت ایران شورش از شاه عباسی

    پس از تسخیر نخجوان، بسیارى از امیران کرد و ایرانیان آذربایجان و ارمنستان هم، که ناگزیر اطاعت دولت عثمانى را گردن نهاده بودند، شاهى سیونى کردند و به اطاعت پادشاه ایران درآمدند. سپس شاه عباس متوجه ایروان شد و در یک فرسنگى قلعه اردو زد.

    ایروان در آن ایام سه قلعه داشت: یکى قلعه کهن، که در 991 ق / 1583 م به فرمان فرهاد پاشا - سردار ترک - و در زمان شاه محمد خدابنده - پدر شاه عباس - ساخته شده بود؛ قلعه‏اى کوچک که بر فراز تل بزرگى در جنوب غربى قلعه کهن ساخته و آن را قلعه کوزچى مى‏گفتند و سوم، قلعه نو، که در همان روزها به فرمان شریف پاشا ساخته شده بود. در این سه قلعه، نزدیک به دوازده هزار سرباز ترک براى دفاع و نبرد آماده بودند. شاه عباس سپاهیانش را به چند دسته تقسیم کرد؛ از آن جمله، ذوالفقار خان را با لشکر آذربایجان به گرفتن قلعه کوزچى مأمور ساخت، و قرچقاى بیگ، سردار نامى دیگر ایران را با غلامان خاص خود، در برابر قلعه کهن قرار داد. در همان حال، چون تفنگداران و توپچیان ترک از فراز حصار قلعه، سربازان ایرانى را هدف گلوله قرار مى‏دادند؛ شاه عباس به برخوردار بیگ انیس، توپچى باشى، فرمان داد در شهر ایروان، که تا پاى قلعه کهن یک فرسنگ بود، به توپ ریزى مشغول شود؛ و به امر وى از تبریز نیز چند عراده توپ که از ترکان به غنیمت گرفته شده بود، به ایروان آوردند «اواخر رمضان 1012 ق / اواخر فوریه 1604م».
    برخودار بیگ توپچى باشى، به دستور شاه قالب توپهایى را که پیش از آن آماده کرده بود، به کار انداخت و در اندک زمانى دو توپ ریخت که به توپ فتح موسوم شد؛ یک ماه بعد «24 شوال / 26 مارس» توپ دیگرى ریخت موسوم به توپ نصرت.

    ذوالفقار خان با استفاده از همین توپ، قلعه کوزچى را هدف قرار داد و آن را تسخیر کرد. پس از فتح این قلعه، شاه عباس قرچقاى بیگ را با گروهى از تفنگچیان خراسانى و غلامان خاصه خود، مأمور گرفتن قلعه جدید کرد، و ذوالفقار خان قرامانلو را با لشکر آذربایجان به محاصره قلعه کهن فرستاد و یکى از دو توپ ساخته شده را در اختیار او نهاد.
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  4. #164
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    180
    Array

    پیش فرض

    فتح قلعه ایروان توسط سپاه ایروان

    قلعه جدید ایروان در 28 ذى‏الحجه 1012 ق / 28 مه 1604 م توسط سپاه ایران گشوده شد و قلعه کهن از سوى دیگر نیز در محاصره سربازان قزلباش درآمد. شریف پاشا - سردار ترک - چون دشمن را غالب و قوى دید ناچار از شاه عباس امان خواست و خود را تسلیم کرد. جالب اینکه وقایع یاد شده درمحرم سال 1013 ق / ژوئیه 1604 م و ایام عزادارى روى داد. در شب عاشورا چنانکه رسم شیعیان است، سربازان قزلباش به عزادارى پرداختند و از اردوى ایران چنان فریاد و فغان برخاست که مردم قلعه کهنه ایروان، اندیشناک شدند و به گمان اینکه شاه ایران فرمان حمله شبانه و ناگهانى داده، تسلیم شدند.

