خانواده آریا دی ال

[tina]

مژگان جوون این پسره دیگه پسر من نیست باهاشم هیچ کاری ندارم .الانم دهنش بوی شیر میده میتونه زن و زندگی جمع و جور کنه؟؟؟
تقصیرباباشه همش به روش خندیده!!!

[tina]

تورو شوهر نمی دیم که امادگی بخوای دخترمون شوهر می دیم

با گل خشخاش و بابا رضا چپی با من دیگه چه مشکلی داری؟غیره اینه که جوونیم رو به پات ریختم باهات زندگی کردم؟؟
بهت میگم مژگان الان نمیخواد شوهر کنه گوش بده دیگه...

[mozhgan]

قربوون مامان تینای خودم

[sorna]

اِ بابا کاظم مگه من چی کار به شما دارم همش خودم کارامو می کنم تازه پولم که ازت نمی گیرم خودم می رم سرکار چرا برای داداش زن نمی گیری که همش می ره بیرون هنوز نیومده خونه الان ساعت 1:30 شبه هنوز نیومده باید براش زن بگیریم تا دیگه سر وقت بره خونش پیش زنش ،مگه نمی بینی مامان تینا جوونم از دستش عصبانیه؟

اخه دادشت 14سالش براش زن بگیرم به قول خودت عجبها

[sorna]

مژگان جوون این پسره دیگه پسر من نیست باهاشم هیچ کاری ندارم .الانم دهنش بوی شیر میده میتونه زن و زندگی جمع و جور کنه؟؟؟
تقصیرباباشه همش به روش خندیده!!!

همین دیروز بود که میگفتی چرا با ارمین اینقدر لجی حالا شد تقصیر من

[mozhgan]

اخه دادشت 14سالش براش زن بگیرم به قول خودت عجبها

خوب آخه همش می ره بیرون با دوستاش معلوم نیست این دوستاش کی هستند و چی کارند بعد مامان تینا جوون من عصبانی میشه بعد دل نگرونش می شه

[sorna]

با گل خشخاش و بابا رضا چپی با من دیگه چه مشکلی داری؟غیره اینه که جوونیم رو به پات ریختم باهات زندگی کردم؟؟
بهت میگم مژگان الان نمیخواد شوهر کنه گوش بده دیگه...

من چکار کنم بابا رضا میگه می خوام عروسی نوه ام رو ببینم

[sorna]

خوب آخه همش می ره بیرون با دوستاش معلوم نیست این دوستاش کی هستند و چی کارند بعد مامان تینا جوون من عصبانی میشه بعد دل نگرونش می شه

اون اگه دوست باز بود جزو نوابغ شهرمون نمی شد توی درس

اونهم از سربازی برگرده زنش می دم میره ولی الان سنش کم

[tina]

همین دیروز بود که میگفتی چرا با ارمین اینقدر لجی حالا شد تقصیر من

تقصیر شماست چون پر روش کردی به مامان باباش نمیگه میره کجا میگرده شبا خونه هم نمیاد..
ازت حساب نمیبره

[mozhgan]

من چکار کنم بابا رضا میگه می خوام عروسی نوه ام رو ببینم

نه من قبلا با بابابزرگ رضا صحبت کردم بهش گفتم بابابزرگم موافقت کرد