صفحه 17 از 21 نخستنخست ... 7131415161718192021 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 161 تا 170 , از مجموع 202

موضوع: جنگ جهانی دوم به زبان ساده

  1. #161
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    هرجا ایمان کامل باشد اراده قوی هم وجود خواهد داشت مردان بی اراده کسانی هستند که به هیچ چیز ایمان ندارند.

    تا وقتی که جهان باقی است این قانون در طبیعت جاری است و بین تمام موجودات جهان از لحاظ قدرت و استعداد و لیاقت تفاوت محسوس وجود دارد.

    وجود تمدن انسانی در این قاره عظیم بستگی بوجود آریا دارد که تمدن انسانی را پایه گذاری کرده است نابودی این نژاد با ضعیف شدن و کم شدن آن پردئه سیاه اسارت و وحشی گری را بر روی سطح زمین خواهد گسترد.
    دولت به معنی ملت و اگر دولت از ملت نباشد دولت زوال پذیر است.
    یک دولت می تواند وقتی ایده ال ملت باشد که نه فقط بتواند شرایط زندگی ملت را تامین نماید بلکه قادر باشد سطح فکر ملت را برای تقویت پایه های استقلال خود تقویت نماید.
    کودک قیمتی ترین ذخیره یک ملت است.
    شرم آورتر از این نیست که وقتی بیمار هستند کودکی را به دنیا بیاورند و شرافتمندترین کارها در مقابل آن هنگامی است که از بروز این اشتباهات جلوگیری نمایند.
    ملتی که فرهنگ و بهداشت او اساس درستی داشته با این دو عامل قوی می تواند قدم های بلند به سوی پیشرفت بردارد.
    اگر یک ملت اراده داشته باشد در هر کاری پیروز خواهد شد.
    مردی که از لحاظ جسمی نیرومند است دلیل آن نیست که از لحاظ روح و معنا هم قدرت داشته باشد چه بسیار از افراد ضیعیف و ناتوانی دارای جان و روح قوی و اراده محکم بوده اند که کوهی را از جا تکان داده اند.
    تعلیم و تربیت یکی از اساس کشور است باید در نظر داشت مه مغز های جوان نبایستی از دانش ها و معلوماتی انباشه شود که هشتاد درصد برای آن ها غیر ضروری است و در نتیجه ممکن است پس از چند سال آن ها را به کلی فراموش کنند.
    از درس تاریخ آنچه در خاطرات جوانان باقی می ماند غیر از یک مشت اطلاعات بی فایده مانند تاریخ تولد چند سردار یا پادشاه چیز دیگری نبوده و سایر قسمت های مهم آن به کلی از یاد رفته و یا از ان نتیجه کلی نگرفته اند.
    یک مخترع نباید برای اختراع که کرده بزرگ و عظیم جلوه کند بلکه عظمت او مربوط به خدمتی است که برای ملت خود انجام داده است.
    کسی که ملت خود را دوست بدارد عشق خود را باید با نثار جان ثابت کند و خود را برای هرگونه فداکاری اماده سازد.
    کسی که با تخیلات پریشان از مشکلات برای خود کوهی می سازد و هر چیز را دشواری می داند واژگون شدن او حتمی است.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. #162
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    بعد از جنگ جهانی دوم، هیتلر، حزب نازی و پیامدهای ناريسم در اکثر نقاط جهان با نگرشی منفی مواجه شده‌اند. نمادهای تاریخی و فرهنگی هیتلر تا حدودی طبق توافق عمومی در غرب محکوم شده‌اند. نمایش صلیب شکستهٔ نازی یا دیگر نمادهای نازی در آلمان ممنوع شد
    .اما با وجود محکومیتی که توسط بسیاری از شخصیت‌های ملی، علیه هیتلر صورت گرفت، نمونه‌هایی از افرادی که به میراث هیتلر الفاظی بی طرفانه نسبت داده‌اند و یا به طرفداری از آن برخاسته‌اند نیز به ویژه در جنوب آمریکا و بخش‌هایی از أسيا وجود داشته‌است. .هیتلر گاهی اوقات، تنها به دلیل ویژگی یهودی ستیزیش، به عنوان چهره‌ای مثبت در جهان اسلام توصیف شده‌است.(البته بنده این قضیه را قبول ندارم)
    در سال ۱۹۵۳، رئیس جمهور پیشین مصر انورسادات نوشتاری مبنی بر طرفداری از هیتلر به رشتهٔ تحریر درآورده‌است
    لوویس فاراخان به او نسبت «مرد بسیار بزرگ» داده‌ بود..