    شریف پاشا پس از آنکه به خدمت شاه صفوى رسید، مبلغ دوازده هزار تومان وجه نقد بدو پیشکش کرد، اما شاه چون اهل قلعه را به جان و مال امان داده بود، نپذیرفت و تنها با قبول دو سه اسب و دو قبضه تفنگ فرنگى به رسم یادبود، خاطر ایشان را خرسند ساخت. شریف پاشا هم که اصلا" اصفهانى بود، پس از تسلیم شدن به خدمت شاه عباس درآمد و با صد تن از ملازمان به مشهد رفت. شاه عباس نیز براى وى سیصد تومان نقد و پانصد خروار غله به عنوان مقررى سالانه معین کرد. سایر سرداران و سربازان تسلیم شده هم که مایل به بازگشت به کشورشان بودند، به فرمان شاه یکى از سرداران ایرانى آنها را تا قلعه قارص مشایعت کرد.
    هنگامى که شاه عباس در کنار قلعه ایروان به جنگ مشغول بود، الله وردى خان امیرالامراى فارس نیز از ایران بدو پیوست. چنانکه پیش از این یاد شد، شاه عباس در آغاز لشکرکشى به آذربایجان، الله وردى خان را مأمور فتح بغداد کرده بود، وى نیز تا حصار شهر پیش رفت و بغداد را در محاصره گرفت، اما شاه دستور داد که از محاصره دست بردارد و به اردوى او در آذربایجان بپیوندد و الله وردى خان نیز چنین کرد.
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  5. #165
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    180
    Array

    پیش فرض

    شکست عثمانی در تسخیر ولایات غربی ایران

    پس از آن که الله وردى خان از محاصره بغداد دست برداشت؛ اوزون احمد پاشاى جدید بغداد به تصور اینکه ولایات غربى ایران بى دفاع است، در صدد برآمد که این نواحى را اشغال کند و تا همدان پیش روى نماید. اما والیان محلى لرستان و کردستان ایران که از قصد او آگاه شده بودند، با شتاب نیرو گرد آوردند و با سه هزار سپاهى با جسارت و شجاعت پیش روى اوزون احمد را سد کردند. در نبردى که روى داد، سپاه عثمانى شکست خورد و اوزون احمد هم اسیر و به نزد شاه عباس فرستاده شد. شاه او را بخشید و اجازه داد که به بغداد باز گردد، اما در بین راه و در زنجان بیمار شد و درگذشت. سلطان عثمانى هم، پسرش محمد بیگ را با لقب پاشایى حاکم جدید بغداد کرد.
    __________________
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  6. #166
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    180
    Array

    پیش فرض

    واپسین جنگ شاه عباس با سنان پاشا


    «1014 ق / 1605 م»

    سنان پاشا - چغال اوغلى - سردار عثمانى، پس از شکست خوردن از الله وردى خان، از راه دریاچه وان به درون خاک عثمانى عقب نشینى کرد. در آنجا به گرد آوردن سپاه پرداخت و جمعى از سرداران رومى و کرد را براى حمله به ایران با سپاهى عظیم تدارک دید. در اواخر پاییز 1014 ق / نوامبر 1605 م، متوجه آذربایجان شد و در کنار شهر سلماس اردو زد. شاه عباس با آگاه شدن از تهاجم جدید ترکان، نخست به شهر خوى رفت و فرمان داد تا مردم دهکده‏ها و آبادیها، از سر راه سپاه عثمانى دور شوند و به داخل آذربایجان بروند. سپس چون شهرت یافته بود که سنان پاشا عزم تسخیر اردبیل را دارد، شاه ایران از خوى به مرند رفت تا در آنجا جلوى پیشرفت سپاه عثمانى را سد کند.

