صفحه 17 از 20 نخستنخست ... 71314151617181920 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 161 تا 170 , از مجموع 193

موضوع: زندگی نامه و اشعار هوشنگ ابتهاج

  1. #161
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    انتظار

    باز ای دلبرا که دلم بی قرار توست
    وین جان بر لب آمده در انتظار توست
    در دست این خمار غمم هیچ چاره نیست
    جز باده ای که در قدح غمگسار توست
    ساقی به دست باش که این مست می پرست
    چون خم ز پا نشست و هنوزش خمار توست
    هر سوی موج فتنه گرفته ست و زین میان
    آسایشی که هست مرا در کنار توست
    سیری مباد سوخته ی تشنه کام را
    تا جرعه نوش چشمه ی شیرین گوار توست
    بی چاره دل که غارت عشقش به باد داد
    ای دیده خون ببار که این فتنه کار توست
    هرگز ز دل امید گل آوردنم نرفت
    این شاخ خشک زنده به بوی بهار توست
    ای سایه صبر کن که براید به کام دل
    آن آرزو که در دل امیدوار توست
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  2. #162
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    جان ای ساقی

    چیست آن در لب شیرین تو ؟ ای ساقی
    بستان جانم و آنمن بچشان ای ساقی
    باده پیش آر که در پای تو در خواهم باخت
    حاصل کارگه ... و مکان ای ساقی
    درد هجران عزیزان به جهان چند کشیدم
    همه رفتند ، خدا را تو بمان ای ساقی
    تا سرانجام دل خون شده چون خواهد بود
    سرنوشتی ز خط جام بخوان ای ساقی
    دور کجدار و مریز است و دلم می لرزد
    چون توان زیست چنین دل نگران ای ساقی
    نه دلی ماند و نه دینی ز پی غارت عشق
    آه ازین فتنه که برخاست ، امان ای ساقی
    رستمی بر سر سهراب یلی می گرید
    نوشداروی امیدی برسان ای ساقی
    چشم مستت چه طلب می کند از سایه ؟ بگو
    به فدای لب شیرین تو جان ای ساقی
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  3. #163
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    در اوج آرزو

    بگذار تا ازین شب دشوار بگذریم
    رود رونده سینه و سر می زند به سنگ
    یعنی بیا که ره بگشاییم و بگذریم
    لعلی چکیده از دل ما بود و یاوه گشت
    خون می خوریم باز که بازش بپروریم
    ای روشن از جمال تو ایینه ی خیال
    بنمای رخ که در نظرت نیز بنگریم
    دریاب بال خسته ی جویندگان که ما
    در اوج آرزو به هوای تو می پریم
    پیمان شکن به راه ضلالت سپرده به
    ما جز طریق عهد و وفای تو نسپریم
    آن روز خوش کجاست که از طالع بلند
    بر هر کرانه پرتو مهرش بگستریم
    بی روشنی پدید نیاید بهای در
    در ظلمت زمانه که داند چه گوهریم
    آن لعل را که خاتم خورشید نقش اوست
    دستی به خون دل ببریم و بر آوریم
    ماییم سایه کز تک این دره ی کبود
    خورشید را به قله ی زرفام می بریم
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  4. #164
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    مرگ دوباره

    در هفت آسمان جو نداری ستاره ای
    ای دل کجا روی که بود راه چاره ای
    حالی نماند تا بزنی فالی ای رفیق
    خیی کجاست تا بکنی استخاره ای
    هر پاره ی دلم لب زخمی ست خون فشان
    جز خون چه می رود ز دل پاره پاره ای
    از موج خیز حادثه ها مأمنی نماند
    کشتی کجا برم به امید کناره ای
    دیدار دلفروز تو عمر دوباره بود
    اینک شب جدایی و مرگ دوباره ای
    از چین ابروی تو دلم شور می زند
    کاین تیغ کج به خون که دارد اشاره ای
    گر نیست تاب سوختنت گرد ما مگرد
    کآتش زند به خرمن هستی شراره ای
    در بحر ما هر اینه جز بیم غرق نیست
    آن به کزین میانه بگیری کناره ای
    ای ابر غم ببار و دل از گریه باز کن
    ماییم و سرگذشت شب بی ستاره ای
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  5. #165
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    گنج گم شده

    هوای روی تو دارم نمی گذارندم
    مگر به کوی تو این ابرها ببارندم
    مرا که مست توام این خمار خواهد کشت
    نگاه کن که به دست که می سپارندم
    مگر در این شب دیر انتظار عاشق کش
    به وعده های وصال تو زنده دارندم
    غم نمی خورد ایام و جای رنجش نیست
    هزار شکر که بی غم نمی گذارندم
    سری به سینه فرو برده ام مگر روزی
    چو گنج گم شده زین کنج غم برآرندم
    چه بک اگر به دل بی غمان نبردم راه
    غم شکسته دلانم که می گسارندم
    من آن ستاره ی شب زنده دار امیدم
    که عاشقان تو تا روز می شمارندم
    چه جای خواب که هر شب محصلان فراق
    خیال روی تو بر دیده می گمارندم
    هنوز دست نشسته ست غم ز خون دلم
    چه نقش های که ازین دست می نگارندم
    کدام مست ، می از خون سایه خواهد کرد
    که همچو خوشه ی انگور می فشارندم
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  6. #166
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    زاد راه

