صفحه 14 از 43 نخستنخست ... 410111213141516171824 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 131 تا 140 , از مجموع 429

موضوع: سلمان ساوجی

  1. #131
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    دل می‌خرد حبیب و مرا این متاع نیست

    گر طالب سرست برین سر، نزاع نیست


    کاری است عشق مشکل و حالی است بس غریب

    کس را به هیچ حال بران، اطلاع نیست


    دنیا خرند اهل مروت به هیچ وجه

    ارباب عشق را هوس این متاع نیست


    در عاشقی دلا ز ملامت مشو ملول

    کاحوال خستگاه هوا جز صراع نیست


    در سر ز استماع الست است مستیی

    ما را که احتیاج شراب و سماع نیست


    چون زلف اگر به تیغ سرم قطع می‌کنی

    ما را به مویی، از تو، سر انقطاع نیست


    هیچ آتشی به حرقت فرقت نمی‌رسد

    وان نیز دیده‌ام به سوز و وداع نیست


    سلمان امید مهر از آن ماهرو مدار

    زیرا میان این مه و مهر اجتماع نیست
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  2. #132
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    درد عشق تو که جز جان منش، منزل نیست

    در دل می‌زند و جز تو، کسی در دل نیست


    این محال است که رویت به همه آیینه روی

    ننمایید مگر آنجا محل قابل نیست


    این چه راهی است که در هر قدمش چاهی است؟

    وین چه بحری است کش از هیچ طرف ساحل نیست


    چه خبر باشد از احوال من بی سر و پا؟

    شمع ما را که هوا در سروپا در گل، نیست


    من تنی دارم و آن همچو میانت هیچ است

    غیر از این هیچ میان من و تو حایل نیست


    ترک جان کردم و تن، تا به وصالت برسم

    وآنکه او ترک علایق نکند، واصل نیست


    عارفا عمر به باطل رودت تا نرسی

    به مقامی که درو هر چه رود باطل نیست


    مقبل آن است که در چشم تو آید امروز

    بجز از هندوی چشم تو کسی مقبل نیست


    نزد این کالبد خاک چه گردی سلمان

    که بجز دردی و گردیش، دگر حاصل نیست
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  3. #133
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    اگر غمی است مرا بر دل، از غمش غم نیست

    مباد شاد، بدین غم، دلی که خرم نیست


    همه جهان، به غمش خرمند و مسکین ما

    کزان صنم به غمی، قانعیم و آن هم نیست


    حسد برم که چرا دیگری خورد، غم تو

    مرا به دولت عشق تو گر چه غم، کم نیست


    مرا که زخم جفا خورده‌ام، دوا فرما

    به ضربتی دگرم، کاحتیاج مرهم نیست


    دلم که دست به حبل المتین زلف تو زد

    ز ملک کوته عمرش، چه غم، که محکم نیست


    مجوی محرم و همدم طلب مکن، سلمان

    که در دیار تو، محرم نماند و همدم نیست


    مگو به باد، غم دل که باد را در دل

    اگر چه آمد و شد هست، لیک محرم نیست
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  4. #134
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    حاصلی، زین دور غم فرجام، نیست

    در جهان دوری، چو دور جام نیست


    گر چه دورانی خوش است، ایام گل

    خوشتر از دوران عشق، ایام نیست


    روز حسن دلبران را شام، هست

    بامداد عاشقان را شام، نیست


    ساقیا جامی که ما را بیش ازین

    برگ نام و ننگ خاص و عام نیست


    کار خام ما لبت سازد، نه می

    زانک کار پخته کار خام، نیست


    فاسقان، بدنام و صالح، نیک نام

    عارفان را در میان، خود نام نیست


    تا چه خواهد شد مرا، فرجام عشق

    ظاهرا عشق مرا فرجام، نیست


    ناله می‌گوید به آواز بلند

    قصه ما حاجت پیغام نیست


    پیش ما باری ندارد هیچ کار

    هر که صاحب درد و درد آشام نیست


    جان سلمان تا نسیم دوست یافت

    از هوایش چون نسیم، آرام، نیست
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  5. #135
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    خسته باد آن دل، که از تیر جفایش خسته نیست

    رسته باد از غم، دلی کز بند عشقش، رسته نیست


    گر دوایی نیست ما را، گو به دردی ده مدد

    ما به خار خشک می‌سازیم، اگر گلدسته نیست


    آب خوبی و لطافت، تا به جویش می‌رود

    دفتر حسن فلک را یک ورق، ناشسته نیست


    شکل ماه نو، خم ابروی او را، راستی

    نیک می‌ماند، دریغا ماه نو پیوسته نیست


    گردن شیران، به رو به بازی آرد، در کمند

    طره‌اش کز بند و قیدش، هیچ صیدی، خسته نیست


    مشک را سودای زلفش، خون به جوش آورده است

    بی سبب خون جگر، در ناف آهو بسته نیست


    راستی از سر و قدش، طرفه‌تر در چشم من

    هیچ شمشادی، به طرف جویباری رسته نیست


    زهره در چنگ، این غزل از قول سلمان می‌زند

    خسته باد آن دل که از تیر جفایش خسته نیست
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  6. #136
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    ما را بجز از عشق تو، در خانه کسی نیست