    شاه عباس، بار دیگر الله وردى خان امیرالامراى فارس را با جمعى از سرداران صفوى مانند ذوالفقار خان و امیر گونه خان - حکمران ایروان - مأمور جلوگیرى از پیشروى سپاهیان ترک کرد. اما چون از کثرت سپاه سنان پاشا که بالغ بر یکصد هزار تن بود، مطلع شد، در جنگ مردد شد و ترجیح مى‏داد که به تبریز عقب نشینى کند؛ اما سرداران سپاهش، مانند الله وردى خان و قرچقاى بیگ رئیس تفنگچیان، با این رأى شاه مخالفت و خواهان جنگ بودند. شاه در این باره با زینب بیگم، عمه خویش، که بانویى هوشمند و دلیر و صاحب رأى و پیوسته با اردوى شاهى همراه بود، مشورت کرد. زینب بیگم، نظر سرداران را تأیید و شاه را تشویق به نبرد کرد و به او توصیه نمود که از کثرت سپاهیان دشمن به هراس نیفتد، چنانکه اجدادش شاه اسماعیل اول و شاه طهماسب اول چنین کردند. شاه عباس چون دریافت که هیچکس حتى زنان اردو با تصمیم او موافق نیستند، «سرداران را گرد خود آورد و بدیشان گفت که بامداد روز دیگر براى جنگ آماده باشند .... / سفرنامه آنتونیو دوگوه‏آ، صص 290 تا 291» و گفت: «به هر کجا که او بگوید خواهد رفت / مرجع پیشین».

    اتفاقا" در جنگى که میان سپاه الله وردى خان و همراهان وى با قواى عثمانى درگرفت، همانگونه که زینب بیگم پیش بینى کرده بود، به سبب از جان گذشتگى و جسارت و دلیرى سران و سپاهیان ایران، شکست در سپاه ترک افتاد، و اردوى عثمانى در اندک مدتى در هم شکسته و پراکنده شد. چغال اوغلى ناگزیر بار دیگر راه فرار در پیش گرفت و غنایم بسیار به دست ایرانیان افتاد. بسیارى از سرداران بزرگ ترک هم یا کشته یا اسیر شدند. از جمله اسیران نامدار، یکى على پاشا - حکمران ادرنه - بود که به فرمان شاه عباس او را گردن زدند و سرش را به گرجستان فرستادند؛ زیرا این سردار در جنگهاى پیشین، سیمون خان - حکمران گرجستان را اسیر کرده بود. على پاشا حکمران تفلیس؛ صفر پاشا فرمانرواى اورفه، کوسه صفر پاشاى جزیره قبرس و طرابلس و پسر قادر پاشا سازنده قلعه ایروان، جملگى به غیر از یک تن از آنان، به فرمان شاه عباس گردن زده شدند.

    پس از شکست و فرار سنان پاشا، عده اى از سرداران ایرانى معتقد بودند که مى‏باید به تعقیب دشمن بپردازند. اما شاه عباس گفت: «.... من با کسانى که مى‏گریزند کارى ندارم. بگذارید بروند. زیرا من راحت رعایاى خود را بر مرگ دشمن ترجیح دارم .... / سفرنامه آنتونیو دوگوه‏آ». چغال اوغلى پس از فرار از ایران به وان رفت و از آنجا به دیار بکر و ارزروم شتافت و پس از چندى در این شهر خودکشى کرده است. «نیمه صفر 1016 ق / ژوئیه 1607 م».
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  7. #167
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    180
    Array

    پیش فرض

    تسخیر قلعه گنجه

    «1015 ق / 1606 م»

    شاه عباس پس از در هم شکستن نیروى عثمانى و فرار چغال اوغلى، قسمتى از اردوى خود را به تبریز فرستاد و خود در زمستان آن سال از راه اردبیل و شمال آذربایجان عازم فتح قلعه گنجه شد. پیش از حرکت به سوى اردبیل، الله وردى خان را اجازه داد تا به فارس باز گردد و در بهار همان سال با نیروى تازه به اردوى او در آذربایجان بپیوندد. سرداران خراسان را نیز مرخص کرد.