    بال تاکرای(Bal Thackeray) رهبر جناح راست حزب شیو سنا(Shiv Sena)، در ایالت ماهاراشترای هند در سال ۱۹۹۵ نشان داد که یکی از تحسین کننده‌های هیتلر است.
    خارج از زادگاه هیتلر -براونا-آم-این در اتریش نشان سنگی حکاکی شده‌ای وجود دارد که ترجمهٔ آزاد آن اینچنین است:
    « برای دستیابی به صلح ، آزادی و دموکراسی هرگز- میلیونها مرده را به یاد نیاور»
    و عده ای عقیده دارند , آزادی و دموکراسی بدون خون معنا ندارد...

    زنده باد ایران
    یاد باد ، رایش سوم
    و جاوید باد , تمام وطن پرستانی که به دور از تعصب و قومیت و دین و آیین, نماد ارزش والای انسانی را به منصح ظهور میگذارند .

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  3. #163
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    آخرعاشقی

    هیتلر به رادیو گوش می دهد......... نیروهای ارتش سرخ تا دروازه های برلین پیش آمده اند ... ژنرال ژوکف: تا فردا ٬ برلین را فتح خواهیم کرد......

    اما هیتلر همچنان در پناهگاه زیرزمینی خود در برلین بسر می برد...... تمامی دوستان و اطرافیانش از او خواهش می کنند که با یک فروند هواپیما از برلین خارج شود و رهبری را در مقری دورتر از جبهه های جنگ ادامه دهد........ اما هیتلر فهمیده است که دیگر به پایان راه رسیده است.

    از منشیهایش که در آن لحظات هولناک هنوز او را رها نکرده اند می خواهد که ماشینهای تایپ خود را آماده کنند. او می خواهد وصیتنامه خود را بگوید....... وصیتنامه ای که در آن لحظات آخر نیز می گوید که ما قربانی دسیسه چینی یهودیان شدیم ........ او از یهودیان چه چیزی می دانست که دیگران نمی دانستند.......... همه جهان او را مسئول این جنگ خانمان برانداز میدانند....... اما او طوری سخن می گوید که انگار از مسائلی با خبر است که دیگران نمی دانند.......... او باز هم یهودیان را مسئول آتش جنگ می داند.

    همه فکر می کردند که فیلد مارشال گورینگ یا هیملر جانشینان او خواهند شد......... اما آن دو به گفته خود هیتلر به او خیانت کرده بودند......... گورینگ و هیملر که بازی را تمام شده می دیدند٬ به خیال خود در پی کنار آمدن با متفقین شده بودند...... زهی خیال باطل........ صلح... آن هم در شرایطی که متفقین وارد آلمان شده بودند؟.......... چندی قبل گورینگ از طرف پیشوا عزل گردیده بود...... و هیملر نیز شرایط بهتری نداشت........

    هیتلر در وصیتنامه خود٬ دریاسالار دونیتس که مردی خوش نام در ارتش آلمان بود را جانشین خود قرار داد و از او خواست تا برای سرافرازی آلمان هر چه می تواند انجام دهد و دیگران را نیز به فرمانبرداری او امر کرد.