    نیامزند لبت جان بوسه خواه من است
    نگاه کن به نیازی که در نگاه من است
    ز دیده پرتو عشق ار برون زند چه کنم
    دلی چو اینه دارم همین گناه من است
    بماند آن که به امید راه توشه رود
    منم که ذوق جمال تو زاد راه من است
    ز سوز سینه ی صاحبدلان مگردان روی
    که روشنایی ایینه ات ز آه من است
    مرا به مجلس کورام که کرد اینه دار ؟
    شکست کار من از عقل روسیاه من است
    ز نیش مار چه نالم چو دست بردم پیش
    خلاف طینت او نیست، اشتباه من است
    گرفت دست دل خون فشان و خندان گفت
    خراب غارت عشق است و دادخواه من است
    به زیر سایه ی زلف تو آمده ست دلم
    به غم بگوی که این خسته در پناه من است
    ز حسن پرس که در روی تو به سایه چه گفت
    جلال شعر تو هم جلوه ای ز جاه من است
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  7. #167
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    روشن گویا

    دیری ست که از روی دل آرای تو دوریم
    محتاج بیان نیست که مشتاق حضوریم
    تاریک و تهی پشت و پس اینه ماندیم
    هر چند که همسایه ی آن چشمه ی نوریم
    خورشید کجا تابد از این دامگه مرگ
    باطل به امید سحری زین شب گوریم
    زین قصه ی پر غصه عجب نیست شکستن
    هر چند که با حوصله ی سنگ صبوریم
    گنجی ست غم عشق که در زیر سرماست
    زاری مکن ای دوست اگر بی زر و زوریم
    با همت والا که برد منت فردوس ؟
    از حور چه گویی که نه از اهل قصوریم
    او پیل دمانی ست که پروای کسش نیست
    ماییم که در پای وی افتاده چو موریم
    آن روشن گویا به دل سوخته ی ماست
    ای سایه ! چرا در طلب آتش طوریم
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  8. #168
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    غم پرست

    تو می روی و دل ز دست می رود
    مرو که با تو هر چه هست می رود
    دلی شکستی و به هفت آسمان
    هنوز بانگ این شکست می رود
    کجا توان گریخت زین بلای عشق
    که بر سر من از الست می رود
    نمی خورد غم خمار عاشقان
    که جام ما شکست و مست می رود
    از آن فراز و این فرود غم مخور
    زمانه بر بلند و پست می رود
    بیا که جان سایه بی غمت مباد
    وگرنه جان غم پرست می رود
    شب غم تو نیز بگذرد ولی
    درین میان دلی ز دست می رود
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  9. #169
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    درست شکسته

    شکسته وارم و دارم دلی درست هنوز
    وفا نگر که دلم پای بست توست هنوز
    به هیچ جام دگر نیست حاجت ای ساقی
    که مست مستم از آن جرعه ی نخست هنوز
    چنین نشسته بع خکم مبین که در طلبت
    سمند همت ما چابکاست و چست هنوز
    به آب عشق توان شست پک دست از جان
    چه عاشق است که دست از جهان نشست هنوز
    ز کار دیده و دل سایه بر مدار امید
    گلی اگرچه ازین اشک و خون نرست هنوز
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

  10. #170
    عضو سایت
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    هر جا که دل خوش باشه
    نوشته ها
    9,369
    تشکر تشکر کرده 
    12,680
    تشکر تشکر شده 
    7,551
    تشکر شده در
    3,656 پست
    قدرت امتیاز دهی
    3149
    Array

    پیش فرض

    غریبانه

    بگردید ، بگردید ، درین خانه بگردید
    دیرن خانه غریبند ، غریبانه بگردید
    یکی مرغ چمن بود که جفت دل من بود
    جهان لانه ی او نیتس پی لانه بگردید
    یکی ساقی مست است پس پرده نشسته ست
    قدح پیش فرستاد که مستانه بگردید
    یکی لذت مستی ست ، نهان زیر لب کیست ؟
    ازین دست بدان دست چو پیمانه بگردید
    یکی مرغ غریب است که باغ دل من خورد
    به دامش نتوان یافت ، پی دانه بگردید
    نسیم نفس دوست به من خورد و چه خوشبوست
    همین جاست ، همین جاس ، همه خانه بگردید
    نوایی نشنیده ست که از خویش رمیده ست
    به غوغاش مخوانید ، خموشانه بگردید
    سرشکی که بر آن خک فشاندیم بن تک
    در این جوش شراب است ، به خمخانه بگردید
    چه شیرین و چه خوشبوست ، کجا خوابگه اوست ؟
    پی آن گل پر نوش چو پروانه بگردید
    بر آن عق بخندید که عشقش نپسندید
    در این حلقه ی زنجیر چو دیوانه بگردید
    درین کنج غم آباد نشانش نتوان دید
    اگر طالب گنجید به ویرانه بگردید
    کلید در امید اگر هست شمایید
    درین قفل کهن سنگ چچو دندانه بگردید
    رخ از سایه نهفته ست ، به افسون که خفته ست ؟
    به خوابش نتوان دید ، به افسانه بگردید
    تن او به تنم خورد ، مرا برد ، مرا برد
    گرم باز نیاورد ، به شکرانه بگردید
    وقتی با خدا گل یا پوچ بازی می کنی ، نترس ، تو برنده ای

    چون خدا همیشه دو دستش پره


    [SIGPIC][/SIGPIC]

صفحه 17 از 20 نخستنخست ... 71314151617181920 آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/