    پس از زیارت اردبیل، شاه به مردم گنجه پیام داد که چون امیدى به رسیدن قواى کمکى از سوى سلطان عثمانى نیست، بهتر است که بدون جنگ و خونریزى تسلیم شوند، تا جان و مالشان در امان بماند. ولى محمد پاشا حکمران قلعه که اصلا" تبریزى بود، به پیشنهاد شاه وقعى ننهد و آماده دفاع شد.

    شاه عباس در آغاز بهار سال 1014 ق / آوریل 1606 م قلعه را در محاصره گرفت؛ اما کار محاصره به سبب دلیرى و پایدارى نگهبانان قلعه نزدیک به سه ماه به درازا کشید. دراین مدت تعدادى از سربازان قزلباش هم کشته شدند؛ افزون بر این، اهالى قلعه، یکى از سرداران ایرانى را هم که دو سال پیش از آن به دست ایشان افتاده بود، با یکى از سادات مازندران، که از جانب مادر با شاه عباس خویشى داشت، کشتند. با این اقدام، خشم شاه ایران را برانگیختند، به همین جهت پس از آنکه قلعه گنجه را در 28 صفر 1015 ق / 5 ژوئیه 1606 م به دست سربازان ایران افتاد، چون محمد پاشا به خدمت شاه رسید و خواست بر پایش بوسه زند، اجازه نداد و به دستور وى، پاشاى ترک را به همراه سربازانى که از قلعه دفاع کرده بودند، گردن زدند.

    در قلعه گنجه گذشته از غنایم بسیار و آذوقه فراوان، مقدار زیادى توپ و تفنگ نیز به دست آمد. شاه حکمرانى قلعه را به محمد خان زیاد اوغلى قاجار سپرد.
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  8. #168
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    180
    Array

    پیش فرض

    درخواست صلح از سوى سلطان عثمانى

    «1015 ق / 1606 - 1607 م»

    شاه عباس پس از گرفتن قلعه گنجه، دو قلعه گورى و تفلیس را هم، به سبب آن که محافظان آنجا باوى از در اطاعت و تسلیم درآمدند، به آسانى گرفت و از گرجستان به جانب ایروان و نخجوان رفت تا از آنجا به گرفتن قلعه شیروان بپردازد.
    هنگامى‏که شاه عباس با سپاه ایران به سوى نخجوان پیش رفت، فرستاده‏اى از دربار عثمانى به اردوى ایران آمد. این فرستاده زنى به نام گلچهره بود که از سوى مادر بزرگ سلطان احمد خان - پادشاه عثمانى - مادر سلطان محمد خان - سلطان پیشین عثمانى - حامل پیامى‏براى زینب بیگم، عمه شاه عباس بود؛ دولت عثمانى در نظر داشت تا با واسطه قرار دادن زینب بیگم، جنگ و خونریزى خاتمه یافته، بین دو دولت ایران و عثمانى صلح برقرار شود.

