صفحه 13 از 22 نخستنخست ... 391011121314151617 ... آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 121 تا 130 , از مجموع 230

موضوع: دیوان عرفی شیرازی

Hybrid View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #1
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    من نگویم که درین شهر ستمکاری هست

    همه دانند که ما را به تو بازاری هست


    حد من نیست که در پیش تو گویم سخنی

    دوست داند که مرا قوت گفتاری هست


    از ادب چشم من و ناز مپوشان رخ دوست

    این نگاهی است که شایسته دیداری هست


    ساکن کعبه کجا، دولت دیدار کجا

    این قدر هست که در سایه ی دیواری هست


    مردم کارگه عشق هنرمندانند

    بیستون گر بشکافد دگر کاری هست


    دل عرفی نه یکی قطره ی حون، فولاد است

    از ستم سیر مشو دگر آزاری هست

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  2. #2
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    خبری خواهم از آن کوی که اعزازی هست

    ز برون عرض نیازی ، ز درون نازی هست


    گاه گاهی به دعا یک دو بساطی در باز

    عشق این شیوه ضرور است، دغابازی هست


    های هایی ز من بلبل عشرت بشنو

    در مصیبت کده هم مرغ خوش آوازی هست


    آتشین بال و پرم دود بر آرد ز قفس

    گو ندانم که مرا رخصت پروازی هست


    جهتی دید و هوایی خوش و پرواز گرفت

    لیک مسکین چه خبر داشت که شهبازی هست


    عرفی آن زلف سیاه است کمندی که مراست

    مانده چین بر سر چین خم اندازی هست

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  3. #3
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    مست آمدم به معرکه، آیین کار جیست

    دشمن کدام و مطلب از کار و بار چیست


    چون خار و گل ز شاخچه ی عدل می دهد

    این عین تازه رویی و این شرمسار چیست


    هم زهر چشم و هم نگه از باب خوبی است

    پس دم مزن که این خوش و آن ناگوار چیست


    غم نعمتی همی خورد، اما ز خوان عشق

    ای اهل روزگار غم روز گار چیست


    اندیشه در حریم وصال است منتطر

    معشوق چون شناخته است انتظار چیست


    تو راز خود نهفته بهشتی ز راز دار

    امید پرده پوشی ات از راز دار چیست


    نظم جهان چو بوقلمون است و ریو و رنگ

    پس عیب زاهدان مشعبد شعار چیست


    افتاد در میانه ی گرداب کشتی ام

    من رسته ام بگو رغم اهل کنار چیست

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  4. #4
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    ای دل حدیث صبر شنیدن ز بهر چیست

    زهر است در پیاله، چشیدن ز بهر چیست


    ای عیش غم که مرهم آسایش منی

    در زخم سینه نرم خلیدن ز بهر چیست


    کشت وفا عزیز تر است ای نسیم وصل

    چندین به شوره زار وزیدن ز بهر چیست


    این دشت را سموم نسیم است و شعله آب

    این سبزه را امید دمیدن ز بهر چیست


    عرفی خمار عشق عذابی است بس الیم

    جامی بکش، عذاب کشیدن ز بهر چیست

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  5. #5
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    گر می نخورده ای ز منت انفعال چیست

    ای خون شرم ریخته این رنگ آل چیست


    کی لازم است باده کشیدن ز جام زر

    مقصود تو اگر این است، قصور سفال چیست


    حسرت نگر که مست نگاه است چشم من

    آگه نی ام که شرم چه و انفعال چیست


    مردیم عرفی ز غم آن طفل خرد سال

    معلوم ما نشد که بر این ابتهال چیست

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  6. #6
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    بیدلی کو از او پرسم دل آواره چیست