    پس از مرور وصیتنامه اش و طبق عادت همیشگی اش٬ اصلاح بعضی عبارات٬ به همگی فرمان داد تا برلین را ترک کنند.هواپیمایی که در میان آنهمه آتش برای بردن پیشوای آلمان آمده بود٬ نباید دست خالی باز میگشت....... برای هیتلر اهمیت داشت که وصیتنامه اش به دست بیگانگان نرسد.. پس وصیتنامه اش را بهمراه دیگر یاران نزدیکش بهمراه آن هواپیما فرستاد تا هم یارانش رهایی یابند و هم وصیتنامه اش ایمن باشد.

    او از گوبلس و خانواده اش و حتی اوا براون نیز خواست که ترکش کنند... اما آنها ماندند تا نامشان در کنار هیتلر باقی بماند.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. #164
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    هواپیما به پرواز در آمد و هیتلر ٬دستانش را از پشت کمر به هم گره زده بود و به آن هواپیما می نگریست......... خلبان چالاک آن هواپیما از میان کوهی از آتش توانست عبور کند و دور و دورتر شد...... دقایقی پس از آنکه هواپیما از دیدها ناپدید شد..کماکان هیتلر ایستاده بود و به آسمان مینگریست......... لحظه ای به خود آمد و به اطرافش نگاه کرد........ همه مانند او داشتند به آسمان نگاه می کردند....... صدایش را صاف کرد و رو کرد به اوابراون که در نزدیکیش ایستاده بود.......... و بلند گفت که دیگر زمان آن شده است که ازدواج کنم.... آیا همسری مرا قبول خواهی کرد؟........ اوا براون که سالها آرزوی چنین پیشنهادی را داشت....... اشک در چشمانش حلقه زد و با لبخندی بر لب٬ سرش را به نشانه تایید تکان داد.

    گوبلس دستور داد تا سریعا کشیشی بیاید و مراسم ازدواج را به اجرا بگذارد........ به سرعت تدارک جشن عروسی را دیدند و مقدار مختصری غذا و شیرینی نیز مهیا گردید ........ در آن لحظات ٬ شادی غیر قابل وصفی برقرار شد....... کشیش خطبه مربوط به ازدواج را خواند و از هیتلر پرسید که آیا حاضر است در سختیها و خوشیها در کنار همسرش باشد؟... هیتلر پاسخ داد:آری........ از اوا براون نیز سوالی مشابه پرسید که جواب او نیز مثبت بود........ در دفتر ثبت اسناد پس از امضای هیتلر و اوا براون٬ گوبلس از طرف هیتلر و همسر گوبلس از طرف اوا امضا کردند.

    پس از ساعتی شادمانی....... دیگر زمان استراحت تازه داماد و نو عروس گشته بود....... اما هیتلر قبل از آنکه به اتاقش برود از گوبلس خواست تا بطور خصوصی با او صحبت کند....... پس آندو به دفتر کار هیتلر رفتند ٬ اما برعکس جلسات دیگر ٬ این جلسه زیاد طولانی نبود....... پس از آن هیتلر با همگی خداحافظی کرد و از آنها تشکر نمود که تا این لحظه او را ترک نکرده اند و پس از آن بازوی نو عروسش را گرفت و به اتفاق به اتاق هیتلر رفتند....... چشمان همه اشکبار بود......... این آخرین باری بود که پیشوای آلمان زنده دیده شد.

    شاید هیتلر در این لحظات آخر شعری با این مضمون میخواند: ای مثل من در خود اسیر لیلی من با من بمیر تنها به یومن مرگ ما این قصه می ماند به جا...من با تو گریه کرده ام در سوگ همراهان خویش آنان که عاشق مانده اند بر عهد و بر پیمان خویش...

    همه نگران بودند و خواب به چشمان هیچ کس راه نمیافت.......... ساعاتی گذشت تا اینکه صدای تیری از اتاق پیشوا به گوش رسید...... همه سراسیمه به اتاق پیشوا رفتند ........

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  5. #165
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    داستان زندگی پر فراز و نشیب هیتلر به پایان رسید ...