    گلچهره خانم، همسر سیمون خان - والى گرجستان - بود که در لشکر کشى سپاه عثمانى اسیر و در استانبول زندانى شده بود. همسرش به تدریج جزو ندیمه هاى مادر سلطان درآمد و او حاضر شد گلچهره را به همراه همسرش آزاد سازد، مشروط بر اینکه پیام او را به زینب بیگم برساند. گلچهره این مأموریت را بر عهده گرفت و با شوهرش عازم ایران شد، اما سلطان احمد خان از بیم آنکه میمون خان، ضعف دولت عثمانى را نزد پادشاه ایران آشکار سازد، در نیمه راه او را به استانبول بازگرداند و تنها به گلچهره اجازه داده شد که به ایران بیاید.
    گلچهره در محل اوچ کلیسا به خدمت شاه و زینب بیگم رسید و در آنجا عریضه شوهر خود به شاه و مادر بزرگ سلطان عثمانى را به او تقدیم داشت. شاه عباس در 6 جمادى الثانى 1015 ق / 9 اکتبر 1606 م، گلچهره و همراهان او را به استانبول باز گرداند، و مراد آقا از ملازمان ویژه عمه شاه، نیز همراه ایشان به استانبول رفت؛ زینب بیگم در پاسخ مادر سلطان عثمانى نوشت که دولت ایران حاضر است با سلطان عثمانى صلح کند، مشروط بر آنکه آن دولت تمام سرزمینهایى را که سم اسب شاه اسماعیل اول بدانجا رسیده، به ایران بسپارد. مادر سلطان عثمانى در پاسخ نامه نوشت: «اسب شاه اسماعیل چموش بوده و بسیار دویده و به سرزمینهایى که هرگز متعلق به ایران نبوده است تجاوز کرده .... اگر شاه ایران به آنچه اجدادش داشته‏اند قناعت کند، او نواده خود سلطان عثمانى را به مصالحه راضى خواهد کرد، مشروط به آن که شاه ایران نیز آنچه از متصرفات عثمانى گرفته است باز دهد. / سفرنامه آنتونیو دوگوه آ، صص 313 - 15».
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  9. #169
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    180
    Array

    پیش فرض

    فرستاده وزیر اعظم دربار عثمانی به دربار شاه عباس

    پس از آن یکبار دیگر در ماه شوال 1015 ق / فوریه 1607 م، درویش محمد پاشا وزیر اعظم عثمانى فرستاده‏اى به همراه پیامى‏نزد شاه فرستاد. وزیر اعظم در این نامه از در صلح جویى درآمده از شاه عباس خواسته بود که یکى از مردان کار آزموده و مجرب ایران را براى گفتگوهاى صلح روانه دربار استانبول نماید. شاه نیز در 24 شوال 1015 ق / 22 فوریه 1607 م، محمد بیگ روملو، از سرداران بزرگ ایران را با فرستاده وزیر اعظم همراه و به استانبول فرستاد.

    وزیر اعظم پس از پذیرفتن سفیر ایران و آگاهى از درخواستهاى دولت صفوى، سفیر دیگرى به نام خیرالدین به دربار ایران گسیل داشت. وزیر اعظم در نامه خود به شاه عباس نوشته بود، اکنون که شهریار ایران تمام ولایاتى را که در زمان پدرش به تصرف دولت عثمانى درآمده بود، به نیروى سپاهیان ایران باز گرفته، صواب آن است که در کار صلح پیشقدم گردد و در این باره به سلطان عثمانى نامه‏اى بنویسد، تا او و سایر سران خواهان صلح، سلطان عثمانى را به ترک جنگ که موجب ضعف دو کشور بزرگ مسلمان است، و مایه خرسندى پادشاهان اروپا، راضى کند.

    شاه عباس، فرستاده وزیر اعظم را یک سال در ایران نگه داشت و در اوایل 1018 ق / 1609 م به وى اجازه بازگشت داد. شاه همراه فرستاده عثمانى، بار دیگر محمد بیگ روملو را به دربار عثمانى فرستاد و چنانکه مراد پاشا خواسته بود در نامه دوستانه‏اى که به سلطان احمد خان نوشت، علاقه ایران را به صلح و آشتى ابراز داشت.