    از مزاج دل تفاوت تا به سنگ خاره چیست


    عهد پیش از خاطرم شد، عشق گویا بنگرم

    بی وفایی های بخت و شوخی سیاره چیست


    چاره ای آخر ضرور است از پی تحصیل درد

    من ندانم هر که می داند بگوید چاره چیست


    آن که می دزدد نزاکت نام مرهم از تنش

    کی شناسد شکر زخم غمزه ی خونخواره چیست


    آن که چین آستین ها را برابر می کند

    چون بداند ذوق چاک دامن صد پاره چیست


    عرفی این ها با که گویی عشق می بازد ز تو

    زود خواهی گفت کاین بیهوده ی کفاره چیست

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  7. #7
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    ای پندگو دلم مخراش این فسانه چیست

    مردم ز غیرت، این سخن مجرمانه چیست


    نازم به توسن ستم او که هیچ گاه

    آگه نشد که چاشنی تازیانه چیست


    گر غمزه ات مراد اسیران نمی دهد

    حور و ملک شهید درین آستانه چیست


    طوف حریم کعبه ی دل فیض می دهد

    ای زایر حرم غزض از طوف خانه چیست


    نالم چنان به درد کزو خون چکد، ولی

    دل گویدم چه نغمه بود، این ترانه چیست


    من مست غوطه در ته دریای آتشم

    آگه نیم که شعله کدام و زبانه چیست


    عرفی شکایت از ستم یار بی غمی است

    شرمی ز اهل درد بدار، این فسانه چیست

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  8. #8
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    خاموشی من قفل نهان خانه ی عشق است

    افسانه ی من گریه ی مستانه ی عشق است


    دیوانه دل من که درو فتنه زند جوش

    گنجی است که آرایش ویرانه ی عشق است


    شوریده شد از ناخن عشق این دل صد شاخ

    این زلف پریشان شده از شانه ی عشق است


    صد دشنه خورد عقل که خاری کشد از پای

    این ها گل آن است که بیگانه ی عشق است


    از منطق و حکمت نگشاید اثر شوق

    این ها همه آرایش افسانه ی عشق است


    هر شمع که در انجمن دهر بر افروخت

    گر آتش طور است که پروانه ی عشق است


    عرفی دل افتاده ام از کعبه چه جویی

    دیری است که او فرش صنم خانه ی عشق است

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  9. #9
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    منم که طاعت بت لازم سرشت من است

    اگر به کعبه عبادت کنم کنشت من است


    اگر چه حسن عمل نیست اجر آن هم نیست

    که چشم اهل مروت به زشت من است


    روم به دوزخ و شکر بهشت می گویم

    که این به نزد مکافات من بهشت من است


    کنار کشت و لب جو به غم زبان دارد

    میان دایره ی غم کنار کشت من است


    بگیر آیینه عرفی ببین سر انجامم

    که هر چه صورت حال تو سرنوشت من است

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



  10. #10
    سرپرست
    شعار بلد نیستم
    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    محل سکونت
    ایران زمین
    نوشته ها
    25,693
    تشکر تشکر کرده 
    20,666
    تشکر تشکر شده 
    10,290
    تشکر شده در
    4,519 پست
    حالت من : Motarez
    قدرت امتیاز دهی
    4892
    Array

    پیش فرض

    زبان ز نکته فرو ماند و راز من باقی است

    بضاعت سخن آخر شد و سخن باقی است


    گمان مبر که تو چون بگذری جهان بگذشت

    هزار شمع بکشتند و انجمن باقی است


    کسی که محرم باد صبا ست می داند

    که با وجود خزان بوی یاسمن باقی است


    ز شکوه های جفایت دو کون پر شد، لیک

    هنوز رنگ ادب بر رخ سخن باقی است


    نماند قاعده ی مهر کوهکن به جهان

    ولی عداوت پرویز و کوهکن باقی است


    مگو که هیچ تعلق نماند عرفی را

    تعلقی که نبودش به خویشتن باقی است

    در دنیا هیچ بن بستی نیست.یا راهی خواهم یافت،یا راهی خواهم ساخت



صفحه 13 از 22 نخستنخست ... 391011121314151617 ... آخرینآخرین

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

علاقه مندی ها (بوک مارک ها)

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست در پست خود ضمیمه کنید
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •  

http://www.worldup.ir/