    به دستور گوبلس چاله ای که از خمپاره های متفقین درست شده بود را پر از بنزین کردند و جسد هیتلر و اوا براون را درون آن سوزاندند....... سپس گوبلس و همسرش و دختران خردسالش به پیشوایشان اقتدا کردند و آنها نیز خودکشی نمودند.

    مارتین بورمان٬منشی خصوصی هیتلر٬ و تنها کسی از سران نازی که هیچگاه دستگیر نشد...... دستور سوزاندن جسد آنها را نیز صادر کرد و پس از آن مشغول جمع آوری و سوزاندن اندک مدارکی که باقی مانده بود شد.

    زمانی که روسها پناهگاه هیتلر را تصرف کردند تنها تکه هایی از استخوان هیتلر را یافتند و این همه ی پایان داستان بود

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. #166
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    مرگ هیتلر،حقیقت یا دروغ؟

    دربسیاری از کتب نوشته شده است که هیتلر در سال 1945 در کاخ صدارت عظمی با شلیک گلوله به شقیقه ی راست خود ،خود کشی کرد.اما در کتاب فرمانده بعد از خدا در داستان اولش(پانصد هزار فدائی در خیابان های برلین)نویسنده طور دیگری نظر داده است که من متن را به طور خلاصه در این تاپیک می نویسم:
    همین که دولت شوروی موافقت کرد و قوای دول فرانسه آمریکا و انگلستان وارد برلن شدند،پروفسور لوئی منسفیلد انگلیسی متخص تحقیقات جنائی انگلیس به برلن رفت وراجع به سوزانیدن دو جنازه ی هیتلر و اوا براون تحقیق کرد و یک گزارش رسمی برای دولت انگلستان تهیه نمود و در آن گزارش نشان داد که جنازه ی هیتلر و اوا براون از بین نرفته است.
    روزی که پروفسور منسفیلد در مورد تحقیق در باره ی جنازهی هیتلر وارد برلن گردید به گفته ی خودش خود را طوری فرض کرد که در مورد خود کشی هیتلر اطلاعی ندارد.پس دو جنازه،یک زن و دیگری مرد را از بیمارستانی گرفت و آن دو را با 180 لیتر گازوئیل سوزاند.و نمونه ی خونی که در اتاق خود کشی هیتلر بود را بر داشت و با نمونه ی خون هیتلر که در لابراتوار بود مقایسه کرد(هیتلر یک بار مورد عمل جراحی قرار گرفت و بار ها دندان هایش را معالجه کرده بود و نونه ی خونش در لابراتوار بود)و به این نتیجه رسید که خونی که در اتاق بوده خون هیتلر نیست.او با بررسی محلی که گفته می شد جنازه ها را سوزانده اند و مشاهده ی این که درختان اطراف شکوفه دارند و روی زمین علف سبز وجود دارد و همچنین جواب آزمایشگاه که گفته بود خاک آنجا سوزانده نشده است به این نتیجه رسید که جنازه ها سوزانده نشده اند.پروفسور می گوید تمام اسناد رسمی مربوط به سوختن و از بین رفتن دو جنازه متکی به شهادت دونفر است،