    اما شاه ایران تنها به ارسال فرستاده اکتفا نکرد، چون احساس مى‏شد که ممکن است این بار اقدامات دو دولت در ایجاد صلح به نتیجه برسد، پادشاه صفوى بر آن بود که تا در مذاکرات برگهاى برنده بیشترى در اختیار داشته باشد. از این رو، هم زمان با فرستادن سفیر به دربار عثمانى، اقدام به فتح قلعه هاى دیگرى که اهمیت استراتژى براى ایران داشت دست زد. اقدامات شاه عباس در این باره در مقاله (تسخیر قلعه‏هاى باکو و دربند و شماخى) آمده و پس از آن ادامه گفتگوهاى صلح میان دو دولت در مقاله (سیاست دولت عثمانى در مذاکرات صلح) پى گرفته شده است.
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

  10. #170
    انجمن تاریخ
    تاریخ عضویت
    May 2011
    محل سکونت
    زير ابر هاي رنگارنگ
    نوشته ها
    2,369
    تشکر تشکر کرده 
    242
    تشکر تشکر شده 
    406
    تشکر شده در
    253 پست
    قدرت امتیاز دهی
    180
    Array

    پیش فرض

    تسخیر قلعه‏هاى باکو، دربند و شماخى

    «1016 ق / 1607 م«

    همانگونه که در مقاله )درخواست صلح از سوى سلطان عثمانى( آورده شد، شاه عباس، محمد بیگ روملو را به عنوان سفیر ایران براى مذاکرات صلح به دربار استانبول فرستاد؛ اما در همان حال در نظر داشت که برخى از مناطق استراتژیک و مهم را که هنوز در اختیار عثمانى بود، بیش از آنکه مذاکرات صلح جدى‏تر شود، در اختیار بگیرد؛ از این رو، با وجود کمبود آذوقه و آماده نبودن سپاه براى جنگ، و على رغم مخالفت اغلب سرداران سپاه صفوى، وى به آن سرزمین لشکر کشید و شهر شماخى مرکز ولایت شروان را به محاصره درآورد. فتح قلعه شماخى، که از قلاع مستحکم و استوار شروان بود، تا چند ماه میسر نشد؛ اما درهمین مدت حکمرانان قلعه‏هاى باکو و دربند خود را تسلیم کردند و آن دو قلعه بدون جنگ و خونریزى به دست ایران افتاد.

    شهر و قلعه شماخى نیز سرانجام در اول ربیع الاول 1016 ق / 26 ژوئیه 1607 م به تصرف سپاهیان ایران درآمد. چون محافظان و مردم ترک شهر در پایدارى سماجت کرده و از تسلیم شدن سر باز زده بودند؛ شاه عباس امر به قتل و کشتار مردم داد.

    شاه عباس پس از تصرف قلعه، سربازان ترک شماخى را به گروهى از مردم آن شهر، که پیش از آن به اطاعت برخاسته و تسلیم شده بودند، سپرد، تا آنان را به دست خود و به خاطر مصائب و رنجهایى که از ترکان دیده بودند، هلاک کنند. شاه مى‏خواست بدین وسیله میان مردم شماخى و ترکان عثمانى، کینه‏اى پدید آورد تا اگر ترکان عثمانى بار دیگر به آن شهر حمله بردند، مردم از بیم تقاص، ناچار به مقاومت شوند!

    از شهر شماخى غنایم بسیار به دست آمد که از آن جمله؛ معادل ششصد هزار اکو - پول فرانسه - نقره پول نقد و یکصد و پنجاه عراده توپ بزرگ و پانصد توپ کوچک برنجى و شش هزار قبضه تفنگ سر پر بود. پس از سقوط قلعه شماخى، احمد پاشا، بیگلر بیگى شروان و شمس الدین پاشا، سردار عثمانى و گروهى دیگر از سران ترک ناگزیر تسلیم شدند. شاه عباس بر احمد پاشا ترحم کرد و او را بخشید، اما شمس الدین پاشا را به دست رئیس زنده خواران خود به نام ملک على سلطان سپرد تا سردار عثمانى و پسر کوچک و برادرش را تکه تکه کرده زنده خوارى کند.
    روز گار است که گه عزت دهد گه خوار دارد

    چرخ بازیگر از این بازیچه ها بسیار دارد

صفحه 17 از 19 نخستنخست ... 713141516171819 آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/