    بنمای رخ، از پرده که در خانه کسی نیست


    بردار مه از سلسله تا خلق بدانند

    کز سلسله داران تو، دیوانه کسی نیست


    فرزانه‌تر مردم اگر، زاهد و صوفی است

    ای دوست به دوران تو، فرزانه کسی نیست


    در خلوت دل، ساختمت، منزل و آنکس

    گر دل نکند، منزل جانانه کسی نیست


    خمار به اغیار مده، باده که خام است

    مطرب مزنش در، که در آن خانه، کسی نیست


    سرگشته بسی‌اند، ولی، آنکه چو پرگار

    دارد قدمی ثابت و مردانه، کسی نیست


    دلگرمی پروانه ده‌ای شمع که در عشق

    امروز، به جانبازی پروانه کسی نیست


    سلمان، مطلب، یار که بسیار بجستند

    زین جنس، درین منزل ویرانه کسی نیست


    یاری که به کامت برساند، ز دل خود

    در دور، بجز ساغر و پیمانه کسی نیست
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  7. #137
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    سرو را، پیش قدت، منصب بالایی نیست

    ماه را، با رخ تو، دعوی زیبایی نیست


    هر که بیند، گل روی تو و عاشق نشود

    همچو نرگس، مگرش دیده بینایی نیست


    امشب از چشم تو مستم، مدهم، می ساقی

    که مرا طاقت، درد سر فردایی نیست


    گرچه آتش دهن و تیز زبانم چون شمع

    در حضور تو مرا، قوت گویایی نیست


    سر زلفت به قلم گفتم و این سر به کسی

    بتوان گفت، که او را سر سودایی نیست


    از خیالت نشود، مردم چشمم خالی

    لایق صحبت تو، مردم هر جایی نیست


    گر چه پروانه مسکین، رود اندر سر شمع

    هیچ از صحبت او، تاب شکیبایی نیست


    بجز از دیدن روی تو، ندارم رایی

    بهتر از عادت یکرویی و یکرایی نیست


    گو برو در وصالت مطلب، آنکس کو

    که به عشق تو چو سلمان دل دریایی نیست
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  8. #138
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    هر که چون سروم، گل اندامی نداشت

    در جهان، از عیش خوش کامی نداشت


    هر که در راهش، نشان را گم نکرد

    در میان عاشقان، نامی نداشت


    گفت، پیشت می‌فرستم، باد را

    پیشم آمد، لیک، پیغامی نداشت


    سرو خود را، با قدش می‌کرد راست

    چون بدیدم، نیک اندامی نداشت


    هر که سر، در پای منظوری بتاخت

    راستی نیکو، سرآنجامی نداشت


    دل به زلفت رفت، تا صیدست و دام

    هیچ صیدی این چنین دامی، نداشت


    کرد زاهد منع من، نشنید دل

    پخته بود این دل، غم خامی نداشت


    من لبت را، دل به رغبت داده‌ام

    ورنه، با سلمان لبت وامی نداشت
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  9. #139
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    تیر خدنگ غمزه‌ات، از جان ما گذشت

    بر ما ز غمزه تو چه گویم، چها گذشت


    وقت صباح، بر سر شمع، از ممر باد

    نگذشت، آن چه بر سر ما از صبا گذشت


    در حیرتم، که باد به زلف تو، چون رسید

    فی الجمله چون رسید از آنجا چرا گذشت


    بر ما ز آب دیده شب، دوش تا به روز

    باران محتن آمد و سیل بلا گذشت


    یارب چه رفت، بر سر ما دوش، کان صنم

    بیگانه وش، درآمد و بر آشنا گذشت


    چندان گریستیم، که من بعد اگر کسی

    آید به سوی ما نتواند ز ما گذشت


    سلمان دوای درد دل، از کس طلب مکن

    با درد خود بساز، که کار از دوا گذشت
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


  10. #140
    عضو سایت
    گاه برای ساختن باید ویران کرد، گاه برای داشتن باید گذشت ، و گاه در اوج تمنا باید نخواست!
    تاریخ عضویت
    Jun 2011
    محل سکونت
    یک خانه
    نوشته ها
    25,040
    تشکر تشکر کرده 
    3,527
    تشکر تشکر شده 
    5,275
    تشکر شده در
    3,184 پست
    حالت من : Akhmoo
    قدرت امتیاز دهی
    4452
    Array

    پیش فرض

    چند گویم، در فراقت کابم از سر گذشت؟

    شد بپایان عمر و پایانی ندارد سرگذشت


    چون نویسم، کز فراقت، بر سر کلکم چه رفت

    باز سودایت چه بر طومار و بر دفتر گذشت


    جانم آمد، بر لب و کشتیش بر خشک اوفتاد

    آه من تا بحر نیلی رفت و زان برتر گذشت


    هر خدنگی کامد، از مشکین کمان ابروت

    در دل مسکین من، پیکان بماند و سرگذشت


    ناوکی کز دست شستت جست، آمد بر دلم

    از نسیم نوبهاری، بر دلم خوشتر گذشت


    در دو عالم، مقصد و مقصود جان عاشقان

    نیست جز خاک درت، چون می‌توان زان در گذشت


    خاک بر سر می‌کنم، چون باد و می‌گریم چو ابر

    گرچه ابرت از فراز بام و باد از در گذشت


    شمع را در گیر، امشب تا بگوید روشنت

    کز خیالت، دوش سلمان را چها بر سر گذشت
    [دل خوش از آنیم که حج میرویم؟ ..]
    غافل از آنیم که کج میرویم



    [SIGPIC][/SIGPIC]


صفحه 14 از 43 نخستنخست ... 410111213141516171824 ... آخرینآخرین

برچسب ها برای این تاپیک

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/