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  7. #167
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    یکی کامپکا راننده ی مخصوص هیتلر و دیگری یک سرباز به نام هرمان کارنو که در آن محوطه نگهبانی می داده است.اما شهادت این دو از لحاظ قضایی قابل قبول نیست زیرا اولی تناقض گویی کرده و دومی شهادتش از لحاظ عقلانی قابل قبول نیست.کامپکا یک با رشهادت داده که جنا زه ها را دونفر دیگر حمل می کردند و من از بورمان (که یکی از آن دو بود)جنازه ی اوا براون را در راه گرفتم و در گودال گذاشتم و جنازه گرم بود (که یعنی تازه مرده بود) و در جایی دیگر شهادت داده که مرا صدا زدند و من به اتاق رفتم و جنازه را برداشتم و آوردم و به گودال انداختم و جنازه سرد بود(که یعنی خیلی وقت بود که مرده بود) و در دوحالت گفته که طرف چپ جنا زه ی اوا بر اثر شلیک گلوله خونی بوده در حالی که اوا براون با سم خود کشی کرده بود.هرمان کارنو هم می گوید ساعت شش و نیم بعد از ظهر که نگهبانی ام تمام شد و به کاخ رفتم و شنیدم که جنازه ها را سوزانده اند ، به حیاط آمدم و به سوی جنازه ها رفتم و پیشوا را از روی سبیل و اونیفورم او شناختم در صورتی که بعد از سه ساعت سوختن جنازه(از ساعت سه بعد از ظهر)دیگر چیزی از آن باقی نمی ماند در ضمن پروفسور با سوزاندن دو جازه ای که از بیمارستان گرفته بود دید که موی سر و صورت در اولین دقایق سوختن از بین می رود و هرمان کارنو نمی توانسته که هیتلر را از روی سبیل و اونیفورم (مخصوصا سبیل)بشناسد.و منسفیلد انگلیسی به این طریق ثابت کرد که اوا براون و هیتلر یا نمرده اند و یا جنازه هایشان سوزانده نشده است.به هر حال زیاد هم مهم نیست زیرا پیشوا از تاریخ سی آوریل هزار و نهصد و چهل و پنج دیگر در جهت دادن جهان تاثیری نداشته است.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  8. #168
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    کانال دانتزیک

    باید تصدیق نمود مسئله دالان دانتزیک که بهانه ای برای آغاز جنگ جهانی دوم گردید مسئله ای بر خلاف منطق سیاسی بود. کسانی که بعد از جنگ جهانی اول مرزهای اروپا را تغییر دادند گفتند که کشور لهستان که مستقل گردیده باید به دریای آزاد راه داشته باشد تا اینکه از نظر اقتصادی پیشرفت کند. وضع جغرافیائی لهستان طوری بود که نمی توانست به دریای آزاد راه پیدا کند زیرا خاک آلمان بین کشور لهستان و دریای آزاد(دریای بالتیک)حائل بود. دول فاتح جنگ جهانی اول برای اینکه لهستان به دریای آزاد راه پیدا کند از وسط خاک آلمان یک دالان به کشور لهستان دادند تا لهستان بتواند با آن دالان که منتهی به بندر دانتزیک واقع در کنار دریای بالتیک می شد راه به دریای آزاد پیدا کند. مردان سیاسی فرانسه و انگلیس در آن دوره که همه سالخورده و باتجربه بودند نمی فهمیدند که بوجود آوردن یک راهرو از وسط خاک آلمان برای ملت لهستان و دالان مزبور را ملک مطلق لهستان بشمار آوردن،سبب می شود که در آینده بین لهستان و آلمان جنگ در بگیرد. با تصدیق این مسئله بوجود آوردن دالان دانتزیک مانند این بود که نهال جنگ آینده را در زمین بکارند ، هیتلر نمی باید اگر واقعا چاره ای دیگر داشت ، برای یک دالان ملت آلمان را به جنگی بکشاند که نتیجه اش برای آنها تحمل ************جه های جسمی و روحی طاقت فرسا باشد.
    از پیر-لافن مورخ معاصر فرانسوی

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  9. #169
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    این است ماهیت یهود بخوانید و بیندیشید

    در سال 1823 روز عيد فصح در شهر Valisob واقع در شوروي سابق كودك دو ساله‌اي ناپديد گشت و پس از يك هفته جستجو جسد بيجان او را در يكي از لجن‌زارهاي خارج شهر پيدا نمودند و با آن كه آثار فرو بردن ميخ و سوزن، بر آن نمايان بود، ولي قطره‌اي خون بر لباسهايش وجود نداشت و چنانچه بعداً معلوم شد، جسد را بعد از قتل شسته بودند.
    خانمي كه تازه يهودي شده بود1 و در اين قصه متهم بود, در اعترافات خود چنين گفته است : ما از طرف يهود مأمور شديم كه اين كودك مسيحي را ربوده و در ساعت معيني در منزل يكي از آنها حاضر كنيم. هنگامي كه ما با اين كودك وارد منزل شديم, ديديم همه دور ميزي نشسته و منتظر ما هستند.
    طفل را روي ميز گذاشته و با قدري شكلات و بيسكويت و شيريني سر او را گرم كرديم، كودك بيچاره همين كه مشغول خوردن شد, يكي از آنها ميخ تيز و درازي را در رانش فرو برد.
    صداي دلخراش كودك بلند شد, هراسان به يكي از آنها پناه برد، او هم نامردي نكرد و با سوزن درازي كه در دست داشت كمرش را مجروح كرد، طفل باز فريادي زد و به سومي پناه برد, او هم سينه‌اش را سوراخ نمود و خلاصه آن قدر ميخ و سوزن به تنش فرو كردند, كه همانجا جان سپرد.
    سپس خونهايش را در شيشه كرده و به خاخام بزرگ تسليم كردند.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  10. #170
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4891
    Array

    پیش فرض

    نمونه اي از جنايات يهود و هاليوود: روشي در نابودي هويت افراد

    دهه 1960، جنگلهاي آمازون شاهد آزمايش كثيفي است. يك روانشناس يهودي بر 80 كودك بي نوا، پسر بچه هايي كه مي بايست در آينده مردان قوي و جنگ جوي قبيله بخت برگشته خود مي شدند، لباس دخترانه مي پوشاند ، بر آنها نام هاي دخترانه مي نهد ، اسباب بازي هاي دخترانه در اختيار آنان قرار مي دهد و بر صورتشان آرايش هاي دخترانه مي نشاند. بنابر تئوري يهودي ها هر آزمايشي كه بر روي يك قبيله ي كوچك انجام شود، بر روي يك ملت و يك دنيا هم قابل اجرا است. روزها، هفته ها و ماه ها از عمر كودكان بي پناه مي گذشت، اكنون آنان 15-16 ساله هستند. لحظاتي كه با خود خلوت مي كنند، نزاعي را در روح و روان خود شاهدند. آنان پسرند يا دختر؟

    آگاهي از دوگانگي اي كه در جنسيت آنان ايجاد شده برايشان زجرآور است. گروهي از اين كودكان كه اكنون نوجوانان قبيله خود هستند آنچنان سر خورده شده اند كه دست به خودكشي مي زنند. اين ماجرا بنيان صنعت فيلم سازي صهيونيستي هاليوود را با تغيير و تحول شگرفي مواجه ساخت و شروعي شد براي پياده كردن اهداف صهيونيست ها در جوامع مختلف. آنها متوجه شدند كه با حمله به ريشه شخصيت يك انسان، مي توان در تمام خواص شخصيتي و انساني او ترديد ايجاد كرد.

    اولين سوال پدر و مادر به هنگام تولد نوزاد اين است كه، دختر است يا پسر؟ چرا ؟ به خاطر اينكه اين سوال هويت ما را تشكيل مي دهد. از اساسي ترين نشانه هاي هويت ما، جنسيت ماست. اما پر واضح است كه تنها گوشت و پوست و استخوان نمي تواند تفاوت هاي جنسي را منعكس كند. به عبارت ديگر بخش عمده مذكر بودن و مونث بودن جعلي است، ساخته عرف است. يعني صفات مردانه و زنانه قابل تنظيم اند. يعني مي شود مرد را جور ديگري تعريف كرد و زن را جور ديگر. يهود حیوان صفت از طريق اشاعه فيلم و نمايش و با استفاده از هنر پيشگاني كه با تدبير مدبران يهودي پست به ستارگان محبوبي تبديل مي شوند، تصميم گرفت كه: در مردانگي و زنانگي دختران و پسران ترديد ايجاد كند.

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 17 از 21 نخستنخست ... 7131415161718192021 آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/